هرکسی در طول دوره زندگی اش هر چقدر هم که از دید خودش هدف و برنامه خاصی نداشته باشد ولی باز یک برنامه ریزی کم و مختصر در حد رفع نیاز ها و احتیاجات روزانه اش دارد چراکه بدون برنامه ریزی نظم کارها به هم ریخته و رشته امور از هم گسسته می شود و مرتب دچار تشویش و اضطراب می شود و احساس ناکامی و شکست بر هر احساس خوب و مثبتی غلبه پیدا می کند.
به این ترتیب با این اوصاف همه می دانیم که چقدر برنامه ریزی وتلاش وکوشش در جهت ارتقاء سطح کیفی زندگی موثر ومهم است ولی آنچه در این میان اهمیتی مشابه وهم ردیف با برنامه ریزی وتلاش کاری دارد توجه به مسئله اوقات فراغت وآسودگی انسانها در طول روزها و ماهها وسالها دارد.
فراغت در معنای لغوی به لحظات آسودگی ورهایی از هر آنچه باعث ایجاد تنش واضطراب در انسان میشود اطلاق می شود.
و اینکه همه پزشکان و متصدیان امر سلامت روحی و جسمی انسانها به آن توجه خاص دارند به این علت است که اگر کسی برای خودش اوقاتی را صرفا برای آسودگی و استراحت در نظر نگیرد مطمئنا بازده و کارایی همه فعالیت های روزانه اش کم میشود ورضایت بخش نخواهد بود.چراکه انسان برای رسیدن به کمال ونهایت در هر عرصه ای نیاز به هر دو جنبه فراغت و فعالیت دارد و یکی بدون دیگری ناقص و ناکارآمد است.
ولی اینکه اوقات فراغت چگونه باشد بهتر است و مفیدتر، جای سوال دارد و اکثر روانشناسان و جامعه شناسان بر سر کیفیت و کمیت آن نظرات گوناگون دارند آن هم به این علت که به اندازه تنوع خصوصیات اخلاقی انسان ها نوع فراغتی هم که از جانب افراد انتخاب می شود هم متنوع است و اگر دقت و حساسیت لازم مبذول نشود شاید آثار مخرب آن بیشتر از آثار و جنبه های مثبت و سازنده اش باشد. چون انتخاب تفریحات ناسالم از سوی نوجوانان وجوانان به اسم گذران, اوقات فراغت آن ها را به ورطه ای ناخوشایند می کشاند که شاید همان اوقات که از نظر آنها کوتاه و گذراست کل زندگی و کیفیت آن را تحت الشعاع قرار دهد و ویرانگر باشد.
از این رو اهمیت انتخاب نوع فراغت به اندازه انتخاب نوع شغل و پیشه و حرفه افراد و حتی شاید از آن هم بیشتر باشد. به همین علت باید به اوقات فراغت به چشم اساس و پایه ای برای برپا کردن ستون های محکم یک زندگی سالم و یک آرامش و آسایش همیشگی نگاه کرد.