ما ايرانيان با اعصاب خود چه مي‌کنيم؟ (بخش نهم)

محمد مطهري
کد خبر: ۱۴۹۲۶
|
۱۶ مرداد ۱۳۸۷ - ۱۹:۱۲ 06 August 2008
|
48552 بازدید

اخلاق و رفتار يک مربي ايراني که بيش از سي سال از ايران و فرهنگ ايران دور بود و اتفاقا از شرق مي‌آمد نه از غرب، نه تنها طرفداران تيمهاي رقيب ـ که در عالم کرکري خواني از انکار بديهيات نيز ابايي ندارند ـ بلکه افراد بي‌شماري خارج از جامعه ورزش از جمله برخي روحانيان و اساتيد دانشگاه را به تمجيد از خود واداشت. او در مصاحبه‌هاي خود شق القمر نمي‌کرد، تنها نسبت به برخي همکاران، انصاف بيشتري در کلامش هويدا بود و به دنبال فرافکني نيز نبود.

اين مساله، کساني را که رفتار اجتماعي مردم ايران برايشان يک دغدغه است سخت به فکر فرو برد: نکند در بسياري عرصه‌هاي ديگر هم يک قطبي ديگر لازم باشد تا به خود آييم که اخلاق بعضي از ما ايرانيان چه ميزان از اعتدال فاصله گرفته است؟

مقاله حاضر به بررسي ششمين و آخرين فرض نظام اطلاع رساني کشور که ـ در مقاله چهارم بيان شد ـ مي‌پردازد و در تکاپوي استدلال بر اين نکته است که تعريف و تمجيد مطلق از مردم و بي‌نظير خواندن آنان «از همه جهات» و دم فرو بستن بر عيبهاي آنان خدمت به آنان نيست. در ادامه به يکي از نقصهاي رفتاري ما ايرانيان و نيز آنچه عجالتا مي‌تواند در اين عرصه انجام شود اشاره خواهد شد.

روشن است که يک تفاوت عمده ميان اين بحث و مطالب گذشته وجود دارد. نقدهاي مقالات گذشته متوجه عملکرد مسئولان و نقد برخي از سياستهايي بود که به ضرر حکومت و مردم تمام شده است (سخنان ناگفته ديگري باقي است که انشاء ا... در مجالي ديگر به آنها پرداخته خواهد شد). اين بار نقدها تنها از يک جهت متوجه مسئولان است که چرا براي اصلاح رفتاري ما ايرانيان قدم مؤثري برنداشته و فرهنگ سازي لازم را نکرده‌اند، ولي از جهت ديگر متوجه مردم است که چرا از برخي از آنچه بزرگان دين ما بر آن تأکيد کرده‌اند دور افتاده‌ايم و چرا با مکتب بي‌نظيري که داريم به جاي آنکه ديگران رفتار اجتماعي را از ما ياد بگيرند متأسفانه گاهي کار برعکس شده است.

همچنانکه نقد نکردن عملکرد مسئولان و به ويژه تملق گويي نسبت به آنان، در نهايت به ضرر آنها و مردم تمام مي‌شود، تعريف بي‌حساب از مردم توسط خودشان و يا مسئولان و احيانا چاپلوسي از آنان نيز کمک به مردم نيست. به همان دليل که نام مسئولان متخلف (مقاله پنجم) و اخبار ناهنجاريها مثل اعتياد و خودکشي و ايدز (مقاله هفتم) و نيز اخبار مجرماني که امنيت مردم را تهديد مي‌کنند (مقاله هشتم) بايد با مردم در ميان گذاشته شود که متاسفانه نمي‌شود، به همان دليل اگر در رفتار اجتماعي مردم ايرادي هست بايد صادقانه گفته شود. در اينجا از ذکر پنج نکته کوتاه گزير و گريزي نيست:

1 . مراد از کلماتي مانند «مردم»، «ايرانيان» و مانند آن در اين مقاله کثيري از مردم اند نه همه آنان. براي جلوگيري از تکرار، گاهي از ذکر کلماتي نظير «برخي» و «بعضي» در مي‌گذرم.

2 . همچنانکه در بحث از آنچه به مسئولان مربوط مي‌شد تنها نظر به کاستي‌ها بود، در بحث از رفتار اجتماعي مردم نيز نظر به آسيبهاست و نه برشمردن همه مناقبي که خوشبختانه مردم ايران از آنها برخوردارند، مانند مهمان نوازي و نيز فداکاري (به يک معنا). در اين عرصه ثناگويان بيش از، به قول طلاب، «من به الکفايه» هستند.

3. وقتي يک رفتار نادرست اجتماعي در جامعه‌اي رواج دارد مقصر هميشه خود مردم نيستند گر چه گاهي چنين است. در کشور ما فقدان آموزش صحيح علت بسياري از اين رفتارهاست.

