گروه طالبان سحرگاه روز شنبه از رعایت آتش بسی سه روزه با نیروهای دولتی به مناسبت پایان ماه رمضان خبر داد. شبه نظامیان طالبان با این وجود تاکید کردند برغم اعلام این آتش بس به عملیات خود بر ضد نیروهای خارجی در سراسر خاک افغانستان ادامه خواهند داد.
در بیانیه گروه طالبان که دو روز پس از اعلام آتش بس یکجانبه از سوی اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان منتشر شد تاکید شده است که در صورت مواجه شدن با حمله نیروهای دولتی در طول آتش، با «خشونت هرچه تمام تر» واکنش نشان خواهند داد.
رئیس جمهوری افغانستان روز پنجشنبه اعلام کرده بود به موجب پیشنهاد علمای دینی از سه روز مانده تا پایان ماه رمضان تا پنجمین روز عید فطر به صورت یکجانبه نبرد با گروه طالبان را متوقف می کند و دستور داده است که هیچ عملیاتی بر ضد این گروه در مدت زمان یاد شده انجام نشود.
آقای غنی در پیام ویدیویی خود که بر روی صفحه فیسبوک وی نیز منتشر شد اعلام آتش بس یکجانبه را نشانه رویکرد جوانمردانه دولت و مردم افغانستان در جهت صلح در این کشور توصیف کرد و از طالبان خواست از این فرصت برای فاصله گرفتن از خشونت و نزدیک کردن خود به مردم استفاده کنند.
پذیرش ترک مخاصمه و اعلام آتش بس سه روزه از سوی طالبان به مناسبت پایان ماه رمضان و عید فطر برای نخستین بار پس از سال ۲۰۰۱ صورت می گیرد. طالبان در بیانیه خود تصریح کرده است که در سه روز نخست از اعیاد فطر کلیه «مجاهدین» موظف هستند از انجام عملیات بر ضد نیروهای دولتی خودداری کنند.
این درحالیست که بر اساس آتش بس اعلام شده از سوی رئیس جمهوری افغانستان هر گونه نبرد با نیروهای طالبان از بیست و هفتم رمضان تا پایان پنجمین روز عید فطر در این کشور متوقف خواهد شد. اشرف غنی در حالی از برقراری این آتش بس خبر داد که سه روز پیش از اعلام آن انفجاری انتحاری در کابل چهارده تن از ساکنان این شهر را به کشتن داده بود. نیروهای وابسته به گروه خلافت اسلامی، داعش مسئولیت این حمله را برعهده گرفتند.
چرخه مداوم تولید خشونت
افغانستان در میانه مسابقاتی مابین قدرتهای بزرگ منطقهای قرار دارد: پاکستان در برابر هند و رقابتِ عربستان سعودی علیه ایران. اخیراً صفبندیهای مجدد برخی کشورهای منطقه، مخالفت با حضور نظامی ناتو و تغییر در توازن قدرت در منطقه، موقعیت ایالاتمتحده را هم بهطور جدی تضعیف کرده است.
در طول چهار دهه بعد از کودتای کمونیستی افغانستان در 27 آوریل 1978م که به دنبال آن، حمله شوروی به این کشور در دسامبر 1979روی داد، موجی از تحولاتی به راه افتاد که پیامدهایی خونین هم برای افغانها و هم برای منطقه و فراتر از آن به همراه داشت. صلح در افغانستان به یک معمای بهظاهر حلنشدنی تبدیلشده است، چراکه تمام تلاشها از زمان پیمان ژنو- که در آوریل 1988م میان افغانستان، پاکستان، ایالاتمتحده و اتحاد جماهیر شوروی سابق به امضا رسید- تاکنون با شکست مواجه شدهاند. تا 2001م، ساختارهای اجتماعی و سیاسی قدیمی افغانستان که بر پایهای از ثبات در طول سلطنت 40 ساله ظاهرشاه (1933-1973م) طرحریزیشده بود، بهطور کامل، ویران و افغانستان به کشوری مواجه با تهدید قریبالوقوع از پاکسازی قومی تبدیل شد. علاوه بر این، اقتصاد سنتی افغانستان، ویران و مواد مخدر به یک منبع اصلی درآمد ملی تبدیل گردید. با این حال، حملات تروریستی 11 سپتامبر در ایالاتمتحده و به دنبال آن مداخله نظامی آمریکا علیه رژیم طالبان در افغانستان توسط بسیاری از افغانها بهعنوان یک معجزه شناخته شد و شکست رژیم طالبان در نوامبر 2001م پس از دهها سال جنگ، درد و خونریزی به مردم امید داد.
