به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه دوازدهم مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که عناوین مرتبط با ابتلای ترامپ به کرونا و آثار آن در کمپین انتخاباتی او بر بورس آمریکا و اقتصاد این کشور در بیشتر روزنامههای امروز برجسته شده است.
سخنان سیدحسن خمینی با تیترهایی همچون برای عبور از بحرانها، راهی جز همراهی مردم نیست و حذف بزرگان تحریف نیست، مضحکه است که حاوی انتقاد او از حذف فرماندهی آیت الله هاشمی در جنگ است نیز در چند روزنامه مورد توجه قرار گرفته است.
انتقاد قالیباف از دولت درباره ارزش پول ملی و بررسی طرح کمک معیشتی مجلس از دیگر موضوعاتی است که در روزنامهها به چشم میخورد.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
روزنامه ایران در یادداشتی با عنوان تبعات برخی تصمیمها را میدانیم، نوشت: این روزها حکایت دولت روحانی، حکایت کیسه بوکسی شده که هر کس از راه میرسد و میخواهد اظهار نظری کند و نشان دهد اصطلاحاً سری میان سرها دارد، یا به شکل محترمانه نقدی حواله دولت میکند یا غیرمحترمانه مشتی بد و بیراه به دولت نسبت میدهد. مخالفان و منتقدان اصرار دارند این حرف خود را به کرسی بنشانند که تحریمها یا اساساً سهمی در مشکلات امروز کشور ندارد یا اگر هم دارد، چندان قابل توجه نیست و در حقیقت مسئولیت همه گرفتاریها را به دوش دولت بیندازند.
در این میان آنچه جای تأمل دارد، ادعاها و مواضع برخی شخصیتهاست که در هیچ جای این مصاف سخت دولت با جنگ اقتصادی تحمیل شده از سوی امریکا نه تنها همراهی نکرده بلکه در مواردی برای دولت ایجاد مانع هم کردهاند. یکی از مصادیق این ادعا، آیتالله مجتهد شبستری عضو محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام است که در گفتوگویی کوتاه با تسنیم تکلیف یا مسئولیت خود در همدردی با مردم و ارائه راهکار برای رفع مشکلات را همین دانسته که بگوید مشکلات همه ناشی از بی تدبیری دولت است والسلام. او گفته: «گرچه تحریمها در نابسامانی اقتصادی بی تأثیر نیست، اما واقعیت این است که بخش زیادی از این مشکلات حاصل بی تدبیری داخلی است.» ایشان حتی از اینکه برخی مسئولان دولتی گفتهاند مقصر مشکلات و تحریمها امریکا است هم گلایه دارد و گفته است: «برخی میخواهند دشمن را مقصر اصلی مشکلات معرفی کنند، واقعاً این بی انصافی و غیرقابل قبول است کم کاری خودمان را به حساب دشمن بنویسیم باید بدانیم که مردم هوشیار و آگاه هستند و مسائل را به درستی درک میکنند.»
حضرت آیتالله! ما هم فکر میکنیم مردم هوشیار و آگاه هستند و کم کاریها را به حساب دشمن نمیگذارند. دولت هم مدعی نیست که عملکردش بدون اشکال بوده است، اما مهم این است که هر کس سهم و مسئولیت خودش را هم بداند و از فرافکنی پرهیز کند. شما به عنوان عضو محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام آیا قبول دارید بلاتکلیف گذاشتن لوایح مرتبط با «افای تی اف» مشکلاتی برای کشور ایجاد کرد؟ آیا امروز فکر نمیکنید تبعات نپیوستن به آن کار تبادلات بانکی و مالی را سخت کرده است؟ آیا این تبعات امروز در زندگی و معیشت مردم سرریز نشده است؟
بسیاری از کارشناسان اقتصادی هشدار دادند که ورود ایران به لیست سیاه حتماً وضعیت را برای تبادلات بانکی دشوارتر خواهد کرد. از جمله مجیدرضا حریری رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین که گفته بود «از منظر اقتصادی هیچ عقل سلیمی نمیتواند با پیوستن به FATF مخالفتی کند. ما با کشورهای دوست و مخالف امریکا هم وقتی تجارت میکنیم، آنها عضو نبودن در FATF را یک مشکل مهم میدانند. ماجرا شبیه یک زندانی است که در سلول خود قرار دارد و پایش را با طنابی بستهاند. خلاص شدن از طناب به معنای آزادی زندانی نیست، ولی با قطع کردن طنابهای اضافی میتوان تا حدودی از مشکلات کاست.» لعیا جنیدی معاون حقوقی رئیس جمهوری که پیش از این نسبت به تبعات نپذیرفتن افای تی اف هشدار داده بود اخیراً در گفت و گویی با «ایران» گفته است: «ما گرفتار محدودیتهای بیشتری شدیم؛ فراموش نکنید الان اقدامات مقابلهای که برگردانده شده، نحوه اجرای آنها به صلاحدید دولتهاست و بنابراین دست آنها بازتر است. اما ممکن است در چند اجلاس بعدی درباره نحوه اعمال هم ورود کنند و گروه اقدام مالی به طور دقیق محدودیتها را مشخص کند.»
