به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ششم مهرماه در حالی چاپ و منتشر شدند که واکنشها به آدرس روحانی برای لعن کاخ سفید در بیشتر روزنامهها با یادداشتها و گزارشهایی برجسته شده است.
وطن امروز تیتر لعنت بر واشنگتندیسی اما مقصر شمایید را در مرکز صفحه اول خود درج کرده و خراسان در یادداشت روز خود مطلبی با تیتر آقای رئیس جمهور به دشمن آدرس ندهید چاپ کرده است.
روزنامه ایران که تیتر یک خود را به وضعیت قرمز کرونا در ایران اختصاص داده، در گزارشی با عنوان آدرس غلط به مردم ندهید به تحلیل سخنان روز گذشته رئیس جمهور از دید فعالان سیاسی و رسانهای پرداخته است.
روزنامه آفتاب یزد نیز در سرمقاله امروز خود، با انتقاد از پاسخ ناگویی دولت به ماجرای گلایه وزیر بهداشت از عدم دریافت بودجه کرونا و پاسخ ناگویی رئیس جمهور به این گلایه پرداخته است.
روزنامه همدلی نیز در یادداشتی با تیتر آقای روحانی شما دیگر چرا از لحن و محتوای سخنان روز گذشته روحانی انتقاد کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
محمد مهاجری فعال رسانهای طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه ایران با عنوان آدرس درست؛ کاخ سفید یا پاستور نوشت:
میشود هر روز یک دور تسبیح به دولت انتقاد کرد؛ میشود از صبح تا شب به دولت بدوبیراه گفت. میشود همواره مثل آدمهای غرغرو به جان دولت افتاد و دائماً نق زد. میشود با ناسزاگویی به این وزیر و آن مدیر، این مدیرکل و آن استاندار عقدهگشایی کرد. میشود در فضای مجازی یک لشکر آدم واقعی و دروغین راه انداخت که به فلان رفتار دولت حمله کنند. میشود کمپین راه انداخت که آهای ایهاالناس علیه فلانی بسیج شوید و با سر به زمینش بکوبید. برای این کارها زحمت زیادی لازم نیست. تنها هنری که میخواهد، بستن چشم است. هرچه عصبانیتر مؤثرتر؛ هرچه الفاظ تندتر برندهتر. هرچه بیادبانهتر، پر لایکتر...
خب. آخر شب که از این همه مجاهدت! فارغ میشویم، چه چیزی به سفره مردم رفته؟ پراید ارزان شده یا دلار یا سکه یا نخود و لوبیا و شیر و پفک؟ آخر شب که در خانه دور هم نشستهایم کدامیک از جنگاوریهای طول روز برای زن و بچهمان، یک لقمه محبت است؟
کلاهمان را قاضی کنیم. خداوکیلی چنددرصد از انتقادهایی را که میکنیم از روی بغض و غیظ نیست؟ چه مقدارش برای زمین زدن دولت و انتقام از رأی بیست و چندمیلیونی انتخابات ۹۲ و ۹۶ نیست؟ چه میزانش برای خنک شدن دلمان نیست؟
در این وانفسای تحریم اقتصادی که سردستهاش یک چاقوکش سیاسی به نام ترامپ است، چقدر از ناسزاهایی را که باید به رئیس جمهور امریکا بدهیم، راه را نزدیکتر میکنیم و به آدرس پاستور پست میکنیم؟ نانی که در تنور کاسبی تحریم پخته میشود چقدر خوشمزه است؟ به این فکر کردهایم که اگر به جای حسن روحانی، یک چهره اصولگرا بر صندلی ریاست جمهوری نشسته بود و در برابر این همه فشار اقتصادی قرار میگرفتیم رفتارمان چه تفاوتی داشت؟ مگر ما اصولگراها در برابر مذاکرات هستهای دولت سابق و دود شدن صدها میلیارد دلار پول مملکت، موضع حمایتی نگرفتیم؟ امریکای آن روز با امریکای امروز چه فرقی کرده که دیروز مرگ بر امریکا را توی بوق میکردیم و امروز حتی حاضر نیستیم مقصر اصلی تحریمها را محکوم کنیم؟ این کار چه فرقی دارد با رفتار کسانی که در دوران دفاع مقدس، جهاد رزمندگان در برابر صدام عفلقی را اشتباه میدانستند و عملاً سلاح دشمن را تیز میکردند؟ نق زدن و نقدهای توخالی و هتاکی به این و آن، خربزه است. باید فکر نان کرد. اگر همین دولت با همین ویژگیهایش را کمک نکنیم، در دولت بعدی هم آش همین است و کاسه همین. اگر گمان بریم که با تضعیف قوه مجریه، کباب دولت بعد را باد میزنیم، به خطا رفتهایم.
