نوروز؛ فراخوان ایرانی به جهان

جشنی که برمی‌خیزد و مایی که می‌خوابیم!

آیا تا کنون فکر کرده‌ایم که چرا «نوروز» جشن است و بیشترین تعطیلات تقویم ما را تشکیل داده؟ می‌دانیم که گاهنبار چیست و چرا «شب یلدا» و «چهارشنبه سوری» را مقدمه رسیدن نوروز می‌دانیم؟ اصلا فکر کرده‌ایم که چرا کم درباره نوروز تحقیق و نوشته شده و چرا این جشن بزرگ اجتماعی، روز به روز درونی‌تر و خانوادگی‌تر می‌شود؟ اصلا سهم ما چیست؟
کد خبر: ۲۳۳۸۷۴
|
۲۹ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۵:۵۱ 19 March 2012
|
22529 بازدید
|
صحبت از بر‌ترین نشانه و نماد فرهنگ ایرانی است؛ جشنی که برخی آن را درفش فرهنگ ایرانی می‌خوانندش تا جایی که می‌توان گفت: در هر جایی از جهان که نشانی از این جشن دیدید، دل‌آسوده باشید که فرهنگ ایران تا بدانجا گسترش یافته؛ فرهنگی که‌گاه از دید خودمان دور می‌ماند!

به گزارش «تابناک»، ‌تنها یک تاریکی شب تا تحویل سال نو و فرا رسیدن نوروز فاصله داریم و در این ساعات که کم و بیش آماده شده‌ایم، شاید بد نباشد که زمان باقی مانده را صرف تفکر در تاریخچه این جشن کنیم تا دریابیم که بزرگ‌ترین جشن ایرانیان از کجا آمده، چگونه بوده و حالا چه شرایطی دارد.

نخست:

خیلی پیشتر از آنکه حتی مفهوم سال پدید آید، انسان‌ها برای خود یک گردش زمانی دایره‌وار می‌پنداشته‌اند که از یک نقطه، آغاز میشد و با گردشی مدور، در‌‌ همان نقطه پایان می‌یافت.

ناگفته پیداست که قدرت محاسبه پیشینیان ما هم به اندازه بوده که دقیق‌ترین چرخش‌ها را مبنای محاسباتشان قرار داده‌اند و بدین ترتیب، چرخه‌ای از آمدن فصول و ماه‌ها و هفته‌ها و... برایمان تدارک دیدند که پس از گذشت زمان‌های طولانی و تغییرات بسیار، هنوز معتبر است و چه بسا زیبا‌ترین جشن آغاز سال (چرخه یادتان نرود) باشد؛ روز نویی که در پی تمام شدن چله‌های بزرگ و کوچک زمستان می‌آید و آغاز موسم حرکت است.

بدین شکل «نوروز»ی خلق شد که از ترکیب دو کلمه «نو» و «روز» (که در قدیم به معنای چشمه خورشید بوده) تشکیل شده است و هم تعبیر بهار و چشمه‌های جوشان را در خود نهفته دارد و هم بوی نویی از آن به مشام می‌رسد؛ ‌به همراه گرمای خورشید و زوال برف و سرما، سرسبزی طبیعت، مدل کوچکی از خلقت کیهان و هزار تعبیر زیبای دیگر.

نوروز به نوعی پایان بندی زیبایی به شمار می‌رود که پس از یک سال سرشار از پستی و بلندی فرا می‌رسد و امید را زنده می‌کند و درس می‌دهد که سرما پایان خواهد یافت و برفی که روزی مانع رویش بود، به تحرک افتاده و مایه زندگی و رویش خواهد شد؛ تا بلکه یادمان بیاید که هر چه سرمای برف بیشتر شود، چشمه‌های جوشانتری در پیش خواهد بود.

ادامه:

مدتی است که خیلی‌ها نگران از دست رفتن مفاخر و سرمایه‌های میهنمان هستند و چه بسا حق با ایشان باشد؛ از مفاخری چون مولوی و بوعلی گرفته تا جشن‌هایی مثل چهارشنبه سوری که چشم امارات را در پی خود می‌بیند و یا نوروزی که به درخواست آذربایجان در سازمان ملل ثبت شده و تلویزیون ملی ترکیه، در پی قلب هویت آن است. البته همه این مفاخر و جشن‌ها احتمالا ریشه‌هایی غیر ایران امروزی (با جغرافیای حال حاضر) هم داشته‌اند و نمی‌توان از کسی خورده گرفت چرا از سهم خودش -و حتی بیشتر از آن- یاد می‌کند بلکه تنها می‌توان از مسئولان خودی پرسید که چرا از سهم ما سخنی نمی‌گویند؛ مگر نه اینکه می‌شد چنان تدبیر کرد که (سربسته) نه سیخ بسوزد و نه کباب؟!
شاید مهمترین تفاوت این جشن اسطوره‌ای با دیگر جشن‌های آغاز سال، در آیین‌های آن باشد؛ جایی که با نخستین نشانه‌های برخاستن نوروز ـ که از قضا بعد از اتمام چله کوچک زمستان است، ـ همه در تکاپوی فرا رسیدن آن تلاش می‌کنند و خانه تکانی و کشت سبزه و رسوم ریز و درشت دیگر را مرور می‌کنند تا به لحظه‌ای برسند که برایش تدارک دیده‌اند؛ تدارکی بی‌نظیر برای جشنی که اجتماعی بوده و البته دستخوش تحول شده است.

به عبارتی بهتر، همه آیین‌های پیش از این جشن از این رو کاربرد داشته‌اند که به نقطه اوج نوروز می‌رسیده و همه اجتماع در آن سهم داشته‌اند، نه اینکه به جامعه‌های کوچک خانوادگی محدود شود و همین اندازه نیز هر ساله محدود‌تر شود؛ نوروز باستان جشنی بوده که حتی برای دعوت «فروشی‌ها» یا ارواح مردگان نیز برنامه داشته اما امروزه به جایی رسیده که بسیاری از ما حتی حاضر نیستیم بر سر سفره‌اش بنشینیم؛ به هر دلیل که می‌خواهد باشد!

انگار فراموش کرده‌ایم: هیچ جشنی بدون وجود ما لغو نمی‌شود؛ هرچند ممکن است وجود ما بر رونق آن بیفزاید!

دیروز:

نوروز به اندازه‌ای زیباست که هیچ ویژگی بدی برایش ثبت نشده است و در مقابل، پر از نشانه‌های معنادار و تمثیلی است؛ مثل هفت سین که که برخی آن را دیگرگون شده هفت شین می‌دانند و بعضی‌ها معتقدند که مخفف هفت «سینی» است که احتمالا بدان خوان نعمت می‌گستراندند اما ریشه‌اش هر چه باشد، حاصل سفره‌ای شده که در بیش از پنجاه کشور پهن می‌شود و چشم غیر نوروزیان را هم می‌نوازد (این نکته را حتما ایرانیان پایبند به سنت که خارج از کشور زندگی می‌کنند، به چشم دیده‌اند.)؛ سین‌هایی که عددشان «۷» است و به گواه این عدد، هم رازآلودست و هم ریشه‌های آیینی دارد.

بماند که چگونه شده که این همه راز به ما ارث رسیده و ردپای کوتاهی چه کسانی در آن پر رنگ‌تر است؛ درست مثل کوتاهی‌های خود ما!

امروز:

کمتر از چند ساعت به پایان سال ۹۰ باقی مانده و خیلی‌هایمان خسته از فعالیت‌های روزهای اخیر، در فکر تعطیلاتی هستیم که پیش رویمان است؛ طولانی‌ترین تعطیلاتی که در تقویممان وجود دارد و بعضی‌هایمان برایش برنامه ریزی کرده‌ایم، اما متاسفانه کمتر به این می‌اندیشیم که این تعطیلات برای چیست و چه برنامه‌ای در پس آن هست؟!

این را می‌شود از تعداد محدود عنوان کتابهایی دریافت که با پژوهش درباره نوروز به نگارش در آمده‌اند و مانع تغییرات ناشی از تاریخ شفاهی در آن هستند؛ مثل عملکرد آموزش و پرورش که به فکر پیکهای نوروزی برای وقفه نیفتادن در درس و تحصیل دانش آموزان هست اما بدون اغراق، خیلی باید دقیق شد تا نشانه‌ای از نوروز در کتاب‌های درسی دانش آموزانش یافت!

اینجاست که خیلی‌هایمان نمی‌دانیم که از ساعت ۱۲ امشب تا لحظه تحویل سال در ساعت ۸ و ۴۴ دقیقه و ۲۷ ثانیه فردا، ادامه سال محسوب می‌شود یا ۹۱؛ نکند راز اعلام نکردن لحظه تحویل سال (به هر روشی که متصور هستید)، در همین قسمت فراموش شده نهفته باشد؟!