4. چندين نکته براي پيشگيري از بدفهمي اين بحث بايد آورده شود که از حوصله اين گفتار خارج است. با توجه به نظرات خوانندگان، در صورت نياز به برخي از آنها در بخشهاي بعدي خواهم پرداخت.

5. بديهي است که نويسنده خود از آنچه عيب مردم مي‌شمارد بري نيست. اما بيمار هم حق دارد از بيماري بگويد.

پس از ذکر اين پنج نکته وارد اصل بحث مي‌شوم. همه ما اين عبارت را که «مردم ما بهترين مردم جهان هستند» و يا نظاير آن را ـ مانند اينکه تماشاگران ايراني بهترين تماشاگران دنيا هستند ـ بارها از رسانه ملي، برخي مسئولين و نيز مردم شنيده و مي‌شنويم. اگر بخواهيم به ديده انصاف و به دور از خود کم بيني و خودباختگي از يک طرف، و غرور و نخوت بيجا از طرف ديگر به آن بنگريم، در مورد اين سخن چه بايد گفت؟

اگر اين عبارات به درستي و در جاي خود به کار رود چنين سخناني نه تنها اثر مخرب ندارد بلکه سازنده هم هست. امام امت (ره) مردم ايران را در اواخر دوران دفاع مقدس بهترين مردم جهان ناميد. مردم بزرگ ايران که در پايداري و مقاومت به قول مرحوم آغاسي از نمره بيست، صد گرفتند شايسته چنين عنواني بودند، کساني که در طولاني ترين جنگ قرن بيستم، مظلومانه و جانانه به دفاع از دين و کشور خود برخاستند.

آنطور که من مي‌فهمم اين تمجيد حضرت امام (ره) از ملت، ناظر به روحيه جهاد و ايثار و شهادت و مانند آن بود. امام نمي‌خواست بگويد مردم ايران «از همه جهات» بر همه مردم دنيا برتري دارند. امام که خودش الگوي نظم و پرمطالعه و نيز بسيار دقيق النظر بود، کسي نبود که بدون تحقيق سخن گفته و پسوند «ترين» را بدون ملاک به کار ببرد. اگر از ايشان سؤال مي‌شد آيا مردم ايران از حيث ميزان مطالعه بهترين مردم جهان هستند (با دو ـ سه دقيقه مطالعه سرانه)، قطعا پاسخ ايشان منفي بود. حد اکثر مي‌توان گفت که مراد آن سفرکرده اين بود که مردم ايران که از برترين مکتب عالم برخوردارند «در مجموع» بهترين مردم جهان هستند و به روشني معلوم است که حتي طبق اين تفسير هم نمي‌توان نتيجه گرفت که مردم ايران «از همه جهات» بهترين مردم عالم اند.

در قرآن کريم از يک طرف مي‌فرمايد من شما (بني اسرائيل) را بر همه اهل عالم برتري دادم (بقره/122) و از طرف ديگر امت پيامبر(ص) را «بهترين امت» مي‌نامد (ال عمران/110). چگونه ممکن است خداوند امتي غير از «بهترين امت» را بر عالميان ترجيح داده باشد؟ تعارض ظاهري ميان اين دو آيه (در يکي از پاسخها) با توجه به همين نکته يعني توجه به «جهت» در برتري دادن و بهترين بودن رفع مي‌شود.

هر فرد يا رسانه‌اي که مردم را بهترين مردم مي‌خواند اگر «از کدام جهت» را درست معلوم نکند، ممکن است برخي چنين بفهمند که گويي همه يا اکثر «مکارم اخلاق» که پيامبر(ص) براي تتميم آن مبعوث گرديد (اني بعثت لاتمم مکارم الاخلاق) در همه يا قاطبه ملت ايران متجلي شده است. اينکه افراد بسياري چنين بفهمند احتمال چندان ضعيفي نيست با توجه به اينکه در طول تاريخ فعاليت رسانه ملي، اصلاح رفتار اجتماعي مردم و يادآوري عيب‌هاي آنان از دغدغه‌هاي «اصلي» نبوده و نيست و براي ارائه چنين دروسي از اين دانشگاه به تعبير امام(ره)، همچنان بايد منتظر بود.

بنابراين سخن در «ترين» است؛ سخن در اين نيست که ما در مجموع مردم خوب و نجيبي داريم. نکته اين است که ما بهترين مردم دنيا از «برخي جهات» هستيم و نه «همه جهات». وقتي يک ملت با صفت «بهترين بودن» بدون حساب و کتاب بمباران شود مردم آن فکر مي‌کنند از اين بهتر نمي‌توانند باشند و دنيا همه چيز را بايد از آنان ياد بگيرد. ما بعضا در مسائل اصلي از ديگران پيشي گرفته‌ايم ولي در مسائل پيش پا افتاده مشکل داريم. ظاهرا براي برخي از ما ما راحت‌تر است که براي نجات ديگري «جان» بدهيم تا اينکه براي عبور او «راه» بدهيم.

