ما كه به لطف خدا، عزاداری را از نیاكان خود در سایه مكتب اسلام و سیره پیامبر اكرم و اهل بیتش فراگرفتهایم، لازم است این سنت حسنه را به نسل خود با منطق و آثار و بركات آن منتقل كنیم.
خداوند در سوره «كوّرت» با یك آهنگ استثنایی میپرسد: آن گاه كه آفتاب تابان تاریك شود و ستارگان تیره شوند و كوهها به حركت درآیند و ... پرسیده شود كه دختران زنده به گور به كدامین گناه كشته شدند؟ ناگفته پیداست كه مشركین دختران خود را زنده به گور میكردند. ولی چون این دختران مظلوم بودند، خداوند به حمایت آنان برخاسته. (این بود نمونه حمایت از مظلوم، هرچند مسلمان نباشد).
و اما حمایت از مظلومان مؤمن. در سوره «بروج» میخوانیم مرده باد اصحاب اخدود كه با ریختن مؤمن به درهای و سوزاندن آنان، بیننده این جنایت خود بودند، حال آن که تنها گناه آنان ایمان به خدای عزیزِ حمید بود؛ بنابراین گفتن مرگ بر ظالم، یك سنت قرآنی است.
و اما سیره نبوی. پس از آن كه هفتاد و دو نفر از یاران پیامبر در احد كشته و در خانهها عزاداری بپا شد، پیامبر اكرم پرسید: چرا برای حضرت حمزه كه سید شهدا بود، عزاداری نمیشود؟! معلوم میشود عزاداری برای شهید مورد توجه است و همچنین همین كه جعفر طیار در جنگ شهید شد، پیامبر دستور داد برای آل جعفر غذا تهیه كنید. از این نیز معلوم میشود، تغذیه عزاداران و داغداران یك سفارش نبوی است.
تجلیل بزرگان در قرآنعزاداری و بیان فضائل اهل بیت، نمونهای از یاد نیكی است كه خدا به پیغمبرش میفرماید و رفعنا لك ذكرك.
توجه دلها به اهل بیت، نمونهای از دعای ابراهیم است كه از خدا خواست خدایا، دلهای مردم را به سوی خاندانش سوق دهد. (فاجعل افئدة من الناس تهوی الیهم) عشق به اهل بیت مصداق روشن وعدهای است كه خداوند به مؤمنین داده كه «سیجعل لهم الرحمن ودّا»
در مراسم عزاداری و نقل فضائل مطالبی را به خوبی درك میكنیم:به خوبی میفهمیم كه چگونه فرجام نیك برای متقین است. (و العاقبة لاهل التقوی)
به خوبی میفهمیم كه چگونه نقشههای شیطانی ضعیف است و چگونه نقشه بنیامیه نقش بر آب شد. (ان كید الشیطان كان ضعیفا)
به خوبی میفهمیم كه چگونه خداوند حق را بر سر باطل كوبید و آن را دمغ كرد. (بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه)
به خوبی میفهمیم كه چگونه خواستند نور خدا را خاموش كنند، ولی خدا هر روز آن را برافروختهتر میكند. (یریدون ان یطفئوا نورالله بافواههم)
بنا به روایات، در تاریخ انبیاء و پیامبر اسلام و اهل بیت، همه آنان برای امام حسین اقامه عزاداری میكردند. البته اقامه عزاداری خواندن تاریخ كربلا در منزل نیست. بلكه مثل برپایی نماز، نیاز به یك توجه و عنایت و حركت و حماسه دارد.
امروز دشمنان ما اقرار میكنند كه ما حریف شیعیان نمیشویم، زیرا آنان دو بال قوی دارند؛ بال سرخ كه عاشوراست و بال سبز كه انتظار حضرت مهدی است. آنان از شهادت نمیترسند. از محاصره نظامی، اقتصادی، تبلیغاتی، شهادت، اسارت نمیترسند. چون رهبرشان امام حسین آن گونه در محاصره اقتصادی قرار گرفت كه آب خوردن برای اطفال نداشت و آنگونه در محاصره نظامی قرار گرفت كه هفتاد و دو نفر میان سی هزار دشمن قرار گرفتند و آنگونه در میان هیاهوی مخالفان قرار گرفت كه هنگام سخن گفتن امام با هیاهو، جلوی شنیدن مردم را گرفتند؛ اما شهادت و اسارت را پذیرفت و زیر بار زور نرفت. الگوی شیعیان چنین فردی است.