این گونه به نظر میرسید که تحت این شرایط افغانستان ممکن است از چرخهای معیوب جنگ و فقر خارج گردد، اما این خوشبینی چشماندازی کوتاهمدت بود که تنها تا 2006م به طول انجامید؛ زمانی که بار دیگر بازگشت به ورطه خونریزی و ناامیدی در این کشور آغاز شد. چیزی که امروزه کارشناسان منطقهای و بینالمللی در رابطه با آن اتفاقنظر دارند، قرارگرفتن افغانستان در بنبستی نظامی در برابر گروههای تروریستی همچون طالبان و ناتوانی بازیگران منطقهای و بینالمللی در یافتن راهحلی برای پایان دادن به این وضعیت و دستیابی به یک توافق سیاسی است.
این وضعیت از ناکامی در برقراری صلح با طالبان تنها گویای شکست فاجعهبار دولت افغانستان در جلوگیری از میزان تلفات در میان نیروهای امنیتی افغانستان و غیرنظامیان است. علاوه بر این، استراتژی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، برای افغانستان مبنی بر افزایش نیروهای ویژه افغانستان و فشار بر پاکستان هنوز آنها را برای آمدن به میز مذاکره اغوا نکرده است. در همین حال، حلوفصل این مناقشات در افغانستان تنها به حسن نیت طالبان محدود نمیشود و بازیگران منطقهای مهمی وجود دارند که سهم بزرگی در این کشور دارند. افغانستان در میانه مسابقاتی مابین قدرتهای بزرگ منطقهای قرار دارد: پاکستان در برابر هند و رقابتِ عربستان سعودی علیه ایران. همچنین، از دیگر سو، اخیراً صفبندیهای مجدد برخی کشورهای منطقه، مخالفت با حضور نظامی ناتو و تغییر در توازن قدرت در منطقه، موقعیت ایالاتمتحده را بهطور جدی تضعیف کرده است و در نهایت، آنچه بیش از همه این کشور را با بحرانهای احتمالی گستردهتر مواجه میکند، قدرتیابی دولت اسلامی و انجام حملات تروریستی در جانماندن از عرصه رقابت در این کشور است.
طالبان و داعش همواره از رقابت ژئوپلیتیک قدرتهای بزرگ به نفع خود سود میبرند.
دولت اسلامی و طالبان؛ رقابت در افغانستان
در نتیجه نبردی مداوم برای سلطه بر افغانستان و مناقشه بین دولت اسلامی و طالبان، تنها خونهای بیشتر از مردمی بیگناه ریخته میشود. افزون بر این، هم طالبان و دولت اسلامی به نظر میرسد همواره از رقابت ژئوپلیتیک قدرتهای بزرگ به نفع خود سود ببرند. در ماه مه 2007م، در منطقه دیپلماتیک کابل انفجاری صورت گرفت که سبب مرگ بیش از 150 نفر گردید. اگرچه اقدامات امنیتی جدیدی اتخاذ شد، اما تروریستها باز هم به انجام حملات خود ادامه دادند. در 20 ژانویه 2018م افراد مسلح طالبان به هتل اینترکانتینتال کابل حمله کرده و در یک نبرد 14 ساعته بیش از 40 نفر را کشتند. در 27 و 29 ژانویه 2018م نیز دو حمله دیگر، یکی توسط طالبان و دیگری توسط دولت اسلامی راهاندازی شد. در 29 ژانویه، دانشگاه نظامی مارشال فهیم کابل مورد حمله نظامیان مسلح قرار گرفت. پیش از آنکه مهاجمان به ضرب گلوله کشته شوند، دستکم 11 دانشجو کشته و 15 تن زخمی شدند. این حمله به دنبال یک حمله انتحاری دو روز پیش یعنی در 27 ژانویه با آمبولانسی بمبگذاریشده در چهارراه صدارت کابل و در یک ایست بازرسی پلیس روی داد. در ادامه، دو انفجار در منطقه «شش درک» کابل در 30 آوریل 2018 روی داد که در جریانِ آن، یک عامل انتحاری خود را مقابل اداره امنیت ملی افغانستان منفجر کرده و عامل انتحاری دوم نیز در پوشش خبرنگار به محل استقرار نیروهای امداد پزشکی و خبرنگاران نزدیک و خود را منفجر کرد که دستکم 9 خبرنگار و عکاس کشته و این روز بهعنوان «مرگبارترین روز برای خبرنگاران افغانستان» شناخته شد. در نهایت، شاهد انفجاری مجاور مسجدی واقع در ولایت خوست افغانستان بودیم که در آن فرآیند نامنویسی برای مشارکت در انتخابات پارلمانی پیش روی این کشور در جریان داشت. تعداد روبهرشد این دست حملات نشاندهنده وضعیت امنیتی رو به وخامت و تعمیق بحران و رقابت سیاسی است.