سرانجام:

نوروز جشنی است که سابقه بسیار طولانی دارد و با این همه، به اندازه‌ای نیکو بنیاد شده که همه ادیان الهی، از زرتشت گرفته تا اسلام نه تنها تضادی با آن نداشته‌اند، بلکه به گونه آن را ستوده و مورد تأیید قرار داده‌اند، تا جایی که زمزمه تحویل سالمان را دعای «یا محول» قرار داده‌ایم.

جشنی که علی رغم محدودیت‌های زیادی که در راه گسترش آن بوده، امروزه در یک جغرافیای بزرگ و در بین جمعیت بسیار زیادی گرامی داشته می‌شود و خیلی‌ها را برای تصاحب امتیازاتش به تکاپو انداخته است؛ امتیازاتی که می‌تواند مالی هم باشد و چه بسا در تعالی وضعیت کشورمان،‌ از هر لحاظ اهمیت داشته باشد اما مهم اینجاست که ما هم سهممان را ادا کنیم.

اینجاست که وظایفمان بسیار بیشتر از گرامی داشت آیین و رسوم پیشینیانمان است و می‌بایست مبلغ رسم و رسوماتی باشیم که رو به خاموشی می‌روند و یا انتشار دانسته‌های پدران و مادرانمان و خلاصه هر چیزی که بتوانیم از گذشته حفظ کنیم.

شاید به این روش، هم بیشتر به زیبایی‌های نوروز پی ببریم و هم این جشن اجتماعی‌تر شود و ایرانی‌تر بماند!
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۴
در انتظار بررسی: ۱۱
انتشار یافته: ۵۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۴۴ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
من که ایرادی نمی بینم لحظه تحویل سال توپ در کنن و تلویزیون هم مثل روز انتخابات تمام تلاشش رو برا نوروز بکنه!
بماند که نمی دونم از ساعت 12 شب تا تحویل سال 90 میشه یا 91!!!
پاسخ ها
علی
| Iran, Islamic Republic of |
۱۸:۰۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
از ساعت 12 تا تحویل سال جز اول فروردین 91
یه سال دیگه هم از عمرمون تموم شد
مسعود
| Iran, Islamic Republic of |
۲۲:۲۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
دوست عزیز کامل شدن چرخش زمین دور خورشید لحظه سال تحویله که یک سال کامل میشه ولی چون این یکسال کامل365 روز و6ساعته اون شش ساعتو نمیشه تو تقویم اورود. برای همین هر سال حدود 6ساعت به لحظه سال تحویل اضافه میشه و هر چهار سال یک روز اضافه میشه که این یک روزه تو تقویم میارن.
لذا از لحاظ تقویم برای بهم نریختن روزااز ساعت 12 شب وارد سال جدید میشیم ولی عملا همون لحظه سال تحویل لحظه آغازسال جدیده.
سال خورشیدی مادقیق ترین تقویم دنیاست
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۱۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
نوروز از زیبایی های فرهنگ ماست. باید پاسش بداریم. قابل توجه مسئولان!
پاسخ ها
امیر
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۱۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
مسئولان بیچاره می ترسند که اگر آن را پاس بدارند، یک دفعه انحرافی و رمالی و صد جور چیز دیگر بشوند!