از سوی دیگر، اینها به كمتر از رهبر معصوم و عدالت عمومی روی كره زمین با هیچ فردی قانع نمیشوند و هیچ حكومتی با هیچ شیوهای اینان را راضی نمیكند و اینان همچنان در انتظار آن رهبر غایب هستند و ارادتی كه به علما و مراجع دارند، به دلیل آن است كه این افراد را نایب آن سرور میدانند.
عزاداری هماهنگی با انبیا و اهل بیت و همنوایی با حضرت مهدی است. امام صادق ـ علیه السلام ـ به شاعری فرمود: شنیدهام مرثیه میخوانی؟ گفت: بله. فرمود: بخوان. امام آنگونه با صدای بلند گریه كرد كه از كوچه صدای حضرت شنیده میشد.
عزاداری هماهنگی با فرشتگان و بهشتیان است. امام زمان ـ علیه السلام ـ میفرماید: ای حسین، عزاداری تو در اعلی علیین اقامه شده و حتی حورالعین در عزاداری تو به صورت خود سیلی میزنند. (و لطمت علیك الحورالعین)
عزاداری نوعی بیعت با امام از راه دور و از طریق احساسات است.
عزاداری ارعاب ستمگران و اعلام حمایت از مظلومان است.
عزاداری، نشان دادن الگو به همه اقشار است. به نوجوان میگوید از حضرت قاسم (پسر سیزده ساله امام حسن مجتبی كه در كربلا بود) یاد گیرید كه اگر بناست رهبر مردم، جنایتكاری مثل یزید باشد، مرگ از عسل شیرینتر است. به جوان میگوید از علی اكبر یاد گیرید كه به پدر خود گفت اگر راه ما حق است، هیچ باكی نیست.
عزاداری یعنی مخالفت و حذف همه سیاستهای انحرافی.
عزاداری یعنی زنده نگاه داشتن خاطرات فداكاران. (بر همه افرادی كه توان دارند، حج واجب شده و بخشی از اعمال حج، زنده نگاه داشتن خاطرات ابراهیم و اسماعیل و هاجر است. زائران خانه خدا در صفا و مروه شبیهسازی میكنند و همچون هاجر با هیجان میدوند، تا آن خاطره زنده بماند و ما همان گونه كه از پدر و پسر و همسر در مكه تجلیل میكنیم، باید از امام حسین و فرزندان و اصحاب و زینب كبری و خاندان او نیز تجلیل كنیم.)
شاید اگر بگوییم تجلیل ما در كربلا باید بیش از مكه باشد، سخنی گزاف نگفتهایم، زیرا در مكه ابراهیم و اسماعیل آماده گذشت از جان شدند. ولی قتلی صورت نگرفت؛ اما در كربلا علاوه بر قتل، قطعه قطعه شدند. در مكه چند ساعتی برای كودك آنجا (اسماعیل) آب نبود، ولی بعد آب زمزم از زمین جوشید. ولی در كربلا آب نجوشید؛ بنابراین تجلیل فداكاران كه در مراسم حج آمده، بزرگداشت فداكاری آنان است.
عزاداری یعنی اجتماع، تعهد، غیرت، حركت هدفمند.
عزاداری یعنی وحدت ملی (ترك و فارس، عرب و عجم، زن و مرد با هر نوع لهجه و آداب و رسوم)
عزاداری یعنی یك بسیج دهها میلیونی همراه با سوز بدون اجبار و بدون چشمداشت؛ عاشقانه و هر سال.
عزاداری یعنی صبر و مقاومت را ببین و یاد گیر.
عزاداری یعنی بلند نگاه داشتن پرچم مقاومت، مبارزه، مكتب، انقلاب، ایثار، اخلاص، شجاعت.
عزاداری یعنی یك كلاس عمومی تعلیم و تهذیب؛ رضاخان كه مأمور محو اسلام بود، به فكر منع عزاداری افتاد.
