به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز سه شنبه یکم مهرماه در حالی در اولین روز پاییز چاپ و راهی پیشخوان مطبوعات شد که نظر صریح رهبر انقلاب درباره پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و تصمیمات جنگ در بیشتر روزنامه های امروز به خبر یک تبدیل شده است.
ماجرای دنا پلاس های قسطی نمایندگان مجلس و احتمال گشایش سیاسی در پاییز به روایت روزنامه اعتماد و استقبال یک نماینده مجلس از کابینه نظامی در ۱۴۰۰ از دیگر مواردی است که در صفحات نخست تعدادی از روزنامه ها برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
غلامرضا کیامهر در بخشی از سرمقاله امروز روزنامه جهان صنعت نوشت: آنچه بیشتر تاسف انسان را برمیانگیزد، اظهارات ضدونقیض دولتمردان و مقامات مسئول کشور است که از یک طرف میگویند وضع ذخایر ارزی کشور کاملا رضایتبخش است و روز بعد یک مقام عالیرتبه دولتی گناه عدم تامین اقلام دارویی موردنیاز بیماران کرونایی را به گردن صندوق بینالمللی پول میاندازد که زیر فشار دولت آمریکا از پرداخت وام پنج میلیارد دلاری به ایران خودداری کرده است. در همین ایام هم که قیمت دلار ساعت به ساعت افزایش پیدا میکند، آقای رییسجمهور در چند سخنرانی مختلف به قول معروف آب پاکی را روی دست همه ریخت و صریحا اعلام کرد دولت به قدر کافی ذخیره ارزی در اختیار دارد و هر زمان تصمیم بگیرد، میتواند با عرضه مقدار زیادی دلار به بازار قیمت آن را کاهش دهد اما عمدا این کار را نمیکند.
مقامات دیگری میگویند ذخیره ارزی کشور برای روز مباداست. بسیار خوب چه روز مبادایی از این آشکارتر که به دلیل افزایش افسارگسیخته قیمتها و نبود کمترین تناسب میان درآمد و هزینه زندگی، کمر اکثریت قریب به اتفاق خانوارهای ایرانی زیر فشار هزینه زندگی دارد میشکند و با خالی شدن سفرههای آنها شهروندان پیر و جوان و کودکان ایرانی در معرض خطر سوءتغذیه شدید قرار گرفتهاند؛ سوءتغذیهای که عوارض سوء آن در آینده نه چندان دور به صورت انواع بیماریها و نقصعضوها در جامعه بروز و ظهور پیدا خواهد کرد و هزینههای دارو و درمان جامعه را به شدت افزایش خواهد داد.خب تا چنان مصیبتی گریبان جامعه ما را نگرفته، دولت بیاید به منظور شکستن قیمت دلار و به تبع آن پایین آوردن قیمتها، مقداری از آن ارزهایی را که متعلق به خودش میداند، به شکل منطقی وارد بازار کند تا هم فشار هزینه زندگی خانوارها را کاهش دهد و هم از بیاعتبار و بیآبرو شدن بیشتر پول ملی ما در برابر دلار نزد افکار عمومی مردم جهان جلوگیری کند، چون ضربهای که این بیاعتباری پول ملی به وجهه عمومی ما نزد افکار عمومی مردم جهان میزند دست کمی از رنجهایی که دارد بر خانوارهای ایرانی وارد میکند، ندارد. باز جای شکرش باقی است که در میان این همه سکوت و بیاعتنایی مسئولان و دولتمردان به مصائب و مشکلات معیشتی مردم، چند روز پیش دکتر ربیعی سخنگوی دولت که در میان مشاوران و معاونان دکتر روحانی همیشه گفتمانی مردمی دارد و خود طعم تنگی معیشت را در دوران جوانی چشیده است، در گفتوگویی با خبرنگاران با لحنی که بوی صداقت میداد گفت که درد و رنج و فشارهای معیشتی مردم را با تکتک سلولهای بدنش لمس و احساس میکند. گفتههای دکتر ربیعی در جای خود درخور تقدیر است اما تا این ابراز همدردی باعث ایجاد تغییر اساسی در سیاستهای اقتصادی و ارزی دولت نشود و فشارهای معیشتی کمرشکن مردم را تخفیف ندهد، راه به جایی نخواهد برد. درد بزرگ ما این است که دولتها و دولتمردان ما بر خلاف دولتمردان نظامهای حزبی جهان که برگزیده احزاب حاکم هستند، اگر در حل مشکلات کشورهایشان احساس عجز و ناتوانی کنند، عقبه را میبوسند و با پوزشخواهی از مردم صحنه قدرت و سیاست را ترک میکنند.
