همه گروههای اسلامی بر این گفته اند که در آخرالزمان، مردی ظهور میکند که دنیا را پر از عدل و داد کرده و دولت حق را برپا میسازد؛ دولتی که جهان را فرا میگیرد. این دیدگاه به استناد آیات کریمه قرآن از جمله ۱۰۵ سوره انبیا، ۵ قصص، ۳۲ و ۳۳ توبه و... است.
به گزارش «تابناک»، اهل سنّت نیز با شیعیان اتفاق نظر دارند، بر این که مهدی(عج) از خلفای دوازدهگانهای است که رسول اکرم(ص) به آنها در احادیث گوناگون بشارت داده و از آنجا که حقایق وحی و وجود رهبران الهی در میان بشر، منطبق با نیازهای طبیعی و فطری است، چنین اعتقادی نیز ریشه در نهاد انسان دارد و پاسخی به نیاز آرمانی بشریت است.
از سویی پیرایهها، خرافهها، ادعاهای دروغین، کجفهمیها و بدفهمیها درباره نحوه ارتباط نظام اسلامی با حضرت حجت بن الحسن العسکری ـ عجلالله تعالی ـ یکی از دستمایهها و ابزارهای مؤثر دشمنان برای مشوش جلوه دادن چهره حکومت اسلامی از آغاز پیروزی انقلاب بوده و بیشترین هدف دشمن در این تبلیغات گسترده این است که این گونه به افکار عمومی القا شود که «جمهوری اسلامی با توسل به خرافات و عوام فریبی، تلاش دارد برای رهبری نظام ـ چه در زمان حضرت امام خمینی(ره) و چه امروز در دوره آیتالله خامنهای ـ مشروعیت سازی کند»؛ این تبلیغات پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و در راستای فتنه پیچیده 88، عمق و وسعت بیشتری یافت.
در واقع فهم نادرست، کژتابیهای هدفمند رسانهای دشمن از نحوه پیوند نظام اسلامی و مفهوم غنی انتظار و تلاش مستمر برای خرافاتی جلوه دادن جمهوری اسلامی و مسئولان کشور، مضاف بر اظهارات نسنجیده برخی از نیروهای معتقد به انقلاب به این شبهه دامن زده و دو بازوی فعال دشمن ـ به فرموده حضرت امام(ره): اسلام آمریکایی و متحجرین ـ را در ناکام گذاردن جبهه انقلاب برای تشکیل حکومت اسلامی و اتصال آن به حکومت جهانی حضرت ولیعصر(عج) به یکدیگر رسانده است.
حزب قائدین زمان و تئوری پردازی برای حذف نیروهای جبهه انقلابانتظار در مکتب تشیع از جایگاهی بلند برخوردار بوده و در زمره برترین عبادات قرار گرفته است. شیعیان اعتقاد خاصی به موضوع ظهور امام زمان(عج) و بحث انتظار دارند. از این روی، دشمنان اسلام، درصدد انحراف نقطه امید شیعیان و ایجاد تفرقه و اختلاف بین صفوف مسلمین هستند که انتشار افکار بابیت و بهائیت، حاصل تلاشهای آنها در این بخش بوده است.
در همین راستا، انجمن حجتیه به عنوان یکی از فرقههای ساختگی ـ که در راستای انجام مقاصد دشمنان ایجاد شد ـ همچنان به فعالیت خود مشغول است. این انجمن، پیش از انقلاب، با افکار خاص خود، بسیاری از شخصیتهای متدین و دلسوز را به خود جلب کرد، ولی با طرح اندیشههای متعالی امام راحل(ره) در مباحث حکومتی و فاصله بسیار آن با دیدگاههای انجمن، بسیاری از انجمن جدا شده و به سیل خروشان نهضت امام خمینی و جبهه انقلاب پیوستند.
پس از انقلاب نیز افکار انجمن در جریان انقلاب، دفاع مقدس، قانون اساسی و... مطرح بوده و هماکنون نیز عدهای با همان افکار درصدد به انجام رساندن مقاصد خود و ضربه به بدنه نیروهای جبهه انقلاب هستند.
مبارزه با معلولها به جای مبارزه با علتها، از جمله مبارزه با سینما و موضعگیری در قبال قیام 15 خرداد را از نمونههای موضعگیری انجمن حجتیه میتوان نام برد. مخالفتهای انجمن با قیام مردم و امام خمینی(ره) و نیز برگزاری جشنهای نیمه شعبان در ایام سوگواری و شهادت تظاهرکنندگان مخالف شاه، مثال خوبی برای این موضوع است.
آنها بر این باور بودند که قیام مردم، هدر دادن خون آنهاست و برای همین، اعتقادی به تشکیل حکومت اسلامی، پیش از ظهور نداشتند. دید انجمن این بود که پس از غیبت امام زمان(عج) حکومت اسلامی، تنها با حضور امام زمان(عج) تشکیل میشود و پیش از ظهور امام زمان(عج) حکومت دینی مشروعیت ندارد و ما تنها وظیفه داریم، منتظر آمدن آن حضرت باشیم و خودمان را آماده کنیم. تقریباً میتوان گفت که در این مورد، مشابه نظر برخی مراجع پیش از امام خمینی میاندیشیدند و نظر امام ـ حاکمیت ولایتفقیه ـ را قبول نداشتند.