منتشر کن تابناک.
amir
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۱۹ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
تا وقتی که بعضی از مردم به جای آیین دیرین و باستانی کشور خودمان مناسبتهایی چون والنتاین ، کریسمس و ... را به هم تبریک می گویند بیشتر از این نمیتوان توقع داشت .
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۳۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
عزیزم والنتاین یه جشن ایرانی هم هست فقط اسمش بوده اسپندگان درضمن کریسمس هم جشن میلاد حضرت عیسی است چه اشکالی داره جشن بگیریم.
امیر
| Iran, Islamic Republic of |
۲۲:۰۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
باسلام
موضوع این نیست که ما جشن اسپندگان داشتیم یا نه
مهم این است که الان اسمش فرهنگ اروپاییه و ما این کار ها را اند کلاس می دونیم
واگر انجامش ندادیم بی کلاسی محضه
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۲:۰۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
وقتی در مورد ایران باستان و جشن و آیین هاش حرفی زده نمیشه که خدای ناکرده انحراف پیش نیاد اونوقت مردم میرن سر وقت همین والنتاین و بقیه. از ماست که بر ماست و گرنه از مردم توقعی نیست.
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۰:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۰۱
مجید جان دلبندم اسپندگان نبوده مهرگان بوده
یک ایرانی از وین
|
Austria
|
۱۹:۱۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
لطفا گناه را به گردن مردم نیاندازید همه ما بخوبی می دانیم که دولت ما با فرهنگ ریشه دار ایرانی مشکل دارد و ای کاش می شد روزی را دید که در کنار همین دولت که البته کمی دوستش داریم رسوم ملی و با اصالت ایرانیمان را نیز برگذار کنیم.
براستی همچون کوروش بزرگ، جمشید، و ... کجا می توان یافت گناه آنان چیست که به آنها پادشاه می گفتند و به پادشاهان قاجار هم پادشاه!
اگر یک پادشاه کار بدی را کرد دلیل نمی شود که همه پادشاهان را بد نامید مگر نمی دانید که کوروش بزرگ حتی یک قطره خون در فتح بابل نریخت و حقوق بشر (Human Right) را برای اولین بار به معنای واقعی در بیش از 2000 سال پیش اجرا کرد چیزی که ما باید با پشوانه آن امروز بر علیه غرب بتازیم و بنازیم به فرهنگ غنیمان، نه آنکه با حذف کردن سلسله فلان پادشاه از کتاب تاریخ چشمانمان را بر تاریخ ببندیم
امروز در اروپا همه ادیان و احزاب و تشکل ها در فکر رسیدن به یک عقیده واحد و با بن و ریشه هستند چیزی که ما داریم و در حال نابود کردنش هستیم.
من امروز در وین بیش از 6 ساعت جستجو کردم تا سمنو را که نماد "فراوانی" است بر سفره هفت سین منزلم قرار دهم تا فرزندم این فرهنگ ایرانی را ببیند و به آن عشق بورزد و ای کاش بودید اینجا و می دیدید وقتی که از فروشنده پرسیدم آیا می دانید فردا چه روزی و پاسخ داد بله! فردا جشن سال نو بعضی کشورهاست، چه احساس غروری به من دست داد. اینها نوروز ما را می شناسند و ما خود غریبه ایم!
متشکرم تابناک
اگر نیاز به تصحیح داشت خودتان تصحیح کنید
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۳۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
اتفاقا دولت مشکلی با فرهنگ ایرانی نداره ( اسلام ایرانی که یادتون هست ؟ ..) ....
Ali.MT
| Switzerland |
۲۲:۴۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
واقعا آفرین
ای کاش میشد این نظر رو با فونت خیلی درشت تر نوشت
خیلی خوب بود بازم آفرین

سال نو همه ی ایرانی های عزیز هر کجای جهان هستند شاد باد
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۳:۱۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
