به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه نهم مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که تیترهای صفحات نخست روزنامه ها از تنوع بیشتر موضوعی برخوردار هستند. بررسی رویکرد اصلاح طلبان در سال آخر دولت روحانی، پایان ۱۴۰ روز بلاتکلیفی وزارت صمت و مطلبات مطرح شده در یادداشتهای منتشره از رزم حسینی در کنار گزارش پاستور سمت حمله که روزنامه ایران آن را برجسته کرده، تیترهای مهم روزنامههای امروز را شامل میشوند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
روزنامه «جهانصنعت» طی یادداشتی با تیتر سرگرمسازی با لعنت پشت لعنت در شماره امروز خود نوشت: چند روز پیش حسن روحانی رییسجمهور با اشاره به اینکه تمامی مشکلات و فشارها از سوی آمریکاییهاست، از مردم خواست لعن و نفرینشان را به «واشنگتندیسی، کاخ سفید» بفرستند. وی در آخرین جلسه هیات دولت در سال ۹۷ نیز گفته بود: «هر چه لعنت دارید بر کسی لعنت کنید که این شرایط را برای کشور به وجود آورد.» در حالی که این سخنان با واکنش شدید سیاسیون و شهروندان روبهرو شد و لابد حسن روحانی انتظار داشت مردم حرف او را آویزه گوش کنند و به آمریکا لعنت بفرستند.
…، اما دیروز و در جریان دادن رای اعتماد به وزیر معرفی شده برای وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت یکی از اعضای مجلس یازدهم گفت: «مردم امروز در کوچه و خیابان میگویند خدا روحانی را لعنت کند. مردم دیگر به روحانی سر سوزنی اعتماد ندارند چه برسد به وزیر پیشنهادی او که در دو دهه خارج از کشور بوده است.» این یورش تند به رییسجمهوری که هنوز نزدیک یک سال از دوره فعالیت او باقی مانده شاید دل شهروندانی را خوش کند و شاید بخشی از خشم گوینده سخن یادشده را فرو بنشاند، اما چاره کار کشور این نیست. این رفتارها و گفتارهای آقای روحانی با کمی سختگیری نسبت به وی ما را به یاد محمود احمدینژاد رییسجمهور سابق میاندازد. وی نیز در یک سال آخر دولت دومش حرفهای عجیبی میزد که در آن روزها از آن راهبردها به عنوان راهبرد سرگرمسازی نام بردند. به نظر میرسد یورشهای پشت سر هم و توقفناپذیر منتقدان به رییسجمهور و دولت وی در این سه سال تازهسپریشده او را در موقعیت دشواری قرار داده است و شاید هرگز باور نمیکرد چنین یورشی به او صورت بگیرد. حالا چه باید کرد؟ آیا رییس دولت بنا دارد یک سال باقی مانده از دولت خود را به پاسخگوییهای بیفایده به منتقدان و دولتهای خارجی بپردازد؟ به نظر میرسد این کار صوابی باشد و وی باید از فکر اینکه استعفا بدهد نیز صرفنظر کند و وارد داستان سرگرمسازی خود و شهروندان نشود. تا جایی که شهروندان میدانند، در دولت اول رییسجمهور آرایش افراد و توزیع اختیارات و وظایف و چیدمان مدیران به ویژه در بخش اقتصاد به گونهای بود که رییسجمهور بیشتر به سیاست میپرداخت و معاون اول او امور اقتصادی را اداره میکرد. آیا نمیتوان برگشت به آن دوره را تجربه و از بدتر شدن شرایط اقتصادی جلوگیری کرد. یادمان باشد شکست روحانی تنها شکست دولت یا اصلاحطلبان به حساب نخواهد آمد و مردم برای همه حساب باز میکنند.
صلاحالدین خدیو، تحلیلگر مسائل بینالملل طی یادداشتی با عنوان جنگ بر سر قرهباغ و دو سناریو در آرمان ملی نوشت: با شعلهور شدن دوباره آتش جنگ بر سر قرەباغ این پرسش مطرح است که آیا مانند دوره ۱۹۸۸-۹۴ باید شاهد یک درگیری گسترده بود یا مانند سال ۲۰۱۶ و اوایل امسال، درگیری کوتاه مدت است و خاتمه مییابد؟ اختلاف بر سر قره باغ یکی از غامضترین مناقشات نیم سده اخیر است که مانند مساله کشمیر و اراضی اشغالی ۱۹۶۷ فلسطین، یافتن راهحلی پایدار برای آن دشوار است. قفقاز جنوبی منطقهای متنوع به لحاظ قومی است. قدرتهای بزرگتر روسیه، ایران و عثمانی در دورههای مختلف بر آن تسلط داشتهاند. در حالی که ترکیه آشکارا جانب آذربایجان را گرفته، ایران و روسیه در نقش قدرتهای موازنهساز، آمادهاند، مانع تحولات ژئوپولتیک بزرگ در منطقه شوند.
