مذاکرات هستهای روزهای آتی از دو زاویه تعیین خطوط قرمز ایران و تلاش نمایندگان مجلس برای گرفتن بلیت سفر به ژنو، مورد توجه روزنامهها قرار گرفته است. بحث شعار با آمریکا امروز دلیل حمله کیهان به چند روزنامه شده است. نام ناطق نوری و هم استانیهای وی (لاریجان) نیز امروز با موضوع مجلس آینده گره خورده است.
آیا لاریجانیها حزب تشکیل خواهند داد؟ روزنامه آرمان که چندی پیش خبر تشکیل حزب از سوی جلیلی را برجسته کرده بود، امروز به سراغ اهالی مازندران رفته است.
این روزنامه در آغاز مطلبی با تیتر
«ناطق به بهارستان میاندیشد» آورده است: «حالا زود است که در مورد انتخابات مجلس دهم صحبت شود البته ممکن است ناطق نوری در انتخابات مجلس دهم فعال باشد» همین دو جمله از سوی یکی از نزدیکان شیخ نور در پاسخ به سؤال آرمان در مورد برخی شنیدهها مبنی بر حضور و شرکت ناطق نوری در انتخابات مجلس کافی بود تا متوجه شویم شیخ نور اکنون فضا را مناسب بازگشت به عرصه سیاستورزی ارزیابی میکند. وی همچنین به آرمان گفت که حضور ناطق نوری در انتخابات مجلس میتواند بسیار مفید باشد و به نقل از آقای ناطق نوری توصیه کرد که همه سیاسیون در انتخابات مجلس دهم حضور داشته باشند. این منبع نزدیک به ناطق نوری در عین حال پیشبینی کرد که مجلس دهم در اختیار افراد نزدیک به آیتالله هاشمی و ناطق نوری خواهد بود. اما از چه رو این احتمال وجود دارد که او بار دیگر راه مجلس را پیش بگیرد؟
آرمان در مطلبی دیگر با تیتر
«تکاپوی اصولگرایان برای مدرن شدن» به خانواده لاریجانیها پرداخته و نوشته: مفهوم حزب هنوز به شکل واقعی آن در جامعه ایرانی رواج نیافته است. شاهد آن هم اینکه همه احزاب معروف دنیا احزابی هستند که از مجموعه افراد نخبه و بدنه تشکیل شدهاند اما در ایران این افراد هستند که خود راسا اقدام به تشکیل حزب میکنند. در این میان کسانی هستند که در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا میشوند و بعد از مشاهده جمعیت حامی، تصمیم به تشکیل احزاب میگیرند. احزابی که البته هرگز کارنامه موفقی از خود به جا نگذاشتهاند. روز گذشته باز هم شایعهای از تشکیل حزب جدیدی در میان اصولگرایان شنیده شد؛ حزبی با محوریت رئیس فعلی مجلس شورای اسلامی یعنی «دکتر علی لاریجانی».
روستای پردمه در ۷۰کیلومتری لاریجان، بیش از هر نقطه دیگر کشور مدیران بزرگ به جمهوری اسلامی معرفی کرده است. علی لاریجانی، که زمانی ریاست سازمان صدا و سیما را بر عهده داشت، مشهورترین فرد خانوادهای است که سیاست ۳۰ سال اخیر ایران با نام آنان عجین شده است. برادر بزرگتر که بسیاری نمیدانند دکترای ریاضی از دانشگاه برکلی آمریکا دارد، امروز یکی از تئوریسینهای اصلی جناح اصولگرا بهخصوص در حوزه سیاست خارجی محسوب میشود. برادر دوم، فاضل لاریجانی است که سال قبل و در جریان استیضاح یکی از وزیران دولت گذشته، اسمش بر سر زبانها افتاد و رئیس جمهور وقت ایران مطالبی را به وی نسبت داد که به نظر او و برادرانش، «جعلی» و «بیپایه» بودند. برادر سوم که داماد شهید مطهری است و تحصیلاتش را در رشته ریاضی آغاز کرده بود، امروز ریاست قوه مقننه ایران را بر عهده دارد و برادر چهارم که داماد آیتالله وحید خراسانی است نیز قاضیالقضات امروز ایران است. کوچکترین برادر نیز به نام دکتر باقر لاریجانی، مسئولیتهایی در وزارت بهداشت داشته است. بدین ترتیب میتوان اذعان کرد که این خانواده در ذات خود حزبی بزرگ و فراگیر است. چه آنکه اگر افراد دیگری مثل علی مطهری، مصطفی محقق داماد و احمد توکلی نیز به سبب روابط سببی با این خانواده به جمع آنها اضافه شوند به این ترتیب شاید بتوان لاریجانیها را یک حزب خانوادگی تمام عیار خواند. حزبی که انواع سوابق سیاسی، امنیتی، نظامی، پزشکی، فرهنگی، اقتصادی و علمی در آن یافت میشود! در میان نسل بعدی لاریجانیها نیز، فرزندان علی لاریجانی از دیگران مشهورند.
