فضای سیاسی ایران، همچنان انتخاباتی است و مسائل اصلی کشور چنان به حاشیه رفتهاند که گویی کشور مسألهای جز انتخابات ندارد! رسانههای دولتی هم روز به روز این فضا را با حمایت از افراد خاص انتخاباتیتر و تبلیغاتیتر میکنند و چه مسألهای بهتر از این فضای تبلیغاتی، که کاستیهای دولت را بپوشاند؟!
به گزارش «تابناک»، در هشت سال گذشته، همیشه دولتیها هنگامی که ناتوانی دولت بیشتر بروز میکرد، بیشتر به جوسازیهای حاشیهای میپرداختند، اینک که فضا برای دولتیها معرکه است!
ماجرای دو قطبی کردن انتخابات که همواره در سالهای اخیر، مورد توجه احمدینژاد و دولتیها بوده است، به تدریج مورد توجه تحلیلگران سیاسی قرار میگیرد. دوقطبی سازی یا خیر و شرسازیها، تنها تنش را در جامعه زیاد و جامعه را از تصمیمگیری عقلانی دور میکند و تنها برنده دو قطبیسازی، کسانی هستند که یک قطب شر درست میکنند تا در مقابل آن خود را خیر نشان دهند؛ کاری که رئیسجمهور در انتخابات ۸۸ انجام داد و متأسفانه گروه بسیاری از سیاستمداران هم فریب این جریان را خوردند و اکنون سالهاست که پشیمان هستند!
اما به تازگی تحلیلگران میکوشند فریب جریان دو قطبی سازی را نخورند و مردم را هم از این فریب آگاه کنند و این شاید با برگزاری هر چه بیشتر مناظرات در فضای عمومی حاصل خواهد شد. در همین ارتباط، سلیمی نمین در یک مناظره گفته است: قطبی شدن فضای سیاسی انتخابات را پدیده نامبارکی میدانم، چرا که در فضای قطبی تعقل نبوده و درستی مواضع مد نظر نخواهد بود.
وی با بیان اینکه قطبی شدن فضا به ماجرای «هاشمی ـ احمدینژاد» میانجامد و در این صورت همه گمان میکنند که برد یکی، باخت رقیب را در پی خواهد داشت، تصریح کرد: هاشمی باید این برداشت نادرست را که حاکمیت میراث خانوادگی آنهاست، تغییر دهد.
همچنین احمدینژاد باید بداند که بیان نقاط ضعف رقیب، برد وی را در پی نخواهد داشت. وی همچنین در واکنش به این مطلب که هاشمی نخواهد آمد، مگر اینکه مشایی وارد شود، ادامه داد: البته دعوای هاشمی و احمدینژاد کنونی مصلحتی است، چون در پشت پرده با یکدیگر یکدست هستند! وی استفاده از آدمهای هاشمی مثل مرتضوی یا نعمتزاده در سمتهای کلیدی دولت احمدینژاد را نشانه پیوند پشت صحنه هاشمی و احمدینژاد کنونی دانست.
اما در همین مناظره، داوری از تئوریسینهای دولتی رسما گفته که احمدینژاد در قالب جریان اصولگرایی نمیگنجد.
وی در این باره گفته است: احمدینژاد در دل جریان اصولگرایی قرار ندارد و مرزبندی گفتمان حامیان احمدینژاد و بقیه جریان اصولگرایی شفاف شده و بین آنها جدایی اتفاق افتاده است. توجه به سوابق احمدینژاد نشان میدهد که جریان حامیان وی از جریان اصولگرایی جدا هستند.
او همچنین حضور دولت در عرصه انتخابات را پیش فرضی دانست که رسانهها و تحلیلگران سیاسی بدون سند و مدرک مطرح میکنند و گفت: بر خلاف آنچه در رسانهها مطرح شد، جریان حامی دولت جمع بندی مشخصی برای انتخابات ندارد.
اما در حالی که دولت و جبهه پایداری تقریبا تکلیفشان مشخص است و مشکلی در تعدد کاندیدا ندارند، دولت کاندیدای مشخص دارد و پایداری هم تقریبا حضور لنکرانی را قطعی کرده است. در این میان، ائتلافهای اصولگرایان همچنان بلاتکلیف هستند. این در حالی است که این عده مدعیاند که شانس آنان برای پوشاندن ردای ریاست جمهوری، بیشتر از بقیه است؛ اما مگر میشود با هشت کاندیدا که همه مدعی نفر اول بودن هستند، ریاست جمهوری را به دست آورد؟ جهت اطلاع ائتلافهای اصولگرایان، رئیسجمهور قطعا یک نفر است؛ اگر پیروزی میخواهند، باید دنبال یک نفر باشند.