سه سانس نخست ششمین روز جشنواره فیلم فجر، مهمترین نمایشهای روز سالن اصلی کاخ جشنواره را تا عصر پر نگه داشت و در این میان همان گونه که پیشبینی شده بود، اکران «رسوایی» آخرین ساخته ده نمکی با استقبال کم سابقهای همراه شد، ولی در کنار اکرانهای روز ششم، بنا بر پیش بینی «تابناک» یک فیلم مهم به بخش خارج از مسابقه افزوده و جدول نمایش جشنواره تکمیل شد.
به گزارش «تابناک»، روز ششم جشنواره سی و یکم با یک رویداد ارزشمند همراه بود که شاید مهمترین رویداد روز باشد و آن هم بازگرداندن «زندگی مشترک آقا و خانم محمودی» ساخته روحالله حجازی به جشنواره است که اتفاقی بعید به نظر میرسید؛ اما ظاهرا پیگیری مسئولان این فیلم و منتقدان با پاسخ مثبت شمقدری همراه شد.
بر همین اساس این ملودرام، تنها سانس خالی سالن اصلی جشنواره (سانس ساعت ۲۲ روز دهم) را از آن خود کرد، تا در بخش خارج از مسابقه، فرصت نمایش پیدا کند و دومین فیلم حجازی که مضمونی نزدیک به «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» فیلم پیشین این کارگردان دارد، توسط مخاطب خاص و تأثیرگذار دیده شود و این یک اتفاق مبارک و تأیید خبر روز پیشین «تابناک» نیز به شمار میرود.
از این رخداد که بگذریم، باید به سه فیلم مهم روز سهشنبه اشارهای اجمالی داشت. مسعود ده نمکی پس از ساخت سهگانه «اخراجیها»، این بار با «رسوایی» به جشنواره فیلم فجر بازگشت؛ رویدادی که ده نمکی دل خوشی از آن ندارد، ولی تلاش میکند خود را به سطح استانداردهای جشنواره برساند و به همین دلیل به اذعان خودش، مدتهاست در حال فراگیری کارگردانی از ابراهیم حاتمی کیاست و به همین دلیل در آغاز تیتراژ «رسوایی» از ابراهیم تقدیر کرد.
به این ترتیب، پیش بینیها با اصل وقایع تطبیق یافت و «رسوایی» سانس نخست روز ششم جشنواره را یکی از شلوغترین سانسهای نخست کرد و اسباب سحرخیزی مخاطبان خاص را فراهم ساخت؛ مخاطبان خاصی که گروهی از آنان خیلی خاص هستند و در جایگاههایی خارج از منتقد و خبرنگار و عمدتاً در قالب میهمان ـ بعضاً حتی با کودکانشان ـ به جشنواره میآیند! همین فضا باعث شد در نشست خبری این فیلم نیز، عرصه برای خبرنگاران تنگ شود.
«رسوایی» سوای ضعفهای روایی و فنی، از مضمون ارزشمندی برخوردار است. چهارمین فیلم بلند ده نمکی، روایت یک روحانی با بازی متفاوت اکبر عبدی است که به واسطه یک سلسله رخدادها، با یک زن بدکاره ـ با بازی الناز شاکردوست ـ روبهرو میشود و طالب این زن بدکاره که یک بازاری پول پرست با بازی محمدرضا شریفی نیاست، سعی در بردن آبروی روحانی دارد.
فیلم مضامین اخلاقی و مذهبی را پوشش داده اما حجم بالای پیامهایی که قرار است به مخاطبان منتقل شود، آنقدر فراوان است که حرفها رو زده شده و به عمق نرفته است. «رسوایی» به لحاظ فنی رشد ده نمکی را نشان میدهد و از هم اکنون میتوان چشم انتظار فروش تضمین شدهٔ میلیاردیاش در اکران نوروز ۹۲ بود. با این حال به ده نمکی میتوان توصیه کرد، روحیه یادگیری فنیاش از دیگر کارگردانان را نیز تقویت کند و بر نوشتن سناریو توسط خود اصرار نورزد که بزرگترین کارگردانان جهان، سناریوی پخته دیگران را به مرحله تولید میرسانند.
اشاره نهایی به حواشی اکران «رسوایی» در کاخ جشنواره است که الناز شاکردوست با فرستادن نامهای خطاب به اهالی رسانه و منتقدین، نقدهای صورت پذیرفته نسبت به بازیهایش در یک دهه اخیر را علت غیبتش در نشست خبری فیلم ده نمکی عنوان کرده و علی الظاهر به این نقدها معترض بوده و خود را یک بازیگر توانمند دانسته است.
واقعیت آن است که شاکردوست و بسیاری از چهرههای شبیه به او که متأسفانه رشد قارچی در سینمای ایران یافتهاند، صرفاً به واسطه ظاهر و جذابیتهایشان برای افزایش فروش فیلم در کستینگ قرار میگیرند، وگرنه شاکردوست اصولاً توان ارائه بازی تیپ را هم ندارد. با این حساب رفتار عاقلانه این بود که به افکار عمومی توهین نمیشد و شاکردوست دستکم همچون برخی هم تیپهایش کسالت را بهانه غیبت در این نشست، مطرح میکرد.
