سرویس فرهنگی ـ دکتر علی مطهری با بیان اینکه انکار جنگ فرهنگی، انکار امر بدیهی است، گفت: مسأله استعمار فرهنگی در قرون اخیر که از طرف غربیها در کشورهای جهان سوم صورت گرفته، یک واقعیت تاریخی است؛ بنابراین، مسأله تهاجم فرهنگی و بلکه به تعبیر رهبر انقلاب «شبیخون فرهنگی» انکارشدنی نیست.
به گزارش «تابناک»، نماینده اصولگرای مردم تهران در مجلس، درباره موضع اخیر رییس جمهور در رد وجود تهاجم فرهنگی، گفتوگویی با فارس انجام داده که اهم نکات آن به شرح زیر است:
رییسجمهور طبق قانون مجری است، نه ایدئولوگـــ آقای رییس جمهور به تازگی مطالبی گفتند که هرچند بسیاری از آنها درست و مفید بود، من را به یاد سخنرانیهای آقای خاتمی در دوره ریاست جمهوری شان انداخت. در آن دوره، امثال بنده به ایشان انتقاد میکردیم که رئیس جمهور ایدئولوگ و نظریهپرداز نیست، بلکه در درجه نخست، مجری سیاستهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نظام است، زیرا بالاترین مقام اجرایی کشور است.
اکنون این ایراد به آقای احمدینژاد هم وارد است که گاهی و البته کمتر از آقای خاتمی، خود را در قامت یک ایدئولوگ و نظریهپرداز میبیند و طبعا چون تحصیلات ایشان در علوم اسلامی و انسانی نبوده است، دچار خطا میشوند.
موضع قابل تقدیر رییسجمهور در حفظ عزت ملت ایرانـــ چون نمیخواهم از ایشان تنها انتقاد کرده باشم، این را اضافه میکنم که مصاحبههای اخیر ایشان با خبرنگاران خارجی درباره مسائل داخلی و خارجی کشور، به ویژه نهضتهای اسلامی منطقه و به دست دادن ملاک مردمی بودن یا نبودن این نهضتها، بسیار خوب و حافظ عزت و صلابت ملت ایران بود و تقدیرشدنی است.
نمیتوان جنگ فرهنگی غرب با اسلام را انکار کردـــ در پاسخ به پرسش شما عرض میکنم که آقای رئیس جمهور در آن دیدار با اشاره به موضوع جنگ فرهنگی فرمودند: «بنده به این موضوع اعتقاد ندارم، زیرا جنگ فرهنگ با بیفرهنگی و تعالی با سکون است، وگرنه هیچگاه دو نظام فکری و ارزشی که در راستای کمال انسان باشند، جنگی در آن معنا پیدا نمیکند».
این سخن زمانی درست است که قایل به یک پیش فرض باشیم و آن این که «همه فرهنگها درست و متعالی هستند» و به اصطلاح قایل به پلورالیسم فرهنگی باشیم، به این معنا که هر فرهنگی در جای خود درست است و هیچ فرهنگی نمیتواند ادعای برتری کند.
ـــ این سخن آقای رئیسجمهور که «بنده به جنگ فرهنگی اعتقاد ندارم»، انکار یک امر بدیهی است، چون این گونه نیست که همه فرهنگها متعالی باشند، بلکه فرهنگ متعالی داریم و فرهنگ منحط، و همیشه میان فرهنگهای متعالی و فرهنگهای منحط جنگ و نزاع و درگیری و لااقل رقابت است. مسأله استعمار فرهنگی در قرون اخیر که از طرف غربیها در کشورهای جهان سوم صورت گرفته، یک واقعیت تاریخی است، برای همین، مسأله تهاجم فرهنگی و بلکه به تعبیر رهبر انقلاب «شبیخون فرهنگی» انکارشدنی نیست.
انبیای الهی برای رفع موانع توحید مجبور به جنگ میشدندـــ آقای احمدینژاد در ادامه گفتهاند: «انسانهای فرهنگی با کسی جنگ ندارند، همچون پیامبران که با کسی جنگ نداشتند». این هم از آن حرفهای روشنفکری و حاکی از نظریه صلح کل بودن انبیا و شبیه نظریه مسیحیت تحریف شده است که در اخلاق صرفا بر محبت تأکید میکنند و میگویند اگر به یک طرف صورتت سیلی زدند، آن طرف دیگر را بیاور. در حالی که این تعلیم با اسلام سازگار نیست. آیا پیغمبر اسلام با کسی جنگ نداشت؟ انبیا مامور بودند که موانع توحید را از سر راه بردارند و لاجرم منجر به جنگ میشدند.
