حاشیه های اختصاصی «تابناک» از سالگرد ارتحال امام(ره)؛

از جوان کر و لال و زن معترض تا دورکاری برخی مسئولان!

اساسا مشکل مراسم‌های رسمی در کشور ما، «مسئولان» هستند؛ آمدنشان، پارکینگ ماشینشان، همراهانشان، کفش در آوردنشان، پلاستیک از روی زمین برداشتنشان، سر جای خودشان نشاندنشان، آب خنک دادن دستشان، باد زدنشان!، ساکت کردنشان و... هرچند جایگاه ویژه روز شنبه، خیلی پر نبود و بسیاری از مسئولان یحتمل در مسافرت بودند و روز چهارده خرداد را دورکاری گرفته‌ بودند!
کد خبر: ۱۶۸۸۹۵
|
۱۶ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۰:۲۸ 06 June 2011
|
45213 بازدید
|
بیست و دومین سالگرد ارتحال رهبر بزرگ انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره) با شور و حرارتی مثال زدنی همچون سال های گذشته برگزار شد و عاشقان و رهروان حضرت روح الله، بار دیگر ارادت قلبی خود را به ساحت بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی نشان دادند.

به گزارش «تابناک»، این مراسم هرچند در آرامش کامل برگزار شد، در نوع خود حاشیه هایی هم داشت که گزیده ای از آن را به روایت خبرنگار «تابناک» در ادامه می خوانید:

ـــ اکنون 22 سال است که امام ما در ضیافت شهدا و در حاشیه قطعه‌ای از بهشت خاکی، آرمیده است و یادش هرگز در این مختصات نیمه کاره مصلا و زمین‌های داربست‌خورده محصور نشده است. 22 سال است که مردم از دور و نزدیک در گرمای آتشین خرداد، خود را به امامشان می‌رسانند تا بگویند تو تنها مرد این دنیای معاصر هستی که هیچگاه نخواهی رفت! تو مصداق «آن مرد آمد...» هستی؛ اما برای همیشه در دل تاریخ آمده‌ای و رفتنی برایت وجود ندارد.

ما نزدیک ساعت 8.30 به مرقد رسیدیم، ولی معلوم نبود مردمی که درون محوطه اصلی نشسته‌ و جا گرفته‌اند از چه ساعتی آمده‌اند! همین جماعتی که نظام، دربست متعلق به آنهاست، کافی بود، یک نفر را ببینند و بویی از بیت امام(ره) را از او استمشام کنند... ارادت این ملت به حضرت روح الله آنقدر هست که حتی تیم تشریفات هم از لطف مردم بی نصیب نماند.



ـــ صبحانه‌ای برای بچه‌های رسانه‌ای آماده کرده‌اند؛ خب البته روز اول رجب است و برخی دوستان روزه‌اند ـ ریا نشود! ـ برای همین هم بازار «تعارف و حدیث و حکایت که فلان مرد بزرگ یک ربع مانده به غروب به تعارف یک آدم معمولی روزه‌اش را خورد و اساسا روزه مستحبی چنان است و چنین  و بزن روشن شی!» بدجوری داغ است و...!

ـــ فرش انداخته‌اند و ملت باید با پلاستیک، کفش‌هایشان را با خود همراه کنند اما همیشه استثنائاتی هم هست، جدای از تشریفات و سرباز جماعت که پوتین‌هایش اصلا با پلاستیک و پلاستیک بازی کنار نمی‌آید، بسیاری همچون خود ما(!) با کفش فرش‌ها را لمس می‌کنند و... من از همه عذرخواهی می‌کنم! خاصه جوان‌هایی که لابه‌لای داربست‌ها، به دیدن چهره دلربای رهبرشان نشسته بودند، هرچند درست‌ترش آن است که بگوییم بین آن همه میله، لانه کرده ‌بودند.


ـــ اساسا مشکل مراسم‌ رسمی در کشور ما، «مسئولان» هستند؛ آمدنشان، پارکینگ ماشینشان، همراهانشان، کفش در آوردنشان، پلاستیک از روی زمین برداشتنشان، سر جای خودشان نشاندنشان، آب خنک دادن دستشان، باد زدنشان!، ساکت کردنشان و... گرچه جایگاه ویژه روز شنبه، خیلی پر نبود و بیساری از مسئولان یحتمل در مسافرت بودند و روز چهارده خرداد را دورکاری گرفته‌ بودند!