بدین ترتیب، به نظر میرسد دولت اسلامی و طالبان برای گرفتن عنوان «ترسناکترین تروریستها» رقابت میکنند. براساس برآوردهای تخمینی، نیروهای دولتی کمتر از 60 درصد از افغانستان را کنترل میکنند و باقی مناطق یا تحت کنترل و یا تحت منازعه گروههای شورشی هستند. همچنین، مشکل دیگر آن است که تروریستها اکنون بهطور خاص دموکراسی شکننده و نوپای افغانستان را هدف قرار میدهند. از این رو، گروههای تروریستی در حال تکرار حملاتی متمرکز بر وزارتخانههای دولتی، سازماندهندگان انتخابات پارلمانی و منطقهای و روزنامهنگاران و خبرنگارانی که برای رسانههای محلی و غربی مستقل کار میکنند، میباشند. با این وجود، در رابطه با استراتژی دونالد ترامپ و نقش ایالاتمتحده در این زمینه میتوان گفت به جای جلوگیری و تحت کنترل درآوردن خشونت و برقراری صلح و امنیت در این کشور، چراغ سبزِ ترامپ بهمنظور استفاده بیشتر از هواپیماهای بدون سرنشین، حملات نیروی هوایی آمریکا و عملیات نیروهای ویژه ضد تروریستی، گویا نهتنها موثر نبوده، بلکه اثری مخالف نیز داشته است. در صورت عدم ارائه و پیادهسازی راهبردی صلحآمیز و جامع از سوی ایالاتمتحده، افغانستان با خطر تبدیل به «زمینِ آموزش و آزمایش تسلیحاتی» برای نیروهای مسلح آمریکا مواجه است، چراکه هدفش در نهایت، ایجاد روندی از دولتسازی دموکراتیک موفق نیست و درواقع، هیچ مقصدی از یک دولت نهایی ایدهآل در افغانستان وجود ندارد.
نیروهای دولتی کمتر از 60 درصد از افغانستان را کنترل میکنند.
ایالاتمتحده و ناکامی در تضمین امنیت افغانستان
آخرین گزارش منتشرشده از اداره بازرسی ویژه ایالاتمتحده آمریکا برای بازسازی افغانستان موسوم به «سیگار» (SIGAR) اشاره میکند که نیروهای زمینی افغانستان در حال حاضر بیشتر بر پشتیبانی هوایی تمایل داشته و بر این باورند که نیروی هوایی رسمی افغانستان برای شکست دادن شورشیان و گروههای تروریستی ضروری است. این گزارش اشاره میکند که یک نیروی دفاعی و امنیت ملیِ بهتمامی توانمند در افغانستان که قادر باشد این کشور را از تهدیدهای داخلی و خارجی، محافظت و از استقرار دوباره پناهگاههای امن تروریست جلوگیری کند، هدف امنیت ملی آمریکاست، ولی در ادامه بیان میکند با وجود هزینههایی بیش از 70 میلیارد دلار از جانب دولت ایالاتمتحده در بخش خدمات امنیتی برای طرحریزی، آموزش، مشاوره، معاونت و تجهیز نیروی امنیت و دفاع ملی افغانستان از 2002م، نیروهای امنیتی این کشور هنوز قادر به تأمین امنیت کشور خود نیستند. این گزارش نشان میدهد که مقامات ایالاتمتحده و افغانستان بر سر ماهیت و دامنه ارتشی ملی برای افغانستان از همان ابتدای امر تفاوت داشتند. بدین معنا، در حالی که افغانها خواستار ارتشی نیرومند و بزرگ در جهت غلبه بر پاکستان بودند، مقامات ایالاتمتحده بر این باورند که بزرگترین تهدید برای ثبات افغانستان جنگ جناحی و فرقهای هست. نکته قابلتوجه آن است که انتقاد تنها از نیروهای افغان نیست، بلکه از آمریکا نیز بهشدت انتقاد کرده و گفته واشنگتن نتوانسته در ایجاد نیرویی قوی در افغانستان کامیاب شود. برخی مقامهای ارشد آمریکا نیز تاکید کردهاند که طالبان قدرت گذشته را ندارد، اما ناتوانایی حکومت افغانستان سبب شده که این گروه دوباره فعال شود.