ـــ همین نوع نگاه دولت به فرهنگ و امور فرهنگی است که متأسفانه باعث شده است در این دوره با انحطاط فرهنگی در کشور روبهرو باشیم. البته آقای احمدینژاد این فکر خود را مثل بسیاری از افکار دیگرش از آقای مشائی گرفته است. چند روز پیش خبری داشتیم که رئیس جمهور سخن از تغییر نام «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» به «وزارت فرهنگ و هنر» به میان آورده بودند. این هم نظر آقای مشائی است، چون خودم سال گذشته که در شورای نظارت بر صدا و سیما بودم، این مطلب را از آقای مشائی شنیدم.
انسان تنها به قدرت الهی قادر به انجام امور استـــ آقای رئیس جمهور در بخشی دیگر از سخنانشان گفتند: «انسان میتواند مظهر خالقیت خداوند شود، یعنی هرچه خداوند خلق کرده، انسان هم میتواند خلق کند»، در این مورد باید گفت: اولیای خدا میتوانند به اذن خدا کارهای خارق عادت انجام دهند، مثل معجزات پیامبران، ولی به طور مستقل هیچ بندهای نمیتواند کار خارق عادتی انجام دهد. البته در این گونه کارها شخصیت و نیروی روحی انسان فاعل نیز دخالت دارد؛ یعنی این گونه نیست که اگر یک انسان عادی هم جای حضرت موسی(س) بود و عصایش را میانداخت، اژدها میشد یا اگر جای حضرت عیسی(س) بود مرده را زنده میکرد، بلکه قدرت روحی آنها به اذن خدا آن کارها را انجام میدهد.
اگر مقصود آقای رئیسجمهور چنین چیزی باشد، حرف درستی است، ولی جمله ایشان مبهم است و بوی اومانیسم و اصالت انسان از آن به مشام میرسد. بهتر است یک رئیس جمهور وارد اینگونه مسائل نشود، مگر در موارد بسیار خاص و در جمع متخصصان حوزه الهیات.
این سخن بوی اومانیسم میدهد...ـــ حرفهای دیگری هم ایشان گفتهاند. مثلا فرمودهاند: «انسانیت انسان پر شدن قلب از عشق به انسان است». این سخن هم ابهام دارد. عشق به انسان بدون عشق به خدا نمیتواند مقدس باشد. به عبارت دیگر، منظور از انسان در اینجا انسان به اضافه ایمان است یا انسان منهای ایمان؟
انسان از آن جهت که انسان است و به تعبیر فلاسفه، انسان بما هو انسان احترامی ندارد، بلکه انسان به اضافه ایمان به خدا و ارزشهای الهی و انسانی دارای احترام است. به بیان دیگر، این گونه نیست که هر موجود راست اندام پهن ناخنی که روی دو پا راه میرود، دارای احترام است، همان گونه که ارزش و احترام علی ـ علیه السلام ـ و معاویه را یکسان نمیدانیم و همین طور ارزش و احترام امام خمینی (ره) و صدام را. به هر حال این سخن آقای رئیس جمهور هم بوی اومانیسم میدهد.
اینها افکار آقای مشایی استـــ جمله دیگری ایشان گفتهاند؛ به این عبارت: «اگر ما بشر را به نقطه کمال فاقد همه قالبها دعوت کنیم، بدانید که فوج فوج خواهند آمد». این هم جمله مبهمی است. میتوان این گونه برداشت کرد که مثلا از قالبی به نام اسلام ذکری به میان نیاوریم، بلکه از عدالت و مهرورزی و امثال اینها سخن بگوییم که مورد پذیرش همه است. این میشود همان دین انسانیت «اگوست کنت» و دیگر اسلام نیست. عدالت و مهرورزی و سایر ارزشها منهای توحید و نبوت و بدون پشتوانه دین ارزش عملی و کارآیی ندارد. اینها افکار آقای مشائی است که بر زبان آقای احمدینژاد جاری میشود.
متن کامل این گفتوگو را اینجا بخوانید.