احضار ميهمانان جشن نامزدي به دادگاه

در اين مدت همسرم با ذوق و شوق براي «اكرم» جهيزيه آماده كرده بود و براي آنكه او را در لباس سفيد عروسي ببينيم لحظه شماري مي‌كرديم. اما حالا حيثيت و آبروي خانواده‌مان با حيله و فريب داماد فريبكار بر باد رفته است و روي بازگشت به روستا و تحمل سرزنش‌هاي اطرافيان را نداريم.
کد خبر: ۱۸۰۲۲۷
|
۰۸ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۴ 30 July 2011
|
9866 بازدید
ایران: چند تن از ميهمانان جشن نامزدي براي حل معماي زندگي يك زوج و پايان غائله خانوادگي، به دادگاه تجديدنظر استان تهران فرا خوانده شدند.

رسيدگي به اين پرونده به دنبال شكايت يك نوعروس در دادگاه خانواده تهران آغاز شد. وي با ارائه دادخواست اثبات زوجيت به قاضي شعبه 237 گفت: چند ماه پيش در مسير دانشگاه با پسر جواني آشنا شدم كه براي مأموريت به شهر ما آمده بود.

دو هفته پس از آشنايي، «حسن» با ابراز عشق و علاقه شديد، از من خواستگاري كرد و با اصرار فراوان، تلفن و نشاني خانه‌ام را گرفت تا با پدرم درباره ازدواج صحبت كند.

پس از اعلام موافقت خانواده‌ام، يك ماه بعد مراسم نامزدي با حضور 80 ميهمان برگزار شد و همسرم در حضور همه حاضران، 500 سكه طلا، نيمي از حقوق ماهانه، سه دانگ سه قطعه زمين مسكوني، كشاورزي و باغ و نيمي از اموالش را به عنوان مهريه تعيين و همان شب شوهرم صيغه عقد دائم را خواند كه من هم «بله» گفتم.

بعد هم براساس رسم خانوادگي با پدرم دست خير دادند كه نشانه تمام شدن قول و قرارها و عقد ما بود.شاكي با ناراحتي ادامه داد: صيغه عقد دائم جاري شد و داماد تعهد داد تا يك ماه آينده آن را ثبت كند. بعد هم به تهران آمديم تا «حسن» براساس قولش، اسناد و مدارك قانوني زمين و خانه‌اش را به نامم بزند و براي خريد عروسي به بازار برويم اما حدود 6 ماه است سرگردان و بلاتكليفم و شوهرم انگار همه قول و قرارهايش را فراموش كرده است چرا كه از انتقال اسناد طفره مي‌رود و خريد عروسي را هم به بهانه‌هاي مختلف به آينده موكول مي‌كند.

سرانجام پس از مشاجره لفظي شديد مرا از خانه‌ بيرون انداخت كه با شرمندگي به خانه پدرم برگشتم و حالا هم تقاضاي رسيدگي دارم!

قاضي پرونده پس از شنيدن اظهارات نوعروس، شوهر را به دادگاه فرا خواند اما مرد جوان به دنبال اطلاع از خواسته همسرش گفت: من پس از آشنايي با «اكرم» با اجازه پدرش و مهريه يك شاخه گل او را به عقد موقت 3 ماهه درآوردم. پس از مدتي «اكرم» از من خواست به طور رسمي از او خواستگاري كنم كه به خانه‌شان رفتم و براي 6 ماه ديگر ازدواج موقت‌مان تمديد شد اما وقتي به خانه برگشتم پشيمان شدم. بنابراين مهلت مانده را فسخ كردم.

پس تمام ادعاهاي اين زن دروغ و بي‌اساس است چرا كه شب خواستگاري مطابق عرف، صيغه عقد دائم خوانده نمي‌شود و رسم است كه عاقد آن را به زبان مي‌آورد نه داماد كه براي نخستين بار به خانه دختر آمده است. به طور معمول در مجلس عقد نيز نوشته‌اي در مورد ميزان مهريه و تعهدات داماد تنظيم مي‌شود كه «اكرم» و خانواده‌اش چنين صورتجلسه‌اي در دست ندارند.

بنابراين قاضي پرونده پس از دريافت اظهارات طرفين خواسته نوعروس را وارد ندانست و آن را رد كرد. اما با اعتراض زن جوان به تصميم دادگاه پرونده براي رسيدگي نهايي به شعبه 47 دادگاه تجديدنظر استان تهران فرستاده شد.

در اين مرحله پدر عروس به هيأت قضايي گفت: من كه بي‌سواد هستم و در مجلس نامزدي، متوجه نشدم عقد دائم بود يا موقت. قديم‌ها حرف مرد يك كلام بود و وقتي زني را براي ازدواج انتخاب مي‌كرد حرف 3 ماه و 6 ماه در ميان نبود و يك عمر با بد و خوب كنار هم مي‌ساختند.

ضمن اينكه من با زحمت فراوان و كشاورزي دخترم را به دانشگاه فرستادم تا خوشبخت شود. در مجلس «بله‌برون» هم داماد مهريه سنگيني در نظر گرفت بعد هم او را با فريب و نيرنگ به تهران برد. اما چند ماه بعد او را برگرداند و گفت كه مدت صيغه‌ تمام شده و قصد ادامه زندگي ندارد.

در اين مدت همسرم با ذوق و شوق براي «اكرم» جهيزيه آماده كرده بود و براي آنكه او را در لباس سفيد عروسي ببينيم لحظه شماري مي‌كرديم. اما حالا حيثيت و آبروي خانواده‌مان با حيله و فريب داماد فريبكار بر باد رفته است و روي بازگشت به روستا و تحمل سرزنش‌هاي اطرافيان را نداريم.

قاضي محمد حسن زرگري – رئيس – و عارفه مدني – مستشار – شعبه 47 دادگاه تجديد نظر استان تهران براي حل اين معما و رفع ابهام، دستور احضار ميهمانان را به دادگاه صادر كردند تا با گواهي شاهدان حاضر در مراسم چگونگي جاري شدن صيغه عقد بين عروس و داماد و ساير ابهام‌ها روشن شود.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # الجولانی # فیلترینگ
الی گشت
آخرین اخبار
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