در چند روز گذشته، نشريات و خبرگزاري هاي كانادايي خبر داده اند كه مستند «ايرانيوم» در آينده اي نزديك در كانادا نمايش داده خواهد شد.
به گزارش «تابناک»، بنا بر خبرهاي منتشره، اين مستند با محتوايي سياسي و عليه ايران ساخته شده و به ظاهر در آمريكا هم نمايش سراسري خواهد داشت.
بنا بر این گزارش، از سویی سفارت ايران در كانادا نيز از مقامات اين كشور خواسته است، اين مستند به دليل محتواي ضد ايراني اش نمايش داده نشود، ولی مقامات كانادايي با واكنش تندي اين درخواست را رد كرده و با اين توجيه كه كانادا سرزمين آزادي است و در آن سانسور صورت نمي گيرد، با اين در خواست مخالفت كرده و هجمه شديدي را عليه سفارت ايران در كانادا ايجاد كرده اند!
اين در حالي است كه پاسخ كانادايي ها به درخواست ايران، مبني بر نمايش ندادن مستند ايرانيوم بسيار قابل پيش بيني بود و همان گونه كه امروز می بینيم، دولت كانادا اين درخواست را بهانه كرده تا بدان وسيله به تبليغات منفي خود عليه كشورمان ادامه دهد.
در واقع، طبيعي است كه دولت كانادا ـ که تاکنون هيچ گونه پاسخي در رابطه با قتل شهروندان ايراني در اين كشور نداشته و خود در زمينه نقض حقوق شهروندي، يكي از بدسابقه ترين دولت هاست ـ كه دست کم با بهانه هایی چون مسائل حقوق بشر، وضعيت زنان و... به دشمنی با دولت و ملت ايران شهره است، بر پایه ماهيت خصمانه خويش نه تنها با درخواست ايران موافقت نكند، بلكه تشويق شده تا زمينه را براي توليد بيشتر اين گونه فيلم ها بيش از پيش فراهم كند و با بهره برداري از درخواست ايران، دولت ايران را مدافع سانسور و مخالف آزادي بيان معرفي كند.
بنابراین، به نظر مي رسد مقامات كشورمان، با علم به مخالفت شديد دولت كانادا با سياست هاي دولت ايران، لازم بود، از كانال هاي ديگر، به ویژه در عرصه رسانه و با بهره گیری از ابزار هنر، با همكاري با كارگردانان و تهيه كنندگان مطرح، به ارایه توليداتي بپردازند كه اتفاقا چشم اسفندیار كشورهايي چون كاناداست، به ویژه که امروزه ديگر فشار سفارتخانه ها براي جلوگیری از نمايش آثار هنري ولو با جهت گيري خاص، كاربردي ندارد و اين ديپلماسي عمومي كشورها و هنر مديريت كردن مسائل مبتلابه كشور در قالبي غير رسمي و در فضايي آكنده از بده و بستان سياسي، فرهنگي و اقتصادي است كه تنش ها را در حيطه هاي گوناگون به حداقل مي رساند.
در پايان بايد افزود: مستند ايرانيوم، نخستن و قطعا آخرين اثر ضد ايراني یا ضد اسلامی نيست و در فضاي سياسي و فرهنگي حال حاضر جهان چنين آثاري به وفور در مخالفت با پارادایم انقلاب اسلامی ایران توليد خواهد شد، پس شايسته نيست كه در هر مورد، مقامات هر كشوري، مسئولان ايراني را متهم به سانسور و ممانعت از پخش يك اثر بكنند، بلكه لازم است ما در مرحله نخست با به دست آوردن مهارت در ديپلماسي عمومي و استفاده بهینه از رسانه، هنر و فرهنگ، پیش از آنکه در سطح سیاسی، منفعلانه دست به دامان مقامات یک کشور شویم، در سطح عمومی، فعالانه چهارچوب های فکری، رفتاری و مدیریتی آنان را به چالش بکشیم.