انجمن بر این باور بوده و هست که باید منتظر بود تا حضرت تشریف بیاورند و امور را اصلاح کنند و حکومت حقیقی اسلامی را تشکیل بدهند. آنها اقدام به تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت را به معنای قایل شدن پایان رسالت برای امام زمان(عج) و برافراشتن پرچم خلاف و دجالی میپندارند و بر این باورند، تشکیل حکومت اسلامی در غیاب حضرت حجت به شکست میانجامد که در همین راستا، سوابق به دست آمده از انجمن حاکی از خدمات متقابل و دو طرفه ساواک و انجمن حجتیه به یکدیگر است.
اما «ع ی» کیست؟توهین به روحانیت، حلقه وصل «ع ی» و جریان انحرافی تحجر جدیدفحوای بیشتر سخنرانی های «ع ی» در راستای نظریه های «آخر الزمانی» و راهکارهای «فراهم آوردن شرایط ظهور» است. وی به زعم خود، بارها روحانیت را به مناظره فراخوانده و در سخنرانی های متعدد گفته است: «من مسائلی را مطرح می کنم که در تاریخ هزار و چهارصد ساله اسلام گفته نشده و کسانی که مدعی اسلام شناسی هستند نیز از آوردن مثل آن و یا تکمیل آن عاجزند»، «اگر صد عالم، صد شبانهروز زحمت بکشند و بخواهند درباره حنیفیت سخن بگویند، به اندازهای که من فی البداهه در این باره حرف دارم، مطلب نخواهند داشت».
وی می گوید: «وقتی به آقایان میگوییم شما اسلام شناس نیستید، میگویند: نه هستیم. هستید؟ جداً میگویید؟ باشد؛ خداوند اوج اسلام را دین مرضی مطرح میکند، یکی از آقایان قم بیاید و دین مرضی را توضیح دهد، هر چقدر هم مهلت بخواهد دارد»!
این همان تزریق اندیشه اسلام منهای روحانیت است که به روش های گوناگون از سوی جریان انحرافی تحجر جدید نمایان شده است.
نکته جالب دیگر که باید اشاره شود تا خط رسانه ای آن به درستی شناخته شود، درباره سی دی انحرافی «ظهور بسیار نزدیک است» که شالوده فکری و اساس کالبدی آن بر پایه مباحثی است که نامبرده در سلسله بحث های به سوی ظهور خود آورده داده است.
به بیان بهتر، اندیشه زلال مهدویت در تاریخ همواره با آسیبهای گوناگونی روبه رو بوده است. از یک سو، برخی با معرفی خود به عنوان مهدی و یا نایب و باب دسترسی به آن حضرت و یا به عنوان کسی که مورد عنایت امام زمان بوده و پرتوی از لطف آن حضرت در وی تجلی نموده است و با استفاده از احساسات مردم، تلاش کردند به مطامع خود دست یابند و از سوی دیگر، برخی از روی غفلت یا به عمد و با هدف جلب قلوب دوستداران امام مهدی(عج) به سوی خود و قرار گرفتن در کانون توجه آنها، با بزرگنمایی برخی از آموزههای مهدویت، ناهنجاری هایی را در رفتار شیعیان پدید آورده و میآورند و گاهی نیز با ارایه تفسیری نادرست از بعضی از آموزههای آن، دشواریهایی را در راه ترویج و پایبندی به آنها و در نتیجه در اعتقاد مردم نسبت به امام زمان میآفرینند.
این جریان در تاریخ، تهدیدی برای اندیشه مهدویت بوده و در عصر حاضر نیز تهدیدی جدی برای این اندیشه تابناک به شمار میآید.
جریان انحرافی مبتنی بر تحجر جدیدیکی از این جریان ها، جریانی است با محوریت آقای «ع ی» که در اواخر دهه هفتاد شمسی شکل گرفته و هنوز هم کم و بیش به حیات خود ادامه میدهد. وی در تاریخ 1344 هجری شمسی در تهران متولد شده و تحصیلات خود را تا سطح دیپلم در این شهر ادامه داده و در رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی مشغول به تحصیل میشود.
