اگر برای ما آب نداشته باشد، برای برخی نان که دارد؛ این حکایت قدیمی شاید بهترین شرح برای حکایتی باشد که طی سالهای اخیر به نام دفاع از نام باستانی «خلیج فارس» رقم میخورد و در هیاهوی اخبار گوناگون گم میشود.
به گزارش «تابناک»، سالهاست که ماجرای جعل نام «خلیج فارس» به فراخور اتفاقاتی که رخ میدهد، به صدر اخباری تکیه زده و روایت آن در سطح جامعه و دنیای مجازی موجی به راه میاندازد که اثرات آن تا ماهها به طول میانجامد؛ ماجرایی که شاید آخرین نمونههای فراگیر آن، بهکارگیری نام مجعول در خدمات جانبی موتورهای جستوجوی مختلف و اشتباه فاحش مدیران گوگل در حذف نام پهناورترین گستره آبی در نقشههای برخط (آنلاین) استراتژیکترین منطقه جغرافیایی زمین باشد.
بدین ترتیب هر بار با چالشی که اگر نگوییم به ضرب و زور پول، دست کم به کمک حماقت بزرگ برخی خبرگزاریها، اطلسها و رسانههای بیگانه رخ میدهد، موجی از انزجار در کشورمان به همراه آورده و پس زمینههای زشت ماجرا همچون تلاش تندروهای سلفی و قومگراهای پوچ آن سوی آب را یادآوری میکند که از این تغییر نام به دنبال اهداف سیاسی خود بوده و البته منویاتشان را نه رودررو، که با دلارهایی دنبال میکنند که به سوی رسانههای جهانی گسیل میدارند.
ما حصل این کار به مرور زمان کار را به آنجا رسانده که امثال خبرگزاری سی ان ان (آمریکا)، بیبی سی (عربی و انگلیسی)، الجزیره (قطر)، یورونیوز (ترک)، العربیه، الاهرام، الشرق الاوسط، تایمز یونیون، آسوشیتد پرس، فاکس نیوز، اینتر فاکس، رویترز، اطلس تایمز (انگلیس)، بیوک اطلس (ترکیه)، اطلس کالینز (استرالیا) و ... هر روز بر طبل این جنگ پنهان میکوبند و به گواه آمار بخش رسانههای دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، روزانه بیش از شش هزار بار نام خلیج فارس در رسانهها و مطبوعات جهانی جعل میشود و دور از انتظار نیست که در چند سال آینده، کمتر کسی نام خلیج فارس را بشنود!
اما واکنش ما به این همه تخلف آشکار و عدول از قوانین بینالمللی چه بوده است؟ آنچه در پاسخ به این پرسش پیش از هر گزینهای به ذهن میرسد، واکنشهای قانونی در ابعاد بینالمللی خواهد بود که توجه به آن تنها از رویکرد مجاری قانونی توجیه خواهد داشت؛ به این معنا که نهادهای قانونی کشور نسبت به ابعاد رو به گسترش این جعل در سطح جهان ـ از دیدگاههای گوناگون ـ واکنش نشان داده و در نهایت مجموعه این واکنشها از طریق نهادی مانند وزارت خارجه در نهادهای قانونی بینالمللی پیگیری شود.
با این رویکرد، بسیار روشن است که مسئولان تاکنون در عمل به وظایفشان کوتاهی کردهاند، چراکه با توجه به اسناد فراوانی که در اثبات دشمنی استفاده کنندگان از نام جعلی وجود دارد، پیگیری حقوقی ماجرا در سطح جهانی، میتواند جدای رسوا کردن ایشان، احقاق حق به دنبال داشته و جریمههایی که به همراه خواهد داشت، به نوعی نقش بازدارنده در تکرار ماجرا داشته باشد، ولی در عمل میبینیم که حتی طرح موضوع شکایت از مجموعه گوگل ـ که مورد تأکید سخنگوی وزارت خارجه هم بود ـ تاکنون فرجام نیافته و حتی در حد و اندازه اطلاعرسانی از روند پیگیری نیز مطرح نشده است تا قرینه ذهنی جامعه به این سمت برود که این واکنش نیمدار نیز تنها در حد یک بلوف مطرح شده و اساسا قرار نبوده منجر به نتیجهای شود.
از این به بعد ماجرا که بگذریم، واکنشها در سطح عصبانیت برخی گروهها در سطح جامعه، به ویژه طبقهای که با دنیای مجازی در ارتباط هستند، محدود مانده و به جز مواردی استثنایی که منجر به عذرخواهی مؤسسه نشنال جئوگرافیک شد، نتیجه خاصی نداشته و اصولا بیانصافی است که اگر توقعی غیر از این داشته باشیم.
با این حساب، درخواهیم یافت که هر چه وسعت جعل بیشتر شود، نه عزمی در نهادهای قانونی برای پیگیری وجود دارد که خرسندمان کند و نه توان مردمی تا این اندازه است که نتایج چشمگیری رقم بزند؛ اما واکنشها تنها به این سطح ختم نمیشود، بلکه ماجرا روی دیگری دارد که به مراتب نومید کنندهتر از تفاسیر بالاست.
کافی است اندکی در ماجرا دقیقتر شویم تا انواع و اقسام برنامههای عجیب و غریبی همچون مستندهای تلویزیونی، همایشهای رنگ به رنگ و... تدارکاتی از این سطح را به یاد بیاوریم که نه تنها خروجی ملموسی ندارند، بلکه برای بیت المال هزینه تراشی نیز میکنند؛ اینجاست که باید از مسئولان پرسید، اکنون که قصد تعقیب ماجرا در سطح جهانی را ندارند، چرا دست کم از تحمیل این هزینهها جلوگیری نمیکنند؟
آیا رواست با برگزاری همایش ملی (بخوانید داخلی و نه حتی بینالمللی) یا تهیه برنامههای تلویزیونی برای پخش در شبکههای داخلی، جعل نام «خلیج فارس» را دستاویز کسب درآمد برای برخی قرار داده و نمک بر زخمهای جامعه بپاشیم؟!