دیدار با شریعتی پسر در خانه پدر + عکس

روایت «احسان» از خانه امروز پدر در تهران که حالا تبدیل به موزه شده است.
کد خبر: ۱۷۱۶۷۹
|
۲۹ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۶:۳۹ 19 June 2011
|
45193 بازدید
|
به گزارش خبر آنلاین، روایت آغازین دیدار ما بود. روایت احسان از خانه امروز پدر در تهران که حالا تبدیل به موزه شده است:

«خانه کمی تغییر کرده. البته وسایل همان وسایل است. این خانه در فاصله سال های 50 تا 54 بوده که دو سالش هم دکتر زندان بودند ولی ما اینجا بودیم، از مشهد که آمدیم. دکتر در جشن های 2500 ساله، سال 50 از دانشگاه مشهد اخراج شد و به تهران آمد و در خانه ای نزدیک حسینیه ارشاد بود و زمانی که ما تصمیم گرفتیم بیاییم سال 52 بود. ایشان در تهران مخفی بودند. ریختند در منزل ما در مشهد و دکتر را گرفتند و برادر خانم ایشان را در تهران گرفتند که دکتر برود و خودش را تحویل بدهد. در همان زمانی بود که ما در حال اسباب کشی به طرف تهران بودیم.

خلاصه ما در سال 51-52 به تهران آمدیم و ایشان هم چند ماهی مخفی بودند و بعد خودشان را به کمیته ضد خرابکاری ساواک معرفی کردند. ما خانه مشهد را فروختیم و اینجا را خریدیم و در حال اسباب کشی بودیم. ایشان آمد و یک شب اینجا خوابید و بعد رفت و خودش را معرفی کرد و یک سال و نیم هم زندان بود.



اقامت پدر خیلی در اینجا ممتد نبود. بعد از انقلاب مادرم اینجا بودند تا زمانی که موزه شد. خانه را به شهرداری فروختند و به جایش آپارتمان هایی که قبلا قرار بود ساخته شوند را گرفتنند و اینجا خانه موزه شد. اول قرار بود این خانه و خانه پشت اش موزه شود که الان آنجا خانه دانشجویی شده. آنجا قبلا مال آمریکایی ها بود و بعد دولت گرفته بود و در زمان شهرداری های اول قرار شد که یک مجموعه فرهنگی شود، کتابخانه و همچنین خانه موزه هم کنارش باشد. بعد آنجا را جدا کردند و شهرداری های مختلف می آمدند با سیاست های مختلف که زمان آقای احمدی نژاد، آقای مشایی رئیس سازمان فرهنگی بود بیشتر به این پرداختند که ضد زلزله شود و بیشتر در دست تعمیر بود. در زمان آقای قالیباف تمام شد و افتتاح شد.



منظورم این است که هر اکیپی می آمد اینجا یک تغییر شکلی می یافت و هر مسئولی که می آمد همینطور. در حالی که اینجا براساس یک اصول علمی قرار شده بود جوری نمایش داده شود که کسانی که می آیند از آغاز و خانه را دور می زنند، دستشان بیاید که زندگی ایشان چگونه بوده و شناختی پیدا کنند. ولی بعد چون آن حالت خانه موزه ای به هم ریخت تا الان که هنوز آنچه را که باید شناخته و مطرح نشده است. البته اخیرا این مسئول جدیدی که آمده برنامه های تازه ای دارد که اینجا را از حالت سوت و کوری در بیاورد. هنوز که اتفاقی نیفتاده ....»
































تور تابستان ۱۴۰۳
بلیط هواپیما
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲
انتشار یافته: ۴۲
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۵۳ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
به همه دوستاداران ايشان توصيه مي كنم وقتي رفتند سوريه ، كنار حرم حضرت زينب ، حاشيه قبرستان زينبيه ( از در كه وارد مي شويد سمت چپ ) يه سري هم به مقبره ايشان بزنند . خيلي تنها و محجور است ولي با تمام سادگي مقبره بزرگي انساني كه در آن آرميده احساس مي شود . يادش گرامي - خدا رحمتش كند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۳ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
به سه چيز تکيه نکن، غرور، دروغ و عشق. آدم با غرور مي تازد، با دروغ مي بازد و با عشق مي ميرد *دکتر علی شریعتی*
ایمان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۲۰ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
خداوند مرحوم شریعتی را غریق رحمت واسعه خویش نماید
محمود كوارى
|
United Arab Emirates
|
۱۷:۲۹ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
خداوند رحمان روح بلند دكتر شريعتى را شاد ونكهدار فرزندش باد انشاالله من سوريه رفتم حضرت زينب ص وسر قبر دكتر عزيز هم رفتم عرض ادب نمودم تمامى ملت ايران دكتر عزيز را دوست دارند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۲۱ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
چقدر شبیه پدرشه !
امير
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۲۲ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
دست شما درد نكنه خيلي عالي بود
ناشناس
|
Algeria
|
۱۹:۴۲ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
درود بر استاد شهید پدرفرهنکی انقلاب اسلامیمان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۴۹ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
هرگز نمیرد آنکه زنده شد دلش به عشق
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۵۴ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۹
از این لطف هر چند دیر ممنون.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۲۸ - ۱۳۹۰/۰۳/۳۰
سال گذشته به سوریه رفته بودم زمانی را با خود خلوت کردم و خود را به کنار قبر او در قبرستان کناری زینبیه رساندم و فاتحه ای خواندم و در آن لحظات چقدر احساس غریبی را لمس کردم و سوال برایم ایجاد شد چرا او غربت را ترجیح داده است ؟؟
برچسب منتخب
# دولت چهاردهم # اسماعیل هنیه # مسعود پزشکیان
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
با انتقال پایتخت ایران از تهران ...