یاد خرمشهر روی پرده سینما

احمدرضا درویش سینماگری است که در بیشتر آثارش به خرمشهر و قهرمانانش ادای دین کرده است، در فیلم‌های او مستقیم و غیرمستقیم می‌توان نشانی از این شهر و رزمندگانی که برای رهایی آن تلاش کردند، دید. در فیلم سینمایی «کیمیا» (1373) درویش در نیمه اول فیلم تصویری تکان دهنده و واقعگرا از صحنه‌های جنگ در شهر می‌سازد،
کد خبر: ۱۶۶۱۸۹
|
۰۱ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۲:۰۴ 22 May 2011
|
4950 بازدید
تصویر خرمشهر به عنوان نماد آزادی و مقاومت در سینمای ایران، تصویری از شهری است که با مفاهیم عمیقی چون میهن‌دوستی، فداکاری و شهادت گره خورده است.

به گزارش خبرنگار مهر، تصویر خرمشهر در سینمای ایران، تصویری است زنده و پویا از خاطره نسلی که برای رهایی سرزمینش از جان مایه گذاشت. سینمای دفاع مقدس در کنار سینمای مستند و هنر عکاسی ثبت کننده یادبودهای این شهر و فداکاری‌هایی است که مردم خرمشهر و رزمندگان برای آزادسازی این شهر انجام دادند.

ردپای خرمشهر و حوادثی که بر آن و مردمش گذشت در ادوار مختلف سینمای ایران دیده می‌شود، در دهه 60 در فیلم‌هایی که مستقیم به موضوع جنگ می‌پردازند، «بلمی به سوی ساحل» به کارگردانی زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور یکی از مهمترین فیلم‌‌های این دوره است. فیلم به روزهایی می‌پردازد که رزمندگان ایرانی تلاش می‌کنند به خرمشهر نفوذ کنند و این بخش از خاک ایران را آزاد کنند.

ملاقلی‌پور در «بلمی به سوی ساحل» (1364) تلاش کرده تصویری واقعگرا از جنگ در شهر به مخاطب نمایش دهد، با توجه به فضای اجتماعی آن سال‌ها فیلم روحیه قهرمانی را در مخاطب زنده می‌کند، اگرچه نگاه تراژیک کارگردان را می‌توان در فیلم دید. «حریم مهرورزی» (1365) به کارگردانی ناصر غلامرضایی درباره پدیده مهاجرت و زندگی آوارگان جنگ است، فیلم در زمانی ساخته شده که جنگ هنوز ادامه دارد.

نمایی از فیلم سینمایی «عصر روز دهم»

غلامرضایی دوربینش را به هتل بزرگی برده که محل اسکان آوارگان جنگ تحمیلی است، بسیاری از سکانس‌ها با حضور مردمی ساخته شده که روزهای آوارگی و غربت را در تهران می‌گذرانند و مانند صبریه (افسانه بایگان) شخصیت اصلی فیلم درگیر مسائل اجتماعی و خانوادگی هستند.

فیلم با شادی به پایان می‌رسد، خبر آزادسازی خرمشهر نور امید را در دل مهاجران زنده می‌کند، کارگردان به تماشاگر این نوید را می‌دهد که صبریه و زنانی از جنس او با آزادی شهرشان به زندگی عادی برگردند، رمضانی با بازسازی صحنه‌های شادی مردم برای آزادی خرمشهر، تصویری واقع‌گرا از آن لحظه‌های تاریخی برای مخاطب می‌سازد که پس از گذشت سال‌ها مهمترین امتیاز «حریم مهرورزی» است.

احمدرضا درویش سینماگری است که در بیشتر آثارش به خرمشهر و قهرمانانش ادای دین کرده است، در فیلم‌های او مستقیم و غیرمستقیم می‌توان نشانی از این شهر و رزمندگانی که برای رهایی آن تلاش کردند، دید. در فیلم سینمایی «کیمیا» (1373) درویش در نیمه اول فیلم تصویری تکان دهنده و واقعگرا از صحنه‌های جنگ در شهر می‌سازد، رضا (خسرو شکیبایی) که انتظار تولد فرزندش را می‌کشد همراه همسرش گرفتار حمله عراقی‌ها می‌شود و این آغاز جدایی او از خانواده‌اش است.