ـــ مراسم با تذکرات جالب حجت الاسلام موسوی از بیت امام(ره) آغاز می‌شود که: شعار جانبی ندهید، از شعارهای غیرضرور پرهیز کنید و کلا بچه‌های خوبی باشید! اما یک عده نیروی خودجوش که در سمت راست جایگاه، روبه روی ما جماعت خبرنگار و عکاس، درست زیر دوربین پرنده!، جمع شده‌ بودند، هنوز سید حسن شروع نکرده، شروع کردند! گویا برنامه این بود که فقط شلوغ کنند! حجت الاسلام سید حسن خمینی، سخنانش را با تبریک آغاز ماه رجب شروع کرد و به رعایت اخلاق و پرهیز از دروغ و فریب و غیبت و اتکا به حسن ظن الهی ادامه داد؛ اما...

شعارهای همان یک قطعه جای زیر دوربین ادامه داشت. تذکرات بچه‌های بیت رهبری از بالا و پایین برای ساکت کردن آن یک عده هم به خوبی مشهود بود و بالاخره هم موفق شدند ساکتشان کنند؛ اما در پایان سخنان سیدحسن، باز هم مثل بلدالملک قهوه تلخ، اوج گرفتند! خلاصه دور هم خوش بودند برای خودشان... به نظرم جریان انحرافی مراسم، لقب خوبی برای این جماعت بود، به ویژه که رهبری هم تذکرات جالبی درباره توهم انقلابی‌گری برخی دادند.

ـــ مجری برنامه از مردم خواست شعارهایی را که او می‌گوید، تکرار کنند اما تجربه چیز دیگری می‌گوید و آن اینکه وقتی «آقا» می‌آید، هر که صدایش بلندتر باشد و اول شعاری را بگوید، همان می‌شود. البته مجری هم شعار عزا عزاست امروز ... را انتخاب کرده بود که زیاد به حال و هوای مردم نمی‌خورد.

ـــ همه عکاسان در زاویه‌ای که با سختی از آن خود کرده‌اند، منتظر ورود «آقا» هستند که یکی از دوستان لنزش جا نمی‌رود. هر کسی را هم صدا می‌‌کند، دستی به دوربین می‌زند و از ترس اینکه شکار لحظه ورود را از دست بدهد، بی‌خیال می‌شود و... دست آخر هم به ما بند می‌کند و... لااله‌الا الله!

ـــ «آقا» که در جایگاه حاضر شد، همزمان برادران لاریجانی، آیت الله جنتی، آیت الله هاشمی شاهرودی و رییس جمهور هم پای جایگاه به پشتی‌هایشان تکیه زدند. جناب موسوی بجنوردی هم به این جمع اضافه شد و بعد هم معاون اول رییس جمهور. سید حسن خمینی هم پس از همراهی رهبری روی جایگاه، خودش را به پشتی‌ها رساند و کنار رییس جمهور نشست؛ تا پایان مراسم هم با احمدی‌نژاد زیاد خوش و بش کرد. رییس جمهور هم در حین سخنرانی به هیچ کس «نه» نگفت و با ایما و اشاره و دست و سر پاسخ همه را می‌داد؛ البته حتما حواسش به سخنرانی هم بوده است.

دقایقی بعد آیت الله هاشمی رفسنجانی به این جمع اضافه شد و بین آقایان شاهرودی و صادق لاریجانی، فاصله انداخت! تقریبا نیم ساعتی از مراسم گذشته بود که آیت الله مهدوی کنی هم آمد و روی صندلی کنار رییس جمهور نشست. فضای کم جایگاه ویژه مسئولان باعث شد تا همه مهربان‌تر بنشینند و مهربان‌تر هم با هم کنار بیایند! پیش از آغاز رسمی مراسم، این جمع به غیر از غائبین، در سالنی جمع‌وجور در کنار رهبر معظم انقلاب استراحتی کردند و چایی نوشیدند و یک قاچ هندوانه خنک به بدن زدند و در فضایی آرام و بی‌حاشیه خود را به روی صحنه رساندند.



ـــ شعارهای مردم که پایان یافت و «آقا» برای آغاز سخنرانی مستقر شدند، آن جماعت زیر دوربین، همچنان با تمام سرعت می‌تاختند و دقایقی بعد البته آرام شدند! امسال روبه روی جایگاه هم جالب چیده شده بود؛ مسئولان پیشین در حلقه دوم، مسئولان کنونی در حلقه اول!

