جنبش مقاومت اسلامي حماس، سالهاست به عنوان يكي از بازيگران جدي و تأثيرگذار عرصه سياسي فلسطين شناخته شده است. اين گروه هماكنون در كنار جنبش فتح دو جريان مسلط بر فلسطين را تشكيل ميدهند. با اينكه حوزه حاكميت حماس بر غزه و فتح بر كرانه باختري است، مدتي است كه اين دو گروه رويه تنشزدايي و آشتي ملي را در پيش گرفتهاند. شايد اين كار به دليل پروندهاي است كه فلسطين بنا دارد به زودي در مجمع عمومي سازمان ملل بگشايد و در آن درخواست به رسميت شناختن كشور فلسطين را کند.
از سوي ديگر، مناقشه سوريه اين مسأله را پدید آورده است كه آيا فلسطين و به ويژه حماس، يكي از حاميان خود را از دست خواهد داد.
روزنامه «ملت ما» در گفتوگو با دكتر «خالد قدومي»، نماينده حماس در تهران آخرين تحولات مربوط به فلسطين را ارزيابي کرده است. دكتر قدومي كه نزديك سه ماه است كه اين مسئوليت را عهدهدار شده، پيش از اين در دفتر حماس در دمشق فعال بوده است. از همين روی، به تحولات سوريه نيز تسلط دارد.* به نظر شما، رژيم صهيونيستي چه اهداف پنهاني در حمله به نوار غزه دنبال ميكند؟ـ رژيم صهيونيستي از آغاز اشغال فلسطين تا به امروز هيچگاه تجاوزات خود را عليه مردم اين مرز و بوم متوقف نكرده است. اين رژيم، همواره در پي بهانه بوده است و بنا بر همين افترا و دروغ بود كه اسرائيل شكل گرفت. اسرائيل اكنون در سطح داخلي و همچنين سياست خارجي با مشكلات و چالشهاي جدي روبهروست و بسياري از همپيمانان خود را كه در محور اعتدال جاي داشتهاند، از دست داده و چهره زشت رژيم صهيونيستي براي همه آشکار شده است.
جهانيان شاهد تجاوز رژيم صهيونيستي در اواخر سال 2008 و اوايل 2009 به غزه و همچنين كشتار اين رژيم عليه آزادگان جهان روي دريا (كاروان آزادي) بودند. ارتباط اين رژيم با آمريكا نيز به دليل نارضايتي مردم اين كشور دچار مشكل شده است. شهروند آمريكايي با توجه به بحران اقتصادي و مالي موجود در سطح آن كشور اين پرسش را مطرح ميكند كه من چرا بايد مالياتم را براي چیزی بپردازم كه اولويت من نيست؛ بنابراين، اين يكي از مشكلاتي است كه آنها در سطح مناسبات خود با آمريكا دارند.
در سطح داخلي نيز اسرائيل از آغاز راهاندازی، خود يك رژيم طفيلي بوده كه به كمكهاي ديگران نيازمند بوده است. اكنون ميبينيم آنهايي كه از اين رژيم حمايت ميكردند و ميكنند، در حال فروپاشي و با مشكلات جدي روبهرو هستند. مردم اين كشورها حس ميكنند كه رژيم صهيونيستي براي آنها سر بار است. در كل اسرائيل براي جامعه بينالملل در ابعاد اخلاقي، اجتماعي و سياسي سربار است. از سوي ديگر، در چند روز گذشته، دیديم كه مردم در درون رژيم صهيونيستي لب به اعتراض گشودند، به خيابانها آمدند و مطالبات اقتصادي و اجتماعي خود را داشتند؛ اينها مطالبات حقيقي است و چيز تازهاي هم نيست.
اعتراض مردم اسرائيل در ارتباط با تبعيض نژادي و حكومت ناعادلانهاي است كه در آنجا برقرار است؛ کارهایی كه ميتوان آن را اقدامات اجتماعي تفرقهانگيز و ظالمانه توصيف كرد، ولی درباره دليل اين تجاوز، بايد بگويم كه رژيم صهيونيستي درصدد صدور بحران داخلي خود به خارج است و اكنون ميخواهد به هر بهانهاي چنگ بزند تا با مناسبات بينالمللي از اين بحران رهايي پيدا كرده و حامياني براي خود دست و پا كند.