روز گذشته اما رسانهها خبری منتشر کردند مبنی بر این که «بر اساس گفتههای یک چهره نزدیک به لاریجانی در فراکسیون رهروان ولایت، چهرههای نزدیک به لاریجانی به رئیس مجلس پیشنهاد دادهاند تا برنامهها و دیدگاههای سیاسی خود را در قالب یک حزب در جامعه منتشر کند».
با این حال چند تن از نمایندگان شاخص این فراکسیون در برابر پرسش «آرمان» در مورد مختصات تأسیس این حزب اظهار بیاطلاعی میکردند و میگفتند که هیچ بحثی در این باره در فراکسیون رهروان درباره حزب آقای لاریجانی یا هر تشکیلات سیاسی دیگر نشده و به نظر میرسد انتشار چنین خبری در مورد حزب با محوریت فراکسیون نوعی شانتاژ خبری برای مقاصد بعدی باشد.
روزی که رادیکالهای جریانی خاص در قم سخنرانی علی لاریجانی در روز ۲۲بهمن را ناتمام گذاشتند، همه اختلافات کهنه میان اصولگرایان سر باز کرد. حداد عادل نیز که ریاست مجلس را در رقابت با لاریجانی از دست رفته دید، سعی کرد در این جریان وحدت نظر ایجاد کند و با قالیباف نشست و با جلیلی برخاست اما در نهایت هر دوی این افراد شکست خوردند. خواه ناخواه، حداد عادل رقیب بزرگ لاریجانی برای مجلس بعدی خواهد بود و رئیس فعلی مجلس به خوبی میداند با توجه به استقبال جریان سیاسی کشور از اعتدال، اکنون بهترین فرصت برای تشکیل حزب اصولگرایان میانهرو است. عنوانی که گرچه در ظاهر تنها یک میلیون رای برای ولایتی به دست آورد اما در بطن آن پتانسیل فراوانی از افراد خوشنام این جریان همچون ناطق نوری وجود دارد.
حمله کیهان به روزنامههای تحریفکنندهروز گذشته روزنامههای اصلاحطلب واکنش قائم مقام مؤسسه نشر آثار امام (ره) به سخنان پیشین هاشمی رفسنجانی در مورد شعار «مرگ بر آمریکا» را با عناوین گوناگون مورد توجه قرار دادند. امروز کیهان با ناکافی دانستن واکنش حمید انصاری، روزنامههای اصلاحطلب را به کلاهبرداری چند لایه با تحریف نظر امام (ره) متهم کرده و نوشته: واکنش قائم مقام مؤسسه نشر آثار امام (ره) به ادعاهای هاشمی رفسنجانی و نوع انتشار این واکنش درروزنامههای زنجیرهای، از یک تحریف و کلاهبرداری چند لایه حکایت میکند.
