به گزارش تابناک؛ روزنامه های امروز دوشنبه سوم مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که ضرب شست به ترورهای خوشهای، احتمال ارائه لیست مشترک لاریجانی و روحانی، آيا گراني مسكن با افزايش توليد متوقف ميشود؟ و ابتکار برجامی عمان همچنان روی میز در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
مهدی حسن زاده طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان خانه ۲۵متری خوب است یا بد؟! نوشت: پس از اظهارات یک مقام صنفی صنعت ساختمان مبنی بر طرح ساخت واحدهای مسکونی ۲۵ متری،بسیاری از مقامات دولتی به آن واکنش نشان دادند و در نهایت روز گذشته نیز مهرداد بذرپاش، وزیر راه و شهرسازی به این موضوع واکنش منفی نشان داد تا در عمل پرونده ساخت واحدهای مسکونی کوچک به نظر بسته شود.
طی روزهای گذشته نظرات متفاوتی درباره ساخت این واحدها مطرح شد. مخالفان ساخت این واحدها معتقدند که امکان زندگی با استانداردهای حداقلی در چنین واحدهایی به ویژه برای زندگی یک زوج و به خصوص بزرگ کردن فرزند ممکن نیست. در حقیقت چنین واحدهایی را باید به جای مسکن، خوابگاه دانست. در کشورهایی که خانوار تک نفره یا زوجین بدون فرزند و شاغل سهم قابل توجهی از اجتماع را تشکیل می دهند، چنین واحدهایی برای سکونت رواج دارد. شاید بتوان کلید بحث را در همین مسئله دانست. کاملا روشن است که خانواده در نگاه ایده آل چه از بعد اجتماعی و چه از بعد اعتقادی آن شامل زوجین و فرزندان است. الزامات روشن مربوط به جمعیت از جمله کاهش نرخ باروری و خطر پیری جمعیت نیز ایجاب می کند که به سمت تشویق به ازدواج و ترغیب به فرزندآوری حرکت کنیم، اما این مسئله با وجود برخی مشوق ها و اقدامات خوب سال های اخیر با موانع اقتصادی جدی رو به روست. مهم ترین مانع اقتصادی تشکیل زندگی مشترک، مسکن است. شاید لازم نباشد آمارهای مربوط به رشد عجیب و غریب قیمت مسکن در چند سال اخیر را مرور کنیم. کافی است در گوشه و کنار پای صحبت جوانانی بنشینیم که در پاسخ به دعوت آن ها به ازدواج، با فهرست کردن چند عدد و رقم از اجاره بها و مقایسه آن با درآمد، ازدواج را گزینه ای بسیار پرهزینه می دانند.
در چنین شرایطی مهمترین گزینه پیش رو برای خانه دار شدن، طرح نهضت ملی مسکن است، اما ظاهرا این باور در متولیان مسکن جا نیفتاده است که دلیل اصلی مراجعه نکردن بخش عمده متقاضیان اولیه طرح، ناتوانی از تامین ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان آورده و پرداخت اقساط بالای ۱۰ میلیون تومان است. در چنین شرایطی حل معضل زمین و وام که فعلا تمرکز اصلی دولت بر این دو محور است، به تنهایی مشکل را حل نمیکند. به این ترتیب، گزینههای متفاوت برای مسکن از جمله واحدهای کوچک را نباید از نظر دور داشت. به ویژه اگر تمرکز دولت بر ساخت واحدهای کوچک باشد هم از نظر فناوری ساخت صنعتی و انبوه سازی و کاهش هزینهها میتواند مورد توجه قرار گیرد و هم در صورت واگذاری مدت دار با اجاره بهای مناسب میتوان مسکنی متناسب با یک زوج شاغل تا دوره قبل از فرزندآوری را تامین کرد.
چنان که بالاتر گفتیم، واضح است که مسکن ۲۵ متری به معنای پاسخ قطعی و ایده آل به نیاز مسکن خانوارها نیست و قطعا باید به عنوان گزینهای برای گذار خانوارها از اجاره نشینی و هزینههای کمرشکن آن به خانهای متناسب با اقتضائات فرزندآوری به آن نگاه شود. با چنین رویکردی نباید به هیچ وجه نگاه بلندپروازانه و ایده آل گرایانه داشت و گزینه مسکن ۲۵ متری را به طور قطعی بایگانی کرد.
صالح نقرهکارصالح نقرهکار وکیل دادگستری طی یادداشتی در شماره امروز شرق نوشت:
۱- هفته گذشته دو تصویر در فضای مجازی منتشر شد که خیلی تکاندهنده بود. یکی مهاجرت همزمان شماری دانشجوی فنی مهندسی دانشگاه شریف در یک پرواز و دومی انبوهی از جمعیت مهاجران عزیز افغان در نمازجمعه؛ این دو تصویر مشت نمونه خروار و کنار هم دیدن آن، حکایتگر یک اتفاق پرخطر برای حال و آتیه کشور است.