به نظر مي‌رسد اينکه رفتار مردم ما نقصهايي دارد مورد قبول اکثر خوانندگان باشد. اما برخي ممکن است اصرار ورزند که مگر رفتار اجتماعي مردم چه ايرادي دارد؟ بنابراين پيش از آنکه به شرح يکي از ايرادات رفتاري در ايران پرداخته شود بد نيست شواهدي کوتاه بر اينکه اساسا معضلي به نام نحوه رفتار اجتماعي در کشورمان وجود دارد آورده شود.

ـ به عکس زير (از شمال تهران) توجه کنيد. طبق آيين نامه رانندگي، تابلوي «ايست» يعني هر خودرويي بايد در اينجا «توقف کامل» کند. اما عکس مي‌گويد که اين تابلو براي رانندگان بي‌معناست و لذا دو نوع سرعت گير هم در اينجا قرار داده شده است. به ديگر سخن، در ايران جلوي رانندگان را بايد با نيروي فيزيکي گرفت نه با تابلو؛ رانندگاني که حاضرند در سال، ميلياردها تومان هزينه تعويض زودهنگام لاستيک و کمک فنر را بپردازند ولي به تابلوي ايست بي‌توجه باشند.

ـ عکس زير نشان مي‌دهد که زبان خواهش و تمنا براي دفاع از حق مسلم خود در اين جامعه هميشه کارگر نيست، تهديد هم لازم است. (اينجا سخن مردم با مردم مطرح است. البته در جايي که قانون با مردم سخن مي‌گويد ذکر پيامد تخلف ايرادي نداشته و گاهي لازم است).
 

ـ کافي است يک نفر از برخورد نامناسب در مطب دکتر،، اداره، کلانتري، دادگستري، بيمارستان و امثال آن در يک پايگاه اينترنتي بنويسد. داستانهاي مشابه در ذيل آن رديف مي‌شود که بر ما هم همين گذشته است. اين بدان معنا نيست که نحوه برخورد در همه اين مکانها هميشه نامناسب است (مسلم است که کساني که با آنها به طور مناسب برخورد شده، شرح ماوقع را نمي‌نويسند)، اما اين تعداد نظرات مشابه نشان مي‌دهد که برخوردهاي نامناسب کم رخ نمي‌دهد.

ـ پر رو باش تا کامروا شوي! يک رديف کامل از خودروهاي متخلف قبلا يک خط (لاين) از باند روبرو را اشغال کرده‌اند. اين کافي نبوده است. زرنگ ترها(!) راه ديگري پيدا کرده و کل مسير مقابل را در اختيار گرفته‌اند.  

 - عکس زير مربوط به توزيع غذاي نذري نيست. اينها کنکوري‌ها و خانواده‌هايشان هستند که يکي دو روز مانده به کنکور بايد از آرامترين شرايط فکري و روحي برخوردار باشند، اما چون فرهنگ توزيع صحيح کارت و غير کارت و نيز نحوه در صف ايستادن در کشور ما تعريف و تفهيم نشده، آنها مجبورند روز خود را چنين بگذرانند.

براي مراعات حال خوانندگان، لازم نيست تصاويري از زباله پراکني در مراکز تفريحي، يادگاري نوشتن بر بناهاي ارزشمند تاريخي و امثال آن اضافه شود.

رفتارهاي نادرست اجتماعي ما دهها و شايد صدها جلوه دارد (همچنان که ده‌ها ريشه دارد) ولي بيشتر آنان اساسا و يا به سادگي به تصوير کشيدني نيستند. اگر فرضا روحيه کم کاري در جامعه‌اي حاکم باشد چگونه مي‌توان آن را به تصوير کشيد؟

نوبت مي‌رسد به بيان يکي از مشکلات عمده رفتاري در ايران. براي توضيح اين نقص از ضد آن استفاده مي‌کنم به اين نحو که صفاتي از رسول خدا(ص) را بر مي‌شمارم، آنگاه ويژگي مورد نظر بر خوانندگان معلوم خواهد شد؛ خصيصه‌اي که ما مردم به خاطر آن بي‌جهت هر روز خود را زير فشار رواني قرار مي‌دهيم.

در احوال حضرت نوشته‌اند که پيامبر اکرم (ص) کلام احدي را قطع نمي‌کرد. هرگز نشد کسي با پيامبر دست دهد و آن حضرت زودتر از طرف مقابل، دست خود را بکشد. هرگز نشد آن حضرت با کسي در کاري همکاري کند و پيش از آن فرد از آن کار منصرف گردد. هرگز نشد کسي با آن جناب سر صحبت را باز کند و ايشان قبل از مخاطب خود، سکوت کند. اگر کسي وارد مي‌شد و در خدمت حضرت مي‌نشست ايشان هرگز قبل از آنکه آن فرد از جاي خود برخيزد از مجلس بلند نمي‌شد و هميشه هنگام سخن گفتن تبسمي بر لب داشت (سنن النبي، فصل آداب معاشرت).