واکنش حمید انصاری هرچند دیرهنگام و ضمن رودربایستی است و در واقع اولویت را به حفظ حرمت هاشمی و نه حضرت امام داده، در عین حال واجد نکات قابل توجهی در حد تکذیب بخشهایی از ادعاهای هاشمی و سایت وی است؛ ضمن اینکه نشان میدهد گردانندگان سایت هاشمی با خود هاشمی نیز بازی میکنند. اما نکته جالب بازتاب مصاحبه سایت جماران با حمید انصاری در روزنامههای زنجیرهای بود که دیروز در اقدامی هماهنگ و در تیترهای خود به تحریف واکنش ناکافی حمید انصاری پرداختند. به عنوان مثال روزنامه زنجیرهای اعتماد در تیتر اول خود با تحریف سخنان انصاری مدعی شد «مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، اظهارات هاشمی را تأیید کرد/ اسناد موافقت امام با حذف مرگ بر آمریکا».! فقط ذیل این تیتر بزرگ در یک سوتیتر ریز نوشته شده «مؤسسه امام: خاطره آقای هاشمی، قطع شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی از رادیو و تلویزیون است نه حذف آن از تظاهرات و مناسبتها»! مشابه همین تحریف کلاهبردارانه در تیتر سخنان حمید انصاری، را روزنامه شرق نیز مرتکب شده و تیتر زده است «دستور امام: حذف مرگ بر آمریکا و شوروی»!
فاز نخست؛ بازنشر یک مصاحبه بیات و اتهام به امام! اما اصل مصاحبه چیست؟ حمید انصاری در این مصاحبه و در پاسخ به پرسشی درباره خاطره هاشمی تلویحا به شیطنت سایت هاشمی اشاره میکند و میگوید: همان طور که گفتید اخیرا دو اظهار نظر از آیتالله هاشمی رفسنجانی که به نوعی مربوط به حضرت امام میشود منتشر شد و نقدها و مخالفتهایی را نیز برانگیخت. یکی نقل است که ایشان گفتهاند آن را در سالهای آخر برای امام نوشتهاند و دیگری مطلبی است که از قول ایشان تحت عنوان موافقت امام با حذف شعار «مرگ بر آمریکا» مطرح شده است. اولا تاریخ هر دو اظهارنظر آقای هاشمی مربوط به الان نیست. اظهارات آقای هاشمی درباره حذف شعار، در گفتوگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ (۳ سال پیش) و مطلب مربوط به رابطه با آمریکا در گفتوگوی ایشان با فصلنامه مؤسسه مطالعات بینالمللی در پایان سال ۱۳۹۰ بیان شده است و بعدا این مطالب (چندین ماه قبل) در کتاب صراحتنامه انتشار یافته است. البته در این ایام- که افکار عمومی متوجه رویکرد دولت تدبیر و امید در موضوع هستهای و بررسی نوع تعامل با غرب و آمریکا و سفر ریاست محترم جمهوری به آمریکا بوده است- پایگاه اطلاعرسانی آیتالله هاشمی بازگویی خلاصهای از گفتوگوی قبلی ایشان را به نحوی تنظیم و تیترگذاری کرده است که حساسیتها را برانگیخته و باعث طرح دوباره موضوع شده است.
سایت هاشمی و نشریات زنجیرهای طی چند ماه گذشته و برای چند بار مصاحبههای مذکور را بدون ذکر تاریخ بازنشر و چنین القا کردند که هاشمی موضع جدیدی گرفته است. سایت هاشمی در این زمینه تیتر زده که «ناگفتههای هاشمی در صراحت نامه/ امام موافق حذف مرگ بر آمریکا بود» (!)
درخواست نمایندگان برای گرفتن بلیت ژنوروزنامههای امروز، سه موضوع غنیسازی، خروج اورانیوم از ایران و فردو را به عنوان خطوط قرمز تعیین شده از سوی ایران مورد توجه قرار دادهاند. در همین حال اعتماد نوشته: یک منبع نزدیک به هیات مذاکره کننده هستهای جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد طرح پیشنهادی جدید تهران آماده شده و در حال بررسیهای نهایی است. این منبع نزدیک به تیم مذاکره کننده ایران افزود: این طرح پیشنهادی در نشست ایران با گروه ۱+۵ به صورت «پاور پوینت» ارائه میشود.
وی در پاسخ به این که آیا این طرح چهارچوب زمانی دارد و گامهای متقابل طرفین نیز در آن مشخص شده است، تصریح کرد، این طرح دارای چهارچوب زمانی بوده و گامهای اول و آخر نیز در آن مشخص شده است تا مسیر مذاکرات روشن باشد.
این منبع نزدیک به تیم مذاکره کننده هستهای ایران اظهار داشت: گامهای میانی در طول مذاکرات و پس از برداشته شدن گام اول تعیین میشود.
