به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه چهاردهم مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که گزارش از تحرکهای انتخاباتی جریانهای اصولگرا و اصلاحطلب از یک سو و واکنشها به اظهارات دو امام جمعه درباره حجاب، جنگ قره باغ و اجباری شدن ماسک و وضعیت خطرناک کرونا در ایران از سوی دیگر، در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
سیفالرضا شهابی، کارشناس سیاسی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه همدلی با عنوان تعطیلی در تهران، بیماری در شمال کشور نوشت: استانداری تهران به دلیل شدت شیوع کرونا در تهران محدودیتهای یک هفتهای را در پایتخت اعلام کرد و بسیاری از اماکن نظیر دانشگاهها، مدارس، حوزههای علمیه، زبانسراها و سایر آموزشگاههارا برای یک هفته تعطیل کرد.
اقدام فوق اگر چه با تاخیر انجام گرفت، ولی به مصداق «ماهی را هر زمان از آب بگیرند تازه است» در جای خود قدم مثبتی برای کنترل نسبی کرونا است.
ولیکن در ورای تعطیلی تهران، همواره یک مساله وجود دارد و مسئولان به آن بیتوجه و حتی شاید بتوان گفت کمتوجهاند و آن مسافرت ساکنان تهران به شهرهای مختلف زیارتی و توریستی خصوصا شهرهای استانهای شمال کشور در روزهای تعطیلی تهران است.
از ابتدای شیوع کرونا هر زمان که تهران با تعطیلی یا نیمه تعطیلی روبهرو شد، سیل مسافران از تهران به مازندران و گیلان سرازیر شد و انگار این تصور را برای اهالی تهران ایجاد کرد که دولت پایتخت را تعطیل میکند تا آنها راهی شمال بشوند و بیماری کرونا را همراه خود به شهرهای شمالی منتقل کنند و مردم این دیار را به کرونا مبتلا بکنند.
دولت اگرچه برای جلوگیری از شیوع کرونا در تهران نگرانی دارد که با ارزش است، ولی گویا نگرانیاش برای مردم شمال کشور کمتر است.
ساکنان شمال خصوصا آنهایی که منافع مادی از مسافران نمیبرند، انتظار دارند که مسئولان از سفرهای غیر ضروری به شمال کشور بهطور قاطع جلوگیری کنند، در غیر این صورت تعطیلی تهران بیفایده است و بیماران کرونایی بیماری را در شهرها و روستاهای شمال شایع میکنند و به جای تهران باید در شمال برای درمان بیماران هزینه بشود، مگر اینکه برای مسئولان فقط تهران مهم باشد و خون شهرستانیها کمرنگتر باشد.
وقتی مسئولان اعتراف میکنند که تهران چهارراه توزیع و انتشار کرونا به دیگر استانهاست، حال دولت وقتی برای پایتخت محدودیت یا تعطیلی قائل میشود، به همان نسبت باید نگاهی به جادههای منتهی به شمال کشور داشته باشد و امکان سفر شهروندان تهرانی به دیگر استانها را به حداقل برساند یا مانع سفرهای غیرضرور به مناطق دیگر شود تا از گسترش کرونا به دیگر استانها، خصوصا استانهای شمالی، جلوگیری شود. منطق حکم میکند که برای جلوگیری از گسترش کرونا تمهیدات یکسانی را در کشور اتخاذ کرد تا بتوان مانع بیماری بیشتر مردم شد.
روزنامه ایران در شماره امروز خود در بخشی از یادداشتی با عنوان چه کسانی به نتیجه انتخابات امریکا چشم دوختهاند؟ نوشت: یکی از محورهای اصلی مواضع برخی منتقدان دولت و مشخصاً مجلسیها این روزها نیش و کنایه زدن به دولت و متهم کردن آن به انواع و اقسام ادعاها و نسبتهای نادرست است. از جمله این ادعاها هم یکی اینکه میگویند دولت برای رفع مشکلات کشور چشم به نتیجه انتخابات امریکا دوخته.
