به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه سی ام شهریور ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که مخالفت انگلیس، فرانسه و آلمان با طرح «اسنپ بک» امریکا طی یک بیانیه و واکنش فرمانده کل سپاه به گزافهگوییهای رئیس جمهور امریکا از برجسته ترین تیترهای صفحات نخست روزنامههای امروز هستند.
روزنامه ایران عنوان دست رد اروپا را تیتر کرد و همدلی تیتر مکانیسم ماشه برگشت خورد را انتخاب کرد. سخنان سردار سلامی نیز با تیترهایی همچون قول انتقام در وطن امروز، کرک و پشم امریکا را به باد میدهیم در جوان و خط و نشان سپاه برای قاتلان حاج قاسم در خراسان برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم.
احمد آزادمرد، طی یادداشتی در شماره امروز آفتاب یزد نوشت:- چرا مردم باید در فشار باشند؟ این عنوان سخنان آقای دکتر حسن روحانی رئیس جمهور در برنامه خبری ساعت ۱۴ روز چهارشنبه ۲۶ شهریور ماه بود او که در جلسه هیئت دولت سخن میگفت توضیح نداد که منظور ش از مردم کیست و چه کسی آنان را تحت فشار قرار میداده؟ وی در قسمت دیگری از سخنانش گفت ما باید نظارت کنیم وهمچنین اضافه کرد مردم نباید فکر کنند ما دست روی دست گذاشتهایم و از قیمتها بیاطلاعیم! آقای روحانی در بخش دیگری از سخنانش برای نظارت و کنترل قیمتها گفت من معاون اول رئیس جمهور را برای نظارت و پیگیری مامور کردم؛ و در ادامه از سازمانهای نظارت، تعزیرات وقوه قضائیه درخواست کمک نمود. آقای رئیس جمهور در حالی از عدم رضایت خود از تحت فشار بودن مردم سخن میگفت و قوه قهریه را برای برداشتن این فشار بیاری میطلبید که گویا نمیدانست در چه جلسهای در صدر نشسته و اصحاب این جلسه را چه افرادی و با چه عنوان ومسئولیتی تشکیل میدهند. زیرا اگر غیر از این بود در ابتدا بیان استفهامی خود خطاب به یکی از وزرای حاضر میپرسید چرا مردم باید تحت فشار باشند؟ تا اگر پاسخ قانعکنندهای نداشتند با او برخوردی مناسب نماید.
از اینها که بگذریم آقای رئیس جمهور به عنوان بالاترین مقام اجرایی وقتی میگوید مردم فکر نکنند ما دست روی دست گذاشتهایم و از قیمتها بیاطلاع نیستیم، نگفتند از کی و از چه زمانی از گرانی بیرویه واز چه زمانی از فشار بر مردم مطلع شده اند؟ و پس از آگاهی چه اقدامی انجام داده اند؟ که امروز با چنین وضعیت دشواری روبه رو شدیم که فریاد خود ایشان هم درآمده! پرسش اینجاست که آیا آقای رئیس جمهور اعتقادی به این اصل و واقعیت دارند که اقتصاد یک علم است و رونق اقتصادی نیاز به زیرساختها و سازوکارهایی دارد که نادیده انگاشتن به آن اصول موجب نابسامانی بازار میشود. جناب رئیس جمهور کنترل و تنطیم نرخ ارزاق در وهله اول نیاز به بدست آوردن قیمت تمام شده و مبنا قرار دادن آن است و متعاقب آن تناسب اصل عرضه و تقاضا و بدنبال آن فراهم بودن شرایط صادرات و در نظر گرفتن جوایز صادراتی، نه با روشهای اعلام شده.
بهمن آرمان اقتصاددان طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه جهان صنعت با عنوان طرح حمایتی یا سیاست پوپولیستی! نوشت: بر اساس تجارب به دست آمده، سیاستهای پوپولیستی که اوج آن را در دولتهای نهم و دهم دیدیم، نهتنها در ایران بلکه در سایر کشورهای جهان نیز همواره با شکست روبهرو شده است. اگر بخواهیم به صراحت در خصوص این موضوع اظهارنظر کنیم میتوانیم به سرنوشت کشورهای اروپای شرقی، کوبا و کره شمالی نگاهی بیندازیم.