انتخابات اسفند ۹۸ نشان داد وقتی بیخیال مردم میشویم، چطور واکنش نشان میدهند. اگر هنوز مفهوم آن مشارکت حداقلی را نفهمیدهایم، خب راه باز است و جاده دراز. باز هم لجبازی کنیم و باز هم دهنکجی خلایق را ببینیم.
عادل جهانآرای روزنامهنگار طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه همدلی با عنوان آقای روحانی شما دیگر چرا؟! در نقد سخنان روز گذشته حسن روحانی نوشت: معمولا وقتی مسئول یا مدیری در موسسهای حرفی میزند، کارکنانش بعد از پایان سخنان او تفسیرها و تعابیری از آن خواهند کرد که البته امری بدیهی است. حال اگر این مسئول در قامت رئیس جمهور کشور سخنی بگوید، نه تنها تعابیر و تفاسیر خود را دارد که چه بسا نقش کلیدی در برخی از عرصههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بازی میکند؛ به همین دلیل بسیاری از رسانهها و چه بسا مکانها یا دوایر تصمیمگیری در حوزههای مختلف یک کشور و حتی کشورهای دیگر هم از این سخن تأثیر میپذیرند.
حرفهای حسن روحانی که در قامت رئیس دولت دوازدهم در جامعه پخش میشود متأسفانه مدتی است که تأثیرهای مهم و کارا در جامعه ایجاد نمیکند، بلکه گاهی – خصوصا در ماههای اخیر- فتح بابی برای شوخی و خنده مردم در فضای مجازی و محیطهای دوستانه ایجاد میکند، البته گاهی هم باعث نگرانی محافل سیاسی یا جامعه روشنفکری کشور میشود. سخنان دیروز روحانی، نقطه عطفی در تمام سخنان دههها سیاستورزی او در تاریخ جمهوری اسلامی است. این سخنان را اگر یک فرد عادی میگفت، شاید هر شنوندهای به آن فرد عادی هم خرده میگرفت، اما وقتی روحانی چنین حرفی میزند دیگر جای خردهگرفتن نیست، بلکه باید به حال جامعه و فضای سیاست و سیاستورزی کشور تأسف خورد که رئیس دولتش چنین تفسیر سطح پایین و غیرمنتظرهای ارائه میکند و از مردم میخواهد که به جای پرسش از او یا پاسخگویی از ایشان و دولتش، به آمریکا لعن بفرستند. البته او سخنان غیرمنتظره و شگفتانگیزی هم پیش از این گفته بود، مثل خبر نداشتن از افزایش قیمت بنزین یا برقرار کردن حالت عادی فقط بعد از یک هفته از اعلام رسمی شیوع کرونا در کشور. واقعا روحانی نمیداند که جامعه به چه سمت و سویی میرود؟ واقعا نمیداند که پول ملی کشور نابود شده است و بسیاری از مردم هیچ امیدی به فردای خود ندارند.
آیا واقعا نباید افسوس خورد رئیس دولتی که ۲۴ میلیون رأی مردم را در صندوق آرای خود داشته است، امروز بهجای آنکه مسئولیت مشکلات جامعه را بپذیرد و قبول کند که بخش اعظم مشکلات مردم از سوءمدیریتها در کشور است، به مردم توصیه میکند که به آمریکا لعن و نفرین کنند. آقای روحانی از شما انتظار میرود که نشانی درست را به مردم بدهید، اگرچه مردم بسیار خوب میدانند که مهمترین مشکلشان چیست، ولی این مردم نیستند که باید مشکلات کشور را حل کنند، بلکه شما، آقای روحانی و دوستان شما و همه مسئولان کشور هستند که باید به حل مشکلات کشور بپردازند. شما به جای آنکه از مردم به دلیل افزایش افسارگسیخته گرانی، کاهش ترسناک ارزش پولی ملی و از بین رفتن درآمد روزانه آنها عذرخواهی کنید، به آنها نشانی دیگری میدهید. شکی نیست که اگر شما از مردم عذرخواهی میکردید چیزی از شما کم نمیشد، چه بسا به شأن شما میافزود. آقای روحانی از شما انتظار نمیرفت، شما دیگر چرا؟
روزنامه جمهوری اسلامی در بخشی از سرمقاله امروز خود با عنوان نوشدارو بعد از مرگ سهراب! نوشت: موج سوم کرونا همانطور که پیشبینی میشد، در اولین روزهای پاییز اوج گرفت، بطوری که تعداد ابتلا نسبت به اوائل شهریور چهار برابر شد و آمار قربانیان از ۲۰۰ نفر در شبانهروز گذشت.