درویش در «کیمیا» در کنار روایت زندگی ویران شده رضا و جدایی ناخواسته او از سرزمین مادری، عشق و فرزندش از خرمشهر به عنوان نماد آزادی و تعصب یاد می‌کند، تکه‌ای از پیکره دوست‌داشتنی سرزمین مادری که همه برای حفظ او و یادگارهایش تلاش می‌کنند و از خود می‌گذرند، رضا در پایان فیلم از حق خود برای سرپرستی کیمیا (زهرا اویسی) می‌گذرد تا او که نماد نسل جدید است در کنار شکوه (بیتا فرهی) زندگی بهتری داشته باشد.

در فیلم سینمایی «سرزمین خورشید» (1375) هم احمدرضا درویش در بستر جنگ و بااشاره مستقیم به روزهای آغازین جنگ در خرمشهر روابط انسانی را واکاوی می‌کند و از جنگ به عنوان عنصری برای تعیین عیار مردانگی شخصیت‌هایش استفاده می‌کند، جدال دکتر (خسرو شکیبایی) و هانیه (گلچهره سجادیه) به عنوان نمایندگان دو تفکر و شخصیت نشان دهنده مرزبندی‌هایی است که در فضای روزهای آغازین جنگ دیده می‌شده است.

در فیلم سینمایی «دوئل» (1382) احمدرضا درویش بازهم مهارت خود در کارگردانی صحنه‌های شلوغ جنگی را به رخ می‌کشد، فیلم درباره وضعیت تراژیکی است که یک قهرمان جنگ پس از بازگشت به سرزمین مادری‌اش دارد، در این فیلم درویش با نمایش و تاکید بر جدال خیر و شر بازهم به قهرمان‌های دفاع مقدس ادای دین کرده است.

محمدحسین لطیفی در فیلم سینمایی «روز سوم» (1385) نگاهی دیگر را وارد سینمای ددفاع مقدس کرده است، این کارگردان از طریق نمایش داستانی که برای مخاطب عام جذاب است و مایه‌های قوی ملودرام دارد داستان خرمشهر را در بستری عاشقانه به تصویر کشیده است. «روز سوم» تنها داستان حصر خرمشهر و وقایعی نیست که برای مردم این سرزمین اتفاق افتاده، نگاهی متفاوت به این داستان و با فاصله از مرزهای کلیشه‌ای برای نسلی است که جنگ را ندیده است.

در فیلم سینمایی «عصر روز دهم» (1387) به کارگردانی مجتبی راعی بخش آغازین قصه در خرمشهر می‌گذرد و موتور اصلی درام در آن‌جا روشن می‌شود، جایی که مادر مریم نوزادش را از دست می‌دهد و دختری ایرانی در آن سوی مرز و در عراق رشد می‌کند، تلاش مریم (هانیه توسلی) برای بازگرداندن خواهر اشاره‌ای است به فرهنگ مشترکی که میان مردم عراق و ایران وجود دارد، دو نیمه گمشده که از هم دورند و جنگ مانع پیوند عمیق آنها شده است.

حمید فرخ‌نژاد در فیلم سینمایی «سفر سرخ» (1379) به ماجرای اشغال خرمشهر می‌پردازد و مانند درویش در «سرزمین خورشید» از طریق نمایش اشغال و پیامدهای حمله نیروهای بعثی به شهر و آوارگی مردم به روابط انسانی در بستر جنگ اشاره می‌کند.

ابراهیم حاتمی‌کیا هم اوایل دهه 80 مجموعه‌ای با نام «خاک سرخ» ساخت که داستانی درباره خانواده‌ای داشت که اشغال خرمشهر بهانه‌ای برای در کنار هم قرار گرفتن آنها می‌شود، در عین حال این حادثه دوری همیشگی را برای آنها به ارمغان می‌آورد، شهر در «خاک سرخ» هویت دارد و به کانونی تبدیل می‌شود که نماد مهرورزی و شجاعت و پایداری است.

در میان تصاویر مستندی که از آزادسازی خرمشهر باقیمانده است، یک تصویر همیشه زنده و دوست داشتنی است، تصویری که عمق شادی رزمندگان از آزادسازی خرمشهر را نشان می‌دهد، مردم و رزمندگان در کنار هم خیابان‌ها و کوچه‌های اطراف مسجد جامع شهر را آب و جارو می‌کنند، گنبد گلوله خورده مسجد سر برآسمان دارد و به عنوان نماد حریت و غرور ایستاده است.

تصاویر خندان مردان رزمنده در لباس‌هایی خاکی رو به دوربین متاثر کننده و غرورآفرین است، مسعود جعفری جوزانی در بخش پایانی مجموعه «در چشم باد» تلاش کرد این تصویر را دوباره زنده کند. تصویری از مردانی که برای یک سرزمین خاطره ساختند.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # الجولانی # فیلترینگ
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