* به اعتراضات داخلي در اسرائيل به ويژه درباره مسكن اشاره كرديد؛ گویا رژيم صهيونيستي دوست دارد طوري وانمود كند كه اين اعتراضات جنبه سياسي ندارد و جنبه اقتصادي دارد. اين در حالي است كه شما ميفرماييد مردم اسرائيل معترض هستند. فكر نميكنيد پشت اين خواستهها به ويژه خواستههايي كه راجع به گراني و كمبود مسكن است، انگيزههاي سياسي مطرح است؟اعتراضاتي كه هماکنون در درون رژيم صهيونيستي صورت ميگيرد، در چهارچوب اين رژيم اتفاق ميافتد؛ يعني اعتراضات انتقاد از اشغال فلسطين يا تجاوز به مردم فلسطين نيست. اجازه بدهيد روياپردازانه فكر نكنيم. اين گونه نيست كه مردم يا همان شهروندان رژيم صهيونيستي، مخالف سياستهاي خارجي اين رژيم باشند؛ اما آنچه به بهار عربي موسوم شده، سايه خودش را حتي بر دشمنان هم گذاشته است؛ يعني شعارهايي كه در درون اسرائيل سر داده ميشود، بسيار به شعارهاي معترضان مصري ميدان التحرير نزديك است.
اعتراضاتي كه در درون رژيم صهيونيستي است، به دلیل مشكلات اقتصادي و سياسي و تبعيضي است كه بين شهروندان صورت ميگيرد و تنها محدود به مسكن نيست؛ برای نمونه، طبقهاي كه به حاردين شناخته شدهاند، از قشر روحانيتي هستند كه تنها ميخورند و ميخوابند و هيچ كاري انجام نميدهند. در ارتباط با ساكنان شهركها هم مشكلاتي وجود دارد.
مشكل ديگر مربوط به تفاوت يهوديان شرق و غرب است. حتي مشكلاتي نيز مربوط به مهاجران روس است كه در حد يك كارگر درآمد دارند؛ بنابراين، ظلم و تبعيض باعث اين اتفاقات اخير شده است.
* اتوبوسي كه در مرزهاي مصر ورژيم صهيونيستي منفجر شد، بهانهاي براي حملات اخير به غزه بود، بلافاصله هم وزارت دفاع اسرائيل اعلام كرد كه حماس عامل اين حملات بوده است. منطق ايجاب ميكند كه حماس چنين كاري نکند، چرا كه حماس اكنون در صلح با فتح است و فلسطينيها در حال ارايه طرح كشور مستقل فلسطيني به سازمان ملل هستند. از سوی ديگر، حماس هم گروه حسابگري است و در این مدت نشان داده كه اهل سياست است. از آن طرف خود اسرائيل نيز بعيد است كه چنين كاري کند؛ به نظر شما پشت اين داستان چه بوده است؟ـ ما و دیگر گروههاي فلسطيني، برآنيم تا خارج از اجماعي كه به آن رسيدهايم، رفتار نكنيم. اما درباره آنچه در ايلات رخ داد، ما به نوبه خود مسئوليت را متوجه رژيم صهيونيستي ميدانيم. چرا كه همچنان به مبارزات خود عليه مردم بيدفاع غزه ادامه ميدهد. هم ما و هم مصريها در حال بررسي هستيم تا ببينيم چه كسي مجري اين اتفاق بوده و طبيعي است. بارها به ما ثابت شده كه تا مسألهاي رخ میدهد، آنها انگهاي خود را متوجه حماس ميكنند.