۲- گفتگوهای زیادی در فضای مجازی درباره این ابرچالش شکل گرفت. رهیافت جمله آنها این بود که خیل نخبگان و درسخواندهها و نسل مرغوبی که برایشان هزینه شده، میروند و فوجفوج پناهجویان نیازمند امداد میآیند! ازجمله یکی از دیپلماتهای سابق اظهار کرد که استاد فیزیکی در آلمان بهتازگی به او گفته برای یک جایگاه علمی در رشته فیزیک در آن کشور ۴۰ نفر متقاضی ایرانی ثبتنام کردهاند و با تعجب پرسیده بود در کشور شما چه خبر است؟! یا یکی از کنشگران حقوق کودک با گلایه از مهاجرت بیحساب عزیزان افغان به ایران به پسلرزههای کار کودکان مهاجر و بازماندگی از هویت و تحصیل آنها اشاره و استعداد جرمخیزی این گروه کثیر را بحران امنیتی برای ایران تحلیل کرده بود.
۳-، اما این دو خبر در کنار دو خبر دیگر توجهها را جلب میکرد. یکی کیفیت استقبال از رونالدو که به دلیل شیوههای مغایر با فرهنگ و آداب محترمانه ایرانی نارساییهای آموزشی و فرهنگی را به رخ میکشید و چمن خراب و صندلیهای استادیوم آزادی که برگ دیگری از بیبرگی زمانه داشت و دیگری اصرار مجلس بر تصویب لایحه عفاف و حجاب.... به گمان نگارنده هر دو خبر حاکی از بیتوجهی سیاستگذار عمومی به اولویتهای ملی بود. ندیدنهای بهنگام اصلیترین عارضه سیاستگذار ملی ماست. چگونه باید این اولویتها را به او یادآور شد؛ اما مسئلهای است که یقینا از استیفای حق اعتراض و نقد حکمرانی حاصل میشود. حال چالش مهاجرت نخبگان ایرانی از یک سو و نیز مهاجرت غیرقانونی یا مجاز عزیزان افغان از دیگر سو رخدادی تازه نیست و قبل و بعد انقلاب سابقهای حداقل ۶۰ساله دارد. اینکه سیاستگذار عمومی با معیار و میزان خیر عمومی چقدر به این مسئله سوار است و اشراف دارد و در هر مقطعی چه برنامهای برای آن دارد، مهم است. آیا به امان خدا رها شده یا تحت یک نظام کنترلشده و هدفمند حرکت میکند، حائز اهمیت است.
۴- تحلیل پیمایشی دو سویه مهاجرت نخبگان از ایران و پناهندگی افغانها به ایران میتواند دلالتهایی مهم برای سیاستگذار عمومی داشته باشد. آمار و ارقام روشنگر است. گفته شده ما بیش از هشت میلیون مهاجر افغان داریم؛ اما آمارها دقیق نیست.
از چهار تا هشت میلیون تعداد این عزیزان مطرح میشود و سه دسته دارای کارت آمایش، گذرنامه اقامتی و فاقد مجوز در کشور ما حضور دارند. این خیل عمدتا فاقد مهارت و سرمایه بوده و به قصد پناهندگی و اقامت به ایران میآیند. پس در سرجمع خیل هزینهسازی برای کشور هستند. ملاحظات امنیتی و جمعیتی جای خود را دارد.
۵- یک زمانی حاکمیت وضع خوبی دارد و برای کشور جنبه انساندوستانه اهمیت پیدا میکند و حاضر میشود شهروند دیگر کشورها را بپذیرد تا کمک نوعدوستانه کرده باشد؛ اما در وضعیت حاضر که ما درگیر تعدد و تراکم و تلاقی بحرانها هستیم، امکان هزینه از بودجه عمومی برای این قشر وجود ندارد. به طرق دیگری میتوان این کمک انساندوستانه را ارائه داد و بیضابطگی در پذیرش مهاجر و بازگذاشتن مرزها حتما تجربه شکستخورده و مخرب برای خیر عمومی است. فقدان حقوق رفاهی و کثرت جمعیت جویای رفاه و مسکن و کار و تحصیل، آنهم در بحبوحه چالشهای داخلی معیشتی و تورم و خط فقر و کسری بودجه ایجاب میکند که حکمرانی سیاستی دیگر اتخاذ کند و وقت بازنگری را مغتنم شمارد که زود دیر میشود.
