رزمندگان دوران دفاع مقدس در هر موقعیت و مناسبتی، یاد و نام اباعبدالله الحسین (ع) را زنده نگه میداشتند که نوحهها، نمود بارز و آشکار این ارادت مقدس بود. نوای هر که دارد هوس کربوبلا بسم الله و ندای هل من ناصر حسینی لبیک بیا خمینی را همه به یاد دارند که با شنیدن آن به خاطرات زیبا و دلنشین دیروزهایمان برمیگردیم.
به گزارش «تابناک»، نوحهها در دوران دفاع مقدس، از نقشآفرینان مهم حرکتها و پیروزیهای جبهه بوده اند و شاعر اینگونه اشعار، خود رزمنده ای بود که در کنار رزمندگان در جبههها یا فرماندهان در قرارگاههای عملیاتی و در اوج انفجار و اضطراب با آرامش دل به توکل و ایمان میسپرد و شعر میسرود.
از چهرههای مطرح اینگونه نوحهها حاج حبیب الله معلمی است. او که در پانزدهم بهمن ۱۳۰۵ در رامهرمز به دنیا آمد، دوران طفولیت خود را در مکتبخانه پدرش که معلم قرآن بود گذرانید؛ مکتبخانهای که توسط نیروهای رژیم پهلوی تعطیل شد. شاعری مخلص که از نوجوانی در تعزیههایی که در رامهرمز و بهبهان اجرا میشد، نقش بازی میکرد و از همان سالهای نوجوانی به شعر و شاعری روی آورد و شد شاعر اهلبیت عصمت و طهارت (ع) که تاکنون نیز به این ابراز ارادت افتخار میکند.
او که در سال ۱۳۴۰ از رامهرمز به اهواز مهاجرت کرد، با آغاز جنگ تحمیلی در کنار حضور در اهواز به عنوان یکی از مهمترین شهرهای جنگی ایران در فرصتهای بسیاری همراه با فرزندانش در سنگرهای دفاع هم حضور داشت و همزمان به سرودن اشعار نیز میپرداخت که خاطره نخستین نوحهای که به آقای صادق آهنگران داد از زبان حاج صادق شنیدنی است.
سال ۱۳۵۹ یعنی همان اوایل جنگ من با سیف الله معلمی فرزند حاج آقا معلمی در جهاد سازندگی آشنا شدم. او گفت: پدرم شعر میگوید. اگر تمایل داری برای شما هم که در مراسمها نوحه میخوانید شعر بگوید. من همان جا روی نوار کاست چند بیت ضبط کردم و نام چند شهید خوزستان را هم نوشتم و به سیف الله دادم.
روز بعد که او را دیدم برگهای به من داد و گفت: این شعر را پدرم بنا به آهنگی که دیروز به من دادی، سروده و نام شهدایی را که به من دادید، هم در بیتها آورده است.
نگاهی به کاغذ انداختم. اشعار خوب و محکمی سروده شده بود. مطلع یا سرنوحهاش این بود؛
همان موقع سید حسین علم الهدی سر رسید و گفت: در نظر داریم برای عشایر خوزستان در هویزه مراسمی برگزار کنیم. بیا و دعای توسل را در آنجا بخوان.
من آن شعر را با خودم بردم و آنجا آن را برای نخستین بار خواندم. آن شب آنقدر جمع حاضر منقلب شدند که تا نزدیک بیست دقیقه پس از مراسم همه گریه میکردند. الحق و الانصاف شعر زیبا و دلنشینی بود. آن شب حسین علم الهدی در جمع ما نبود، ولی وقتی پس از مراسم به جمع ما پیوست، شهید محمد علی حکیم ماجرای دعای توسل و نوحه را برایش تعریف کرد. صبح که بیدار شدم، حسین به من گفت: حاضری این نوحه را در حضور امام خمینی هم بخوانی؟ گفتم: ای بابا ! مگر مرا در جماران راه میدهند که بخواهم در آنجا نوحه بخوانم؟! حسین گفت: تو کاری نداشته باش و خودت را برای رفتن به تهران و دیدار با امام آماده کن. چند روز بعد با سید حسین و گروهی از عشایر خوزستان برای تجدید بیعت با امام خمینی به جماران رفتیم و آن نوحه را در آنجا اجرا کردم و بسیار جا افتاد. در همین روز، چندین بار از صدا و سیما پخش شد و این نبود، جز اشعار خوب و برجسته حاج آقا معلمی.
