تا
کنون به گوشتان خورده که تحصیل در مقطع دکترا، آن هم در دانشگاههای
سراسری برای برخی افراد خوششانس (بخوانید رانتخواران!) بدون کنکور شدنی
است؟
به گزارش «تابناک»، در شرایطی که برخی از فارغالتحصیلان مقطع
کارشناسی ارشد برای پذیرش در مقطع دکترا ـ و غالبا به دنبال کسب مجوز
ورود به هیأت علمی دانشگاههای گوناگون و استخدام شدن ـ گاه مجبور میشوند
روزهای بسیاری را به خواندن منابع گوناگون امتحانی صرف کرده و حتی
آزمونهای دستهبندی شده مؤسسات آموزشی را هم تجربه کنند، هستند کسانی که
بدون هیچ سنجش علمی، مجوز تحصیل در مقطع دکترا در بهترین دانشگاههای کشور
را به دست میآورند.
این ماجرای عجیب از آنجا آغاز میشود که پای
مقوله پیچیدهای مانند بورسیه به ماجرا باز شده و مسائل پیش نیازی مانند
کمبود متخصص، ارتقای سطح علمی و... مطرح میشود؛ همان دلایلی که از
دیرباز مطرح بوده و سنگ بنای راهاندازی بورسهای تحصیلی در مقاطع گوناگون
شده است.
البته در این روش، بورس و الزامات آن تنها به مانند
دستاویزی کار میکنند؛ به این صورت که برخی متقاضیان ادامه تحصیل در مقطع
دکترای تخصصی که از قضا در آزمون سراسری دکترا پذیرفته نشده و اگر خلاف آن
بود، نیازی به بورسیه و روشهای عجیب و غریب اختصاص آن برای «دکتر» لقب
گرفتن احساس نمیکردند! و چه بسا دانشگاههای نوع غیر دولتی را هم در دسترس
نداشته باشند، به «بورس دوره دکترای تخصصی خارج از کشور» متوسل شده و در
ادامه کنکور سراسری را به سخره میگیرند.
به عبارتی بهتر،
«دستورالعمل اعطاءی بورس» به گونهای تدارک دیده شده که هیچ پیش شرطی مبنی
بر به دست آوردن حد نصاب خاصی در آزمون و یا حتی صرفِ شرکت در کنکور دکترا
هم در آن دیده نمیشود تا همواره به این روش، برخی از متقاضیان ادامه تحصیل
در مقطع دکترا بتوانند حتی بدون شرکت در آزمون گزینش علمی، مثل کنکور
سراسری، کاندیدای دریافت بورسیه تحصیلی و اعزام به خارج از کشور شوند.
تا
اینجای کار با اتفاق عجیبی روبهرو هستیم که شاید سرشار از غلو بوده و
باورناپذیر هم به نظر برسد، چراکه سخت است باور کنیم در شرایطی که هر ساله
شمار بسیاری از متقاضیان ادامه تحصیل در دکترا در روزهای خاصی از سال با
یکدیگر رقابت کرده و برای کسب آمادگی پیش از رقابت، هزینههای بسیاری (مادی
و معنوی) متقبل میشوند، ممکن است فردی بدون تحمل اندک التهابی در این
مقطع پذیرفته شود؛ بنابراین، اگر این ماجرا حقیقی است، چرا همه متقاضیان به
سراغ این روش نمیروند؟
آیا
امثال فردوسی پور که در کنکور دکترا شرکت میکنند، خبر دارند که میتواند
با گرفتن بورسیه تحصیل در خارج کشور و تبدیل آن به داخل، در دانشگاههای
معتبر داخلی ادامه تحصیل دهند؟! شاید بد نباشد، پیش از اینکه درصدد پاسخ به این پرسش برآییم، به سراغ دستورالعمل اعطای بورس رفته و کمی آن را تجزیه و تحلیل کنیم:
این
دستورالعمل از پنج ماده تشکیل شده که در ماده نخست، به شرایط عمومی
داوطلبان دریافت بورس پرداخته و از مواردی مانند: ایمان و اعتقاد به اسلام و
نظام جمهوری اسلامی، تقوا، وابسته نبودن به احزاب و گروههای ملحد و محارب
و... برشمرده تا در ادامه به شرط سنی و حداقل معدل متقاضی در مقاطع
پایینتر هم برسد.
با گذر از این شرایط، به ماده دو دستورالعمل
رسیده و از دیدن تنوع در شرایط اختصاصی شگفت زده میشویم؛ شرایطی که دارا
بودن یکی از آنها برای بررسی پرونده کافی بوده و داوطلب را تا مرز مرحله
گزینش اعزام پیش خواهد برد.