بهطور کلی، میتوان گفت سیاستگذاران ایالاتمتحده به دنبال دستیابی به مزیتی غیرقابلتفوق در رابطه با ناآرامیها در میدان جنگ از طریق افزایش حضور نظامی واشنگتن و سرمایهگذاری بر پرورش ظرفیتِ نیروهای دفاعی و امنیت ملی افغانستان (ANDSF) است. این گونه به نظر میرسد اثربخشیِ نیروهای دفاعی و امنیت ملی افغانستان کلید امنیت افغانستان است. چناچه از 2014م، ایالاتمتحده آمریکا حدود 75% از برآورد 5 میلیارد دلار در سال برای تامین مالی نیروهای دفاعی و امنیت ملی افغانستان را فراهم کرده است. کنگره 4.1 میلیارد دلار برای نیروهای دفاعی و امنیت ملی افغانستان در سال مالیِ 2015م و 3.65 میلیارد دلار در سال مالیِ 2016 اختصاص داده است. گزارش کنفرانس لایحه اختیارات دفاع ملی (NDAA) از سال مالی 2018م درخواست کامل 4.9 میلیارد دلار برای صندوق نیروهای امنیتی افغانستان را، تایید و استفاده از 41 میلیون دلار برای افزایش استخدام زنان به نیروهای دفاعی و امنیت ملی افغانستان را تنظیم کرد.
میتوان گفت ایالاتمتحده و افغانستان همراه با برخی دیگر از کشورها همچنان درگیر جنگ با طالبان و دیگر گروههای تروریستی هستند. مقامات نظامی ایالاتمتحده بهطور فزایندهای بر نیرویی فزاینده برای مقابله با گروههای تروریستی همچون طالبان تمرکز داشتهاند. با این حال، بهواسطه برخی اقدامات از جانب ایالاتمتحده و حضور این قدرت جهانی در افغانستان، امروزه بیش از هر زمان دیگری از 2001م شورشیان قلمروهای وسیعتری از این کشور را در کنترل و محاصره خود قرار دادهاند. این درگیریها شامل تعدادی از گروههای مسلح دیگری غیر از طالبان از جمله سازمانهای وابسته به القاعده و دولت اسلامی است. از اوایل 2015م، ماموریت ناتو در افغانستان که با عنوان «ماموریت حمایت قاطع در افغانستان» (RSM) شناخته شده، بر آموزش، مشاوره و کمک به نیروهای دولتی افغانستان متمرکز بوده است. گرچه عملیات جنگی توسط نیروهای مبارزه با تروریسم ایالاتمتحده همراه با برخی دیگر از دیگر از شرکا ادامه یافت و از 2017م نیز افزایشیافته است. ایالاتمتحده در دهه گذشته در عرصههایی چون ایجاد نیروهای دفاعی و امنیت ملی افغانستان تا توسعه اقتصادی در این کشور فعالیت داشته، اما نکته قابلتوجه آن بوده که با وجود اینکه این کمکها ظرفیت دولت افغانستان را تا حدودی افزایش داده، چشمانداز اقتصادی و سیاسی افغانستان، با توجه به خصومتهای مداوم، بیاعتبار و منفی است. در این میان، دولت افغانستان برای ناکامی در تضمین امنیت، جلوگیری از قدرتیابی گروههای تروریستی و تقسیمات و اختلافات داخلی که تشکیل ائتلافهای جدید مخالفان سیاسی را تحریک و تشدید کرده، با انتقادات داخلی مواجه هست. بهطور کلی، با وجود 17 سال جنگ، دولت افغانستان تنها کمی بیش از نیمی از مناطق این کشور را کنترل کرده و همچنان از ضعف امنیتی رنج میبرد.
