علّت اينكه حضرت صادق عليهالسلام در بين ائمه صلوات الله عليهم اجمعين در اين حدّ موفق به نشر علوم اسلامي و معارف قرآني گرديدند كه حتي به اين مناسبت، مذهب شيعه كه همان اسلام خالص است، به نام آن حضرت معروف و جعفري ناميده شد، اين است كه اوضاع و احوال سياسي زمان آن حضرت اين فرصت نشر معارف و علوم را فراهم نمود كه حضرت بتوانند بيش از ساير اهل بيت عليهم السلام به اين عمل اقدام نمايند؛ چرا كه عصر آن حضرت، عصر ضعف بنياميه و قيام مردم عليه حكومت آنها بود و حكومت بني عباس هم اگر چه تأسيس شد، اما در آغاز كار، قدرت اِعمال سياست روي مدارس، مجالس علمي و معارف اسلامي نداشت، و براي علاقهمندان به علم و دانشپژوهان، فرصتي پيدا شد كه بتوانند عميقانه علوم اسلام را بررسي و مطالعه كنند؛ از اين جهت از اطراف و اكناف براي كسب علم از حضرت صادق عليهالسلام به آن حضرت روي آوردند و حضرت در اين فرصت توانستند معارف اسلام و حقايقي را كه تا آن زمان مخفي مانده بود آشكار و در اختيار مردم بگذارند.
هراهل تحقيقي كه كتب و آثار بزرگان و دانشمندان را مورد مطالعه قرار دهد، متوجه ميشود كه دانشمندان بزرگ حتي از مخالفين مكتب اهل بيت عليهم السلام، امام صادق عليه الصلاة و السلام را ستوده و زبان به اعتراف درباره اعلم و افقهبودن ايشان دارند.
به طور مثال ابوحنيفه رئيس احناف ميگويد: «مَا رَأَيْتُ أفقَه مِنْ جَعْفَر بْنِ مُحَمَّد؛ من فقيهتر از جعفر بن محمد نديدهام.»(1) يا ابن عقده از محدثان معتبر و مورد قبول نزد شيعه و سني كتابى دارد به نام «اسماء الرجال الذين رووا عن الصادق عليه السلام» كه در آن نام چهار هزار نفر را نقل كرده كه همه از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام حديث نقل كردهاند و اخذ علم نمودهاند.
يا اينكه نجاشى در رجال خود از احمد بن عيساى اشعرى نقل كرده كه ميگويد: «قال: خرجت إلى الكوفة في طلب الحديث فلقيت بها الحسن بن علي الوشاء فسألته أن يخرج الي كتاب العلاء بن رزين القلاء و أبان بن عثمان الأحمر فأخرجهما إليّ فقلت له: أحب أن تجيزهما لي. فقال لي: رحمك الله و ما عجلتك اذهب فاكتبهما و اسمع من بعد. فقلت: لا آمن الحدثان. فقال: لو علمت أن هذا الحديث يكون له هذا الطلب لاستكثرت منه فإني أدركت في هذا المسجد تسعمائة شيخ كل يقول حدثني جعفر بن محمد؛ من در طلب علم حديث به كوفه رفتم و در آنجا به خدمت حسن بن على وشا رسيدم، به او گفتم: كتاب علاء بن زرين و ابان بن عثمان احمر را به من بدهيد تا از روى آنها نسخهبردارى كنم؛ او آن دو كتاب را من داد، گفتم: اجازه روايت نيز بدهيد. فرمود: خدا تو را رحمت كند، چقدر عجله دارى ببر بنويس؛ سپس بيا براى من بخوان تا بشنوم؛ آنگاه اجازه روايت بدهم.
گفتم: بر خودم از پيشامدهاى زمان خاطر جمع نيستم.
حسن بن وشا گفت: عجب! اگر من ميدانستم كه حديث اينگونه مشترى و خواهان دارد، بيشتر از اين جمع ميكردم. من در مسجد كوفه ۹۰۰ شيخ را درك كردهام كه همه ميگفتند: حديث كرد مرا جعفر بن محمد.»(2)
شاگردان آن حضرت در رشتههاي علوم اسلامي، مانند كلام، فقه، تفسير و حديث خلاصه نميشوند. آن حضرت در رشتههاي مختلفي علوم طبيعي، مانند شيمي، طب، تشريح، نباتشناسي، نجوم، هيئت، رياضي و منافع الأعضاء نيز شاگردان بسياري داشتند.