عزاداری یعنی نگه داشتن قانون پیروزی خون بر شمشیر؛ همان چیزی كه امروز در بیداری اسلامی كشورها دیده میشود.
عزاداری یعنی عالیترین نوع تنفر از ظلم و ظالم.
عزاداری یعنی قساوتزدایی و تحریك عواطف و مظلومیابی و ظالمكوبی.
عزاداری یعنی بزرگ داشتن شعائر.
عزاداری یعنی نفوذ در دل مردم دنیا، تا آنجا كه گاندی میگوید: رهبر من امام حسین است، تا آنجا كه در دانمارك كه كاریكاتور پیغمبر را كشیدند، بزرگترین اجتماع روز عاشورا برای شیعیان در خیابانها جلوه میكند.
عزاداری یعنی دعوت به حق و منطق، ولی در قالب احساسات و هنر.
عزاداری بستری برای میلیونها سفر به شهر و روستا و در سایه آن صله رحم و بازدید از وطن و انواع كمكها.
عزاداری بستری برای دهها هزار هجرت روحانیون به دورترین نقاط دنیا و رساندن پیام اسلام.
(در سایه عزاداری است كه در خیابانهای نیویورك نماز جماعت برپا میشود)
عزاداری بستری برای رشد حماسهها، اشعار و هنرها و ایثار به دیگران و بستری برای بذل جان و مال است.
عزاداری یعنی تعطیل كردن بازارها و خیابانها و به فكر مظلوم افتادن و ظالم را محاكمه كردن.
عزاداری یعنی از جرقهها جریان ساختن.
عزاداری یعنی خود را در آیینه كمال دیدن. امام از جان، مال، فرزند، وطن، همسر، مسكن، لباس، غذا، طفل، جوان، اصحاب و ... گذشت، فقط از دین نگذشت. ما چه كردهایم؟
عزاداری یعنی محو طبقات؛ تاجر و فقیر، شهر و روستا، زن و مرد، كوچك و بزرگ، همه یكسو شدن.
در عزاداری میآموزیم كه در سختترین شرایط از خدا راضی باشیم كه امام حسین ـ علیه السلام ـ فرمود: «رضاً برضاك» و در سختترین شرایط به سراغ غیرخدا نرویم. كه فرمود: «لا معبود سواك».
در عزاداری میآموزیم به ولایت الهی وفادار باشیم. هرچند دو دستمان قطع شود.
در عزاداری میآموزیم كه له میشویم، ولی شكسته نمیشویم.
در عزاداری است كه میشنویم درهای غیب به روی افراد باز میشود.
در عزاداری میآموزیم كه بالاترین هدف، رضای ولی خدا و امام معصوم است.
در عزاداری میآموزیم اقامه نماز حتی به قیمت هر كلمه یك تیر.
در عزاداری میآموزیم آنچه مهم است، اراده است. سن مهم نیست. نوجوان باشد یا سالمند. (قاسم یا حبیب)
در عزاداری میآموزیم بالاترین سختیها افرادی را حتی از مستحبات دور نمیكند.
در عزاداری میآموزیم كه چگونه مسلمان به خاطر پیروی از طاغوت و علاقه به دنیا از كفار بدتر میشود. (مسیحیان همین كه دیدند پیامبر اسلام با دختر و فرزندش برای مباهله آمده، حیا كردند. ولی طرفداران بنیامیه با اینكه دیدند امام حسین با زن و بچه به كربلا آمده، حیا نكردند)
در عزاداری میآموزیم كه چگونه انسان از گرگ درندهتر میشود و غرور و تكبر و ریاست، نااهلان را تا آنجا پیش میبرد كه چوب بر لب و دندانی میزند كه از آن دعای عرفه صادر شده و پیغمبر آن را میبوسیدند.
در عزاداری میآموزیم كه انسان وجود خطرناكی است كه اگر خدا او را حفظ نكند، به جای معرفت و دوستی و پیروی اهل بیت كه مزد رسالت است، اهل بیت را به نحو بینظیری شهید میکنند و حتی از كشتن كودك و آتش زدن خیمه و ... نمیگذرد.
