هزینههای برگزاری هر نوع برنامه فرهنگی در چند سال اخیر به ویژه در سطح ممتاز به شدت تصاعدی افزایش یافته و بدینسان، بسیاری از فعالیتهای فرهنگی برای حرفهایها نیز یا عملاً ناممکن شده و یا به دشواری گراییده است؛ اما وقوع این شرایط نیز باعث نشده نهادهایی همچون شهرداری به این مسأله پی ببرند که میبایست از دریافت مالیات از برنامههای فرهنگی صرف نظر کنند.
به گزارش «تابناک»، هرچند هزینههای بلیت سینما، تئاتر، کنسرت، کتاب، روزنامه و... بارها و بارها در چند سال اخیر افزایش یافته تا جبران تورمی را که شامل هزینه اجاره سالن سالنها، هزینههای دریافت مجوز و... میشود، کرده باشد، سرعت رشد هزینهها متأثر از تورم نقطه به نقطه ۴۴ درصدی، آنچنان بالا بوده که نتوانند با امیدواری به تثبیت هزینهها، نفس آسودهای بکشند و این سال پایانی نیز اساساً اجازه افزایش قیمتها به شکل واقعی و نزدیک به تورم داده نشد تا عمق ماجرا آشکارا نشود.
حال این صنوف با قیمتهایی بالایی روبهرو هستند که مشتری برنامهها و محصولات فرهنگی را کمتر از هر زمان کرده، به گونهای که بخش اعظمی از مردم، فرهنگ و حتی کمهزینهترین گزینههای فرهنگی را نیز از سبد هزینههایشان به کلی بیرون آوردهاند و طبیعتاً با این شکل، برنامهها در سالنها کوچکتر و محصولات فرهنگی در تیراژ پایینتر تولید میشوند که این بار سرشکن شدن هزینههای بالای تولید در محصول نهایی کم مخاطب، منجر به گرانی باورنکردنی این محصولات و برنامهها میشود.
این مطلب دقیقاً در همه این حوزهها درست است و طبیعتاً وزارت فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم، در این زمینه کار بسیار دشواری پیش روی دارد تا شرایط را به حالت طبیعی بازگرداند، چه رسد به آنکه قرار باشد سینمای ایران بار دیگر در راه توسعه کمی و کیفی قرار گیرد. با این اوصاف نخستین نکته مدنظر، فرصت دادن به رئیس جدید سازمان سینمایی و معاونین فرهنگی و هنری برای تسلط سریع بر وضع موجود حوزهشان و چارهاندیشی در کوتاهمدت برای مرتفع کردن وضعیت نهادهای زیرمجموعهشان است.
با این حال، سایر حوزهها که در کنار وزارت فرهنگ و ارشاد نقش آفرین هستند، میتوانند نقش آفرین باشند و در این فاصله، برخی از موانع بزرگ پیش روی حوزه فرهنگ را بردارند. اما یکی از موانع، نوع همراهی شهرداری پایتخت با برنامهها و محصولات فرهنگی است و متأسفانه شهرداری نقش مستقیم و غیرمستقیمی در افزایش قیمت تمام شده محصولات فرهنگی و یا کاهش آنچه قرار است به عنوان دستاورد مالی یک فعالیت فرهنگی به چهرههای فرهنگی برسد، دارد.
هم اکنون نزدیک ۵ درصد از هزینه هر بلیت فروخته شده در سینماهای پایتخت و همچنین عددی بیش از این روی هر بلیت فروخته شده کنسرت از سالنها دریافت میشود و این در حالی است که بیشتر سالنهای سینما سودآور نیستند و در عین حال باید چنین هزینههایی نیز داشته باشند و صندلیهای خالی سالنهای تئاتر شهر در بسیار از نمایشها نیز نشان میدهد، بازگرداندن هزینه بسیاری از نمایشهای روی صحنه رفته، چقدر دشوار شده اما ظاهراً اینها دلیلی نشده که شهرداری از دریافت این چنددرصد ناقابل که برای فرهنگیها عدد بزرگی است اما در دخل و خرج تهران هیچ است، صرف نظر کند.
اما این دریافتها که انتظار میرود شورای شهر جدید با تصویب قانونی برای همیشه متوقفش کند، تنها مشکل اهالی فرهنگ نیست و در شهر تهران، تبلیغ فعالیت فرهنگی که باید با تعرفهای اندک باشد، مشمول هفت خان رستم میشود، ولی در مقابل برخی آثار فرهنگی، پیاپی از این تسهیلات فرهنگی استفاده میکنند.
در همین شرایط که برخی چنین فضای ارزان قیمتی برای تبلیغات دارند و هر نقطه از شهر را تبلیغاتشان فراگرفته، برای پوشش فعالیتهای فرهنگی، باید بیلبوردهای چهل میلیونی در میادین بزرگ پایتخت اجاره کنند که در نوع خود کار عجیبی است و طبیعتاً مشخص است در چنین شرایط اقتصادی، فرهنگ با چنین قیمتی چه میزان توسعه خواهد یافت. این معضل نیز دست شورای شهر آینده را میفشارد تا همراه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای کاهش فشار بر اهالی فرهنگ شوند. آیا چنین دغدغهای در اولویت شورای شهر آینده تهران قرار خواهد گرفت؟