ابن عقده اين دانشمند متبحّر در علم رجال، چهار هزار نفر از شاگردان حضرت صادق عليهالسلام را به نام در كتابش جمعآوري كرده و از هر كدام در يك موضوع علمي و اسلامي از آن حضرت كلام و حديثي نقل كرده است. كتاب توحيد مفضل، رسالهي اهليلجه، مباحثات آن حضرت با رؤسا و سران زنادقه و ملاحده، و ماديين همه موجود است كه اطلاع و علم وسيع آن حضرت از طب، تشريح و خواص اشياء را ثابت ميكند.
يكي از علومي كه مسلماً حضرت صادق عليه السلام تدريس نموده و عنايت به آن داشتهاند، علم شيمي بوده كه سرانجام از آن دانشگاه بزرگ، مردي نابغه به نام جابر بن حيان فارغ التحصيل شد كه اگر از زمان جابرين حيان تا حال دنبال نتايج استفادههاي اين مرد را از امام ششم و فحصها و تحقيقات و بحثهاي علمي او را گرفته بوديم و به علوم ديگر كه مورد نياز جوامع متمدن و پيشرفته است اهميت داده بوديم، امروز در ميدان مدنيت مادي، به غرب و اروپا و آمريكا كه هرچه دارند از دولت سر اسلام و اصول عاليه آن و از بركات مساعي علماء مسلمين دارند، محتاج نميشديم.
در اينكه جابر شاگرد حضرت امام صادق عليه السلام بوده و اينكه اين علومي كه از او ظاهر و راهنماي دانشمندان در فحص و تحقيقات علمي گرديده نتيجه تلمذ در خدمت آن حضرت بوده است نبايد شبهه داشت.
ياقعي در مرآة الجنان در ترجمه آن حضرت ميگويد: «له كلام نفيس في علوم التوحيد و غيرها، و قد الف تلميذه جابر بن حيان الصوفي كتاباً يشتمل علي الف ورقة تتضمن رسائله و هي خمسمأة رسالة؛ يعني حضرت صادق عليه السلام صاحب كلمات و بيانات نفيسهاي در علم توحيد و علوم ديگر است، و شاگرد آنحضرت جابر بن حيان كتابي تأليف كرده مشتمل بر هزار ورق كه متضمن پانصد رساله از آن بزرگوار است.»(3)
هولميارد دانشمند بزرگ شيمي تصريح كرده كه جابر، شاگرد حضرت امام جعفر صادق عليه السلام بوده است.(4)
سيد و علامه زاهد شهير سيد ابن طاووس ميفرمايد: «و ممّن وقفت علي كتاب منسوب اليه من علماء الشيعة جابر بن حيان من اصحاب الصادق صلوات الله عليه؛ يعني از كساني كه واقف شدهام بر كتاب منسوب به او در علم نجوم از علماء شيعه جابر بن حيان از اصحاب حضرت صادق صلوات الله عليه است.»(5)
غرض آنكه حضرت صادق عليه السلام يك قوه فكريه در عصر خودشان بودند كه به تدريس علوم اسلاميه و علوم قرآن و سنت و عقايد اكتفا نفرموده، بلكه به بحث در عالم كائنات و اسرار آن پرداخته، و در افلاك، مدارات شمس و قمر و نجوم، علومي را اظهار كردند كه در ضمن آن مقدار نعمتهاي خدا را بر انسان تعليم فرموده و وحدانيت خالق را از ابداع مخلوق و از تعدد اشكال و رنگها و غير آن به مردم آموختند.
انشاء الله همه ما از آنهايي باشيم كه بتوانيم مكتب اهل بيت عليهم السلام را به سراسر دنيا معرفي كنيم تا همه بدانند كه خداوند متعال يك چنين افراد برجستهاي در عالم وجود خلق كرده است.
شيعيان مكتب ائمه عليهم السلام همانند سابق در مجالس عزاي امام به حق ناطق حضرت صادق عليه السلام شركت كنند و با شكوه هر چه بيشتر مراسم عزاداري ايام شهادت آن حضرت را برگزار كنند كه تعظيم مثل اين روز، تعظيم دين و احكام الهي است.
همه شيعيان بايد با برپايي مجالس وعظ، خطابه و بيان فضايل امام صادق عليه السلام، و نيز به راهانداختن هيئتهاي عزاداري، ارادت خود را به خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام اظهار نمايند كه تعظيم و بزرگداشت شخصيت بينظير آن امام بزرگوار، تعظيم شعائر است «وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب»(6)
پينوشتها:
1. طبقات الحفاظ ذهبي؛ الطبقة الخامسة، ص166.
2. رجال نجاشي؛ شرح حال حسن بن على بن زياد الوشا.
3. اعيان الشيعة؛ ج1، ص182.
4. الامام الصادق ملهم الكيمياء؛ ص43-42.
5. فرج المهموم؛ ص146.
6. سوره حج، آيه32.