دولتیها که در روزهای گذشته هرگونه شایعه و زمزمه در گوشی مبنی بر گفتوگو با امریکا را رد کردهاند از جمله آخرین نمونه، ادعای یک روزنامه کویتی یعنی الجریده که مدعی شده بود، مذاکراتی محرمانه بین ایران و امریکا در عمان برگزار شده است. اجزای خبر یا البته خبرسازی روزنامه کویتی را اگر واکاوی کنیم اتفاقاً حکایت از چیزی دیگری دارد و نشان میدهد چه جریانهایی از هم اکنون تلاش دارند مقدمات میز مذاکره با امریکاها را بچینند و افکار عمومی را برای آن واقعه آماده سازند.
در خبر روزنامه یاد شده نویسنده خبر گفته بود که منبع خبرش در تهران و یکی از چهرههای اصولگرا بوده است! علاوه بر این در تنظیم خبر ادعایی سعی شده بود روند مذاکرات پیشین با امریکاییها در عمان که در آخرین ماههای دولت دهم آغاز شده بود و در حکم مقدمهای برای گفتگوهای رسمیتر منجر به برجام شد برجستهنمایی و این پیام القا شود که گفتگوهای ادعایی خارج از اراده و مسئولیت دولت روحانی برگزار شده و فراتر از این ترامپ هم به روحانی اعتماد ندارد و به ترامپ هم توصیه شده که منتظر روی کار آمدن دولت اصولگرا در ایران باشد!
از این هم که بگذریم، یک «دو دو تا چهارتای ساده» هم نشان میدهد که دولت روحانی اگر هم به انتخابات امریکا چشم دوخته باشد، در عمل و به لحاظ زمانی فرصتی برای گفتگو یا اتفاق جدید در این حوزه وجود ندارد. انتخابات امریکا ۱۳ آبان ماه برگزار میشود و تا دولت جدید بخواهد در کاخ سفید مستقر شود و اعضای دولت انتخاب شوند احتمالاً تا بهمن ماه سال جاری طول میکشد. از این تاریخ به بعد هم فضای سیاسی ایران وارد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ میشود و قاعدتاً امریکاییها هم برای هرگونه ابتکار عمل جدید منتظر نتیجه انتخابات در ایران میشوند. پس عملاً چشماندازی برای تحول جدید در روابط ایران و امریکا در فرصت باقی مانده از دولت روحانی وجود ندارد.
آقای قاضیزاده البته یک جمله قابل دفاع هم گفته است: «اگر خودمان برنامهای نداشته باشیم، تفاوتی نمیکند ترامپ رئیس جمهوری امریکا شود یا بایدن.»
مسأله همین است که جریان منتقد دولت با کدام برنامه میخواهد پای به عرصه رقابت ۱۴۰۰ بگذارد؟ آنها که با کلی شعار و وعده اکثریت مجلس یازدهم را از آن خود کردهاند، کدام برنامه و طرح راهگشای ملی را ارائه دادهاند. دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم تحریمها- که اتفاقاً میراث دولت مورد حمایت همین منتقدان دولت روحانی است- همچون یک واقعیت خود را بر مردم و نظام تحمیل کرده است. مردم حق دارند از مجموعههای سیاسی که پای به عرصه انتخابات میگذارند راهکار آنها برای رفع تحریمها را مطالبه کنند. اصولگرایانی که مجلس را فتح کردهاند تاکنون هیچ طرح نویی در این باره رو نکردهاند. آقای قاضیزاده هاشمی شما که به نتیجه انتخابات امریکا چشم ندوختهاید و احتمالاً به فکر گفتگو در هیچ شرایطی هم نیستید، بفرمایید برای رفع تحریمها چه خواهید کرد؟
با این همه به نظر میرسد اتفاقاً جریانی که چشم به نتیجه انتخابات امریکا بسته، نه دولت مستقر که مجموعه سیاسی است که خود را از هم اکنون پیروز ۱۴۰۰ میداند.