در عزاداری با مدیریت بحران آشنا میشویم، كه امروز در دانشكدههای مدیریت یك فصل مهمی را به خود اختصاص داده.
عزاداری یعنی بیدار كردن خفتگان، تعلیم جاهلان، به غیرت آوردن بیتفاوتان؛ هرچند به قیمت زیر سم اسب رفتن باشد.
از كربلا میآموزیم كه حقالناس بر هر چیزی مقدم است. (امام حسین ـ علیه السلام « زمین كربلا را خرید، تا خونش در زمین مردم ریخته نشود و زایرانش در ملك مردم پا ننهند.)
در كربلا میآموزیم توجه به برده و آزاد یكسان است. (امام حسین هم سر علی اكبر را در بغل گرفت، هم سر غلام را)
از كربلا میآموزیم سر از بدن جدا میشود، ولی از قرآن جدا نمیشود. (سر امام بالای نی قرآن خواند.)
از كربلا میآموزیم كه چگونه افرادی به خاطر جایزه و حكومت ری گول خوردند.
در عزاداری میآموزیم كه باید كارهای خیر عمومی باشد. امام صادق فرمودند زنها هم در عزاداری شركت كنند.
در عزاداری میآموزیم كه احكام الهی باید همه جا پیاده شود.
عزاداری نماد بزرگی از تولی و تبری است.
در عزاداری میآموزیم كه یك تیم هفتاد و دو نفری در نیم روز میتوانند برای ابد الگو باشند.
در عزاداری میآموزیم میتوان یك بسیج سریع، خالص برای اهداف بلند به راه انداخت.
عزاداری نیابت بردار نیست؛ یعنی نمیتوان كسی به جای دیگری در مجلسی شركت كند، بلكه خودش باید دل بدهد، دل بسوازند، اشك بریزد، خرجی بدهد، حركت كند.
در عزاداری میآموزیم كه باید از بازماندگان همدردی كنیم. این مسأله به قدری مهم است كه حتی ریاكاری در آن جایز بوده و مستحب است خودتان را به صاحب عزا نشان دهید.
در پایان به چند نكته فقهی اشاره كنم:1 ـ لب زدن به هر خاك حرام است، جز خاك كربلا.
2 ـ در حرم كربلا مثل خانه خود نماز را چهار ركتی میتوان خواند؛ یعنی در آنجا احساس غربت نكن.
3 ـ به گفته روایات خاك كربلا رمز قبولی نماز است.
4 ـ خاك كربلا انیس مرده در قبر است.
5 ـ خاك كربلا رمز امان و بیمه كالاهای تجاری است.
6 ـ تسبیح خاك كربلا نشان وفاداری به شهدای كربلاست. همانگونه كه طرفداران رنگ قرمز و آبی با همان پرچم و اتوبوس تظاهرات میكنند، شیعیان نیز با داشتن خاك كربلا وفاداری خود را اعلام میكنند كه ما طرفدار تیمی هستیم كه زیر بار زور نرفت و تسلیم طاغوت نشد.
7 ـ جالب آن است كه دعایی كه برای آب فرات آمده، همان دعایی است كه برای آب زمزم است؛ «اللهم اجعله علماً نافعا و رزقاً واسعاً و شفاعاً من كل داء».
8 ـ با اینكه آب فرات پیش از شهادت بوده و اکنون این آب، آب زمان امام حسین نیست، اما به خاطر كوچكترین مناسبت باید در بستر زنده نگه داشتن كربلا مورد توجه قرار گیرد.
9 ـ با اینكه قبر مرده عادی را پس از متلاشی شدن بدن و یا سی سال میتوان نبش كرد، ولی قبر شهید را حتی اگر یك سرباز ساده باشد، برای هیچ وقت نمیتوان نبش كرد.
10 ـ وظیفه ما زنده نگه داشتن آثار و یادگارهای شهداست. همان گونه كه امام صادقـ علیه السلام ـ پیراهن امیرالمؤمنین را كه در آن شهید شده بود، نگاه داشته و گاهی به مهمانهای خود نشان میداد و امام سجاد فرمود: پیراهن پدرم را كه در آن شهید شده و مادرم آن را بافته، به ما برگردانید.