«من عاشق سپیده صبحم» با نام قبلیاش، «من از سپیده صبح متنفرم»، نیز دومین اثری بود که به نمایش درآمد. فیلم به رغم ساخت با بودجه محدود، یک اثر جالب بود که علی کریم از شاگردان عباس کیارستمی ساخته بود و به مدل فیلم سازی کیارستمی نیز شباهتهایی داشت. فیلم به رغم نقاط مثبتش، ریتم بسیار کندی داشت، به گونهای که بخشی از سالن در نقاطی از فیلم به خواب رفته بودند و شانس بسیار اندکی برای اکران وسیع در سال ۹۲ خواهد داشت و در صورت اکران نیز نمیتوان چشم انتظار فروش بالایی برای این اثر بود.
«خسته نباشید!» سومین و شاید مهمترین فیلم روز به شمار میرفت که شاید کمتر از فیلم «رسوایی» مورد توجه قرار گرفت؛ اما جزو ساختههای ارزشمند حوزه هنری است که در جشنواره حضور دارد. فیلم با هزینه میلیاردی ساخته نشده و افشین هاشمی و محسن قرایی، کارگردانی مشترکش را بر عهده داشتهاند. در این اثر بیشک، رضا میرکریمی تهیه کننده اثر ـ که ایده و طرح اصلی را خودش به زوج کارگردان اثر پیشنهاد کرده ـ نقش مهمی داشته و تم فیلم به آثار میرکریمی نزدیک است و بیگمان با این اثر دارای ساختار محکم روایی، اعتبار میرکریمی حفظ و تقویت شد.
این فیلم از سناریوی روان و ریتم خوبی برخوردار است و به رغم آنکه بازیگر چهرهای در آن نقش آفرینی نمیکند، سرشار از بازیهای درآمده و باورپذیر است که نشان میدهد در شهرستانها چه استعدادهای نابی نهفته است و امثال شاکردوستها صرفاَ به دلیل جذابیتهای ظاهری، جای این بازیگران را پر کردهاند. در فضای پر از ناامیدی سینمای ایران، این فیلم داستان مسافرت دو ایرانی و دو ساکن کانادا را روایت میکند و ضمن خلق موقعیتهای خاص، به معرفی پیشینههای فرهنگی و طبیعی ایران بدون آن که اثر ذرهای جنبه تبلیغاتی و سفارشی بگیرد، میپردازد.
این فیلم که در ادامه جریان نوی فیلم سازی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی مبنی بر ساخت آثاری با محتوای ملی و دارای نگاه نقادانه است، نیم نگاهی نیز به گیشه دارد. هر چقدر درباره «حوض نقاشی» دیگر ساخته ارزشمند حوزه در جشنواره سی و یکم با قاطعیت میتوان درباره گیشه موفق سخن گفت، درباره «خسته نباشید!» با احتیاط میتوان اظهارنظر کرد. به هر حال باید پذیرفت فروش فیلم تا اندازهای به حضور بازیگران توانمندِ چهره بستگی دارد و این فیلم به رغم برخورداری از بازیگران توانمند، بازیگر سرشناسی ندارد و داستان سرگرم کننده و به قول تجاری سازها «دختر و پسرپند» ندارد، ولی احتمالاً حداقل هزینه تولیدش را بازگرداند.
اما در این باره باید گفت، حوزه هنری راهی را در پیش گرفته که در صورت ورود کارگردانان بیشتر به این فضا، ذایقه مخاطب ایران بیشتر تغییر خواهد کرد و به دیدن هر فیلمی نخواهد نشست؛ این رخدادی است که در بیست سال اخیر، یک بار روی داده و باعث شد که سازندگان فیلم فارسیهای بیمحتوا چنان شکستهای تجاری بخورند که بسیاری از آنها، راه فیلم سازان را به سمت ملودرامها پیرامون دغدغههای اجتماعی سوق دهند و با استقبال مخاطب از نگاه تازهشان، به استمرار جضور در این سطح فیلمسازی تشویق شوند.
فیلم «گامهای شیدایی» ساخته حمید بهمنی سانس چهارم اکران را در اختیار داشت و متأسفانه یکی از ضعیفترین شکل ترسیم جنایتهای آمریکا در خاورمیانه را به تصور کشیده بود و مصداق دفاع بد است. بهمنی پس از ساخت فیلمهای فراوانی که بیشتر آنها به شکست روبهرو شده، همچنان طرف قرارداد میشود.
بیگمان برخی از کارگردانان اگر فیلمهایشان خروجی بسیار ضعیفی داشته باشد و همچنان به ایشان پروژه میلیاردی سفارش داده شود، درصدد اصلاح شیوه خود برنمیآیند و بهمنی مصداق همین است. «عملیات مهد کودک» نیز اکران آخر و خارج از مسابقه روز ششم و فیلمی در ژانر کودک بود که شاید در سطح جشنواره به شمار نمیرفت، ولی به هر حال یکی از نمایندههای سینمای کودک در جشن سی و یکم بود.
در روز هفتم جشنواره به استقبال فیلم تازه داریوش مهرجویی خواهیم رفت و در سانس نخست برج میلاد، «چه خوبه که برگشتی» اکران خواهد شد؛ فیلمی که امید میرود بازگشت مهرجویی به دوران درخشانش باشد و دستکم ضعیفتر از فیلم پیشینش ارزیابی نشود.
«دهلیز» به کارگردانی بهروز شعیبی و «دربند» اثر پرویز شهبازی دو اثر مهم دیگری است که چهارشنبه اکران میشود و میتواند یکی از مهمترین روزهای جشنواره را رقم بزند.
«بزرگمرد کوچ» به کارگردانی صادق دقیقی و «قصه عشق پدرم» اثر محمدرضا ورزی دیگر نمایشهای هفتمین روز است.