به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۲۵ شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که اظهارات بایدن درباره اتخاذ تحریمهای هوشمندانه علیه ایران و گزارشهایی درباره تفاوتها و شباهتهای ترامپ و بایدن در قبال ایران از یک سو و وعده بزرگ دستگاه قضایی درباره تفکیک جرایم سیاسی و امنیتی با تیترهای همچون پایان انتظار برای دادگاه جرم سیاسی در صفحات نخست تعدادی از روزنامهها برجسته شده است. یادداشتهایی درباره حواشی اعدام نوید افکاری و احضار سفیر آلمان به خاطر اعتراض به اجرای این حکم نیز در چند روزنامه مورد توجه قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
هادی حقشناس، اقتصاددان طی یادداشتی با عنوان کنترل نقدینگی تنها راه کاهش گرانیهاست در شماره امروز روزنامه آرمان ملی نوشت: اگر بخواهیم اقتصاد و بهطور مشخص پول را که اصلیترین عنصر در اقتصاد است و این پول هست که همه بازارها را تحریک میکند و به یک معنایی دیگر منجر به سیالیّت اقتصاد با همه ابعاد آن میشود، با عنصری خارج از اقتصاد و با یک عنصر در فیزیک مقایسه کنیم، بهترین عنصر قابل مقایسه آب است. همچنان که آب در بیابان جذب نمیشود بلکه جاری است و باید مسیر آب را به سمت رودخانه یا دریا هموار کرد، در غیر اینصورت اگر رودخانه و دریایی نباشد، عوارض سیل با بخار آب حل نمیشود همچنان که عوارض نقدینگی با افزایش کاهش قیمت دلار حل نمیشود. این وضعیت درخصوص پول در اقتصاد ایران است. چون فضای کسبوکار مناسب نیست، پول جذب اقتصاد یا جذب بخش واقعی اقتصاد نمیشود و این نقدینگی جاری است و هر لحظه به دنبال رودخانه یا کانال جدیدی برای جاری شدن، است.
بزرگترین رودخانه پول در دو سال گذشته بازار سرمایه بود، به هر دلیلی که در اینجا لازم نیست دلایلش ذکر شود، این آب از رودخانه بازار سرمایه خارج شده است و به سمت کانالهای آبی مثل سکه، ارز، اتومبیل و سایر داراییها در حال جاری شدن است. افزایش قیمت داراییها اجتنابناپذیر است مگر اینکه در کوتاهمدت دولت از طریق دارایی خارجی و فروش دلار یا ارز در بازار یا بانکها یا بازار پول به جمعآوری نقدینگی بپردازد. یعنی بخشی از پول را جذب کند یا امکان یک رونق اقتصادی به عنوان مثال در بخش مسکن برای جذب نقدینگی ایجاد کند یا اینکه سیاست شدید انقباضی بهعنوان مثال فعالیتهای عمرانی را تعطیل کند یا یارانهها را به حداقل برساند و هر یک از این دو یعنی تشدید رکود اقتصادی، افزایش نرخ بیکاری یا اینکه به سراغ استقراض خارجی یا همان درخواستی که از صندوق بینالمللی پول کرده بود. راههایی که از اقتصاد متصور است، عمدتا همین موارد ذکرشده است و ممکن است موارد دیگر هم باشد که یک هدف را دنبال کند و آن کم کردن جریان نقدینگی یا جذب نقدینگی است. تا زمانی که این حجم نقدینگی یعنی بیش از دومیلیون و ۶۰۰ هزار میلیارد تومان جاری است، هم ما انتظار تورم دورقمی داریم و هم انتظار افزایش قیمت داراییها مثل خودرو، سکه، مسکن و... مگر اینکه فضای اقتصاد تغییر کند. این تغییر میتواند متکی به ظرفیتهای داخلی و کاهش عوارض کرونا باشد، میتواند متکی بر رونق تجارت خارجی ایران باشد. به عنوان مثال، ما در همین سالهای نهچندان دور ماهانه بیش از ۲۰ میلیارد دلار حجم تجارت خارجی داشتیم ولی در پنجماهه گذشته حجم تجارت کمتر از ۳۵ میلیارد دلار شده است. طبیعتا این موارد اثرگذار بر کسبوکار است و وقتی که رسما اعلام میشود که رشد اقتصادی سهماهه منفی یکممیز ۷ دهم درصد است گرچه این رشد خیلی کمتر از رشد منفی آمریکا که منفی ۱۰ درصد است یا رشد سهماهه دوم اروپا که منفی ۹ درصد است، اما نباید یادمان برود که این رشد منفی سه سال است که ادامه دارد؛ لذا وقتی به هر دلیلی چه تحریمهای ظالمانه و چه کرونا و چه مواردی دیگر منجر به این شده است که حال اقتصاد خوب نباشد، ولی هزینههای اداره کشور صعودی باشد، بالاجبار نقدینگی خلق میشود و اصلیترین عوارض این نقدینگی تورم و ویترین تورم، گرانی داراییهایی مثل سکه و خودرو و ... است.