۶- چالاکی و چابکی حاکمیت اقتضا دارد برای منافع ملی و خیر عمومی سریعالانتقال و هوشمند عمل کنیم. چقدر باید آوار بر کشور سرریز شود که برای تغییر نگرش به هوش آییم؟! جمعیت نخبه و درس خوانده و المپیادی را بیرون میفرستیم و خیل پناهجویان عزیز افغان را به کشور وارد میکنیم. تغییرات جمعیتی و ارزش افزوده برای کشور را چقدر مورد توجه قرار میدهیم؟! چالش مهاجرت با این مقیاس که شهروند اثرگذار هوشمند تحویل میدهیم و آیندهساز هزینهشده را میدهیم و مهاجر نیازمند امداد اضطراری و مُعد اقدامات ناقض امنیت را تحویل میگیریم، آیا به سود ملت است؟!
۷-، اما رصدخانه مهاجرت هرازگاه اخباری منتشر میکند که ذکر مصیبت ملی است؛ ازجمله رشد ۲۱درصدی مهاجرت پزشکان و کادر درمان و... یا رشد ۲۴درصدی پزشکان ایرانی در مراکز درمانی آمریکا.... این آمارها به شرط صدق فاجعهآمیز است و باید تدبیری کرد تا به صورتی پیشگیرانه و معقول این وضعیت متوقف شود. کار سیاستگذار تحلیل بهنگام و چارهاندیشی است. اگر تدبیر عاجل نشود، سرریز این آوار گریبان همه را میگیرد.
۸- سرمایه انسانی ثروت نخست ملت است. مغزها هستند که خلق ارزش افزوده میکنند. بازبینی کنیم چه شده که کشور مبتلا به سویه مهیب نخبهگریزی شده است. این سیاق ایران را روزبهروز فقیرتر و وابستهتر میکند. کاستی نیروی متخصص منجر به افول شاخصهای توسعه ملی میشود و اخلال در نظام شایستهسالاری در مدیریت کشور یعنی استعدادهای پایین سکاندار امور مهم شوند و بدینسان کشور خسارت جبرانناپذیر و برگشتناپذیر میبیند.
۹- مسئولان امر بدانند و آگاه باشند که هر دو سویه این مصیبت باید اولویت تصمیمسازیها باشد. بیفایده است اگر از دشمن سخن بگوییم؛ اما چشم در چشم خوشهچینی کشورهای ثروتمند و کدخداهای جهانی منفعل و متأثر و بیبرنامه باشیم. کمتر از مصائب جنگ تحمیلی نیست که ما دودستی نیروی جوان، ماهر، متخصص و ماحصل آموزش و هزینه دانشگاه و مدرسه و خانواده خود را به اغیار تحویل میدهیم و در این ورطه ثمره کشور چیزی جز ضرر نیست. زمانی نخبگان بورسیه را خارج میفرستادند تا پل ارتباطی توسعه شوند و حال این راه یکسویه خسران ملی را نهیب میزند. اینکه ما در زمره سه کشور دارای بالاترین میزان فرار مغزها هستیم، فاجعهای است که در کنار جذب حداکثری پناهجویان افغان حدیث مفصل و مثنوی هفتاد من کاغذ، حکایت از سوءتدبیر در لایههای تصمیمگیری است.
۱۰- این بیتدبیری البته در کنار یک جنبش فرهنگی باید مدنظر باشد که نظام آموزشی و فرهنگی و خانوادگی ما تا حد مطلوبی مسئله حب وطن و عرق ملی و عشق به کشور را ترویج و تعمیم نداده و در این زمینه کشوری با این تمدن و غنا و فرهنگ و ریشه و اصالت باید بیشتر به این آموزهها توجه دهد. امید که هم حواس حکومت به توسعه مغزافزار و سرمایه اجتماعی محور باشد و تدابیر همافزایانهای بین دولت و مردم در باب مهاجرت شکل بگیرد و هم حوزه عمومی به ترویج باور به عرق ملی و وطندوستی اهتمام اثربخشتری کند و فرصت بازنگری نسبت به مهاجران عزیز افغان فوت نشود. به ابیاتی از ابوالقاسم حالت در هفتهنامه فکاهی توفیق ختم میکنم که:
به که در فکر وطن باشیم و فکر کار او/ پیش از آن کز دست ما بیرون رود کار وطن
هر که دور از میهن خود در دیار غربت است/ از برایش سرمه چشم است دیدار وطن
آه کآخر سستی ما خصم را سرمایه داد/ تا دکان فتنه بگشاید به بازار وطن
قامت مام وطن دانی چرا خم گشته است....
محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی در شماره امروز رسالت نوشت: 1- نطق رئیسجمهور در مجمع عمومی سازمان ملل یک بیانیه مفصل درباره مسائلی که بشریت امروز با آن دستوپنجه نرم میکند، بود. بازخوانی سرفصلهای قسمتی از نطق او خالی از لطف نیست.
-قدرتهای کهنه در حال افول هستند. آنها گذشته و ما آیندهایم.
