ماه مبارک رمضان، یکی از بهترین فرصتهای پیش روی تلویزیون برای توسعه معنویت در عمومیترین سطح ممکن است و مخاطب رسانه ملی نیز بیشترین ظرفیت پذیرشش را دارد، اما آیا ظرف مناسبی در این هفتهها در نظر گرفته شده بود یا فرصت پیش آمده با انتخابهای اشتباه تحلیل رفت و کمترین بهرهبرداری ممکن صورت پذیرفت؟
به گزارش «تابناک»، واپسین روزهای ماه مبارک رمضان، در حالی میگذرد که عملکرد صداوسیما در این روزها از جهان گوناگون نقد میشود؛ اما از یک زاویه، نقدها وارد نمیشود و آن هم کیفیت برنامههای مذهبی است که برای این روزها طراحی و پیادهسازی شد و ظاهراً در نقدهای وارده فاقد کمترین درجهای از اهمیت شناخته میشود.
رسانه ملی در ماه رمضان بر خلاف دیگر مناسبتها، این فرصت را دارد که مخاطب وسیعی جذب و برای مخاطبانش، خوراک فکری تهیه کند و این انحصار همچنان از آن حیث باقی است که شبکههای ماهوارهای در حوزه مذهبی به تولید برنامه نپرداختهاند و خوشبختانه هنوز لازم نیست برای نقد کارکرد مدیران صداوسیما، از برنامههای مذهبی ماهواره، نمونهای آورد.
با وجود این انحصار که تضمینی وجود ندارد تا ابد استمرار داشته باشد، تلویزیون در رمضان ۱۴۳۴ هجری قمری نتوانست انتظارات را برآورده سازد و بیشترین بهرهبرداری را به ویژه در نمایش تولیدات مذهبی یا دارای مضامین مذهبی متفاوت و منحصر به فرد داشته باشد و حتی در برخی بخشها کف انتظارات نیز برآورده نشد.
وقتی پامنبریها چند میلیون نفر میشوند، مسئولیت منبرنشین چند برابر میشود؟ از مهمترین این بخشها نیز برنامههایی بود که مستقیم و آشکار به برنامه مذهبی شامل یک سخنرانی یا گفتوگوی مذهبی قابل ارزیابی میپرداخت و طبیعتاً حفظ مخاطب در چنین برنامههایی به مراتب دشوارتر از برنامههایی است که در لایههای زیرین تلاش میشود، پیامهای مذهبی داده شود و در سه دهه اخیر، تنها شمار محدودی از سخنرانان، توانستهاند با اطلاعات وسیع و خلاقیت در طرح موضوع، مردم را با خود همراه کنند.
این دشواری از آن جهت مورد تأکید است که مردم ایران حضور فعالی در هیأتهای مذهبی دارند و گذر سالها و نشستن پامنبرهای گوناگون محفوظات ایشان را گسترده ساخته و بنابراین سخنران حاضر در برنامههای مذهبی تلویزیون میبایست برای میلیونهای بینندهای که به تماشایش نشستهاند، حرفهای تازهای داشته باشد که جزو سخنان بسیار معمول مطروحه در منابر تلقی نشود.
بیان چنین سخنان نیز افزون بر آن که به طرز بیان و جاذبه گفتاری نیاز دارد، مستلزم دهها ساعت مطالعه به ازای هر ساعت حضور در این جایگاه است و به عبارت سادهتر وقتی پامنبری جمعیتی میلیونی میشود و از دایره محدود یک هیأت به چنین گستره و تنوعی سوق مییابد، منبرنشین میلیونی نیز نیازمند است که در حد این میلیونها شنونده و بیننده، سخنانش را بیان کند و آنچنان گفتارهای بکری باشد که تنها اندکی از این خیل جمعیت شنیده باشند.
با این حال، ماه مبارک رمضان بیش از آنکه با انتخاب سخنرانان گزیده و برجسته که جاذبه گفتارشان برای میلیونها بیننده تلویزیون ملموس باشد، بعضاً از سخنرانهایی به خصوص در برنامههای گفتوگومحور یا در وقت اذان و سحر بهره برد که علاوه بر آن که برای بسیاری مخاطبان گمنام بودند، توانمندی بهرهبرداری از این ظرفیت را نیز نداشتند و در واقع از حداقلها در این بخش بهره میبردند تا بابت از دست رفتن چنین فرصتی افسوس خورد.
متأسفانه در منصفانهترین برداشت نیز، حضور برخی از این سخنرانان عزیز که هرچند شخصیت محترمی دارند اما معلومات یا مطالعه مناسب و یا فن بیان ویژه برای خدمت گرفتن از معلوماتشان در راستای مخاطب میلیونی تلویزیون ندارند، معنای خوبی ندارد و ظاهراً حضور روی آنتن برای سخنرانان مذهبی نیز یک رانت شده که بسیاری از مشهورترین و مقبولترین چهرهها در این حوزه، از آن بیبهره یا کم بهرهاند اما گروهی دیگر فرصت سخنوری را پیدا کردهاند، ولو اینکه مخاطب طالب برنامه مذهبی در رمضان نیز گریزان شود.
انتظار زیادی نبود که دستکم در ایام ماه مبارک رمضان و در چینش سخنرانان مذهبی، تریبون به بسیاری از چهرههای پرسابقه سپرده میشد که گفتارشان بر دل مینشیند و هیچ سخنرانیشان مشابه سخنرانی پیشین نیست. چنین منبریهایی که قدر مخاطب را دریافتهاند و با دست پر، صدایی رسا و گفتاری روان در محضر میلیونها ایرانی سخن میگویند، جایشان در تلویزیون و جای بخشی از مخاطبانش نیز مقابل گیرندههای تلویزیون خالی بود!