* به مصريها اشاره كرديد. مصريها سفير خود را از اسرائيل فرا خواندند به دلیل حملاتي كه هواپيماهاي رژيم صهيونيستي به صحراي سينا داشتهاند. همه ميدانيم كه انقلاب مصر هم هنوز ناتمام است. در آنجا هنوز شوراي عالي نظامي بر سر كار است و انتخابات برگزار نشده است. با وجود همه اين مسائل، شما فكر ميكنيد مصر واقعا در جبهه مقاومت قرار گرفته است و از اين به بعد نقش حامي مقاومت را ايفا ميكند؟نقش پررنگ مصر در حمايت از ملت فلسطين، در پنج دهه توسط نظام حاكم بر آن كمرنگ شد. مصر همواره حامي ملت فلسطين و مقاومت بود. مصريها با همه مؤلفهها و اركانشان حامي فلسطين هستند. براي مصريها، مسأله فلسطين، تازه نيست. اگر به عقب برگرديم، ميبينيم كه مصريها، شهداي بسياري را در دفاع از آرمان فلسطين تقديم كردند؛ بنابراين، يك نظام مسائل مورد توجه مردم مصر را منحرف كرد و در راستاي اهداف شخصي خود در آورد. اما ديديم كه جوانان مصري به ميدان التحرير آمدند تا نقش پررنگ خود را بازيابي كنند.
ملت مصر همواره پشتيبان حكومت و مردم فلسطين هستند و رژيم نخواهد توانست اهداف خود را تحقق ببخشد و ممكن نيست، رژيمي بر سر كار آيد كه دشمن مردم فلسطين باشد و باعث افزايش دردهای فلسطينيها شود.
* حماس از گروههایي است كه رابطه بسيار عميقي با اخوان المسلمين مصر داشته است. شهيد شيخ احمد ياسين از چهرههاي بارز اخوان المسلمين بوده، اكنون حماس رابطه خود را با اخوانالمسلمين چگونه تنظيم كرده است؟رابطه ما با اخوان المسلمين، رابطه ديرينهاي است و به نوعي ميتوان گفت ما شعبهاي از اخوان المسلمين هستيم. البته نه از لحاظ سازماني اما به لحاظ فكري، ما بخشي از جنبش جهاني اخوان المسلمين هستيم.
به هر حال، جنبش اخوان المسلمين در مصر، يكي از گروههاي پيشگام در مصر بوده و هست. گفتوگوهايي كه با جنبش اخوان المسلمين داشتيم نيز مثل گفتوگوهایي بود كه با ساير گروههاي مصري داشتيم. البته وجه تمايزي دارد، چرا كه به لحاظ فكري نزديك و همگرا هستيم، ولی آن چه وجه تمايز اين ارتباط ما بود، آن ايدههاست.
* حماس و اخوان المسلمين مصر و جاهاي ديگر ارتباط ريشهاي و مبنايي دارند. اين ارتباط را شما با اخوان المسلمين سوريه نيز داريد؟ـ ما به عنوان بخشي از اين جنبش كه به عنوان يك جنبش اسلامي است، با بقيه ارتباط داريم، اخوان المسلمين سوريه نيز همين طور است.
* ميتوانم نتيجه بگيرم كه اگر حكومت سوريه در اين رخدادهای اخير دستخوش تحولات بشود، حماس زياد آسيب نميبيند و ارتباط و پايگاه خود را در سوريه همچنان خواهد داشت؟ـ هماکنون سخن در اين مورد، زودهنگام است و مناسب نيست به آن بپردازيم. به جاي سخن از زيان و آسيب اجازه دهيد، صحبتهايي از سازندگي بزنيم و اينكه چگونه ميشود اين وضع را سروسامان داد. ما مهاجراني هستيم كه يك روز به وطنمان بازخواهيم گشت. مناسبات ما با جهانيان براي ملل بسياري از كشورهاي اسلامي، مصدر الهام است. آنها ديدند كه يك ملتي چگونه با دست خالي با امكانات بسيار ساده و اندك در مقابل يك ارتش جرار قرار گرفته است. سوريه هم براي ما به عنوان يكي از كشورهاي اسلامي بسيار مهم است و ما ارتباط تنگاتنگي با آن كشور داريم.