آنچه از اين رفتارها فهميده مي‌شود حوصله، صبر و آرامش پيامبر(ص) در برخورد با ديگران است. با صد افسوس، اين خصيصه پيامبر در رفتار اجتماعي ما ايرانيان کمترين نمودي ندارد. يک نوع تعجيل و کم حوصلگي و بلکه بي‌حوصلگي در رفتار ما به چشم مي‌خورد که دود آن به چشم خودمان مي‌رود. مقصود اين نيست که در عالم همه پر حوصله‌اند و ما کم حوصله؛ مراد اين است که در اين بعد در کنار برخي ابعاد ديگر، ما به دعوت قرآن به «اسوه حسنه» قرار دادن پيامبر لبيک نگفته‌ايم و تاوان آن را هم بايد بدهيم.

اين تعجيل حتي در نماز خواندن ما هم هويداست. همه ما نمازهاي جماعتي را که از تلويزيون پخش مي‌شود ديده‌ايم. پس از برخاستن از رکوع، عده‌اي از مأمومين زودتر از امام جماعت از حالت ايستاده خارج شده و به سجده مي‌روند با اينکه همه مي‌دانند که هم آرامش يافتن کامل بدن در حال قيام بعد از رکوع واجب است و هم سبقت نگرفتن بر امام جماعت.

نحوه پاسخ گويي به تلفن يکي ديگر از اين نمونه هاست. هر کدام از ما اين را تجربه کرده‌ايم که وقتي با ادارات دولتي يا غير دولتي تماس مي‌گيريم، گاهي حتي جواب سلام ـ چه رسد احوالپرسي- را نمي‌دهند و مي‌خواهند بي‌درنگ مطلبمان را بگوييم. اگر به دليلي مجبور شويم بلافاصله براي بار دوم با همان جا تماس بگيريم ابتدا معذرت خواهي مي‌کنيم از ترس آنکه با ما تندي نشود.

در جامعه مطلوب اسلامي همه در انجام خير از ديگري سبقت مي‌گيرند. با توجه به ثواب عظيم کمک کردن در حل مشکلات ديگران، طرف مقابل به گونه‌اي به تلفن جواب مي‌دهد که گويي منتظر تماس ما بوده و از هيچ کمکي که از دستش برمي آيد دريغ نمي‌کند. (شايد يکي از علل شمرده حرف نزدن و خوردن کلمات توسط بعضي از نوجوانان و جوانان همين باشد که از اينکه طرف مقابل با حوصله به حرف آنان گوش کند مطمئن نيستند و به تدريج به اين نحو حرف زدن عادت کرده‌اند.)

مثال‌هاي ديگر را واگذاشته تنها به شرح يک نمود ديگر از کم حوصلگي ما ايرانيان که در هنگام ايستادن در صف جلوه‌گر مي شود اکتفا مي‌کنم. ما هنگام ايستادن در صف نه مجال کافي به ديگران مي‌دهيم و نه فضاي کافي. شايد فکر مي‌کنيم هر چه حريم فيزيکي کمتري براي ديگري قائل شويم کارها زودتر پيش مي‌رود!

تشکيل صف در همه دنيا امري طبيعي است، اما ايستادن در صف در کشور ما با نوعي کلافگي و گاهي اضطراب همراه است. هر جا که در ايران صفي تشکيل مي‌شود، از جمله براي عابربانکها، اين نوع مجال ندادن و فضا ندادن به ديگري مشهود است. البته در مورد عابر بانک، چون پاي رمز شخصي در ميان است سي چهل سانتي متر فاصله از فردي که مشغول کار با دستگاه است مراعات مي‌شود: 

فاصله‌اي که ما معمولا از نفري که مشغول کار با عابر بانک است مي‌گيريم با فاصله اي که فرد دوچرخه سوار در تصوير زير از کسي که نوبت اوست گرفته است (البته در خارج از کشور) مقايسه کنيد. در کداميک صبر و حوصله و طمأنينه به جامعه بيشتر تزريق شده و به تعليمات اسلامي نزديکتر است؟
 

اين رفتار آنان منحصر به صف عابربانک نيست. در هر جا که صفي تشکيل مي‌شود، اداره پست، بانک، فرودگاه، ادارات دولتي و غير دولتي، شرکت‌ها، فروشگاه‌ها، پاي صندوق و... همه بايد از کسي که کارش در حال انجام است فاصله بگيرند. اولين وظيفه منتظران در صف فاصله گرفتن از متصدي است. در آنجا اجازه نمي‌دهند که افراد از محل مشخص شده (عکس زير)، به ميز متصدي نزديکتر شوند به خيال اينکه کارشان زودتر (و در واقع ديرتر) راه بيفتد. حتي پس از خالي شدن پيشخوان، فرد منتظر مي‌ماند تا با اشاره کارمند يا متصدي به سمت پيشخوان برود زيرا کارمند چند ثانيه‌اي فرصت مي‌خواهد تا مدارک نفر قبلي را در محل تعبيه شده قرار دهد و در نتيجه کمتر برگه‌اي گم مي‌شود.  

