به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۳ شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که درگذشت آیت الله یوسف صانعی و پیامهای تسلیت در پی ارتحال این فقیه نواندیش از یک سو و صدور احکام قضایی اکبر طبری و رفقا و اعدام نوید افکاری در شیراز از سوی دیگر در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است. واکنشها به نزدیکی تل آویو و منامه و گفت و گوهای صلح افغانستان در دوحه نیز از دیگر محورهایی است که در صفحات نخست تعدادی از روزنامههای امروز مورد توجه قرار گرفته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
احمد عظیمی بلوریان، استاد پیشین مریلند در بخشی از یادداشتی با عنوان انتخابات آمریکا و اقتصاد ایران در شماره امروز شرق نوشت: اگر با انتخاب بایدن فروش نفت ایران آغاز شود و بهتدریج گسترش یابد، بحران اقتصادی کنونی ایران بهتدریج فروکش خواهد کرد. با آزادی تدریجی صادرات کالاهای دیگر هم درآمد دولت و هم درآمد مردم افزایش خواهد یافت، زیرا ۷۰ درصد اقتصاد کنونی ایران در دست دولت یا نهادهای حکومتی است. حرکت بهسوی رفاه نسبی شتاب خواهد گرفت. ارزش برابری دلار بهتدریج کاهش خواهد یافت که به مفهوم بالارفتن ارزش پول ملی خواهد بود. فقر کنونی در طبقات پایین اقتصادی بهتدریج کاهش خواهد یافت، زیرا مشاغل وابسته به صنعت نفت که بهخاطر تحریم و با بروز و گسترش کرونا در ایران از دست رفتهاند، بهتدریج باز خواهند گشت. مسکن و اجارهبها نیز پایین خواهد آمد. چنین تحولی در بهای کالاهای مورد نیاز مردم تأثیر خواهد گذاشت. بروز ایستایی و بلاتکلیفی در خرید و فروش ملک بهویژه مسکن در نظام بازار ایران دور از انتظار نخواهد بود.
این پدیده اشک بازاریان و فروشگاههای مالهای تجاری را در خواهد آورد. روابط تجاری ایران با کشورهای اطراف و اروپا و خاور دور بهبود خواهد یافت، زیرا از یک سو فشار کنونی بر این حرکت که توسط ترامپ اعمال میشود کاهش مییابد و از سوی دیگر ارزش کنونی دلار و ین و پوند و ارزهای دیگر به سوی تقویت ارزش ریال به حرکت در خواهد آمد. این دگرگونیها، چون در یک دوره بحرانی صورت میگیرد، از دید زمان و مکان قابل پیشبینی نیستند. حالتی که هماکنون در نظام اقتصادی و برنامهریزی دیده میشود، همسانی فراوانی با رویدادهای اول انقلاب دارد. امروز سازمانهای برنامهریزی و بخشهای برنامهریزی سازمانهای دولتی هیچچیز را نمیتوانند پیشبینی کنند. این در حالی است که پیشبینیپذیری نخستین شرط هر برنامهریزی است. همراه با این تحولات باید نقش گسترش کرونا را هم وارد محاسبات کرد. پیدایش کرونا بههیچوجه قابل پیشبینی نبود. بیماری کرونا همزمان با محاصره اقتصادی باعث فشار مضاعف بر دولت کنونی ایران شده است. تغییر دولت در آمریکا همراه با تلاش جهانی برای کنترل گسترش کرونا بر وضعیت اقتصادی ایران و جهان نقش عمدهای ایفا خواهند کرد. این تغییرات اگر مثبت باشد سود آن نصیب دولت بعدی در ایران خواهد شد، زیرا دوره دوم دولت روحانی سال آینده به پایان میرسد و هماکنون رقبای انتخابات آینده به جان هم افتادهاند. هرچه که باشد یا رخ دهد، دولت کنونی ایران چوب عمده آن را خواهد خورد، زیرا اگر سودی باشد، نصیب دولت بعدی خواهد شد. دولت بعدی این تحولات را بهعنوان نتیجه عملکرد بهتر دولت خود به رخ مردم خواهد کشید. مخالفان دولت هم هاج و واج از هم میپرسند «پس چی شد» این همه زحمات ما؟
مسیح مهاجری در سرمقاله امروز روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان به زمانه باید تسلیت گفت، نوشت: به زمانه باید تسلیت گفت به خاطر محروم شدنش از فقیه نواندیش، آزاداندیش، مردماندیش و اخلاقاندیشی، چون آیتالله صانعی.