عباس عبدی طی یادداشتی به بحث های اخیرا شکل گرفته درباره حجاب که از گفتوگوی تلویزیونی مهدی نصیری و سوزنچی شروع شد، وارد شده و در بخشی از یادداشت امروز خود در اعتماد نوشت؛
1- اين متن ويژگي قانون را ندارد. زيرا نوشتن حجاب شرعي تعريف دقيقي را براي رعايت اين ماده ارايه نميكند و توضيح نميدهد كه حجاب شرعي واجد چه مشخصاتي است؟ به ويژه آنكه هر مرجعي ممكن است فتواي متفاوتي داشته باشد. يا آنكه مردم اطلاعي از اين حدود نداشته باشند. اگر منظور فتواي رهبري است در اين صورت به جاي اين كلمه بايد بهطور دقيق آن فتوا را با ذكر جزييات مينوشتند. علت ننوشتن اين فتوا و بيان كلي حجاب شرعي ايجاد ابهام و ايهام است تا عندالزوم از اجراي كامل آن پرهيز شود.
2- شرعي نيست؛ زيرا حكم را براي همه زنان نوشته است در حالي كه براي زنان غيرمسلمان نه تنها چنين ضرورتي وجود ندارد بلكه عكس آن حكم ميشود. همين نكته نشان ميدهد كه فلسفه حجاب متفاوت از چيزي است كه گفته ميشود.
3ـ اجرا نميشود؛ چرا كه با ارجاع به سن بلوغ، روشن است كه بسياري از دختران و نيز زنان اين ماده را رعايت نميكنند. حجاب مورد نظر اين قانون فقط به انداختن يك پارچه روي سر محدود شده است ولي با بيرون بودن مو و حتي گردن و... عملا برخوردي نميشود. زيرا كه عملا چنين مواجههاي غيرممكن است و اگر اجرا شود، روزانه دهها هزار پرونده قضايي در اين زمينه بايد گشوده شود.
ريشه اين مشكل كجاست؟ برخي افراد در دفاع يا رد اين قانون به نظرات مردم استناد ميكنند. اينكه اكثريت طرفدار قانون حجاب هستند يا نيستند. دو طرف هم ادعاهاي يكديگر را تخطئه ميكنند. البته راهحل رفع اين اختلاف ساده است. ميتوان همزمان از طريق چند موسسه نظرخواهي كرد. گر چه نگاهي به عرصه عمومي و خيابان نشان ميدهد كه واقعيت چيست. از سال 1384 به ويژه از 1388 به بعد روند بيتوجهي به حجاب كه پيشتر هم بود، شدت گرفته و حتي در عمل تبديل به يك كنش سياسي نيز شده است. اگر يك زماني انتخاب رنگ مقنعه يا روسري كنش سياسي بود، امروز اصل داشتن و نداشتن آن تبديل به كنش سياسي شده است.
نكته جالب ماجرا مخالفت تعدادي از زنان محجبه با الزامي بودن حجاب است زيرا آنان حجاب را آگاهانه انتخاب كردهاند و دوست ندارند كه حجاب به عنوان يك الزام و اجبار معرفي شود. حتي به دليل امتيازهايي كه براي افراد محجبه در نظر گرفته ميشود از اين وضعيت ناراضي هستند و اين انتخاب را در ذهن ديگران با انگيزههاي سودجويانه و غيرعقيدتي تلقي خواهد كرد. اين وضعيت همچنين موجب رواج فرهنگ ريا و دورويي ميشود. ريشه اين مشكل در فلسفه حقوق موجود در نظام قانونگذاري است. فلسفهاي كه معلوم نيست، فقه است يا حفظ نظم اجتماعي؟ اگر فقه است، ميتوان دهها عمل ديگر را ذكر كرد كه گناه آن بيشتر از بيحجابي است و شرع نيز به آن حساسيت دارد ولي مشمول ماده ۶۳۸ نشده است. يك مورد كوچك آن تراشيدن ريش آقايان است، احتمالا زور آقايان بيشتر است. اصولا معلوم نيست چرا در تبصره اين ماده فقط همين يك مورد بيان شده است؟ ضمن اينكه اصل ماده نيز مصداق نقض قاعده عقاب بلابيان ميشود زيرا ممكن است كسي امور حرام مذكور در ماده را نداند. به ويژه غيرمسلمانان چرا بايد حرام و حلال ما را بدانند؟
دروغگويي، غيبت، ترك واجبات و انجام محرمات ديگر بسيار فراوان است ولي هيچ كدام مشمول اين حكم نميشوند يا در عمل كسي به آنها كاري ندارد و پليس متعرض مرتكبين اين گناهان نميشود. اتفاقا در عرصه عمومي هم دروغ ميگويند و نمونهاش فراوان است. به علاوه بيحجابي در منزل نزد افراد نامحرم نيز ميتواند وبايد جرم تلقي شود تا اين فلسفه رعايت شود. چرا بايد گناه در داخل خانه جرم نباشد و در فضاي عمومي باشد؟ آيا رابطه نامشروع هم ميتواند مصداق چنين قاعدهاي تلقي شود؟
خشاب ترامپ؛ پُر یا خالی؟
جلال خوشچره در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان خشاب ترامپ؛ پُر یا خالی؟ نوشت: هنوز نمیتوان درباره آینده تنش روبه تزاید ایران و آمریکا روشن و محکم پیشبینی داشت. دلیل این امر میتواند مانورهای تاکتیکی هر یک از دو بازیگر و دیگر عوامل محیطی آن در موقعیت پیش رو باشد. اما آنچه روشن است اینکه واشنگتن در تلاش برای وادار کردن تهران به قبول خواستهایش مقید به رویه حقوقی و قواعد جاری در نظام حاکم در تعاملات بینالمللی نیست. «اراده مبتنی بر قدرت» همچنان در دستور کار دولت «دونالد ترامپ» قرار دارد. مخالفان سیاستهای ترامپ علاوهبر تفسیر دلایل اقدامهای او در نزدیک شدن به انتخابات نوامبر، از پیامد آنچه به پایان برجام میانجامد توجه داشته و اوضاع کنترل ناپذیر آینده را خطر جدی برای امنیت جهانی میشمارند. نادیده گرفتن رویههای حقوقی و ناکارآمد شدن توافقهای بینالمللی به معنای بیاعتباری نهادهایی است که وظیفه حفظ صلح را در جامعهجهانی به عهدهدارند. در نگاه مخالفان سیاست یکجانبهنگر ترامپ، نتیجه آنچه اکنون واشنگتن برای تحمیل خواستهای خود به تهران دنبال میکند، جز بیثباتی و تشدید بیاعتمادیها در جهان سرشار از منافع متعارض نخواهد بود.