با همين تمهيد ساده، ديگر هر کس وارد مي‌شود نمي‌پرسد ته صف کجاست؛ ديگر چند نفر همزمان با کارمند يا متصدي صحبت نمي‌کنند تا پس از هشت ساعت کار، اعصابي برايش باقي نماند؛ ديگر بر سر نوبت دعوا نمي‌شود که يکي بگويد من زودتر آمدم و ديگري بگويد من.

در ايران در ايامي که ادارات چندان شلوغ نيست هر روز مناظري از اين دست (عکس زير) مي‌بينيم. غير از اين‌که «فاصله با متصدي» رعايت نمي‌شود «فاصله ميان افراد در صف» هم رعايت نمي‌شود. افراد حتي نيم متر هم از هم فاصله نمي‌گيرند. چون در صفهاي ما اين فواصل رعايت نمي‌شود، کارمندان زحمتکش ما حق دارند به جاي «رسيدگي به کار مردم»، از اصطلاح «سر و کله زدن با مردم» استفاده کنند.   

وقتي مردم چنين در صف مي‌ايستند اگر از بانک بخواهي پولي بگيري چندين نفر در اطراف، از مقدار پول همراه شما آگاه مي‌شوند از جمله برادر سارقي که با يک تماس، به دوستش که در خارج بانک منتظر است، اطلاع مي‌دهد که چه کسي با پول کلان از بانک خارج شده است. چه بسيار حقوق بگيراني که که حقوق چندماهه يا يک ساله خود را به همين شيوه از دست داده‌اند يا کارکنان شريف يک بانک که به خاطر مفقود شدن تعدادي چک پول که معلوم نيست در اين شلوغ بازار چه کسي از روي پيشخوان برداشته، سر از اداره آگاهي در آورده اند. اساسا اين نحو صف ايستادن در کشوري خوب است که تجسس در کار ديگري از علائق مردم آن باشد نه مردم بزرگوار ايران که پيرو قرآني هستند که در آن صريحا از تجسس در امور ديگران نهي شده است.

البته اخيرا در برخي بانکها شماره مي‌دهند که شيوه جايگزين مناسبي است ولي بحث ما درباره همه صفهاست. لزوم فاصله گرفتن از متصدي فقط در بانک نيست، حتي هنگام خريدن بليط چرخ و فلک در پارک اين قاعده بايد رعايت شود چه رسد به فروشگاه‌هاي بزرگ، گمرگ و صدها محل ديگر. حال معلوم مي‌شود که چرا در ايران در اکثر مواردي که صف شلوغ است پس از چندي داد و هوار بلند مي‌شود.

صدها مسئول در اين کشور از وزير گرفته تا بالاتر و پايين‌تر، سالها در خارج از کشور تحصيل و  يا زندگي کرده و اين نظم و انضباط‌ها را از نزديک ديده‌اند؛ در اين سي سال بيش از صد هزار سفر خارجي دولتي انجام شده است، اما يک نفر به فکر ترويج فرهنگ صف ايستادن در ايران نيفتاده است. همه قفل شدن ترافيک شهرهاي بزرگ را به خاطر فقدان فرهنگ ايستادن در صف در آغاز طرح سهميه بندي در تيرماه 86 و نيز تبعات آن را ديدند ولي باز فکري نشد.

آيا صدها مجموعه داستاني يا طنز رسانه ملي با ميليون‌ها بيننده اين فرصت را نداشته‌اند که چند ثانيه‌اي به زبان هنر- که خود بهتر مي‌دانند چه کنند - ايستادن در صف را به مردم آموزش دهند؟ اين پرسش که «چگونه مي‌توان بازيگر شد» (که در جاي خود بايد مطرح شود) و يا اينکه «خوشبختي چيست؟» شايد بيش از هزار بار در رسانه ملي مطرح شده باشد ولي آيا به اين مطلب که چگونه بايد در صف به حقوق ديگران احترام گذاشت چند بار پرداخته شده است؟ حتي اگر به ميزان يک دهم تعداد پس گردنيهايي که براي خنداندن مردم در سريالها به کودکان زده مي‌شود به مسأله صف پرداخته شده بود امروز، اوضاع به گونه ديگري بود.