«ع ی» درباره ترک رشته پزشکی و ورود به این عرصه در یکی از جلسات سخنرانی اش در سال 81 می گوید: «نزدیک پانزده سال پیش من هم مشغول زندگی خودم بودم. بهترین موقعیتها را داشتم. ایام محرم شد کتاب منتهی الامال را برداشتم که بخوانم رسیدم به این جمله ـ خیلی هم سخت گریه میکنم بنده ـ رسیدم به این جمله که اسب امام حسین ـ صلوات الله علیه ـ تنها به سوی خیمه ها برگشت. یکباره گفتم: بله! دوباره خواندم سه بار خواندم و از تمام صفحههایی که نوشته شده بود، ترسیم شده بود، گذشتم. از این صحنه نتوانستم عبور کنم. گفتم: دیگر نمیتوانم طاقت بیاورم. درس پزشکی میخواندم رها کردم. موقعیتهایی داشتم همه را کنار گذاشتم. گفتم دیگر نمیتوانم، من به زندگی خودم مشغول باشم و اسب مولای من تنها برگشته باشد»!
این یاوه سرایی ها در حالی است که نامبرده به علت بروز مسائل غیر اخلاقی از دانشگاه در واقع اخراج می شود.
نامبرده پس از ورود به عرصه اجتماع و حضور در دانشگاه فعالیتهای انحرافی خود را آغاز میکند. وی نخست با برگزاری نشست های سخنرانی برای دانشجویان، بسیجیان و بچههای هیأتی، کم کم افرادی را به دور خود جمع کرده و به طرح مباحثی همچون توحید، ولایت و عوامل غیبت و... میپردازد.
وی در غالب سخنرانیهای خود ادعا میکند، مطالبی که می گوید، در تاریخ هزار و چهارصد ساله اسلام گفته نشده و این سخنان حتی برای علمای شیعه نیز تازگی داشته و آنان از آوردن مثل آن و یا تکمیل آن عاجز هستند.
وی همچنین بر این باور است، هیچ فقیهی در میان شیعه نبوده و کسی غیر از خودش جایگاه واقعی فقه را در نظام معارف اسلامی نمیداند!
انحرافات عقیدتی و فکری «ع ی»1 ـ وی در بسیاری از سخنرانیهای خود به علمای شیعه حمله کرده و آنها را به قصور در فهم معارف دین متهم میکند.
2 ـ ورود در حوزه مباحث دینی و برداشت و دریافت از گزارهها و آموزههای دینی بدون داشتن هیچ گونه تخصص.
3 ـ مدعی ارتباط با عوالم بالا!
4 ـ صدور جواز تقلید از فقهای صد سال پیش!
5 ـ تفسیر و تأویل به رأی متون کلام الله مجید بدون داشتن هیچ گونه تخصص در علوم قرآنی
6 ـ عالم خودخوانده خواندن خود. نامبرده مدعی است، علوم نداشته خود را از معلمی که 1400 سال پیش شهید شده، فراگرفته است.
7 ـ مدعی شفا دهندگی بیماران، در حالی که هیچ گونه مورد مستندی گزارش نشده و همه اخبار ساخته و پرداخته مریدان چشم و گوش بسته اوست.
رمزگشایی از حلقه های وصل «ع ی» و جریان انحرافی تحجر جدید در مقابله با جبهه انقلاب
مباحثه با رویکرد فرافکنی:یکی از شگردهایی که این مدعی در مناظره های خود همواره به کار می گیرد، پرداختن به مسائل حاشیه ای است تا اصل موضوع، که این امر خود موجب می شود که طرف مناظره توان مقابله نداشته باشد، در حالی که در یک مناظره سالم، باید پیش از آنکه به مسائل حاشیه ای پرداخته شود، به مسائل اصلی پرداخته شود.
جریان انحرافی تحجر جدید نیز که امروز بسیاری از مناصب را به عهده گرفته، همواره با طرح مسائلی حاشیه ای در پاسخ به پرسش های جدی که درباره مسائل اعتقادی آنان وجود دارد، مباحث را به فرع کشانده تا از این رهگذر، اذهان عموم را از اصل موضوع منحرف کند.
یکی از مواردی که نامبرده به آن اشاره نموده و می توان از آن تعبیر به نظریه حجتیه نوین ـ تحجر جدید ـ کرد و رگه های عملیاتی آن نیز در رفتار و کردار جریان انحرافی به روشنی مشهود است، رد نظریه «ولایت مطلقه فقیه» است؛ نظریه ای که اتفاقا جریان انحرافی تحجر جدید در صدد ضربه زدن به آن، بیشترین تلاش خود را به کار گرفته است و این گونه القا می کند که با مسئولیت گرفتن یاران حضرت ـ عناصر جریان انحرافی ـ در واقع مقدمات تشکیل حکومت حقه فراهم آمده و در چنین شرایطی، التزام به ولایت مطلقه فقیه معنا ندارد!
در پایان باید گفت، امروز دو لبه قیچی دشمنی با رهبری نظام و نیروهای جبهه انقلاب ـ تحجر جدید و لیبرال ها ـ بیش از هر روز دیگری به یکدیگر نزدیک شده اند تا ضربه نهایی خود را بر پیکره اسلام ناب وارد آورند؛ پس تردیدی نیست که مردم و نیروهای جبهه انقلاب، باید بیش از هر زمان دیگری با همدلی و اتحاد، زهر این دشمنی را گرفته و نقشه شیاطین را نقش بر آب کنند.