اما دیدگاه دیگری هم معتقد است؛ زمان برای ترامپ در اجرای سیاستهایش دیر شده و حالا او با اسلحه خالی از فشنگ تهران را نشانه گرفته است. براین اساس گفته میشود؛ در دو سال گذشته هرآنچه برای وادار کردن تهران به تسلیم در برابر خواستهای واشنگتن لازم بوده را دولت ترامپ به اجرا گذاشته است. درواقع پس از اعلام اجرای سیستم ماشه از سوی واشنگتن، اوضاع از آنچه هست برای تهران سختتر نخواهد شد. از این رو اعلام یکجانبه اجرای سیستم ماشه به مثابه اقدامی نمایشی برای تشدید فشار روانی علیه تهران به امید برانگیختن واکنش احتمالی آن در خدمت به اهداف واشنگتن است. این دیدگاه پیشبینی امیدوارانهتری در ناکام شدن ترامپ در آنچه میخواهد در آستانه انتخابات نوامبر کسب کند، داشته و مخالفت جامعه جهانی و بخشی از هرم قدرت در نظام سیاسی ایالات متحده را با رویکرد دولت ترامپ، پشتوانه آن میداند.
دو دیدگاه بالا در یک نکته شریکند؛ اینکه ترامپ و تیم ماجراجوی او میتوانند کنترل ناپذیر بوده و آتشبیار معرکهای شوند که رویکرد عمگرایانه آنان مسبب آن خواهد بود؛ اصرار دولت ترامپ در بازگشت شش قطعنامه تحریمی ایران تا پیش از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمانملل متحد که همه آنها را لغو کرد، از این رو در نگاه ناظران هشدار دهنده است که به ویژه دولت ترامپ خواستار احیا و اجرای قطعنامه ۱۹۲۹ یا به تعبیری ششمین و اصلیترین قطعنامه تحریمی ایران پیش از توافقنامه برجام است. این قطعنامه ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد، ایران را یک تهدید برای صلح و امنیت بینالمللی خوانده بود. براساس این قطعنامه کشورهای جهان میبایست همه کشتیها و هواپیماهای ایرانی و یا مربوط به ایران را بازرسی کرده و گزارش عملکرد خود را به کمیته تحریمی که توسط دبیرکل سازمان ملل تشکیل شده ارائه کنند.
اکنون اکثریت قاطع اعضای شورای امنیت و جامعه بینالمللی مخالفت خود را با تصمیم واشنگتن برای فعالسازی سیستم ماشه اعلام کردهاند. دولت ترامپ اما با ملامت جامعه بینالمللی میخواهد یکجانبه بازگشت همه قطعنامههای تحریمی را به اجرا گذارد. بدیهی است، دامنه تحریمها به اندازهای هست که افزایش آن چندان به چشم نیاید ولی احتمال اقدامهای ایذایی مانند بازرسی در مسیر کشتیرانی ایران و یا هواپیماهای این کشور میتواند از جمله اقدامهای تحریک آمیزی باشد که تهران را به واکنش وادارد. با اینحال دولت ترامپ در انجام اینکار چندان هم گشاده دست نمیتواند عمل کند. فضای دوقطبی شده جامعه امریکا، درگذشت دادستان عالی این کشور، حضور فعال رقیبان انتخاباتی، وحدتنظر اعضای شورایامنیت سازمانمللمتحد در مخالفت با سیاست ایذایی ترامپ و سرانجام بردباری تهران در برابر رفتار تحریک آمیز واشنگتن همچنان مهمترین مانع پیش روی واشنگتن است؛ پُر یا خالی بودن خشاب اسلحهای که ترامپ به سوی تهران نشانه گرفته در آینده نزدیک معلوم میشود.