ـــ اصولا تنها کسانی که کمترین توجهی به سخنرانی دارند، جماعت عکاس و فیلمبردار و خبرنگارند. صداوسیمایی‌ها دنبال جا برای گفتن پلاتو هستند، عکاس‌ها که چشم درد گرفته‌اند از بس یک چشمی توی لنز خیره شده‌اند، برای یک عکس متفاوت. فیلمبردارها هم دایم در حال زاویه عوض کردن که هم جمعیت را داشته باشند و هم سخنران. خلاصه اگر از بچه‌های رسانه‌ای بپرسید که در این یک ساعت چه چیزهایی عنوان شد، اصولا بیشتر از یک خط پاسخ نخواهید گرفت؛ مثل همان پلاتوهایی که خبرنگاران شبکه‌های تلویزیونی هر سال تکرار می‌کنند: «بیست و دومین سالگرد ارتحال بنیانگذار کبیر انقلاب با حضور پرشور مردم و رهبر معظم انقلاب در...»؛ این جمله تقریبا در 22 سال گذشته تنها عددش تغییر کرده است!



ـــ  آقازاده‌ها هم در مراسم کم نبودند، بالاخره برخی مسئولان برای دورکاری به شمال رفته‌اند و آنها که آمده‌اند بچه‌هایشان را هم آورده‌اند. اینطوری دست کم جلوی خارجی‌ها و حضور قابل توجهشان که به عشق امام آمده اند، کم نمی‌آوریم!

ـــ نکته دیگر درباره خودمان اینکه ما «اضافه کاری» هم می‌کنیم؛ یعنی افزون بر اینکه خودمان حواسمان به سخنرانی نیست، حواس ملت را هم پرت می‌کنیم و آنها هم حواسشان به ما می‌رود و نه سخنرانی!

ـــ پایین جایگاه، سمت چپ، کنار حاج آقای حجازی، حجج اسلام مسعود و میثم خامنه ای نشسته‌اند و چند متر آن طرف‌تر هم حجج اسلام سید یاسر و سید علی خمینی.



ـــ وقتی آرایشگرها بیکار می‌شوند، چه می‌کنند؟ درست مثل خبرنگارهای تلویزیون! آنها هم وقتی دو دقیقه پلاتویشان را گفتند، بیکار می‌شوند، در نتیجه میکروفن را جلوی همدیگر می‌گیرند و از حال و هوای مردم(!) ازشان می‌پرسند. خبرنگار شبکه خبر از خبرنگار العالم، خبرنگار واحد مرکزی از خبرنگار پرس‌تی‌وی، خبرنگار پرس تی‌وی از ایرنا، خبرنگار باشگاه خبرنگاران از شبکه خبر! این البته «کارویژه» است و اصلا نان به هم قرض دادن و تراشیدن سر همدیگر نیست!

ـــ «آقا» هم نخست به بحث ماه رجب، اخلاق گرایی و پرهیز از بی اخلاقی در جامعه اشاره داشت و نکته جالبتری هم برای مسئولان گفت؛ دقت داشته باشید این نکته برای مسئولان جمهوری اسلامی بیان شده است، نه الزاما ما روزنامه نگاران و یا مردم:

«امام ماها را توصيه مي‌كردند به اين كه مغرور نشويم، خودمان را بالاتر از مردم ندانيم، خودمان را بالاتر از انتقاد ندانيم، بى‌عيب ندانيم. همه مسئولين تراز اول كشور اين را از امام شنيده بودند كه بايد آماده باشيم؛ اگر چنانچه از ما عيب گرفتند، نگویيم ما بالاتر از اينيم كه عيب داشته باشيم، بالاتر از اينيم كه به ما انتقادى وارد باشد. خود امام هم همين جور بود...».

ـــ جوانی روبه روی جایگاه، چسبیده به حوض آب وسط محوطه، پلاکارد کوچکی را باز کرده و روبه روی «آقا» گرفته است، روی آن نوشته: «رهبر عزیزم جانم فدایت. کر و لال هستم. اجازه دهید شما را از نزدیک زیارت کنم...» یکی دو بار بچه‌های تشریفات تذکر می‌دهند که پارچه را جمع کند اما، با سر به آنها می‌گوید که می‌خواهم «آقا» این را ببیند!