مرد حسابی توقعاتی از این مسعولین داریها بعضی از این مسئولین میگن اتفاقا باید همشونو میکشت (منظورم مردم بابل هست)
چون بت پرست بودند
دارا
|
Germany
|
۱۹:۲۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
هرکجا که نگاه میکنی مطلب ومقاله وپیامک وغیره درباره نوروز است وسده ومهرگان ونمیدانم تیرگان ومردادگان ورنگ دگمه های کوروش ومدل کفش خشارشاه ......اگربیشتر نوشته میشد چه خبر بود معقول برای خودمان عیدی داشتیم فارغ از هیستری ورگ گردن....شبکه های داخلی وخارجی هم سعی میکنند روی ذست هم بلندشوندوازقافله رگ گردن عقب نمانند..پیش باستان پرستان سرافکنده نشوند .....معقول برای خودمان عید نوروزی داشتیم.....مطمئن باشید!!!!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۰:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۱/۰۱
چي مي گي ترجمه كن تا ماهم بفهميم
گل و بلبل
| Sweden |
۰۵:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۱/۰۲
عزیز ناشناس همان حرف استاد سخن سعدی رو میزنن که میفرماید
دلایل قوی باید و معنوی
نه رگهای گردن به حجت قوی
ناشناس
|
India
|
۱۹:۲۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
باید در نظر داشت که نهادهای فرهنگی دولتی و غیر دولتی به صورت متمرکز و برنامه ریزی های بلند مدت به این رخداد بزرگ فرهنگی و با قدمت علرغم ثبت جهانی توجه نمی نمایند و درجهت مطرح نمودن و معرفی این آیین فرهنگی کهن در سطح جهانی تلاشی صورت نمی پذیرد ... چرا ما مثلا یک ستاد برگزاری مراسم نوروزی نداریم ؟؟
سعید تابناکیان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۲۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
رسانه ملی تو زمینه ی جشن های ملی بسیار ضعیف عمل میکنه....... اخه چرا؟؟؟ چرا فکر میکنن اینا با دین در تضاده؟ بابا بخدا این مردمی که نوروز رو جشن میگیرن و شادی میکنن همون هایی هستن که محرم هم عزاداری میکنن.....
پاسخ ها
محمد رضا
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۱/۰۱
میشه منو روشن کنی کم کاری تلویزیون در نوروز امسال چیه ؟
واقعا که دمتون گرم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۴۰ - ۱۳۹۱/۰۱/۰۴
منظورت از "رسانه ملی" همون صدا و سیماست؟
میثم
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۳۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
به نظر من "... (سربسته) نه سیخ بسوزد نه کباب" بهترین و پرمایه ترین جمله این مطلب بود.
پاسخ ها
ناشناس
| India |
۱۹:۵۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
سیخ هیچ وقت نمی سوزه اونچه که می سوزه کبابه!! در ضمن سر بسته سخن نگو بازش کن دوست عزیز ...
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۱۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
به نظر من فرهنگ ما ايرانيها همان عزاداريها و نوحه خوانيهاست . ميخوام ببينم ابن دفعه هم تابناك نطر من را ثبت نميكنه .
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۳۴ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
هر چیزی سر جای خودش؛ چرا اینقدر افراط و تفریط رو دوست دارین؟
کسی تو عروسی به سر و سینه نمی زنه و هیچکی هم تو عزا بشکن نمی زنه!
ایراد این چیه دوست عزیز؟
تو دوست نداری برو عزاداری و هر کسی دوست داره بره جشن نوروز (البته اگر برگزار بشه!)
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۱/۰۱
این دوستمون از اوناست که لحظه شماری می کنه که محرم بیاد و بره وسط میدون ، حالا خودشو نزنه کی بزنه.از اوناست که می گه دست زدن مورد داره. از اوناست که ....