* آيا كاري از دست شما براي سوريه برميآيد شما براي سروسامان پيدا كردن وضع سوريه چه توصيهاي داريد؟ـ مناسبات ما با سوريه، مناسبات ديرينهاي است و مختصرو محدود به نظام نيست. ما در تمام سطوح ارتباطات داريم و هر خدمتي كه از دست ما براي اين كشور بزرگ برآيد، دريغ نخواهيم كرد. ما يك جنبش منزوي نيستيم و با تمام اقشار مردم در تمام ردههاي دولتي و حكومتي ارتباط داريم. هرچند آماده هرگونه خدمتي هستيم، گمان ميكنيم كه اين يك مسأله داخلي است و به خود كشور سوريه مرتبط است؛ بنابراین، قصد دخالت در اين مسأله را نداريم. اما از خدا میخواهیم، هر آنچه به خير و صلاح اين كشور عزيز است، همان اتفاق بيفتد.
سوريه هم بخشي از پيكره جهان عرب و اسلام است و همان گونه كه بشار اسد هم در سخنراني اول خود بر لزوم اصلاحات براي رفاه و آسايش مردم سوريه تأكيد كرد، ما نيز بر آن تأكيد داريم. سوريه از آنجا كه يك پايگاه خوب براي نيروهاي مقاومت است، براي ما بسيار مهمند..
* تاکنون شده كشوري چون تركيه يا ايران از حماس بخواهد به دليل ارتباط با اخوان المسلمين و همچنين ارتباط با بشار اسد براي ميانجيري در سوريه اقدام كند؟ـ همان گونه كه اشاره شد، ما آماده هر گونه كمك در راستاي پايداري اين كشور هستيم. اين قاعده كلي ماست. ما در خدمت هر كشور و هر ملت عربي و اسلامي هستيم كه براي ثبات و استقرار خود تلاش ميكند؛ ثبات و استقرار سوريه نيز به عنوان يكي از جبهههاي پايداري براي ما اهميت دارد.
* رصد اخبار مربوط به بردن پرونده فلسطين به سازمان ملل نشان ميدهد كه يا اين پرونده در سازمان ملل طرح نخواهد شد يا اگر طرح شود جواب نميگيرد. شما اين را چطور ارزيابي ميكنيد؟يك كميته در سال 1997 از اعضاي مجمع عمومي تشكيل شده بود. اگر شوراي امنيت به وظايف خود در قبال يك مسألهاي نتواند عمل كند، اين مجمع ميتواند خارج از شوراي امنيت يك قانوني را تصويب كند كه اعمال شده و محترم شمرده شود؛ بنابراين، ميتواند يك قطعنامه را در اين باره صادر كند. اين اعضا كه اساسا عضو مجمع عمومي هستند، اگر تصميمي گرفتند، براي مجمع عمومي اجرا شدنی است. اين تلاش براي دور زدن كشورهاي صاحب حق وتو بود.
از اهداف راهاندازی اين كميته، يكي مسأله فلسطين بود و ديگري كره شمالي كه به هر حال مسأله فلسطين مهمتر بود. يك پرسش مهم مطرح ميشود كه چرا از اين كميته كه آمده بود تا كارها را راحت كند، از سال 97 تاكنون از طرف تشكيلات خودگردان به خدمت گرفته نشد؟ كه در ادامه به آن پاسخ ميدهم.
* نخست شكل قانوني اين طرح را بررسي ميكنم. وضع فلسطين در سازمان ملل چگونه است؟تا پیش از سال 1974 فلسطين نمايندگاني در سازمان ملل نداشت. وقتي كه راهکار دو كشور را براي حل مسأله فلسطين پذيرفتند، به گونهاي با ساف برخورد شد كه اميدوار بودند در آينده فلسطين عضو سازمان ملل شود؛ بنابراين، به سازمان آزادي بخش فلسطين به عنوان عضو ناظر در سازمان ملل جايگاهي داده شد.