ژوبین صفاری در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان خراش سخنان ناسنجیده روی روان جامعه نوشت: هرچه زمان بیشتر میگذرد، انگار بیشتر متوجه میشویم که اظهارنظرهای مسئولان نه از سر نداستن که شاید به عمد قرار است باعث تکدر خاطر مردم شود. مگر آنکه مسئولان در یک محیط کاملاً ایزوله به دور از آنچه مردم درک و لمس میکنند و بدون ارتباط با هیچ رسانهای مشغول خدمترسانی هستند. بارها در رسانهها از اظهار نظرهای نا به جای مسئولان و بازی شدن با اعصاب مردم سخن گفته شده است، اما باز به جای پاسخگویی درخصوص چرایی شرایط موجود و یا حل ریشهای مشکلات اعم از اقتصادی و فرهنگی سخنانی گفته میشود که نه تنها مرهم درد مردم نیست که اثرات مخربی بر روان جمعی میگذارد.
طی روزهای گذشته سخنانی از سوی برخی مسئولان امر گفته شد از جمله بهتر بودن اقتصاد ایران نسبت به آلمان توسط رئیس جمهوری، ناامن کردن فضای جامعه برای بدحجابان توسط امام جمعه اصفهان و یا کری خواندنهای بیش از اندازه و البته بیربط وزیر ارتباطات برای هواداران آبی پایتخت، که همه قطعات یک پازل از ندانستن مقتضیات جامعه امروز ایران است.
تردیدی نیست که طی چند دهه گذشته جامعه ایرانی انواع فشارها، تنشها و دشواریها را برای زیست خود تحمل کرده است. همواره، اما سعی کرده در کشاکش این سختیها با رفتارهای مدنی از جمله شرکت در انتخابات امید خود را برای عبور از این مراحل سخت حفظ کند. امیدی که البته نه تنها با عملکرد بد منتخبان به یاس عمیق تبدیل میشود بلکه انگار مردم ناچارند با انواع اظهارنظرهای نسنجیده درد مضاعفی را تحمل کنند.
مردم ایران برای بهبود شرایط زیستی خود و البته عبور از تندرویها در سالهای ۹۲ و ۹۶ پای صندوقهای رای آمدند و دلخوش به این شعارها امیدوارانه به آینده خوشبین شدند. گو اینکه حالا منتخبانشان مطالبات مردم را به قطع نشدن آب و برقشان در زمان تحریم تقلیل میدهند و احتمالاً مردم هم همچنان خندان و امیدوار جلوی شیشه خودروی ریاست جمهوری ظاهر میشوند.
ناگفته پیداست سیاستهای اقتصادی و فرهنگی دولت هر چند که میراثدار نابسامانیهای قبلی نیز باشد دستاوردی جز سختتر شدن شرایط نداشته است. اما در این شرایطای کاش به جای اظهار نظرهای بیحاصل، مسئولان از مشاوران روانشناس و جامعه شناس بهره میبرند تا شاید آنها توضیح میدادند که این صحبتها نتیجهای جز یاس مضاعف برای جامعه نا امید شده ایرانی ندارد.
تدبیر برای توسعه اقتصادی کشور را در لوای دادن آدرسهای غلط نمیتوان پنهان کرد. شکی نیست که مردم هر زمان که لازم بوده شرایط بحرانی کشور را درک کرده اند، اما اینکه حالا هم چوب را بخورند و هم پیاز، نتیجهای جز عمیق تر شدن شکاف بین مسئولان و مردم درپی نخواهد داشت. مردم این روزها به همدلی نیاز دارند و نه تهدید و تخیل؛ که اگر سخن مسئولان نزد مردم کم اعتبار شود اثرات آن تا مدتها بر سپهر اجتماعی کشور باقی خواهد ماند.