در حال حاضر کشورها به سمت تقویت طرف عرضه اقتصاد حرکت کردهاند. به این ترتیب هر حمایتی که در دستور کار دولتها قرار میگیرد در راستای افزایش عرضه کالاها و خدمات خواهد بود. اگر نمایندگان مجلس قصد حمایت از اقشار آسیبپذیر و کمدرآمد جامعه را دارند باید به بررسی این موضوع بپردازند که چرا با گذشت ۴۱ سال از انقلاب هنوز اقلام اساسی مصرفی جامعه جزو ۱۰ قلم اصلی کالاهای وارداتی هستند. با توجه به اینکه میزان مهاجرتهای صورت گرفته از ایران بر اساس گزارش مرکز آمار ۷/۹ میلیون نفر برآورد شده، جمعیت فعلی ساکن ایران در بهترین حالت به ۷۰ میلیون نفر هم نمیرسد. با وجود اینکه ایران کشور کوچکی در ابعاد جهانی است، اما جزو پنج کشور بزرگ واردکننده جو، روغننباتی و در پارهای از موارد شکر محسوب میشود. در همین چند ماهه اخیر قیمت مرغ به رقم بیسابقهای رسید که مردم با درآمدهای پایین قدرت خرید آن را ندارند. دلیل اصلی آن هم این بود که تمامی نهادههای دامی از کنجاله گرفته تا ذرت و جو جزو اقلام اصلی وارداتی هستند.
ایران یکی از کشورهایی است که کمترین یارانه را به بخش کشاورزی پرداخت میکند. برای همین است که این بخش همچنان به شکل سنتی اداره میشود. در مناطق مرکزی، نیمهبیابانی و حتی در مناطقی که با کویر همجوار هستند و باغهای میوه به صورت غرقابی آبیاری میشوند، کشاورزان حتی اقدام به کاشت برنج نیز میکنند. این موضوع نشان میدهد که کشاورزی ما هیچگاه نتوانسته خود را با علم و تکنولوژی روز همراه کند. مطابق مطالعاتی که در سازمان جهاد کشاورزی خوزستان (که به عنوان بزرگترین تولیدکننده ذرت دامی در ایران شناخته میشود) انجام شده، در صورت استفاده از آبیاری قطرهای و افزایش سطح زیر کشت، این استان نهتنها میتواند تمام ذرت مورد نیاز ایران را تامین کند بلکه میتواند به یک صادرکننده عمده نیز تبدیل شود. این منطق در خصوص جو و سایر نهادههای دامی همچون شکر نیز میتواند صدق کند. اما ما میبینیم که محصولی، چون برنج کماکان به روشهای بسیار قدیمی و سنتی کشت میشود که این موضوع نه منجر به کاهش قیمت آن میشود و نه میزان برداشت در هکتار آن را افزایش میدهد؛ بنابراین مشکلات ایران چیزهای دیگری است و اگر واقعا مجلس قصد دارد کمکی به تامین کالاهای اساسی قشرهای با درآمد پایین کند باید منابع کشور را صرف مکانیزه کردن کشت محصولات کشاورزی همچون برنج کند که هنوز هم به وسیله دست نشاکاری میشود. به این ترتیب طرح مجلس برای اعطای کالاهای اساسی تنها یک مُسکن موقتی است، درست مانند طرح اعطای یارانه نقدی ۴۵ هزار تومانی که دولتهای نهم و دهم فکر میکردند اعطای این میزان یارانه مشکل مردم را حل خواهد کرد. اگرچه راهحلهای آسانی برای رفع مشکلات پیچیده جامعه ایرانی وجود دارد، اما مجلس همچون گذشته راهحل نادرستی را پیشه کرده و در نهایت به جای اینکه به دولت کمک کند، هزینه جدیدی را هم بر سیاستگذار تحمیل میکند. از اینرو میتوانیم پیشبینی کنیم که پیشنهاد مجلس از ابتدا محکوم به شکست خواهد بود و نهتنها اثری نخواهد داشت بلکه تاثیراتش را طی مدت کوتاهی از دست خواهد داد.