اما آنچه اكنون در عرصه سياسي مطرح است، این که تشكيلات خودگردان، يك طرحي را مطرح كرده تا فلسطين در چهارچوب مرزهاي چهارم ژوئن 1967 به رسميت شناخته و در مرحله بعد به عنوان يك عضو ناظر در شوراي امنيت يا در سازمان ملل پذيرفته شود و نه عضو دايم. اگر عضو دايم شود، بیگمان آمريكا از حق وتو استفاده خواهد كرد.
مشكلات قانوني در اين چالش مبهم است، چرا كه اصلا جزو صلاحيتهاي سازمان ملل نيست كه كشوري را به رسميت بشناسد. براي نمونه، يك كشور تحت مستعمره يا غيره که رهايي مييابد، به عنوان يك كشور مستقل شناخته ميشود؛ با مرزها و هيأت حاكمه سياسي مشخص و بعد درخواست عضويت ميكند.
تشكيلات خودگردان فلسطين اميدوار است كه بیشترین افراد اين كميسيون برآمده از مجمع عمومي بتواند توصيه كند به مجمع عمومي كه اين كشوري را که مرزها و شكل و شمايلش مشخص نیست، به عضويت درآورد.
اين بسته بر اين است كه بتوانند بيش از دوسوم آراي مجمع عمومي را به دست آورند. اكنون به مشكلات سياسي ميپردازيم. در اين فضاي سياسي كه نه آشتي شده و نه دولت وحدت ملي شكل گرفته و نه يك مرجعيت فلسطيني وجود دارد كه با اين طرح كه قرار است به مجمع عمومي عرضه شود، موافقت كند، چگونه ميتوان به نتيجه طرح تشكيل كشور فلسطيني اميدوار بود؟ عرفات وقتي كه ميخواست براي مذاكرات مادريد برود، مجلس ملي را ـكه عبارت است از اعضاي پارلمان متشكل از خارج و داخل فلسطين ـ گرد هم آورد و موافقت آنها را در اين مورد به دست آورد.
اما در اين مرحله، محمود عباس نتوانسته اين موفقيت را به دست آورد.
مسأله سوم، نبود برنامه سياسي شفاف و روشن است. پرسشهاي بيشمار و بيپاسخي مطرح است. مسأله آوارگان به چه صورت خواهد بود. موضوع قدس به كجا ميانجامد؟ ما با همه اين سوالات تمام درها را خواهيم كوبيد. البته اين سخن به لحاظ ديپلماتيك پذیرفته نيست.
افزون بر این، ما بر این باوریم، با اين عملكرد يك اشتباه كشنده و خطاي بزرگي دارد اتفاق ميافتد. مجمع عمومي در سال 1947 يك قطعنامهاي را صادر كرد؛ قطعنامه 181 كه معروف شد به قطعنامه تقسيم فلسطين.
بر پایه اين قطعنامه اجازه داده شد كه فلسطين، كشوري روي 44 درصد از كل خاك فلسطين باشد و روي 45 درصد از خاك فلسطين نيز كشور يهودي تأسيس شود و مابقي مسأله قدس بود كه يك منطقه بينالمللي عنوان شد. همين وضع براي فلسطينيها پذیرفته نبود و آن را ظالمانه ميدانستند.
اكنون با اين طرح جديد چه اتفاقي ميافتد؟ شما آن قطعنامهاي كه 44 درصد فلسطين را به شما ميداد، لغو و بسنده ميكنيد به 18 درصد خاك فلسطين كه آن هم هنوز نامعلوم است.
مرزهاي چهارم ژوئن 1967 کنونی از 18 درصد تجاوز نميكند.
* اما برخي بر این باورند که حتي اگر همان 18 درصد هم كشور شود، باز ارزش دارد؟ـ نه اين درست نيست. براي هر توافقي به بستري براي پيشروي نياز است. پيش از اين هم گفتم نه مسأله قدس مشخص است، نه آوارگان و نه مرزهاي اين كشور. اين مسائل همه مبهم باقي مانده است و با اين وضع چه طور ميتواند به نفع ما باشد.
