قربانيان جنايات عقرب سياه در گفتوگو با فارس نسبت به نقض حكم اعدام توسط ديوانعالي كشور، اعتراض كردند.
به گزارش فارس، صبح امروز جلسه رسيدگي به اتهامات عقرب سياه در شعبه 79 دادگاه كيفري استان تهران برگزار شد اما به دليل عدم حضور وكيل مدافع متهم، جلسه دادگاه به 3 هفته ديگر موكول شد.
از 30 نفر شاكي اين پرونده تنها 2 شاكي در دادگاه حضور يافتند، كه اين افراد نيز توسط يكي از بستگان عقرب سياه كه در ورودي دادگاه حضور يافته تهديد شدند.
عقرب سياه هنگام ورود به دادگاه و تا زمان برگزاري محاكمه در اداره حفاظت دادگاه نگهداري ميشد، زماني كه عقرب سياه به سمت محل دادگاه برده ميشد خانواده قربانيان به سمت وي حمله ور شدند.
فهيمه يكي از قربانيان اين جنايت در گفتوگو با خبرنگار فارس گفت: عصر روز 11 اسفند سال 87 خودرويي را از ميدان شوش به سمت خيابان ستارخان به صورت دربست كرايه كردم. راننده خودرو به بهانه فرار از ترافيك، از خيابانهاي خلوت گذر ميكرد و در يك فرصت با شوكر برقي به سمتم حمله ورشد.
اين زن قرباني كه با به خاطر آوردن روز حادثه دستهايش مي لرزيد ادامه داد: عقرب سياه آنقدر به شوكر به بدنم ضربه وارد كرد كه ديگر توان و قدرتي نداشتم. در ادامه اين جاني پليد مرا به تپههاي جاده رباط كريم كشاند و در سرماي سوزناك لباسهايم را از تنم درآورده و به طور وحشيانهاي مورد آزار و اذيت قرار داد.
فهيمه در حاليكه وحشت چشمانش را فرا گرفته بود، افزود: عقرب سياه دست و پاهايم را بسته بود و از طرفي به دليل ضربات شوكر توان دفاع از خودم را نداشتم، التماسهايم نيز راه به جايي نميبرد.
وي اظهار داشت: عقرب سياه، پس از آزار و اذيت وحشيانه، با دست و پاي بسته من را داخل چاه انداخت. در آن لحظه به امام رضا(ع) متوسل شدم و خواستم تا نجاتم بدهد، اصلاً فكر نميكردم كه زنده بمانم. يك جوان بسيجي كه درحال گذر از آن اطراف بود نالههايم را شنيد و موضوع را به اورژانس و آتش نشاني گزارش داد و من نجات يافتم.
فهيمه گفت: عقرب سياه، چندين بار از زندان تماس گرفته و تهديدم كرده است، به طوريكه مجبور به تغيير محل زندگي شدهايم.
مادر فهيمه نيز در اين ارتباط گفت: آن روز وقتي فهميه دير كرد، نگران شدم و موضوع را با شوهرش درميان گذاشتم تا اينكه چند روز بعد از بيمارستاني واقع در جنوب تهران تماس گرفتند و گفتند كه فهميه در بيمارستان بستري است.
مادر فهيمه در حاليكه اشك ميريخت، افزود: از آن روز به بعد، فهميه مدام تحت نظر روانپزشك و روانشناس است و بايد دارو مصرف ميكند و اين داروها باعث شده تا وزنش زياد شود. فهيمه در حال حاضر از مردان غريبه وحشت دارد، قبل از رسيدن به دادگاه نيز مضطرب بود و دستانش ميلرزيد.
وي افزود: نميدانم چرا ديوان عالي حكم اعدام عقرب سياه را نقض كرده است، اين فرد براي زنان و نواميس مردم مزاحمت ايجاد كرده و زنان بيگناه را مورد آزار و اذيت قرار داده است.
* عقرب سياه، زندگيام را از هم پاشيد
الهام يكي ديگر از قربانيان اين پرونده نيز گفت: روز حادثه، در خيابان پيروزي در حاليكه از بانك مبلغ زيادي پول گرفته بودم، براي اولين خودروي عبوري دست تكان داده و خواستم تا به صورت دربست مرا به محل كار شوهرم برساند، راننده پژو به من يك خرما تعارف كرد و گفت اين خرما را خورده و فاتحهاي براي يكي از نزديكانش بفرستم.
