باخت تيم ملي ايران در مرحله يك چهارم نهايي جام ملت های آسیا، نه تنها براي بسياري از مردم عجيب و باور نكردني نبود، بلكه براي بسياري، باخت شب گذشته به كره جنوبي ادامه و تكرار روندي است كه سالهاست در فوتبال اين كشور ادامه دارد.
به گزارش «تابناك»، اين ناكامي و تسلسل در ناكامي ها، در حالي پيش آمده است كه افزون بر ضعف شديد مديريتي در رأس فدراسيون فوتبال، بازيكنان تيم ملي نيز در بزنگاه هاي مهم و در آوردگاه هاي اساسي چون جام ملت ها و مقدماتي جام جهاني به يكباره خود را مي بازند و احساسات ملتي را به سخره مي گيرند.
بنا بر اين گزارش، در بازي شب گذشته، بازيكني چون جواد نكونام كاپيتان تيم، كه بالغ بر صد بازي ملي و تجربه اي بين المللي فراوان دارد، فرماندهي تيم ايران را بر عهده داشت؛ فرماندهي كه حتي سايه يك فرمانده را در زمين نداشت و اتفاقا تيم ايران با فروپاشي مركز فرماندهي و مديريت بازي، قافيه را از پيش باخته بود تا بار دیگر يادآوري كند كه در فوتبال روز دنيا، آماده سازي ذهني و دارا بودن ظرفيت بالاي روحي و رواني است كه يك تيم را بزرگ مي كند و به آن اعتبار مي بخشد، وگرنه صدها بازي ملي و صدها حضور بين المللي وقتي بازيكنی را بازيكن مصاف هاي بزرگ نكند، تنها آمار و ارقامی است كه سرانجام و در بهترين حالت، به گوشه اي رانده خواهد شد.
مسعود شجاعي هم وضعيتي به مراتب ضعيف تر از نكونام داشت و گويي ستاره بين المللي تيم ايران، تنها براي وقت كشي به بازي آمده بود، در حالی که در آن سو، باتجربه ترين بازيكن كره جنوبي، پارك جي سونگ، با آمادگی ذهني و رواني بالا، تحركي در خط حمله اين تيم ايجاد كرده بود كه اگر همت یکی دو مدافع ايران نبود، قطعا نتيجه اي بسيار ضعيف تر در انتظار ايران بود.
همچنین بايد افزود: تيم بزرگ داشتن، بازيكن بزرگ مي خواهد و بازيكن بزرگ داشتن هم در گرو آموزش و كار همیشگی و به روز علمي است؛ كاري كه قطعا از عهده اين فدراسيون فوتبال و اینچنين مديريتي برنمي آيد؛ فدراسيوني كه یا همواره درگير دادگاه هاي گوناگون براي پرداخت غرامت از پول بیت المال به دليل ندانم كاري هاي گذشته خود و ماله کشیدن بر آن سات و يا وقت خود را صرف حضور در برنامه هاي متعدد تلويزيوني براي خنديدن به خودشان و مردم مي كنند.
گفتني است، اتفاقا تحليل پايين بودن ظرفيت بازيكنان فوتبال ايران براي حضور در ميدان هاي بزرگ، موضوعي است كه بجد جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعي بايد پیرامون آن تحقيقات مفصلي انجام دهند.
البته باید گفت، همه اين موارد ضعف و نابساماني مديريت فوتبال را توجيه نمي كند. اين نوع فوتبال بازي كردن به يك معضل ملي تبديل شده است، ولی تغيير مديريت هم دست کم يك حسن دارد و آن اين كه مردم خود را مضحكه ندانند.