پیشبینی پدید آمدن چنین وضعیتی، کار مشکلی نبود. مردم عادی هم از اواسط تابستان در این باره ابراز نگرانی میکردند و رسانهها هم هشدارهای لازم را داده بودند. خود مسئولین وزارت بهداشت و درمان و ستاد ملی مقابله با کرونا هم از این واقعیت باخبر بودند و درباره آن هشدار میدادند، ولی از عجایب زمان ما اینست که همین حضرات که تصمیمسازان و تصمیمگیران در زمینه چگونگی برخورد با کرونا هستند، هیچ اقدامی برای جلوگیری از بروز و ظهور موج سوم غیر از توصیههای بدون پشتوانه نکردند!
در این میان، وزیر بهداشت و درمان بیش از دیگران مورد سوال است و باید درباره این نکته توضیح بدهد که گلایه کردن درباره اینکه از یک میلیارد یوروی تخصیصی به موضوع کرونا هنوز چیزی به دست ما نرسیده و از مردم طلبکاری کردن که رعایت نمیکنند و همین رعایت نکردنها باعث بازگشت مجدد کرونا شده و اینبار موج نیست بلکه طوفان است و سراسر کشور را فرا گرفته و نکاتی از این قبیل که هر روز از آقای وزیر میشنویم و میخوانیم، چه هدفی را دنبال میکند؟ شما که به گفته خودتان با عالیترین مقام نظام رابطه دارید، شما که هر روز با رئیسجمهور جلسه دارید و شما که مسئول اول اجرائی مقابله با کرونا هستید و اختیارات زیادی به شما داده شده، چرا این گلایهها را با آنها در میان نمیگذارید؟ و چرا با حمایت آنها برای جلوگیری از کمتوجهیها به شیوهنامههای بهداشتی تصمیمات قاطعی نمیگیرید؟ مردم اگر مسئولین را در کاری که برعهده دارند قاطع و جدی ببینند، قطعاً همراهی خواهند کرد کمااینکه در فروردینماه شاهد همراهی به بهترین وجه بودیم و همان همراهی مردم بود که موجب غلبه بر موج اول شد و ابتلاها و مرگ و میرهای کرونائی را بشدت پایین آورد. اگر کشور گرفتار موج دوم کرونا شد، به دلیل رها شدن ماجرا و فقدان برنامه برای پایان دادن به آن بود. مسئول این وضعیت، مردم نیستند. شما مسئولین باید به افکار عمومی پاسخ بدهید که چرا از همکاری مردم استفاده نکردید و اوضاع را رها کردید و اجازه دادید موج دوم بیاید و موج دوم هم شما را متوجه اشتباهتان نکرد و برای جلوگیری از وقوع موج سوم که حالا به طوفان تبدیل شده نیز اقدامی غیر از گلایه و آه و ناله و مردم را مقصر جلوه دادن نکردید؟
نمونه روشن بیعملی ستاد ملی مقابله با کرونا را در سفرهای شهریورماه مشاهده کردیم که هرچه تذکر دادیم و گفتند و نوشتند که جلوی سفرها را بگیرید، اعتنا نکردید و میلیونها خودرو در استانهای قرمز جولان دادند و حتی برای تسهیل سفرها تمام امکانات کشور را هم بسیج کردید و حالا نتیجه آن را در قالب نزدیک چهار هزار ابتلا و بالای ۲۰۰ مرگ و میر در یک شبانهروز شاهد هستیم. آن روزها که درباره این سفرها هشدار داده میشد، شما فقط اظهار نگرانی میکردید، ولی هیچ اقدام عملی دیده نشد. در چنین وضعیتی، چگونه میتوان مردم را سرزنش کرد؟ استانداران، التماس میکردند مانع سفرها شوید، ولی در مرکز کسی به داد آنها نمیرسید و حتی رئیسجمهور با تندی و عصبانیت میگفت هیچ استانداری حق ندارد خودش تصمیمی بگیرد!