در بخش انتهایی آخرین برنامه ماه عسل۹۰ پرویز پرستویی روی خط تلفن برنامه آمد و ضمن تمجید از برنامه ماه عسل حرفهای قابل تأملی زد.
متن کامل صحبتهای پرستویی به شرح زیر است:همهٔ برنامهها را دیدم و چون میدونم تو برنامههایت میگویی سلام و علیک را بزارید کنار میخوام بدون مقدمه یک مطلب کوچک، اون که احساس من در مقابل این برنامه است را برایتان عنوان بکنم.
سلام و خدا قوت به شما احسان علیخانی عزیز و تمامی همکارانتان که به مدت یک ماه هر شب در برنامه خوبتان تلاش کردید و آدمها یا بهتر بگویم انسانهایی را آوردید به مردم نشان دادید که هر کدام با مسئله خاصی همراه بودند. مسائلی که جامعه ما سالیان سال با اونها رو به رو بودند و با هر کدام برخورد یا نگاه خاصی داشتند. یکی را با تمسخر، یکی را با ترحم، یکی را با تحقیر و یکی را با نفرت نگاه میکردند. اما حضور تک تک اونها در برنامه شما به ما یاد دادند که با آنها چگونه برخورد کنیم. و اما خود اونها بدون اینکه خودشان را سانسور کنند تمام اون چه که در دل و ذهن و زندگیشان میگذشت و میگذرد را با ما صادقانه در میان گذاشتند.
شاید خیلی از این دست انسانها که در جامعه ما زندگی میکنند، گمنام و بینام و با تنگ دستی روزگارشان را سپری میکنند اما هیچکدامشان دست کمک به طرف ما دراز نکردند چرا که یاد گرفتند چگونه با امبد، مقاومت، بردباری، صبر، تحمل، دوست داشتن و عشق با مشکلاتشان کنار بیايند و امید را سرلوحهٔ زندگیشان قرار بدهند و فقط خدا را در نظر بگیرند. چیزی که شاید خیلی از ماها فراموشش کردیم.
پرستویی سخناناش را این طور ادامه داد: همدیگر رو دوست نداریم، دل خوشی از هم نداریم، هرجور که دلمون بخواد در مورد هر چیزی و هر کسی قضاوت میکنیم و بعضیها رو با زبان تلخ و قضاوتهای واهی تو ذهن و دل خودمون میکشیمشان. خوبه که امید، انسان دوستی، گذشت، صبوری و از همه مهمتر خداپرستی رو از اینها یاد بگیریم. با همه مهربون باشیم و به درد هم بخوریم، همه رو از خودمون بدونیم و انقدر نسبت به همه چیز و همه کس بدبین نباشیم.
یک ماه گذشت، یک ماه نمونهٔ آدمهایی رو دیدیم که هر کدامشان با مشکلات و مسائل خاصی روبه رو بودند. ببینیم ما از این به بعد چی کار میکنیم؟ این عزیزان به اندازهٔ همهٔ عمر به ما سر مشق دادند. امیدوارم ماهم تکالیفمان را خوب و بدون غلط انجام بدیم.
یادمون نره خواستههای بچههای بیسرپرست را، خانوادههایی که پنج قلو دارند، مردی که از اعتیاد برگشته، جوانی که قتل کرده، پزشکی که با سرطان کنار اومده، دوقلوهای به هم چسبیده، مردی که ایدز داره، زنان پایداری که پای همهٔ سختیها ایستادند، مادر چهار شهید و آزادگان و جانبازان گمنام.
و من در آخر سر تعظیم در مقابل هر کدام از مهمانانتان فرود میآورم که به من یاد دادند چگونه میشود در مقابل سختترین مسائل زندگی ایستاد و به خدا نزدیک شد.