موضوع درخواست نمایندگان مجلس برای حضور در مذاکرات ژنو هم مورد اشاره همه روزنامهها قرار گرفته است. آرمان در این باره نوشته: مجلسیها میخواهند یک بار دیگر با دیپلماتهای دولت یازدهم زیر یک سقف بنشینند، چراکه همنشینی دفعه قبلشان ظاهرا خیلی پایان خوشی نداشت. انتشار یک نقل قول از ظریف اوضاع را بدجور شکرآب کرد، هنوز هم البته اوضاع عادی نشده ولی شوق مذاکره وجود مجلسیها را برای سفر به ژنو فرا گرفته، شاید هم دلیلشان نگرانی از اقدامات وزارت امور خارجه در ژنو باشد. هرچه هست کاملا علت مشخص نیست اما صورت پیشنهاد کاملا واضح است؛ حضور یک نماینده در تیم مذاکرات هستهای ایران.
شاید تأثیر فضای جدید کشور باشد که باعث شده نمایندگان طرحی نو دراندازند. تا پیش از این و در دوران محمود احمدینژاد که خبری از اینجور حرفها نبود، پیش از هر مذاکرهای سعید جلیلی حرفهایش را آماده میکرد و نمایندگان هم تأیید کردن آن را. حالا دیگر به راحتیها نمیتوانند کار سیاست خارجی دولت را تأیید کنند، نمونهاش هم همان جلسه معروف بعد از سفر نیویورک بود. میگفتند در نیویورک همه چیز خوب و حساب شده بوده، اما وقتی با وزیر خارجه زیر یک سقف جمع شدند معلوم شد که برخی هم دلِ خوشی از مذاکرات آن سفر نداشتند. دولت حالا میخواهد چیزی بیشتر و متفاوتتر از مذاکرات قبل تحویل کشورهای ۱+۵ بدهد. چیزی که هنوز مشخص نشده محتوا و مضمون آن چیست. اما خبر رسیده نمایندهای از مجلس هم میخواهند به ژنو برود تا این بار با گوشهای خود بشنود که تیم مذاکرهکننده چه خواهد گفت و چه خواهد شنید. امری که خیلیها توقع دارند بعدا روایتش مثل روایت نقلقولهای ظریف در جلسه مشترک با کمیسیون امنیت ملی نشود. اینجا اگر اختلافی پیش بیاید کار برای حل آن خیلی سخت است. گرفتن فیلم مذاکرات از سوئیسیها که میزبان جلسه هستند قطعا خیلی پیچیدهتر از گرفتن فیلم جلسه مشترک ظریف و نمایندگان از مجلس است. وقتی هنوز خبری از گرفتن فیلم مجلس و انتشار آن نیست، تکلیف مذاکرات ژنو که دیگر مشخص است.
مجلسیها درخواست خود را به وزارت امور خارجه دادهاند، اما هنوز از پاسخ وزارتخانه خبری نیست. محمد صالح جوکار، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس گفته «انتظار ما این است که به منظور تحقق قانون، وزارت امور خارجه نسبت به این درخواست مجلس پاسخ مثبت دهد، چرا که حضور یک نماینده در تیم مذاکره کننده علاوه بر اینکه میتواند تأکیدی بر نقش نظارتی مجلس باشد بلکه سطح گروه مذاکره کننده نیز با وجود یک نماینده از خانه ملت ارتقا پیدا میکند». تأکیدش هم بر این نکته است که «در راستای اجرای قانون اساسی باید یک نفر به نمایندگی از مجلس در تیم مذاکره کننده ایرانی در ژنو حضور داشته باشد». حالا معلوم نیست که اگر این پیشنهاد در راستای اجرای قانون اساسی است چرا تا قبل از این بهارستاننشینان فکر چاره نکرده بودند و سعید جلیلی را در گود مذاکرات تنها گذاشته بودند. آیا اصولگرایان در آن روزها از سعید جلیلی ناامید بودند یا اینکه این روزها به ظریف بیاعتمادند؟ خودشان فقط حرف از بهتر شدن امکان نظارت مجلس میزنند و پیوند بیشتر بین قوا. یکی در این میان منصور حقیقتپور است که میگوید: «حضور یک ناظر در تیم مذاکرهکننده میتواند به مسیر مذاکره جهت مناسب و مثبتی بدهد». شاید او و دیگر نمایندگان عضو این کمیسیون خیلی به توانایی تیم مذاکره کننده مطمئن نیستند که حرف از حضور «ناظر» برای «جهت مناسب و مثبت» مذاکرات میزنند.