عبدالرضا فرجی راد سفیر پیشین ایران در نروژ در بخشی از یادداشتی در شماره امروز ایران با عنوان پیام صریح بیانیه اروپا به امریکا نوشت: تا اینجای کار دولت ترامپ در سیاستهای خود در قبال ایران متحمل شکستهای متعددی شده که این موقعیت مستلزم پاسخگویی او به حامیان و هوادارانش است؛ بنابراین قصد دیگر ترامپ از روی آوردن به مکانیسم ماشه این است که بگوید ما میخواهیم کاری کنیم، اما دیگران و به طور خاص، اروپا مانع کار ما میشوند، اما در نهایت مجبور هستند که از ما تبعیت کنند. این کاری بود که دولت امریکا در تمام پروسه بازگرداندن تحریمها و وضع تحریمهای تازه انجام داد و بر آن تأکید داشت. در اینجا وجوه تبلیغاتی و نمایشی این کارها حتی شاید بیش از وجوه عملیاتی برای ساکنان کاخ سفید دارای اهمیت باشد. .
اما کاری که اروپاییها کردند، بجز پیامهای مکرر رفتارهای سیاسی آنها در این ۴ سال مبنی بر مخالفت با یکجانبهگرایی امریکا، پیام دیگری هم داشت. آنها میخواستند بگویند ما موافق ماندن ترامپ در کاخ سفید نیستیم، چرا که اگر جز این بود تا این اندازه مانعی جدی بر سر راه اقدام او برای فعال کردن مکانیسم ماشه نمیشدند و سعی میکردند بیش از آنچه که امروز شاهد هستیم، موقعیت میانه را در مسائل ایران و امریکا در خصوص برجام حفظ کنند. این هم پیامی است که بعید است رأی دهندگان امریکا و مهمتر از آنها، الیتهای فعال در این کشور آن را درک نکنند.
اما فارغ از این ابعاد، تأثیرات عملی رفتار امریکا چه خواهد بود؟ دولت امریکا سعی میکند نمایش خود را به هر نحوی ادامه دهد تا حداقل در منظر مردم امریکا خود را دست برتر و بازیگر تعیین کننده نشان دهند. احتمالاً از اولین کارهای آنها طی هفتههای آینده تحریم چند شرکت به بهانه داشتن روابط اقتصادی و تجاری با ایران خواهد بود. اما اقدام خطرناکی که میتوانند دست بزنند، متوقف کردن کشتیهای ایرانی به بهانه بازرسی است. از آنجا که امریکاییها مدعی هستند که یک طرفه مکانیسم ماشه را فعال کردهاند شاید بدون محاسبه منطقی دست به چنین کاری بزنند تا در تبلیغات خود بگویند ما برای مطمئن شدن از اینکه شناورهای ایرانی سلاح حمل نمیکنند، مواردی را بازرسی کردیم. چنین اقدامی فی نفسه تنشزا است و البته میتوان پیشبینی کرد که باز هم همدلی بینالمللی را برنمیانگیزد. در صورتی که ترامپ نتواند عقبماندگی خود از بایدن برای انتخابات را جبران کند، احتمال چنین رفتارهای خطرآفرینی توسط امریکاییها افزایش پیدا میکند تا در داخل امریکا موجی احساسی به نفع ترامپ شکل بگیرد. به عبارتی او این پتانسیل را دارد که برای رفع عقبماندگی در برابر رقیبش به اصطلاح معروف «کافه را به هم بریزد» و در یک جو متشنج برای خود رأی خلق کند. شاید احتمال این رفتار قطعی و زیاد نباشد، اما منتفی هم نیست. ترامپ در تمام این معادلات از همان ابتدا سعی داشت تا قدرت اقتصادی را تبدیل به عامل تعیین کننده کند. روند اتفاقات ۴ سال اخیر، اما نشان داد که الزاماً اینطور نیست. خصوصاً در شرایط فعلی هر چند مسأله قدرت اقتصادی امریکا بسیار اهمیت دارد، اما سابقه اتفاقات نشان داد که ایران، عقلانیت و محاسبهگری دیپلماتیک خود را تبدیل به عامل تعیین کننده در این بازی کرده و به نظر میرسد که باید همچنان این عامل تعیین کننده را در اوج کارآمدی خود حفظ کند.