الهام كه نميتوانست، اضطراب خود را پنهان كند، افزود: با خوردن خرما حالت گيجي به من دست داد و در ادامه عقرب سياه با شوكر ضربات زيادي را به بدنم وارد كرد، طوريكه قدرت حركت دادن عضلات بدنم را نداشتم.
وي اظهار داشت: عقرب سياه من را به سمت تپههايي در اطراف رباط كريم برد و پس از بيرون آوردن لباسها و بستن دستها و پاهايم، به طور وحشيانه آزار و اذيتم كرد. آن روز برف هم آمده بود.
الهام گفت: پس از آن عقرب سياه، دو شرط برايم تعيين كرد يكي اينكه مرا خفه كند يا اينكه با ماشين از رويم رد شود، التماسش كردم و گفتم اجازه بده تا براي آخرين بار عكس تنها فرزندم را ببينم. عقرب سياه قرآني را كه عكس فرزندم داخلش بود، محكم به سرم زد و پس از حفر يك گودال، تن زخمي و بيحسم را درون گودال انداخت.
وي اظهار داشت: با تقلاي فراوان از گودال بيرون آمده و با غلت زدن از روي تپهها خودم را به كنار جاده رسانده و نجات پيدا كردم، پس از اين حادثه شوهرم يا يك بچه طلاقم داد.
الهام گفت: تاكنون چندين بار از طرف خانواده عقرب سياه تهديد شدهام و مجبور شدهام 3 بار محل زندگي و تحصيل فرزندم را تغيير دهم، اما آنان هر بار آدرس جديد را پيدا ميكنند و تهديداتشان ادامه دارد. آنها مدعياند يكي از تاجران معروف بازار آهن از بستگانشان است و از نفوذ خود استفاده ميكند.
س.م يكي ديگر از قربانيان اين حادثه در گفتوگو با فارس گفت: روز حادثه در حالي كه شوهر و فرزندانم در خانه منتظرم بودند، يك خودرو را دربستي كرايه گرفته تا زودتر به منزل برسم اما راننده خودرو ضمن تغيير مسير در شرايطي كه جاده مه آلود بود از خودرو پيدا شده و با يك جسم سخت به سرم كوبيد موجب شد بيهوش شوم.
وي اظهار داشت: وقتي به هوش آمدم، در تپههاي معروف اطراف رباط كريم بودم، هرچه التماس كردم و به عقرب سياه گفتم كه شوهر دارم و اين كار نكند اما او بدون توجه به گريهها و التماسهايم، وحشيانه آزارم داد.
س.م گفت: شوهرم اجازه نميدهد در جلسات دادگاه حاضر شوم اما از قانون ميخواهم تا اين فرد شرور كه باعث ناامني و شرارت شده را حتماً اعدام كنند.
عقرب سياه تحت عنوان مسافربر زنان را سوار خودرو كرده و در فرصت مناسب آنان را به حاشيه شهر كشانده و مورد آزار و اذيت قرار ميداد. در حالي كه تحقيقات براي شناسايي و دستگيري متهم به صورت ويژه آغاز شده بود، چند زن و دختر ديگر به شاكيان پرونده افزوده شدند.
مأموران سرانجام «عقربسياه» را هنگام درگيري با يك زن در بيابانهاي اطراف تهران به دام انداختند. پسر 27 ساله در بازجوييها به آزار و اذيت زنان اعتراف كرد و گفت: با خودروي خود طعمههايش را شكار ميكرد.
بدين ترتيب پرونده با شكايت چند قرباني براي رسيدگي به شعبه 77 دادگاه كيفري استان تهران ارسال و متهم دي ماه گذشته محاكمه شد. عقرب سياه در جلسه محاكمه غيرعلني برابر پنج قاضي دادگاه عالي جنايي تهران با انكار اعترافات و اظهارات گذشتهاش گفت:«فقط براي سرقت پول، طلا و اموال گرانقيمت زنان و دختران را ميدزديدم، بنابراين ادعاهاي آنها مبني بر تجاوز بياساس است!»
شاكيان پرونده زماني كه با انكارهاي متهم مواجه شدند، لحظات هولناكي را كه سپري كرده بودند براي دادگاه بازگو كردند.
در پايان جلسه رئيس شعبه 77 دادگاه كيفري استان و چهار قاضي مستشار ـ به اتفاق آرا حكم اعدام «عقرب سياه» را صادر كردند.
از آنجا كه عقرب سياه توانسته بود رضايت تعدادي از شاكيان پرونده را جلب كند، ديوان عالي كشور رأي دادگاه را نقض و بار ديگر پرونده را به شعبه 79 دادگاه كيفري ارسال كرد.