جنگ آمریکا در افغانستان که در حال حاضر در سال هفدهم خود هست، طولانیترین جنگ در تاریخ ایالاتمتحده است، لیکن مثلِ همیشه این شهروندان هستند که فشارهای ناشی از جنگ را متحمل میشوند. با توجه به برآورد دانشگاه براون از پروژه جنگ، بیش از 31000 غیرنظامی افغان در جنگ، کشته و 42000 مجروح شدهاند، هرچند این آمارها با توجه به نمونههایی در تخمینهای مختلف دیگر بالاتر هست. حملات انتحاری و بمبگذاری در مساجد، مراسم تشییع جنازه، بازارها و دیگر اماکن عمومی در افغانستان از زمان استیلای ایالاتمتحده وجود داشته و هیچ نشانهای از فروکش آنها مشاهده نمیشود. به شکل پیشگفته، در ماههای اخیر شاهد افزایش نگرانکنندهای از حملات مرگبار در افغانستان بودهایم که نشانههایی آشکار از سیاست شکستخورده آمریکا در این کشور بوده و مبتنی بر آن است که دولت افغانستان و نیروهای آمریکایی ناتوان از محدودکردن حملات تروریستی هستند. نشانه دیگری از شکست آمریکا در افغانستان برای خودِ این کشور تلفات بزرگی بوده که در جنگ متحمل شده است. بیش از 2400 نظامی آمریکایی در افغانستان، کشته و 17000 آمریکایی دیگر زخمی شدند.
همچنین، از دیگر سو، آمریکا بیش از 783 میلیارد دلار در تخصیص مستقیم بودجه جنگ در افغانستان هزینه کرد، در حالی که هزینه کل جنگ برای این کشور بیش از 1.8 تریلیون دلار بوده است. این در حالی است که حکومت افغانستان میتواند ادعا کند تنها 57 درصد از قلمرو افغانستان را کنترل و یا تحت نفوذ دارد. آنچه مهم است آن است که با حضور ایالاتمتحده در افغانستان، امروزه بیش از هر زمان دیگری شاهد مساعدبودن شرایط و فرصتهای بیشتر در جهت بهرهبرداری گروههای مختلف از وضعیت بحرانزده در این کشور هستیم. ایالاتمتحده از طریق سیاستهای اجرایی ضعیف و ماجراجوییهای نظامی بیپایان، ظهور گروههای شبهنظامی جدیدی که قبل از حمله به افغانستان در 2001م وجود نداشتند را تسهیل کرده است. از دیگر سو، افزایش سطح خشونت و رشد سریع دولت اسلامی در افغانستان، زنگهای خطر در پاکستان را نیز به صدا درخواهد آورد.
بدین ترتیب، برخورد منافع کشورهای این منطقه تنها فضا را برای خشونت بیشتر مساعد میکند. در نتیجه، اگر هیچ نشانهای از همکاری و هماهنگی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای در جهت فراتررفتن از منافع خود بهمنظور پایاندادن به چرخه خونین خشونت در افغانستان صورت نگیرد، باز هم در هفتهها و ماههای آینده شاهد این دست حملات افراطگرایانه از سوی گروههای تروریستی خواهیم بود. حامد کرزی، رئیسجمهور سابق افغانستان، در همین رابطه در مصاحبه با نمایندگان موسسه مطالعات صلح و جنگ (IPCS)، به دلیل آنچه وی بهعنوان سیاستهای اشتباه ایالاتمتحده در افغانستان توصیف کرد، به این باور است که وضعیت امنیتی در افغانستان بدتر شده و دولت اسلامی طی 4 سال گذشته و حداکثر حضور نیروهای نظامی و اطلاعاتی ایالاتمتحده سربرآورده است. بهطور کلی، در رابطه با حضور ناکارآمدِ آمریکا در افغانستان، منتقدان بر این باور بوده پس از 17 سال جنگ، ایالاتمتحده در یک اتصالی سهجانبه از این رویه درگیر شده است. به عبارتی، «نه میتواند جنگ را پیروز شود، نه میتواند جنگ را متوقف کند و نه میتواند آن را ترک کند.» در نتیجه، همانطور که تلفات غیرنظامیان در حال افزایش است، هیچ نشانهای مبنی بر آنکه تجدید قوای آمریکا و ناتو به تغییراتی منتهی گردد، وجود ندارد و اوضاع امنیتی افغانستان روزبهروز پیچیدهتر میگردد.