ـــ آیا تاکنون دقت کرده‌اید که رهبری برای سخنرانی، یادداشت دارد و از روی سرفصل‌ها سخنرانی می‌کند؟ دقت کرده‌اید که سخنرانی های رهبری در هیچ سالی تکرار نمی‌شود و هر سال افزون بر بیان کلیاتی درباره انقلاب، سخنان و تحلیل‌های جدید هم هست؟ دقت کرده‌اید با وجودی که قبل و ابتدای انقلاب لقب «خطیب توانا» را به رهبری داده‌ بودند، اما ایشان به هیچ وجه با اعتماد به نفس کاذب مثل بعضی‌ها، همین طوری دو ساعت برای ملت سخنرانی نمی‌کند؟ اگر دقت نکرده اید، خب از این به بعد دقت کنید! ضمن اینکه بد نیست بدانید «آقا» برای هر سخنرانی بسته به موقعیت و شنوندگان، بالای دو ساعت مطالعه دارد. این را نوشتم شاید بعضی ها یاد بگیرند!



ـــ حرف رسیده بود به بحث عدالت که ناگهان سروصدای زنی، حواس همه را به خود جلب کرد. ردیف اول زنان روبه روی جایگاه ایستاده بود، کاغذی در دست گرفته بود و با فریاد، رهبری را صدا می‌کرد. تقریبا شبیه به جیغ کشیدن بود، تا آنچه می‌خواست را بگوید. بغض و گِله و ناامیدی در همین فریادهای نصفه و نیمه‌اش به خوبی دیده می‌شد. خانم‌ها که حریفش نشدند، مثل ماهی از دستشان سر می‌خورد و خودش را جابه‌جا می‌کرد و باز با صدای بلند، رهبری را صدا می‌کرد و چیزهایی می‌گفت. بچه‌های تشریفات خودشان را رساندند و قضیه را جویا شدند. کمی آرام شد؛ اما دست‌بردار نبود و از بین جمعیت گردن می‌کشید برای جایگاه...

چند دقیقه بعد نشست، چند نفری هم دورش را گرفتند. یک نفر هم با تعدادی نامه از میان داربست‌ها خودش را رساند. یک نفر دیگر هم با کاغذ و خودکار... اینجا هم بساط نامه و درخواست به راه است، چند جای دیگر هم بین جمعیت افرادی بودند که نامه‌ها را جمع می‌کردند؛ راستی...

ـــ مجلس پایان یافته است و پس و از خروج «آقا» و مسئولان، مداحی روی سن ظاهر شده و با شور تمام دارد مرثیه‌سرایی می‌کند. جایگاه ویژه مسئولان که خالی می‌شود، پسربچه‌ای خودش را به صندلی خالی می‌رساند و با ژست خاصی روی آن می‌نشیند و برای پدرش قیافه می‌گیرد؛ حال هوای خاصی دارد این صندلی مسئولیت که این بچه‌ هم فهمیده!

ـــ بیرون از محوطه، حاشیه‌ها رنگ دیگری داشت، چه آنها که از مرزهای کشور با لباس‌های محلی آمده بودند و چه آنها که با دغدغه‌هاشان در مرقد امام(ره) قدم می‌زدند؛ مثل آن آقایی که یک پلاکارد دستی آماده کرده بود با این شعار: «به داد حجاب برسید».

برخی نهادهای فرهنگی و غیر فرهنگی هم علاوه بر ایستگاه‌های صلواتی ـ عمده فعالیت دهان‌پرکن این روزها! ـ دست به اقداماتی خلاقانه(!)زده بودند؛ از جمله ساخت کلاه آفتاب‌گیر با طرح سلام بر روح الله و انتشار پوستر که واقعا در نوع خود به شدت تأثیرگذار بود!



ـــ بیرون مرقد هم عجله کار دست برخی داده بود و هنوز مراسم تمام نشده، چند عدد خودرو به خوبی از خجالت هم درآمده بودند و راهبندان و ترافیک و گرما و... البته این‌ها هیچ ارتباطی با غرق شدن چهارده نفر در دریای خزر طی دیروز و پریروز ندارد‌ها!