با این وصف درباره جنگ اخیر میتوان دو سناریو را متصور شد؛ سناریوی اول این است که آذربایجان که در جنگ بزرگ مقیاس دهه اوایل ۹۰، ناگوروقره باغ را از دست داد، هرازگاهی با درگیریهای کوتاه مدت، درصدد کسب برخی دستاوردهای نظامی کوچک است. این امر برای کشوری که در جنگ شکست خورده، مفری برای غلبه بر حس ناامیدی عمیق ناشی از تبدیل شدن وضعیت حاکم به امر واقع است. باکو از این رهگذر میخواهد با روند دائمی شدن اشغال قرهباغ مقابله و جامعه جهانی را برای اعمال فشار بر ارمنستان ترغیب کند. مضافا بر آن در داخل هم با برانگیختن شور ناسیونالیستی، به احساسات مردمی در این باره پاسخ دهد. سناریوی دوم قدری بدبینانهتر است: اگر لفاظیهای ضدارمنی مقامات ترکیه به معنای حمایت مستقیم و جدی این کشور از باکو در جنگ اخیر باشد، باید منتظر یک درگیری دامنهدار بود. آذربایجان در سالهای اخیر با افزایش بودجه نظامی و برقراری روابط نزدیک امنیتی و نظامی با اسرائیل، درصدد افزایش توان نظامی خود برآمده است. البته هنوز زود است که ارتش این کشور از لحاظ شکاف میان دارا بودن جنگافزارهای پیشرفته و فقدان کارآمدی در میدان عمل، با ارتش عربستان مقایسه شود. از این رو بدون ورود ترکیه، تصور تغییری اساسی در معادلات فعلی دور از انتظار است. ورود ترکیه البته به این سادگی نیست. قفقاز حیاط خلوت روسیه است. با این وصف احتمالی ضعیف وجود دارد که ترکیه از رهگذر حمایت بیشتر، تغییری معنادار در مولفههای نظامی ایجاد کند. در صورت تحقق این امر، تحول یادشده به این معنا خواهد بود که روسیه هم به مداخله بیشتری بپردازد و در نهایت مطابق الگوی سالیان اخیر، ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان با بده بستان و تاخت زدن قره باغ به پروندههای دیگر نظیر سوریه و لیبی، درصدد مهار و مدیریت آن برآیند. بنابراین، به علت حساسیت حوزه قفقاز جنوبی و نزدیکی آن به مرزهای روسیه و اروپا، فرضیه اخیر، ضعیف و فرض اول معقولتر است. این پرونده بازیگران مهم دیگری، چون ایران، آمریکا، سازمان امنیت و همکاری اروپا و ... هم دارد که جلوی یکه تازی ترکیه و تبدیل بازی به فوتبال میان مسکو و آنکارا گرفته شود. حتی اسرائیل به عنوان یکی از حامیان مهم دولت باکو، در صورت بروز یک منازعه منطقهای و ایفای نقش فعال ترکیه در آن به عنوان رقیب منطقهای اصلی اسرائیل در ۱۰ سال گذشته، محتمل است در موضع فعلی خودش دچار تردید شود.
نادر صادقیان طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه آفتاب یزد نوشت: طی چند روز گذشته شاهد اتفاق کم نظیری بودیم که قابل تقدیر است. دو تن از چهرههای شناخته شده کشور یکی در حوزه فرهنگی (مسعود فراستی) و دیگری در حوزه سیاست (حسین شریعتمداری) بابت اشتباه شان از مردم عذرخواهی کردند. این رویداد قطعاً از خبرهای خوب به شمار میرود به این دلیل که نشاندهنده آن است که هر کسی در معرض خطا قرار دارد، عذرخواهی کردن آنها حاکی از انصاف و شهامت آنهاست. امیدواریم که فرهنگ عذرخواهی کردن به یک سنت تبدیل شود و سیاسیون و دولتمردان هم عذرخواهی کردن را به معنای کوچکشدن نشمارند. البته این مسئله فقط در میان سیاسیون صدق نمیکند بلکه باید در سطوح مختلف جامعه تعمیم داده شود. هرچه عذرخواهی کردن در جامعه اشاعه داده شود باعث میشود که افراد در ابراز نظر و سخن گفتن، سنجیدهتر عمل کنند. به هر حال عذرخواهی کردن امری مثبت و پسندیده است و باید از آن دفاع شود صرف نظر از آن که چه کسی عذرخواهی کرده است. رسانهها نیز باید به این مساله به یک امر درست و مثبت اخلاقی نگاه کنند و به تشویق فرد عذرخواهیکننده بپردازند.
اما عذرخواهی کردن این دو تن از چهرههای شناخته شده میتواند تاثیر بسزایی از جمله الگو شدن داشته باشد. حتی ممکن است که فردی از نظر دیدگاه سیاسی و فکری با آنها همخوانی نداشته باشد، اما با این اقدام مناسب مورد تشویق آنها نیز قرار بگیرد. از سوی دیگر این مسئله بیانگر آن است که مردم به همه مسائل دیدگاه سیاسی نداشته باشند. به هر حال هم جناح و هم صنفهای آقای فراستی وشریعتمداری از آنها الگو میگیرند و بابت اشتباهات شان عذرخواهی میکنند و در نهایت این رویه به یک رسم تبدیل میگردد؛ بنابراین اگر کسی صرف نظر از مسئولیتی که دارد اگر دید در جایی خطا کرده یا قضاوت عجولانهای داشته با پذیرفتن اشتباهش از مردم عذرخواهی کند که بیشک تاثیر مثبتی در میان اقشار جامعه خواهد داشت حداقل در حوزه شخصیت فردی تاثیرات خوبی به دنبال دارد.