هر چه باشد ظاهرا روابط وزارت امور خارجه و کمیسیون امنیت ملی مجلس خیلی حسنه نیست. ظریف همین چند روز پیش گفته بود که از این به بعد در جمع نمایندگان فقط حرفهای رسمی خودش را خواهد زد؛ همان حرفهایی که از تریبون رسانهها برای همه میزند. مجلسیها اما این را دوست ندارند. شاید هم حق با آنها باشد، بالاخره اگر فقط بنا به شنیدن حرفهای رسمی باشد که نیازی نیست آقای ظریف به مجلس بروند. میتوانند در خانه بنشینند و یکی از بخشهای خبری تلویزیون را ببینند و با خبر شوند که وزارت امور خارجه چه میکند. مجلسیها به چیزهایی بیشتر از این علاقه دارند؛ خبرهای محرمانه و حرفهایی که نمیشود همه جا زد. شاید فکر کردهاند که اگر ظریف واقعا به حرفهایی که زده است پایبند باشد چه؟! البته باز هم حق دارند. همین دو سه روز پیش آقای وزیر نشان داد چقدر روی حرفش ایستاده، احمد توکلی که خودش بزرگتر سایت «الف» است شاید هیچوقت مطالب رسانهاش را اینقدر با دقت و حساسیتی که ظریف دنبال کرده، دنبال نمیکرد. وزیر خارجه وقتی دیده بود که مطلب این سایت به انتقادی او را نوازش داده همانجا کامنتش را گذاشت و گفت که اصلا بیایید فیلم جلسه کمیسیون امنیت ملی را منتشر کنید تا «سیه روی شود هر که در او غش باشد». بعد هم که وزارت خارجه تأیید کرد که کامنت مذکور با سرانگشت خود شخص وزیر به رشته تحریر در آمده است نمایندگان اما هیچ نگفتند. البته اگر توی دلشان از آقای وزیر عصبانی شده باشند خیلی طبیعی است. آخر متهم به خبرکشی در این ماجرا شدهاند. اما آنها سکوت کردند تا قبل از آنکه بستههای پیشنهادی بین ایران و کشورهای ۱+۵ در ژنو رد و بدل شود، در تهران دو بسته پیشنهادی توسط وزارت امور خارجه و مجلسنشینان روی میز گذاشته شود. بسته اول که همان کامنت آقای وزیر در سایت «الف» بود و حالا بسته دوم رونمایی شده که پیشنهاد اضافه شدن یک نماینده به تیم مذاکره کننده هستهای است. زمان تصمیمگیری درباره پیشنهاد مجلسیها هم مشخص میکند که این درخواست با آن جلسه معروف اتفاقات بعدش چندان بیارتباط نبوده، چراکه به گفته مجلسنشینان آنها همین هفته قبل به این نتیجه رسیدهاند که باید یک نفر را به نمایندگی از جمع خود در تیم مذاکرهکننده داشته باشند.
بستههای پیشنهادی دولتیها و مجلسیها اما تا کنون بیجواب مانده است. نه مجلسیها برای شفاف شدن ماجرای آن نقل قول معروف پیشنهاد وزیر امور خارجه برای انتشار فیلم جلسه مشترک را اجابت کردهاند و نه وزارت امور خارجه واکنشی به پیشنهاد مجلسیها داشته. در این میان اما اصرار مجلسیها بیشتر است، گفتهاند که میخواهند طرح خود را پیگیری کنند. حتی محمد حسن آصفری گفته «وزارت خارجه ملزم به پذیرش این پیشنهاد است». اما تا حالا مجلسیها برای موضوعی که میگویند وزارت امور خارجه ملزم به پذیرش آن است، گزینه خود را مشخص نکردهاند و گفتهاند که اگر این وزارتخانه درخواست آنها را بپذیرد، آنگاه میگویند که نمایندهشان در مذاکرات هستهای کیست. اگر هم نپذیرد شاید داستان جلسه کمیسیون امنیت ملی با ظریف یک بار دیگر تکرار شود.