يکي از شروط لازم براي پيشرفت و بهره وري بالا در يک جامعه، داشتن آرامش رواني و فکري است. عوامل برهم زننده آرامش رواني مردم ما کم نيستند و بسياري از آنها توسط خود مردم رفع شدني هستند به شرط  آنکه رسانه ملي بدون مجامله به نقد رفتارهاي غلط جامعه بپردازد و اگر واقعا اغلب جامعه به امري بي توجهند آن را به اقل جامعه نسبت ندهد. 

در پايان لازم است چند نکته مهم يادآوري شود:
1. آنچه در اين مقاله در مورد صف و غير آن گفته شد بسياري از مردم مي‌دانند اما وقتي اکثريت به نحو ديگري عمل کنند فرد مجبور است از آنان تبعيت کند. همچنانکه بسياري دوست دارند در بين خطوط رانندگي کنند ولي وقتي بقيه همراهي نمي کنند آنان نيز مجبورند مانند ديگران رانندگي کنند.

2. عرصه بيان ايرادات رفتاري مردم از عرصه‌هايي است که ماهيگيران از آب گل آلود در آن فراوانند. اين افراد که از حساسيت هر ملت نسبت به خود آگاهند، براي آنکه هر انتقاد منصفانه‌اي از رفتار مردم را «توهين به شعور ملت» و امثال آن تلقي کنند در آماده باش به سر مي‌برند. اين قبيل حيله‌ها و بهانه جويي‌ها که براي ايام انتخابات و راي جمع کردن خوب است در اين مقالات که فارغ از خطوط سياسي و صرفا از سر درد و احساس مسئوليت نوشته مي‌شوند جايي ندارند. پيام اين مقاله توهين به شعور مردم نيست، گله‌اي متواضعانه و دوستانه از کساني است که از ظرفيت عظيم شعور ديني و ملي در بهبود امور اجتماعي بهره نمي‌گيرند.

3. اينگونه بحثها معدن اختلاف نظر بوده و هست و اين امري طبيعي است. قطعا انتقادات، پيشنهادات و راهکارهاي خوانندگان مي‌تواند براي نويسنده الهام بخش باشد. چنانکه در انتهاي مقاله سوم ياد آوري شد حتي نظراتي که در سايت درج نمي‌شوند براي نويسنده ارسال مي‌شود و من گاهي برخي نظرات را بيش از سه بار خوانده ام.

4. آنچه در مورد فرهنگ حوصله داشتن بيان شد تنها يک نمونه بود؛ مقصود بيان مهمترين مشکل رفتار ايرانيان نبود. اينکه مهمترين عيب و نيز «ام‌المعايب» رفتار اجتماعي در ايران چيست بحث ديگري است.

5. کساني که اهميت اموري مثل چگونه در صف ايستادن را که مستقيما در آرامش رواني جامعه تأثير دارند نمي‌پذيرند در مقاله بعد نکات بيشتري خواهند يافت.

6. آنچه درباره صف در خارج از کشور گفته شد البته گاهي توسط خودشان نقض مي‌شود مخصوصا اگر پاي طمع به ميان آيد. اين صف طويل که در جلوي يک عابر بانک در انگليس تشکيل شده و در آن رعايت فاصله از نفر اول هم نشده است به خاطر خراب بودن عابربانکهاي ديگر نيست، به دليل درست کار کردن آنهاست! هجوم مردم به اين عابربانک به سبب اين بوده که به دليل نقص فني به مشتريان دو برابر پول تحويل مي‌داده است. به دليل حساسيت مردم ما به حلال و حرام مي‌توان حدس زد که در مورد مشابه چنين صفي در کشور ما تشکيل نمي‌شود.  

به نظر مي‌رسد تعداد جمعيت نالان از رفتار اجتماعي خودمان رو به فزوني است. مردم اگر اراده‌اي براي اصلاح رفتار اجتماعي در کشور ببينند با ظرفيت فرهنگي عظيم خود، غيرتمندانه به ميدان خواهند آمد. سال 1373 در کشور ما با توجه به نياز مبرم کشور، هوشمندانه سال نظم و انضباط اجتماعي اعلام شد ولي مانند برخي امور مهم ديگر پيگيري نشد. به نظر مي‌رسد تشکيل وزارت يا سازمان ترويج نظم و انضباط اجتماعي از نيازهاي فوري کشور ما باشد.

تا کي جوان ايراني بايد حسرت نظم و انضباط اجتماعي در برخي کشورهاي غربي و غير غربي را بخورد؟ وقتي برخي جوانان کم اطلاع از منابع اسلامي، جذب نظم ظاهري در فرهنگ بيگانگان شدند، آن فرهنگ فقط نظم را به آنان تزريق نمي‌کند، بلکه تا هويت اسلامي و ايراني اش را نگيرد از پاي نمي‌نشيند.