حاج حبیبالله خود درباره سرودن اشعارش میگوید: در شبهای عملیات نوحهها تهیه و رمز عملیات در آنها گنجانیده میشد که بسیار هم مورد توجه قرار میگرفت؛ مثلا در عملیات والفجر مقدماتی نیاز به نوحهای بود که رمز عملیات آن «یا الله» بود. من در همان قرار گاه نشستم و بلافاصله شعر را سرودم. چند دقیقه بعد با حاج صادق تمرین کردیم و او هم آن را در همانجا خواند و فیلمبرداری شد و با اعلام عملیات، بلافاصله آن نوحه هم پخش شد. تیتر آن این بود:
عزم سفر دارند این گردان حزب الله
با رمز یا الله یا الله یا الله
حاج آقا معلمی که نوحههای جاودانه ای همچون؛
شور حسین(ع) است چهها میکند
این لشکر حق عازم کرببلاست امشب
سوی دیار عاشقان رو به خدا میرویم
بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت
ای لشکر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر
کرببلا ای حرم و تربت خونبار حسین(ع) / این همه لشکرآمده عاشق دیدار حسین(ع)
و صدها نوحه و شعر شنیدنی و خاطرهانگیز را در کارنامه درخشان ادبی خود دارد، درباره ریتم نوحهها یادآوری میکند: در آن موقعیت که بچههای رزمنده در اوج شور و احساسات بودند، نمیشد نوحهای سنگین و کش دار خواند. نوحهها باید رزمی و حماسهای و تقریبا به صورت سرود و ساده و از نظر وزن دارای ریتمی میبودند که شنونده را منقلب کنند؛ مثلا یک سبک خیلی قدیمی از بهبهان در ذهنم بود که دیدم برای تهییج جوانان به جنگ بسیار خوب است و انسان را منقلب میکند. آن را نوشتم و به حاج صادق دادم و او آن را در پادگان شهید بهشتی خواند.
تیتر آن این بود: این لشکر حق عازم کرببلاست امشب / رو سوی میدان ارتش روح خداست امشب
پادگان بسیار شلوغ بود. بسیجیها با شور و حرارت نوحه را پاسخ میدادند و سینه میزدند. آن مراسم با شکوه فیلمبرداری و از تلوزیون پخش شد. چند روز بعد، آقای محمدعلی مردانی را که خود از شاعران مطرح و بنام کشور بود، در اهواز دیدم.
او گفت: آقای معلمی، این چه شعر زیبا و محکمی بود که سروده بودید؟! من تا آن شب آن را از تلویزیون شنیدم، چنان تحت تأثیر قرار گرفتم که گفتم: من در تهران نشستهام چه کنم؟ بلند شوم بروم جبهه. همان شب شال و کلاه کردم و خودم را به اهواز رساندم.
حاج حبیبالله معلمی، همان شاعری است که یکی از نوحههایش با عنوان: با نوای کاروان / باربندید همرهان / این قافله عزم کرببلا دارد، در سالهای دفاع مقدس به عنوان تیتراژ اخبار سراسری بود. او در لبیک به فرمایش حضرت امام خمینی که شاعران را به سرودن شعرهای حماسی دعوت میکردند، اشعاری سرود که با صدای زیبای حاج صادق آهنگران به آثاری ماندگار و هنرمندانه تبدیل شدند؛ آثاری مانند: ای لشکرصاحب زمان / آماده باش / آماده باش