دوران ما که دوران فقر اخلاق و مردمیاندیشیدن و آزاداندیشی و نواندیشی است، اگر فقیهی این چهار صفت را یکجا داشته باشد، کیمیاست. ما دیروز با رحلت آیتالله حاج شیخ یوسف صانعی چنین کیمیائی را از دست دادیم. او مرجع تقلیدی بود که فقه اسلامی را در تراز انسانی با حفظ معیارهای فقاهت و کاملاً منطبق بر تعالیم قرآن کریم و مکتب اهلبیت علیهمالسلام عرضه میکرد. کسانی که مقلد او بودند، سینهچاک اسلام اهلبیت بودند و سوختهدلانی که بیتوجهی به اقتضائات زمانه را حس میکردند که درحال فاصله انداختن میان مردم و دین است. این فقیه اخلاقمدارِ ملتفت نسبت به نیازهای عصر و مردم و اقتضائات زمانه و البته پایبند به احکام اسلام و تقوا، هدیهای بود الهی که توانست آن فاصله را پر کند و کویر تشنه سوختهدلان را سیراب نماید.
آیتالله صانعی که از نوجوانی در مکتب امام خمینی به تربیت نفس و علم آموختن اشتغال داشت و در فراز و نشیبهای نهضت روحانیت لحظهای از همراهی کردن با رهبر انقلاب کوتاهی نکرد، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با حکم امام در مناصب مهم، کمر همت برای خدمت به مردم بست و سپس در سنگر تدریس و تحقیق در حوزه علمیه قم پشتوانهای شد سترگ برای غنا بخشیدن به فقاهت. او در این سنگر که منزل آخرش بود، علاوه بر استنباطات نواندیشانه فقهی، مجتهدانی را در مکتب فقهی و اصولی خود پرورش داد که امیدهای آینده حوزه هستند و فقاهت منطبق بر اقتضائات زمان و مکان را به سرانجامی زیبنده زمانه جدید خواهند رساند.
توجه به حقوق انسان، احیاء حقوق زنان، تبیین معیارهای حکمرانی اسلامی و دفاع از محرومان، از برجستهترین محورهای تلاشهای علمی آیتالله صانعی بودند. اینها جوششهای علمی و فکری برخاسته از تعلیماتی بودند که این عالم مجاهد از مکتب فقهی امام خمینی اندوخته بود، همان امامی که درباره او گفته است: «من آقای صانعی را مثل یک فرزند بزرگ کردهام. این آقای صانعی وقتی که سالهای طولانی در مباحثاتی که ما داشتیم تشریف میآوردند بالخصوص میآمدند با من صحبت میکردند و من حظ میبردم از معلومات ایشان».
افسوس که از این استوانه فقاهت و آزاداندیشی که پشتوانه فقهی بزرگی برای نظام جمهوری اسلامی بود، به درستی استفاده نشد و حتی مورد بیمهری نیز قرار گرفت. ما برای استمرار راهی که امام خمینی با تاسیس نظام جمهوری اسلامی در ایران گشود، به نیروهای علمی و فکری بهویژه در سطح عالی حوزه و دانشگاه نیاز مبرم داریم. بهرهمند بودن از وجود مرجعی با عالیترین ویژگیهای مورد نیاز زمانه همچون آیتالله صانعی، از امتیازات بزرگ عصر حاضر بود که اگر قدرش شناخته میشد، برای جلوگیری از انحرافات و ندانمکاریها میتوانست بسیار موثر باشد. متاسفانه از این قبیل قدرناشناسیها زیاد داشتهایم که نتیجه میداندار بودن عناصر خودشیفته و محدودنگر است. آیا ضایعهای همچون محروم شدن جامعه بشدت نیازمند ما به فقهای نواندیش، آزاداندیش، مردماندیش و اخلاقاندیش از وجود آیتالله صانعی که از تمام این ویژگیها برخوردار بود، ما را به خود خواهد آورد؟
محسن خرامین روزنامهنگار طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه همدلی با عنوان شبهقهرمانان علیه شبح ناموجود نوشت: در چند سال گذشته کمتر هفتهای بوده است که شاهد اعتراضات کوچک و بزرگ در گوشهای از کشور نباشیم؛ اعتراضاتی که ریشه اکثر آنها یا حداقل بهانه ظاهری همه آنها مسائل اقتصادی و معیشتی است. اگر چه فراوانی این اعتراضات یک امر جدید و ناشی از تشدید فشارهای اقتصادی و بینظمیهای مدیریتی است، ولی در گذشته نیز موارد مشابه کم و بیش اتفاق میافتاد. بهعلاوه در اعتراضات چند سال اخیر یک پدیده جدید یعنی حمایت وهمراهی بخشهایی از حاکمیت با اعتراضات و معترضین شکل گرفته است که سعی در انحراف و مصادره اعتراضات به نفع غیر از معترضین دارد. گفته میشود در اعتراضات خیابانی دی ماه ۹۶ که یکی از بزرگترین این اعتراضات بوده است، کلید اولیه آن از مشهد و با چراغ سبز برخی شخصیتهای مخالف دولت زده شد. این قهرمانان و شوالیههای جعلی در بسیاری از اعتراضات سالهای اخیر خود را بخشی از اعتراضات و طرفدار معترضین نشان دادهاند و خواستار حل مشکلات و بررسی مطالبات آنها شدهاند.