جامعه ما سخت به تزريق فرهنگ صبر و حوصله نياز دارد. مانند هر امر اجتماعي ديگر، ريشه‌هاي کم حوصلگي در رفتار اجتماعي ما ـ که قطعا نبايد با ساده انگاري و «کم حوصلگي» فورا آن را به مسائل اقتصادي ربط داد ـ بايد شناسايي شود. اما آنچه در وهله اول بايد انجام شود تمرين حوصله کردن است و به گمان من، ترويج فرهنگ درست ايستادن در صف از بهترين راه‌هاي ترويج اين فرهنگ است.

کافي است در فاصله دو متري هر پيشخوان ـ از محل پرداخت قبض صندوق گرفته تا باجه اطلاعات فرودگاه، و از اداره پست گرفته تا اداره وظيفه عمومي و باجه‌هاي فروش بليط در ورزشگاه‌ها ـ تابلوي «لطفا پشت خط منتظر بمانيد» قرار داده شده و نيز خطي کشيده شود و مراجعان در پشت آن منتظر مانده، به پيشخوانها نچسبند. آيا براي عملي شدن اين امر ساده که به آرامش رواني جامعه کمک شاياني مي‌کند و بودجه‌اي هم نمي‌خواهد بايد چند سال منتظر ماند؟
muhammadmotahari@gmail.com

----------------------------------------------------
سخني با خوانندگان
آماده کردن اين بخش با تأخير مواجه شد و دليل عمده آن تهيه کردن و نيز پيدا کردن برخي عکس‌ها و کسب اجازه از صاحبان آن براي انتشار بود. (با تشکر از آقايان بابک، سيامک، ياسر، مجتبي و يوسف که بعضا مايل به درج نام خانوادگي خود نبودند). اگر کساني در داخل و نيز خارج از کشور (کشورهاي عربي، شرقي و غربي) مايلند با نويسنده همکاري کنند لطفا با ارسال ايميل به komakemaqaleh@gmail.com اعلام آمادگي فرمايند. در حال حاضر کمک در موارد ذيل مفيد خواهد بود:

1. کساني که در پيدا کردن يک خبر اعم از حوادث و غير آن مي‌توانند همکاري کنند.
2. کساني که مي‌توانند عکسي از رفتارهاي درست و نادرست اجتماعي در داخل و خارج از کشور تهيه کنند (به درخواست نويسنده يا به انتخاب خود). يکي از مقالات بعدي درباره رانندگي در ايران در مقايسه با ديگر کشورها خواهد بود.
3. کساني که قبلا اعلام آمادگي کرده‌اند لطفا در صورت تمايل مجددا به ايميل «جديد» پيام بفرستند و نوع همکاري را خود اعم از آنچه در بالا ذکر گرديد اعلام فرمايند.
4. اين ايميل تنها براي «همکاري» با نويسنده است. براي موارد ديگر، لطفا از ايميلي که در انتهاي مقاله درج شده استفاده شود.

