سرویس فرهنگی- کوچه ای است با سنگ فرش سنتی و پیاده روی های دوطرف خیابان که با طاقهای مسقف سایه بان مغازه های دوطرف و نمادی نوساز از معماری کهن این دیارند.
به سردر مدرسه علمیه مروی می رسم بلند، پر ابهت و شبیه به سردر حرم امامزادگان، منقش به کتیبه ای با کاشی های آبی رنگ. دوقرن تاریخ اکنون در برابر من است و با حیرت به پله هایی قدیمی آجری می نگرم که مرا به سمت پایین می برند، برای ورود به مدرسه باید ده پله ای پایین رفت.
ساعت 9 صبح است. قرار است مراسم سوگواری سالار شهیدان ساعت 10.30 آغاز شود، پس من زود رسیده ام و قطعا خبری نباید باشد؛ در کمال تعجب می بینم که دم در اسپند دود می کنند؛ خادم مدرسه است. چایش را هم بار گذاشته!
مدرسه مروی در حقیقت بخشی یا مرکز بزرگی است که دقیقا 202 سال پیش توسط مرحوم محمد حسین خان مروی وقف تدریس علوم دینی شد؛ اما این مرکز داستان مفصلی دارد و نقش مهمی را طی تاریخ 200 ساله خود در تربیت فضلا و حتی سیاست پایتخت کشورمان داشته است. عزاداری امروز هم بخشی از نکات ریز و موبه مو ذکر شده در سند وقف آن است: روز تاسوعا، قبل از اذان ظهر، با اطعام نهار، از محل درآمد موقوفه.
عزاداری دهه اول محرم در شبها و همچنین روز تاسوعا و عاشورا چیزی است که دقیقا بر آن تاکید شده و در تمام این سالها اجرا شده است؛ دوقرن است که اینجا و در مسجد این مدرسه علمیه به همین کیفیت و بی کم و کاستی عزاداری صورت می گیرد.
متولی باید عالم تهران باشد؛ عالمی که صاحب اعتبار اجتماعی بالایی هم باشد.
به همین منوال بوده که تاکنون در دوقرن گذشته همواره بزرگی از علمایی تهران تولیت مروی را به عهده داشته اند و از آن میان اسامی بزرگانی چون آیت الله میرزا مسیح مجتهد تهرانی(صاحب فتوای معروف در مساله گریبایدوف)، آیت الله ملا علی کنی (رهبر مبازات مردم تهران در لغو قرارداد رویترز) آیت الله میرزا محمد حسن آشتیانی (رهبر مردم تهران در ماجرای تحریم تنباکو و نماینده میرزای شیرازی در تهران) به چشم می خورد.
شاید همین دقت در سپردن تولیت مدرسه به عالم اول تهران بوده باشد که تربیت بزرگانی از حوزه های کشور را در این مدرسه و تحت نظر ایشان در طول سالهای متمادی سبب شده است.
تنها در این میان به ذکر نامهای معدودی از مدرسین و درس خوانده های این مدرسه که بیشتر در عهد حاضر شناخته می شود بسنده می کنیم:علامه جعفری، شهید آیت الله مطهری، علامه حسن زاده آملی، آیت الله جوادی آملی، آیت الله انواری و آیت الله سید رضی شیرازی (نوه میرزای شیرازی معروف و از فضلای فعلی تهران) از این دسته اند.
پس از فوت آیت الله میرزا محمد باقر آشتیانی در سال 1363 امام خمینی (ره) طی حکمی آیت الله مهدوی کنی را به تولیت این موقوفه تاثیرگذار منصوب می کنند: «با حسن تدبیر و وثاقت و امانت که در جناب عالی محرز است، مناسب دیدم برای تصدی امور مدرسه مروی با تمام متعلقات آن از موقوفات و غیره به جناب عالی زحمت دهم».
ساعت عزاداری نزدیک می شود و یک روحانی خواندن زیارت عاشورا را آغاز می کند.
کم کم به جمعیت افزوده می شود، آیت الله مهدوی کنی هم آمده اند و به رسم میزبانی دم در نشسته و به میهمانان خوشامد می گویند.
زیارت عاشورا تمام می شود و جمعیت به سجده رفته اند. من هنوز در اندیشه این فضای ساده و سنتی اما پرجذبه ام. آیت الله سجادی به منبر می روند و قبل از آن از آقای مهدوی کسب اجازه می کنند. جمعیت گرد مسجد را گرفته و جالب این جاست که بیشتر حاضران را جمعیت روحانی تشکیل می دهد؛ گرچه از همه جای تهران کسانی خود را به این روضه رسانده اند، از هر قشر و گروه و سن وسالی. صفای خاصی دارد این مجلس.
فضای ساده اما سنتی مسجد تداعی گر گذشته هایی است از این مدرسه و این روضه ی با قدمت و اگر نبود حضور دوست عکاسمان با آن لنز بزرگ دوربین دیجیتالش یقین می کردم که زمان در این گوشه کوچک از شهر تهران متوقف شده است و من در تاریخ هیات های عزاداری تهران غوطه ورم.
منبر به اذان ظهر ختم می شود و آقای سجادی از مداح که یکی از پیر غلامان اهل بیت است عذر خواهی می کند که ذکر مصیبت او به پس از نماز موکول شد؛ نماز به امامت آیت الله جعفری خوانده می شود و ادامه مراسم باذکر مصیبت توسط حاج گلشنی پی گرفته می شود.
پیر غلام اهل بیت است و به گفته خودش اشعاری می خواند که بر خی شان 50 سال پیش برای اولین بار در هیات ها و تکایای تهران خوانده شده و در خلال مراسم از شعرای از دست رفته یاد می کند. طلبه میان سالی کنار من نشسته و تند تند اشعار خوانده شده را می نویسد؛ حق هم دارد برخی از ابیاتی که این مداحان سالخورده می خوانند در هیچ یک از کتب و جزوات روضه که این روز ها بازار نشرشان هم داغ است یافت نمی شود:
مداح ادامه می دهد: دلم تاب ندارد...علی خواب ندارد....حرم آب ندارد
دیگر گاه گزارشگری نیست؛ شور جمعیت مرا هم با خود می برد.....
....اکنون مراسم پایان یافته و پذیرایی ناهار صورت می گیرد. پخش غذا توسط طلاب جوان از صحنه هایی است که دوست عکاسمان از آن نمی تواند بگذرد و همچنین مکالمه بیش از ده دقیقه ای یک کودک 6-7 ساله با آیت الله مهدوی کنی، که علاوه بر عکاس توجه خیلی ها را جلب کرده بود.
از پدرش می پرسم چه می گفت و شنید فرزند خردسالت در این دقایق؟ می گوید بحث از حفظ قرآن بود و سوره هایی که تا کنون یاد گرفته و ....
ساعت قریب 1.30 است و جمعیت کم کم پراکنده می گردند من هم باید بروم ولی ترک این فضا برایم اندکی سخت است؛ اما میدانم که فردا نیز مجلس باید برقرار باشد. دقیقا طبق سنت مدرسه مروی، علاوه بر عزاداری ده شب اول محرم، در روز تاسوعا و روز عاشورا، قبل از اذان ظهر، با منبر یکی از فضلا و ذکر مصیبت امام حسین (ع)...
براي خواندن متن كامل اين گزارش تفصيلي و تاريخچه كامل مدرسه مروي به همراه تصاوير بناي مدرسه و متوليان قديم آن
اينجا كليك كنيد.
تصاویری از قدیمی ترین عزاداری تهران