همراهی و همدردیها از درونحاکمیت با اعتراضات فینفسه بد نیست، اما این سوال شکل میگیرد که پس اعتراضات علیه کیست؟ و برای چیست؟
اگر بخشهایی از حاکمیت که دست بر قضا بخشها و اجزای قدرتمندی نیز هستند، خود را بخشی از اعتراضات میدانند، مقصر و مقصرین وضع و شرایط مورد اعتراض چه کسانی هستند؟
با آغاز مجلس یازدهم و ناتوانی این مجلس در پیگیری ادعاها و شعارهایی که پیشتر مطرح کرده بود، نمایندگانترجیح دادند بخشی از این پروژه جدید یعنی همراهی با اعتراضات باشند.
در هراس از انتقاد و نزدیک شدن به بسیاری از نهادها، اما دولت راحتترین و کمهزینهترین انتخاب برای نشاندندر مظان اتهام است.
ظاهرا وظیفه سایر نهادها و افراد مطالبهگری است و دولت مسئول همه اتفاقات و امور کشور است که در قبال آن باید پاسخگو باشد. در دولت نیز این مشکلات تنها متوجه چند فرد و مدیر از جمله نوبخت، جهانگیری، واعظی، روحانی، زنگنه و در سطحی دیگر فضای مجازی تحت مدیریت آذری جهرمی و برجام تیم مذاکره کننده هستهای و شخص ظریف است که پشت همه اینها نیز بخش زیادی از تقصیر متوجه سلبریتیها و تکرارکنندگانی است که شعار با روحانی تا ۱۴۰۰ سر میدادند. کلیت دولت نیز نه تنها تقصیری متوجه خود نمیداند که در مواردی از یککارنامه درخشان در اوج فشارها و تحریمها بهویژه در برخی بخشها سخن میگوید.
این نوشته انتقادات یا ضعفهای دولت و هر نهاد دیگری را منکر نمیشود، اما دولت را به عنوان تنها عامل مشکلات معرفی کردن جز تقلیل و در نهایت تشدید بحران نتیجه دیگری در بر نخواهد داشت. دیر یا زود این دولت شبیه مجلس قبلی کنار خواهد رفت و آن زمان توقع است که مشکلات خیلی زود حل شود، اما کاملا روشن است با رفتن و آمدن نمایندگان، وزرا و حتی دولتها مشکلی حل نخواهد شد.
به نظر میرسد در بیچارگی برای حل مشکلات، چاره آن است که هر کس خود را قهرمان جا بزند و با کوبیدن بر سر دولت بر نقش اسطورهای خود بیفزاید. روشن است ایننمایشها تاریخ مصرف کوتاهی خواهد داشت و خیلی زود حجم مشکلات، بساط این نمایشها و تظاهرات را برخواهد چید. در این بازی مشکل، گم و لاینحل باقی خواهد ماند و نه تنها مقصر و مسئولی پیدا نخواهد شد، که همه ژست طلبکار خواهند گرفت.
همراهی نمایشی بخشهایی از حاکمیت با اعتراضات به انحراف از مطالبات منجر میشود و اعتراضات را محملی برای برخی تسویه حسابهای سیاسی و متینگهای انتخاباتی قرار خواهد داد.
این روزها همه گروهها و نهادها، «دونکیشوت» وار نسبت به وضعیت اقتصادی، معیشتی و موضوعات مربوط به کرونا علیه یک «شبح ناموجود» که ظاهرا عنان همه امور را در اختیار دارد معترضاند و این ژست اعتراضی، کمهزینهترین کار خواهد بود و البته فرصتی برای نمایش و تمرین قهرمانی و فرار از مسئولیت و پاسخگویی در قبال مشکلات است.