* موضع حماس در قبال اين کار چیست؟ـ ما هر تلاشي را كه منتج به برپايي كشور مستقل فلسطين بشود، تأييد ميكنيم و اگر اين مبحث به شكل سياسي و بدون خونريزي صورت بگيرد، بهتر خواهد بود. البته گزينه دومي هم داريم. اگر اين مسأله با توجه به عملكرد سياسي محقق نشود، ما گزينه دومي به نام مقاومت داريم. برادران ما در تشكيلات خودگردان اين طرح (تشكيل كشور مستقل فلسطين) را عرضه كردهاند. چنين طرحي پیشتر هم در سال 1923 و هم در سال 1988مطرح شده بود.
اما اكنون ما دنبال چه دولتي هستيم؟ اساس كار اين است كه نخست كشور تشكيل و بعد به رسميت شناخته شود. هر فعاليت سياسي بايد در چهارچوب يك طرح كامل سياسي انجام گيرد و بنا بر يك برنامه سياسي روشن باشد و بعد تصميم بگيريم كه با توجه به تمام اين فرايند آيا به اين سمت حركت كنيم يا خير.
* فلسطين اكنون ابتكار عملي در دست ندارد. وقتي اسرائيليها به پاي ميز مذاكره نميآيند و شهركسازي ادامه دارد و مواضع آمريكا دوگانه است، چه كاري از دست فلسطين بر ميآيد؟من با شما هم عقيده نيستم. نخست این که هر انساني كه در داخل يك چهارديواري قرار بگيرد و تنها به آن بسنده كند، راهکارها را تنها در اين چهارديواري ميبيند. اما اگر از اين چهار ديواري خارج شود، خواهد ديد كه دنيا بسيار بزرگتر است. محمود عباس و تشكيلات خودگردان گفتند، ما هيچ راه و چارهاي جز مذاكرات نداريم. در قانون زندگي اين به معناي خودكشي است. هيچ چيز يك گزينهاي نيست. حتي در مرگ هم يا ميميريد يا نميميريد. به لحاظ سياسي نيز اگر بگوييم گزينه متعددي نداريم يك نوع خودكشي است.
اما گزينه نظامي؛ اكنون اسرائيل براي هر تهاجم و ورود به هر جنگي، هزاران مسأله را مورد بررسي قرار ميدهد. الان هيچ مانعي پيش روي اسرائيل نيست، ولي دست به اين كار نميزند. چرا كه هم در سال 2006 و هم در سال 9-2008متحمل شكست شد. براي نخستين بار تانكهاي اسرائيلي بدون هيچ قيد و شرطي مرزهاي غزه را ترك كردند. بدون آنكه حتي قرارداد آتش بس را با گروههاي مقاومت امضا كنند. شما راهکار سياسي را تصور كنيد. اگر فلسطينيها پیش از سپتامبر آشتي كنند و دولت وحدت ملي را تشكيل دهند، اين دولت از نظر جهانيان پذیرفته است.
محيط جهان عرب را نيز در نظر بگيريد كه اكنون نمادهاي اين محورهاي اعتدال كه به نوعي حامي رژيم صهيونيستي بودند، از بين رفتهاند.و محور مقاومت تقويت شده است. در اين فضاي سياسي آيا آمريكا ميتواند با خواست كل منطقه مقاومت كند؟ آيا اسرائيل ميتواند اقدام به جنگ کند؟ بنابراین، تشكيلات خودگردان فلسطين هنوز مقدمات و پيش زمينههاي رفتن به سازمان ملل را انجام نداده است و بايد آن را فراهم كند.
* آيا اين سخنان در مذاكرات آشتي با فتح مطرح شده بود؟ـهر تحرك سياسي، تعهدات خاص خودش را دارد. طرف مقابل آشتي را بدون دليل معطل گذاشته است. ما اين مطلب را هم به دوستان مصري و هم به خود برادران در گروه فتح اعلام كردهايم كه اين ره كه ميرويد به تركستان است.
گفتوگو از: علیرضا شاکرمنبع: ملت ما