مجتبی حسینی در بخشی از یادداشتی مفصل با عنوان پوست موز زیر پای قوه قضاییه و تجارتبراندازان؟! در شماره امروز اعتماد نوشت: این یادداشت یک مخاطب بیشتر ندارد: سید ابراهیم رییسی که از همان روز اول ریاست در قوه قضاییه تلاش کرد تا عزم و جزم خود را برای اصلاحات درون دستگاه قضایی نشان دهد و اعتماد عمومی مخدوششده به قوه قضاییه را به نقطه قابل اعتماد بازگرداند. برگزاری نشست با اصحاب رسانه، بخشنامه درباره جرایم سیاسی، مرخصی به زندانیان، تلاش برای پاکسازی قوه قضاییه از باندهای فساد، تقلیل ۶۳ حساب قوه قضاییه به ۵ حساب و... از مهمترین اقدامات آقای رییسی بودند که امیدهای بسیاری را در فضای عمومی و سیاسی کشور ایجاد کرد و در صورت استمرار میتوانست امیدهای مخدوششده را به عدالتخانه بازگرداند، اما صدور حکم اعدام برای سه جوان معترض آبان ۹۸، نه تنها دوباره نگرانیها را تشدید کرد که با اجرای حکم اعدام نوید افکاری، روح و روان بخش زیادی از جامعه ایران جریحهدار و فضای روانی جامعه را به ناامیدی و خشم از اقدام قوه قضاییه و حاکمیت هدایت کرد. چرا؟ چون جمعیت کثیری از مردم به هر دلیلی- ضعف دستگاه قضایی در اقناع افکار عمومی، پروپاگاندای جریان برانداز و اظهارات وکلای مرحوم نوید افکاری مبتنی بر نواقص پرونده - از مستندات دستگاه قضایی درباره نقش مرحوم نوید افکاری در به قتل رساندن یک مامور شرکت آب و فاضلاب قانع نشدند و بر همین اساس با فریاد مجازی اعدام نکنید، خواستار توقف اجرای حکم شدند که البته به قول مولانا: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.
البته مجریان و موافقین اجرای حکم اعدام مرحوم نوید افکاری بدون توجه به هزینههای سیاسی و روانی این اعدام در پاسخ میگویند که اجرای مُرِّ قانون، مافوق احساسات و عواطف و اقناع جامعه است و ضرورتی وجود ندارد تا مردم درباره اجرای یک حکم قضایی اقناع شده و اعلام رضایت کنند یا نکنند. این پاسخ و ادله شاید با مبانی قانونی ناسازگار نباشد، اما با وجود «قاعده درء و انصاف قضایی» ماجرا فرق میکند. اگر پرونده نوید افکاری همچون پروندههای مشابه بین شاکی و متهم باقی میماند و این پرونده توسط دستگاه قضایی به یک پرونده سیاسی و حکومتی تبدیل نمیشد؛ مساله اعدام شدن یا نشدن او تبدیل به یک مطالبه عمومی در جامعه ایرانی و جامعه جهانی نمیشد. اما به هر دلیل (از روی عمد یا غفلت) این پرونده همزمان توسط دو لبه اپوزیسیون برانداز و مدعی کسب قدرت در ایران و دستگاه قضایی کشور، سیاسی و امنیتی شد و توجه مردم ایران و جهان را به سمت خود جلب کرد.
اینجا همان جایی است که قاعده مصلحت میتوانست جلوی اعدام عجولانه را بگیرد و فرصتی به خانواده و وکلای مرحوم نوید افکاری دهد تا به گفته خودشان بر اساس رایزنیهای صورتگرفته رضایت بگیرند.
مصلحت در احکام کیفری همان نگرشی است که با حمایت دستگاه قضایی به متهم و خانواده متهم کمک میکند تا برای جلب رضایت طرف مقابل تلاش کنند. پروندهها و نمونههای بسیار زیادی وجود دارد که تعویق در اجرای حکم قصاص و اعدام توسط قوه قضاییه، منجر به حفظ جان متهم از طریق کسب جلب رضایت خانواده مقتول شده است. به هر نحو اگر تصمیم به اعدام و اجرای حکم قصاص بود که؛
۱- براساس مستندات به ویژه اظهارات وکلای متهم، امکان رضایت وجود داشته است.
۲- بر اساس «قاعده درء» که برگرفته از فرمایش رسول اکرم (ص) است که فرمودند: «تدرء الحدود بالشبهات» {حدود را به شبهات دفع کنید}، امکان تاخیر در اجرای حکم اعدام میسر بوده است.