با نگاهی به این بخش از دستورالعمل،
درخواهیم یافت که قانونگذار به دنبال مشمول شدن طیف گستردهای از متقاضیان
بوده است، وگرنه چگونه میشود که بر خلاف بندهای ابتدایی که سه رتبه برتر
دوره کارشناسی ارشد و یا دانشجویان نخبه کشوری را مستحق دریافت بورس
میدانند، در بندهای بعدی به مواردی مانند «دارا بودن دستکم یک مقاله چاپ
شده در مجلات علمی ـ پژوهشی داخل یا خارج کشور در زمینههای علمی مرتبط»
رسیده و در پایان، به مواردی کلی و حتی مبهم مانند «ارائه پیشنهاد سبکهای
هنری کاربردی» اشاره کرده و از «افرادی که دارای سوابق برجسته در زمینههای
فرهنگی، اجتماعی و ایثارگری هستند» نام میبرد؟!
بدین ترتیب کسانی
که مشمول ماده یک و دو شده و احتمالا شمارشان اندک نیست، باید برای اعزام
(ماده سه دستورالعمل اعطای بورس) واجد شرایط خاصی بوده و به عبارتی بهتر،
گزینش شوند؛ مواردی مانند قبولی در مصاحبه علمی و تخصصی، به دست آوردن حد
نصاب نمره زبان، پذیرش، ویزا، وثیقه و... .
اینجاست که فارغ از
گزینشهای عقیدتی و مسائل مرتبط با آن، پای مسائلی مانند سلیقه گزینش
کنندگان به میان آمده و حتی به رتبه داوطلب در آزمون سراسری اشارهای هم
نمیشود تا شاید به این وسیله نتایج کنکور سراسری برای وزارتخانه متولی
برگزاری آن، محترم شمرده شده و شایبه دریافت بورسیه توسط کسانی که در کنکور
شرکت هم نکردهاند، مرتفع شود.
اکنون کافی است تا اوضاع نابسامان
بازار ارز و لغو سهمیه ارز دانشجویی را هم در این ماجرا دخیل کرده تا
پیشنهادهای عجیب و غریبی مانند تحصیل گزینش شدگان اعزام به خارج در
دانشگاههای کشور مطرح شده و نوعی قبولی در مقطع دکترای تخصصی و در موازات
با کنکور سراسری کشف شود!
ماجرا هنگامی عجیبتر میشود که بدانیم
این رخداد در سالهای گذشته و به راههای گوناگون در حال وقوع بوده و
تاکنون عدهای هم بدین شیوه ـ که بر خلاف کنکور سراسری، نظارت خاصی بر آن
نبوده و مستنداتی مبنی بر رانتخواری در آن به دست آمده) دکتر لقب
گرفتهاند!
دستورالعمل
گزینش دانشجویان بورسیه و بررسی نتایج عملکردی وزارتخانه متولی این امر،
بستری فراهم ساخته که برخی با استفاده از آن خود را در زمره پذیرفته شدگان
مقطع دکترا گذارده و گاه به این روش در معتبرترین دانشگاههای داخلی را
به روی خود گشاده مییابند، چراکه شاید مثلا نوسانات ارزی، تغییر سیاستهای
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و یا حتی کسر بودجه و به دنبال آن، دیرکرد
در اعزام هم سبب شود که بورسشان تبدیل به داخل شده و رویای تحصیل دکترا در
بهترین دانشگاههای کشور برایشان محقق شود؛ درست همچون ماجرای چند روز
گذشته که خبری مبنی بر پذیرش بدون کنکور برخی چهرههای کشوری (با آوردن
نام!) در مقطع دکترای دانشگاه علامه طباطبایی مطرح شد تا رئیس این دانشگاه
در پاسخ به ابهامات پیش آمده، از عملکرد کاملا قانونی (!) زیر مجموعه تحت
مدیریت خود دفاع کرده و بگوید: «این افراد به همه دانشگاهها رفتهاند و
وارد دانشگاه علامه هم شدهاند».
تلختر اینجاست که در ادامه، آقای
رئیس روشهای موجود برای پذیرش دانشجوی دکترا را این گونه برمیشمرد:
«برای پذیرش دانشجوی دکترا در تمام دانشگاههای کشور سه روش وجود دارد؛
بورسیه وزارت علوم، آزمون دکترا و استعداد درخشان»!