ـــ قرار بود از چیزهایی بنویسم که یا دیده نشده و یا کمتر دیده شده، قرار نبود و نیست که «آفتاب و مهتاب» بازی کنم با کلماتی که «هیچ کمکی به پیشرفت کار نمی‌کند» و هم به ضرر نویسنده است و هم به ضرر... این سطرها شمه‌ای از کهکشان ارادت ملت ایران به حضرت روح‌الله ـ رضوان‌الله تعالی علیه ـ است؛ صفحه 22 این داستان، روایت مردمانی است که انقلاب را با جان خود نگه داشته اند و نه شعار و یا گرایش حزبی‌شان! داستانی است که هر ساله، برگی عاشقانه به آن افزوده می‌شود و هرگز پایانی نخواهد داشت.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۷۱
م
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۵۰ - ۱۳۹۰/۰۳/۱۶
کو ادمی که قدر بدونه این همبستگی و وفاداری رو
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۷:۳۵ - ۱۳۹۰/۰۳/۱۶
هزار تاسف به حال وزارتخانه بسيار مهمي چون نفت كه افرادي فاقد تخصص كه حتي يك روز نيز سابقه در نفت ندارند بر راس اين وزارتخانه قرار مي گيرند...
بسيار متاسفم كه بگويم در اين چند سال گذشته هر چه جلوتر آمده ايم وضعيت نفت و پرسنل آن خراب و خرابتر شده است.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۵۵ - ۱۳۹۰/۰۳/۱۶
دور کار مسئولین (اگر راست باشد و در راستای دورغ سازی هایتان هم نباشد) به دزدی و غارت سیستماتیک کشور توسط شما در هر دولتی می ارزد ... ما مردم در انتخابات های تو دهانتان زده و می زنیم ....
پاسخ ها
ناشناس
| Japan |
۱۱:۵۵ - ۱۳۹۰/۰۳/۱۶
چرا این قدر اعصابت خورده برادر؟ دعوا نداریم!
saba
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۶:۱۰ - ۱۳۹۰/۰۳/۱۶
حالا شما از چی ناراحتی طرفدارای جناب احمدی نژاد چون در مقابل کارهاو اقدامات غیر اصولی ایشون جوابی منطقی ندارن فقط به ناسزا گفتن رو میارن
محمد جعفر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۰۴ - ۱۳۹۰/۰۳/۱۶
نویسنده عزیز، خیلی با پاراگراف آخرت حال کردم.
abbas
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۰ - ۱۳۹۰/۰۳/۱۶
آفرین ،جا داره که بیشتر تمرین کنی .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۳ - ۱۳۹۰/۰۳/۱۶
توجه به توزیع کیک و ساندیس و آب که غالبآ با بی حرمتی انجام میشود نکته تکراری همه ساله است تا کی باید این موضوع دل دوستان را به درد آورد ودشمنان را شاد کند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۸ - ۱۳۹۰/۰۳/۱۶
ایکاش مراسم امام از حالت دولتی خارج میشد و انوقت میدیدند ملت برای امام راحلش چکار میکند .همانطور که برای سیدالشهدایش حسین (ع) سراز پا نمیشناسد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۴ - ۱۳۹۰/۰۳/۱۶
نهار چی خوردی
وصال
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۷ - ۱۳۹۰/۰۳/۱۶
تشکر از مطالب قشنگتون و در عین حال تاسف بار!متاسفانه بعضی از مسئولان سیره ی نبوی و ائمه اطهار رو فراموش کردن،نمی دونن وقتی که مسئول شدن باید از منیت ها،کینه ها،دودستگی ها و ... فاصله بگیرنداونها کسائی هستند که لباس های قشنگ و تمیز امام صادق رو دیدند و زیر آستینش رو ندیدند و اون حرف قشنگ رو که اگه مسئولیت داشتم اینطور هم نبود!!!اونها سیره ی رسول الله رو نخوندند که وقتی وارد مجلسی می شدند به فکر جا نبودند و معمولا دم در می نشستند،نمی گم که مسولان مثل ائمه باشند(البته نمی تونن هم باشند)ولی لااقل!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۷ - ۱۳۹۰/۰۳/۱۶
اصولا"برای زایرین فضای باز از نظر اینکه آنها هم احساس کنند در صحن داخل هستند کاری نشده تلوزیون مدار بسته و سایه بان مطلوب وجود ندارد دار بست ها از مصالح بنایی آغشته بودند....
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۲۴ - ۱۳۹۰/۰۳/۱۷
متاسفانه مدیریت برنامه به ویژه تدارکات و امور رفاهی جالب نبود
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۲ - ۱۳۹۰/۰۳/۱۶
این مسولین دورکار وشمالی راواضح معرفی کنید تابیشتر اآآآآشناشوییم .
پاسخ ها
علی
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۶:۳۱ - ۱۳۹۰/۰۳/۱۶
مشخصه برادر عزیز تابناک رسالتش مخالفت با احمدی نژاد ننه مرده است
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