رجب، ماه عبادت است.
گاهی باید «آینه» برداشت و در «خلوت خویش» به چهره درون نگاه کرد و در نیک و بد و زشت و زیبای آن تأمل داشت.
«اعتکاف»، همان آینه است؛ آینهای سهبعدی، که طول و عرض و عمقش «محاسبه» است و «مراقبه» و «معرفت نفس». در این آینه، راحتتر و بیواسطهتر میتوان به دیدن سیمای اخلاق نشست و به خود نمره داد.
اعتکاف، فرصتی است برای گردش در کوچه پسکوچههای روح، برای مرور در صفحات «کارنامه زندگی».
خلوتی است در جمع، عزلتی است در ازدحام و حضوری است در غیبت از صحنه زندگی روزمره و روزمرگی زندگی.
اعتکاف فرصتی است برای باران اشک بر مزرعه دل؛ بهاری است برای روییدن «گل توبه» و انابت در باغچه بندگی.
میان ما و خدا مسافتی نیست، باید با «گام دل» رفت تا به «کام دل» رسید.
اعتکاف، حضور نیازمندانه و خاشعانه بر آستان معبود است؛ بیغرور و تکبر، جدا از تشخصها و امتیازها.
خوشا به حال آنانکه طعم اعتکاف و خلوت را چشیدهاند و همه ساله در «ایام البیض» ماه رجب، کبوتر دلشان هوای حرم میکند و از دام و دانه جدا میشوند و به خدا میپیوندند. قلمرو قلب ماه هم میتواند «مهبط نور» باشد، هم «جولانگاه شیطان»، تا انتخاب ما کدام یک باشد؟
معتکفان، سفره عبودیت میگسترند و از رزق معنوی بهره میبرند. این فضای معنوی را باید از «مسجد» به «جامعه» برد و از خود به دیگران منتقل کرد و لذت انس با خدا و دوری از گناه و توبه از بدیها را به گرفتاران دام شیطان چشانید.
اعتکاف، سوختگیری معنوی برای روزها و هفتهها و ماههای بعدی است.
رجب، ماه آمادگی برای پرواز در افقهای بلند عبودیت است.
خانه دل، نیازمند مراقبت است. اگر محاسبهای در کار نباشد، مأمن بیگانه و مرتع شیطان میشود.
بیماری قلب، پنهان است و مرضش بینام و نشان و درمانش بسی دشوار. حضور در مساجد در ایام اعتکاف، مراجعه به «پزشک روح» است و «چکآپ جان»، تا ویروسها و آلودگیهایش را بشناسیم و مداوا کنیم.
اعتکاف، فرصتی است برای بیداری «خود رحمانی».
نگذاریم خود الهی و فطرت توحیدی ما، زیر لایههای ضخیم غفلت و غرور و پردههای تیره عصیان نابود و زیر دست و پای خشن «نفس اماره» تباه و خراب شود.
میتوان در پایان کوچه نومیدی، دری به روی انس و صفا و رجا گشود.
وقتی خانه دل، محفل انس با محبوب باشد، دیگر جایی برای «اغیار» نمیماند. با چند مشت از «آب بیداری»، خواب را در «چشم غفلت» بشکنیم.
همیشه این فرصت، فراهم نیست.