- پروژه آمریکایی کردن جهان شکستخورده است.
-توجه به ارزشهای الهی تضمینکننده آینده بشریت است.
- جهان در انتظار منجی است، عدالت جهانی خواهد شد.
-قرآن یک حقیقت است، آتش زدن، توهین و تحریف حریف آن نمیشود.
۲-جی رابرت اوپنهایمر پیش از رهبری پروژه منهتن –پروژهای که منجر به ساخت اولین بمب اتم شد –در مقالهای نوشت: «پرحجمترین ستارهها در نهایت باید به سیاهچاله تبدیل شوند. او معتقد بود یک ستاره بهاندازه کافی بزرگ بهطور گرانشی بهطور نامحدود و در مدتزمان محدود فرومیریزد.»
با ظهور انقلاب اسلامی به رهبری امام دو ستاره بزرگ در سپهر سیاست جهان میدرخشیدند. جهان روی دوشاخ گاو آمریکا و شوروی میچرخید. اما در مدت کوتاهی ستاره شرقی یعنی شوروی رو به افول گذاشت امام (ره) صدای خرد شدن استخوانهای مارکسیسم را میشنید و به گورباچف هشدار داد دست از مبارزه بیهوده باخدا بردارند و به دامن اسلام برگردند و از دنبالروی از آمریکای خونخوار پرهیز کنند.
امروز جامعه شناسان، تاریخدانان، روانشناسان و علمای علم سیاست مدام از شاخصهای فروپاشی، فروماندگی و ازهمگسیختگی نظم جهانی با مهندسی آمریکا سخن میگویند برخی گام فراتر نهادند از جهان پسا آمریکا سخن میگویند.
ستاره بزرگ آمریکا بنا به تئوری جی رابرت اوپنهایمر در حال سقوط در سیاه چاله تاریخ است. فروریزی آن را دانشمندان نجوم هم میتوانند پیشبینی کنند. غرب با نسلکشی و کشتار میلیونها انسان بیگناه در قرن بیستم در دو جنگ جهانی به غروب خود نزدیک میشود اینیک سرنوشت محتوم برای ستمگران و جفاکاران در حقوحقوق بشر است.
شاخص فلاکت در آمریکا نشان میدهد ۵۰ میلیون نفر در آمریکا گرسنه شبها سر بر بالین میگذارند و سر پناهی ندارند. ۹۲ میلیون نفر ناتوان از تأمین هزینه دارو در این کشور وجود دارند. دولت آمریکا رکورددار بدهی در جهان است. از فضای دوقطبی سیاسی در این کشور تا مرز جنگ داخلی بوی باروت میآید.
آمریکاییها پس از جنگ جهانی دوم با آنهمه خشونت و خونریزی و قتلعامها ۳۲ جنگ علیه دهها کشور راه انداختهاند و هنوز دست روی ماشه هستند و امروز در دهانه آتشفشان جنگ اوکراین مشغول رقص مرگ میباشند.
۳- امروز در اندیشکدههای سیاسی جهان بحث روی حکمرانی خوب است بحث این است که چه کسی صلاحیت حکمرانی دارد؟ دانش حکمرانی چیست؟ انقلاب اسلامی خود را در امتداد خیزش تاریخی انبیاء الهی میداند. ولایتفقیه و مردمسالاری دولایه یک حقیقت هستند که به پرسشها در مورد حکمرانی خوب پاسخ علمی و نظری و عملی دادند و جاذبه انقلاب اسلامی در جهان در نگاه اندیشمندان و روشنفکران حتی در نگاه مردم عادی دنیا بهویژه محرومان و مظلومان و ستمدیدگان همین حقیقت حکمرانی خوب است و حقیقت انقلاب را با جنگ سخت و نرم، تحریم، تهدید، تحریف و ... نمیتوان نابود کرد و قرآن اساسنامه انقلاب اسلامی است و سنت پیامبر اعظم مرامنانه انقلاب و روش حکومت الهی در ایران اسلامی است.
همانطور که خداوند در قرآن تضمین کرده است قرآن را حفظ میکند.
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ «سوره حجر آیه ۹» - انقلاب را بهشرط پیروی ملت ایران و ملتهای جهان در صراط الهی، حفظ خواهد کرد.
۴- جهان امروز تشنه حقایق الهی است. الحاد و شرک و کفر جهانی با ریلگذاری انقلاب اسلامی در معرض نابودی و فلاکت قرارگرفته است.
این سخن رئیسی که دو بار در مجمع عمومی سازمان ملل تکرار شد.
قدرتهای کهنه در حال افول هستند. آنها گذشته و ما آیندهایم یک واقعیت و حقیقت تاریخی است.
با ۱۷ هزار دروغ نمیتوان آن را پنهان کرد.