فرصت را غنيمت شمرده از همه خوانندگاني که پس از حوصله و تأمل کافي، با نظرات خود بر غناي مقالات بعدي مي‌افزايند قدرداني کرده و از اينکه هنوز برخي ايميل‌ها را پاسخ نگفته‌ام عذرخواهي مي‌ کنم.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۳۲ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۶
به نامه خدا
بازهم به نکته جالب دیگری اشاره کردید. اما نکته صحیح هم اگر به آن عمل نشود و تصمیمی کلان و اعتقادی راسخ برای انجام آن وجود نداشته باشد به روزمرگی و انفعال ختم می‌‌شود. روزمرگی و بی‌ تفاوتی هم مشکل اساسی‌ ماست که خود هم معلول تمام مواردی است که در مقالاتتان ذکر کرده اید وهم به نوبه خود عامل تشدید کننده آنهاست!
و این سیکل معیوب را باید شکست.
باز هم متشکریم
عموزاده از سمنان
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۱۵ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۷
چند سال قبل کتاب جالبی منتشر شد باعنوان "جامعه شناسی خودمانی"
نوشته آقای احسان نراقی،که در آن نویسنده، به تفصیل مشکلات مبتلا به جامعه ایرانی را ناشی از نوع خلقیات و عادات رفتاری خود مردم می داند.مطالعه این کتاب نیز به خوانندگان محترم توصیه می گردد.
ناشناس
|
Hong Kong
|
۰۷:۱۳ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۷
مطالب خيلي جالبي بودند. دو نكته را ميخوام اضافه كنم:
بسياري از اين بي نظمي ها در برخورد ايرانيها با خودشان است. براي مثال بسياري از ايرانيان تا وارد كشوري ديگر ميشوند افرادي منظم ميشوند. براي مثال كافيه رفتار مردم رو در يكي از هواپيماهايي كه از خارج از ايران وارد ايران ميشود زير ذره بين قرار دهيد. در كشور خارجي همه با نظم و ادب و رعايت صف وارد هواپيما ميشوند، اگر هواپيما به مقصدي غير از ايران رهسپار باشد همه با نظم خارج ميشوند. ولي اگر مقصد ايران بود همه زرنگ بازي ها و بي نظمي ها و غر زدن ها در هنگام پياده شدن آغاز ميگردد. گويا اينها افرادي نبودند كه ساعاتي قبل با نظم و آرامش رفتار ميكردند.
مورد ديگر اينكه در ايران تاثير بي نظمي فردي بر گروه زياد است. اگر افراد در صفي منظم باشند و يك فرد در اين ميان نظم را به هم بزند همه شروع به برهم زدن نظم و زرنگ بازي ميشوند در حالي كه در كشورهاي منظم ديگر اگر فردي بي نظمي كند بقيه اعتنايي نميگذارند و يا در بدترين حالت به تذكري كفايت ميكنند.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۰۳ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۷
آفرین صد آفرین صدها هزار آفرین بر نویسنده این متن بسیار اثر بخش به نظر من مدیران صدا و سیما باید این متن را با آب طلا بنویسند و بر اساس آن برنامه ریزی کنند آموزش دهند
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۳۳ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۷
موضوع بسیار مهمی بود که جایش در این سلسله مقالات خالی بود. به نظر من، و از دیدی کلی تر، می توان گفت که مردم ما در رعایت "حق الناس" متاسفانه بسیار ضعیف هستند. عدم رعایت در صف ، یکطرفه آمدن و ... از مصادیق این موضوع هستند. عدم پرداختن رسانه ها، بخصوص تلویزیون، به این مهم نیز از نکات بسیار اسف انگیز و در عین حال تعجب بر انگیز است.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۳۸ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۷
تمرین حوصله کردن یک درمان منطقی برای این آسیب اجتماعی است ولی مشکل اصلی در درون خانواده ها است به عبارتی اگر کار اصلاحی باید انجام گیرد لازم است از شروع دوره آموزش پیش دبستانی و دبستانی این ممارست و تمرین آغاز شود و این نیاز به یک طرح ملی برای درگیر کردن رادیو و تلوزیون و آموزش و پرورش و سازمان بهزیستی به عنوان متولی مهدهای کودک دارد. و این طرح ملی ضرورت قطعی زمان ما است چون بی حوصلگی و کم حوصلگی کودکان و نوجوانان به وضوح در جامعه مشهود است. شما میتوانید وضعیت کودکان و نوجوانان ما را با سایر کشورها مقایسه نمائید. اگر وقت به من اجازه داد تصاویری از چین در این خصوص برای شما تهیه و ارسال خواهم کرد.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۴۵ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۷
با سلام خدمت فرزند گرامی معلم شید مطهری
پیشنهاد آخر بسیار جالب و راهگشاست به شرطی که فضای کافی برای این فاصله ( البته منطقی ) وحود داشته باشد. در برخی مکان ها فاصله باجه مراجعین با دیواریا صندلی های چیده شده کمتر از یک متر است.
نظیربرخی بانک های اهواز
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۴۷ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۷
راستی من در سوئد که بودم در فرودگاه آرلاندا به دور نقاله به شعاع یک یا دو متری خط قرمزی کشیده بودند و نوشته بودند stop . و مردم همه پشت این خط ایستاده بودند. حالا مقایسه کنید با نقاله‌های حمل بار مسافرین در کشور خودمان که مردم چه طور سر و کول هم سوار می‌شوند تا زودتر ساکشان را بر دارند.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۴۹ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۷
راستی یک پیشنهاد: این مجموعه مقالات که تمام شد بیایید با هم آن را به یک یا چند قالب شکیل الکترونیکی درستش کنیم و به طرق الکترونیکی که باز من از خارجی‌ها آموخته‌ام سعی در ترویج و توسعه‌ی آن بکنیم و هر چه بیشتر وضعیت جامعه را ارتقاء بخشیم. من در این زمینه ایده‌ها و فکرهای خوبی دارم.
ناشناس
|
-
|
۱۰:۵۲ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۷
در يك مورد از مطالبي كه در اين مقاله آورده ايد با شما موافق نيستم . من در اداره اي كار مي كنم كه در روز هم بايد تلفن هاي زيادي را جواب بدهم و هم به صورت حضوري به ارباب رجوع هاي زيادي پاسخگو هستم و اگر براي هر تلفن بخواهم خوش و بش و احوالپرسي كنم حق ديگران ضايع ميشود بنابراين انتضار دارم هركس تلفن يا مراجعه ميكند لب مطلب و اصل درخواست خود رابيان كند و برود .
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # الجولانی # فیلترینگ
الی گشت
آخرین اخبار
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