دوست من چشاتو باز کن. تو عزا ، عزا بگیر و تو خوشی خوش باش .به منفی های کامنتت نگاه کن ، باز بگو چرا تابناک نظر منو منتشر نمی کنه.
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۱/۰۲
عزاداری بخشی از فرهنگ کهن و زیبایه ماست دوست عزیز
خسروسلجوقی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۲۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
بگذارید بچه‌ها خودشان تخم مرغها را رنگ کنند
نوروزتان پیروز
پس از حمد و ثنای خداوندی، به عقل سلیم و به طبع لطیف ایرانیان درود می‌فرستیم که بهترین گاه، یعنی بامداد بهاران و لحظه‌ی جوش و خروش طبیعت را برای آغاز گاه‌شماری و تحویل سال برگزیده‌اند. هر چه در مراسم و سنتهای نوروز بیشتر دقت می‌کنی، لطافت طبع و قریحه‌ی خوشِ بنیان‌گذاران نوروز را بیشتر تحسین می‌کنی که چه میراث گرانبهایی برای فرزندان خویش به ارث گذاشته‌اند. از جمله پیامهای این سنت دیرپای، که امروز درغوغای نوآوری و خلاقیت و خطرپذیری و والانگری، ذهن را بیشتر به خود وامی‌دارد این است که نباید از یورش پاییز و زمستان هراسید، از دوره‌ی سکوت و رکود و جمود و خشکی و بی‌برگی زمستان، نباید یاًس و نا‌امیدی به خود راه داد، باید امیدوارانه تفکر کرد و دل قوی داشت و درختان را هرس کرد که بهار در راه است.
ایرانیان باستان تاکید داشته‌اند که مردم روز اول اسفند را به کوه و دشت و صحرا بروند و باززایی طبیعت را به عنوان نمونه‌ای از رستاخیز تماشا کنند. راستی آن طبیعت خشک و بی‌جانی که هیچ امیدی به بیداری‌یاش نبود چگونه دوباره جان گرفته و اینهمه جوش و خروش و حرکت آغاز کرده است؟ از هر گوشه سبزه و گلی سر برآورده و برگهای نو رسته و شکوفه‌های تازه شکفته به میزبانی پرندگان و بلبلان شیدا آغوش گشوده‌اند. آیا از کنار اینهمه شور و نشاط و سرزندگی می‌توان بی‌تفاوت گذشت و از طبیعت درس نگرفت و با الهام از طبیعت به فکر آغازی دوباره نیفتاد؟ آیا می‌توان خانه و کاشانه را از گرد و خاک و کهنه‌گی زدود ولی خانه‌ی دل را به همان حال رها کرد و عقده‌ها و کینه‌ها و تردیدها و سستی‌ها را از دل نزدود؟ به قول سعدی سرتاسر طبیعت در شور و شوقِ حمد و ثنای خداوندی شعله‌وراند و حیف نیست که انسان با این قافله همراه نشود؟
کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند نه همه مستمعی فهم کند این اسرار
هرکه امروز نبیند اثر قدرت او غالب آن است که فرداش نبیند دیدار
خبرت هست که مرغان سحر می‌گویند آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار
که تواند که دهد میوه‌ی الوان از چوب؟ یا که داند که برآرد گل صد برگ از خار؟
وه که چه ولوله‌ای بپا شده، شکوه شکوفه‌ها، رقص و آواز بلبل و قمری، عشوه‌گری گل سوری، طنازی نرگس و سنبل و زنبق، خنده‌ی زمین و زمان... و خوشا آنان که اسرار این نوزایی را درک می‌کنند. فهم و درک این شور و حال و همراهی با این رستاخیز طبیعی رمز پویایی و شادابی ایرانیان در طول تاریخ بوده است. خوشبختانه بسیاری از مردمان آگاه از ملیتهای مختلف که طبیعت را به عنوان سفره‌ی گسترده‌ی خداوند یا به هر عنوان دیگر پاس می‌دارند، بر ضرورت احترام نوروز تاکید می‌کنند و به همین دلیل از امسال در پارلمان اروپا سفره‌ی هفت سین پهن خواهد شد و در بروکسل مقر پارلمان اروپا جشن نوروز برگزار خواهد شد.
بزرگان ما در گذشته تاکید داشته‌اند که در رمز و راز نوروز هر چه بیشتر اندیشه کنید، بگذارید بچه‌ها خودشان تخم مرغها را رنگ کنند و هرچه به ذهنشان می‌رسد یا از طبیعت الهام می‌گیرند روی تخم مرغ نقاشی کنند؛ چرا که در فصل بهار ذهن کودک نسبت به طبیعت از همیشه کنجکاوتر است و باید از این فرصت برای پرورش خلاقیت او بهره گرفت. در فصل بهار برای اندیشه در آثار قدرت خداوند نیز ذهن کودک آماده‌تر است و این آمادگی همراه با نشاط و امیدواری به نعمتهای بی‌کران خداوندی است و از همین رو در کنار تمام شادیها و محبتها و نو پوشی‌ها، عیدانه دادن هم رسم بزرگان قوم و خانواده بوده است تا نوید نعمت و دهش و فراوانی را در عمل به خردسالان القا کنند. خانواده‌های معتقد، عیدانه را لای قرآن و در محل سوره‌ی کوثر می‌گذاشته‌اند تا با الهام از کوثرکه در شاًن ذریه‌ی رسول است روزیِ فراختر برای نسل خویش آرزو کنند. پیش درآمد همه‌ی این تحولات و ابراز آمادگی برای دگرگونی در شب چهارشنبه آخر سال با پریدن از روی آتش صورت می‌گرفته است. آتش به عنوان عنصر ذوب‌کننده و متغیرکننده و پاک‌کننده و گرمی‌بخشِ محافل در مراسم چهارشنبه سوری افروخته می‌شده است. مردم با پریدن از روی آتش اراده‌ی خود را برای دور ریختن و سوزاندن تمام بدیها (یاس، نومیدی، سستی، کینه، حسد ... ) که آثار آنها در رنگ زردی بارز می‌شود و آرزوی برافروختگی چهره به عنوان نماد سلامت و نشاط و گرمی ‌و حرکت ، نشان می‌داده‌اند و زمزمه‌ی: « زردی من از تو سرخی تو از من » در حقیقت پیشواز از نوروز و ابراز آمادگی برای زدودن بدیها و نشانه‌ی آنها (رنگ پریدگی) و گرفتن خوبیها و نماد آنها ( برافروختگی چهره)، بوده است.
این مختصر توضیح پیش درآمد آرزوی سلامت جسم و جان و روزگاری خوش و سرشار از برکت و خیر و نیکی برای شما و خانواده محترم بود. باز هم نوروزتان پیروز و هر روزتان نوروز.

29 اسفند 1390 خورشیدی
پاسخ ها
Ali.MT
| Switzerland |
۲۲:۴۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۹
نوروز شما هم پیروز باد
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
آخرین اخبار
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