۳- اگر تصمیم در اجرای سریع حکم اعدام بوده که با توجه به بازپسگیری شهادت شهود، پرونده دارای نواقص شده و توقف حکم لازمالاجرا بوده است.
۴- با توجه به شرایط فعلی اجرای این حکم به نفع جامعه و حکومت نبوده است.
متن کامل این یادداشت را می توانید در شماره امروز اعتماد بخوانید.
حنیف غفاری در سرمقاله امروز روزنامه رسالت با عنوان چهره واقعی بایدن نوشت: جو بایدن نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، اخیرا به نکات قابلتأملی در خصوص نحوه مواجهه با ایران اشارهکرده است. بایدن در یادداشت خود در خصوص نحوه مواجهه با تهران (در صورت پیروزی در انتخابات ماه نوامبر) مینویسد: «تحولات ماه گذشته نشان داد که آمریکا در موضوع سیاستهای مربوط به ایران شکستخورده است؛ در سازمان ملل ترامپ حتی نمیتوانست یکی از نزدیکترین متحدان آمریکا را برای تمدید تحریم تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران قانع کند؛ در مرحله بعدی، ترامپ تلاش کرد تا بهطور یکجانبه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را مجددا اعمال کند؛ این درواقع باعث شد که اعضای شورای امنیت سازمان ملل برای رد اعمال آمریکا متحد شوند. راه هوشمندانهتری برای سختگیری بر ایران وجود دارد!»
آنچه مسلم است اینکه بایدن نیز بهمانند بسیاری از سیاستمداران و استراتژیستهای آمریکایی معتقد است که ترامپ در مواجهه با ایران و رسیدن به اهداف کوتاهمدت و میانمدتی که در زمان خروج از برجام تعیین کرده بود ناموفق مانده و شکستخورده است. اما این به معنای جایگزینی «استراتژی فشار حداکثری» با «استراتژی تعامل با ایران» نیست! بایدن درصدد تبدیل استراتژی فشار حداکثری به استراتژی فشار هوشمند است. به عبارت بهتر، بایدن و حزب متبوع وی، در تلاش هستند تا استراتژی فشار بر ایران را با استناد به مؤلفهها، فاکتورها و تاکتیکهای تازهای بازخوانی یا کانالیزه کنند. این همان روشی است که تا قبل از یادداشت اخیر بایدن، افرادی مانند ریچارد نفیو، جک سولیوان، ویلیام برنز، ایلان گلدنبرگ و دیگر صاحبنظران حوزه سیاست خارجی حزب دموکرات نیز از آن پرده برداشته بودند.
یادداشت اخیر بایدن، نوعی اعلانجنگ اقتصادی و دیپلماتیک آشکار به ایران محسوب میشود. بایدن بسیار سریعتر ازآنچه برخی تصور میکردند، پرده از چهره خود کنار زده و عمق دشمنی دموکراتها با نظام ملت ایران را آشکار ساخته است. خواستهها و اهداف دموکراتها در این معادله کاملا بارز و مشخص است. خواستههایی که دموکراتها در این توافق جدید دارند دقیقا همان خواستههای دولت ترامپ است یعنی محدودیتهای موشکی، منطقهای بازرسی بازرسان مسئلهدار آژانس از اماکن نظامی کشور و دائمی کردن محدودیتهای هستهای در ایران. این موارد نشان میدهد که بازی دموکراتها در قبال برجام دستکمی از جمهوریخواهان ندارد البته ممکن است تاکتیکها و اولویتهای آنها در این خصوص تغییر کند. یکی از مهمترین مؤلفههایی که سران حزب دموکرات بر روی آن تأکیددارند، دائمی کردن محدودیتهای هستهای ایران است. حتی برخی تئوریسینها و استراتژیستهای حوزه سیاست خارجی آمریکا در حزب دموکرات به بایدن توصیه کردهاند که نخستین اولویت خود را (جهت بازگشت حداقلی به برجام) را همین موضوع قرار دهد. تاریخ انقضای اعمال برخی محدودیتهای هستهای علیه برنامه هستهای ایران از بین رفته و این موارد، به محدودیتهایی دائمی تبدیل شوند. در این خصوص لازم است بند موسوم به غروب آفتاب (Sunset) ) مورد بازبینی و تغییر قرار گیرد.
آنچه مسلم است اینکه شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، نهتنها به معنای ورود واشنگتن به دوران عقلانیت و منطق در قبال کشورمان نخواهد بود بلکه مترادف با شکلگیری تقابل جدیدتر و پیچیدهتری میان کاخ سفید و تهران میباشد. منازعهای که بایدن و همراهانش باید از الان اطمینان داشته باشند در آن برنده نخواهند بود!