فرافکنی و نسبت دادن همه گرفتاریها به دولتی که در حکم آفتاب لب بام است شاید آورده سیاسی و جناحی در آستانه انتخابات برای برخی جریانهای سیاسی داشته باشد، اما فراموش نشود که از فردای پیروزی احتمالی در انتخابات خود همین آقایان مخاطب نقدهای امروز خودشان خواهند بود. با این وصف حداقل اعضای محترم مجمع تشخیص مصلحت و از جمله آیتالله مجتهد شبستری که از ابتدا مخالف پیوستن به افای تی اف بودند و در نهایت هم آن را بلاتکلیف در مجمع رها کردند، خیلی برازنده سخن گفتن از بی تدبیری نیستند.
احمد غلامی، سردبیر روزنامه شرق در بخشی از سرمقاله امروز خود که به بررسی اداره کشور توسط دولتهای ایران با بهره گیری از سیاستهای بازارمحور اقتصاد و افکار عمومی نوشت: رئیس دولت دهم درست تشخیص داده بود، در اقتصاد بازارمحور آنهم از نوع رانتی آن برای تصمیمهای آیندهاش باید ابزاری میداشت تا کسانی خارج از دولتش نتوانند محدودش کنند. شرایط برای دولتهای نهم و دهم مهیا بود. نفت در بالاترین قیمت به فروش میرسید و افکار عمومی نیز با همه مخالفتهایی که وجود داشت، در چنته رئیس دولت بود؛ اما رئیس این دولت با تمام تلاشی که کرد و حتی با استفاده از جریانهای موجود در تکنولوژیهای انضباطی و امنیتی نتوانست مهار این دوگانه را به دست بگیرد و عدم موفقیتش در این رقابت موجب بیاعتمادی و بیمناکی حامیانش شد. در دولت روحانی تکنولوژی امنیتی اینبار به شیوه استراتژیک به کمک روحانی آمد تا او را بر اریکه قدرت بنشاند. روحانی که خود سابقه امنیتی داشت، میدانست دولتهای نهم و دهم با شکست در تصاحب این تکنولوژیها به بیاعتمادی بسیاری دامن زدهاند. روحانی با رهاکردن مسئولیتها و نتایج بهکارگیری تکنولوژی انضباطی در جامعه بر تکنولوژی امنیتی پافشاری کرد.
اوضاع وخیم منطقه خاورمیانه هم فرصت کاربردیکردن تکنولوژی امنیتی را به او میداد. روحانی توانست در سایه تکنولوژی امنیتی قدمهای مؤثری در سیاست خارجی بردارد. اقبال دولت روحانی در این بود که شیوههای انضباطی آن زمان اثرگذاری خود را در جامعه تا حدودی از دست داده بودند و مخالفان او دیگر نمیتوانستند فشارهایی از جنس و جنم دولت اصلاحات بر دولتش وارد کنند. روحانی بیش از هر چیز با محورقراردادن تکنولوژی امنیتی درصدد بود اوضاع را در کنترل بگیرد، به این امید که مخالفانش در هر صورت ضد امنیت نخواهند بود. تاحدودی هم حسابش درست از آب درآمده بود و اگر برجام شکست نمیخورد، با سهولت میتوانست اقتصاد و افکار عمومی را اداره کند و پس از اتمام دولت تدبیر و امید در برآمدن دولت بعدی اثرگذار باشد؛ اما نافرجامی روحانی با شکست برجام کلید خورد. دولت روحانی که اکنون به انتهای راه نزدیک میشود، چیزی برای ازدستدادن و بهدستآوردن ندارد. اکنون مواجهه دولت دوازدهم با هر دو تکنولوژی انضباطی و امنیتی انفعالی است؛ این انفعال در سیاست داخلی عیان است. شاید فرصت باقیمانده برای دولت روحانی، انتخابات آمریکا باشد و برخورد رئیسجمهور پیروز با دولت او؛ اگرچه از هماکنون به روحانی هشدار دادهاند نگاه از بیرون برگرفته و به داخل متمرکز شود. آیا توصیه نگاه به درون بیش از آنکه ریختن آب پاکی بر دستان روحانی باشد که هست، نقشه راه دولت سیزدهم نیست؟
غلامرضا سلیمانی در بخشی از یادداشتی با عنوان بورس سهام و چراغ سبز؟ در شماره امروز اعتماد نوشت: در این وضعیت اقتصادی چه بازار جذاب و مناسبی وجود دارد، چهار بازار معروف مثل بازار مسکن، بازار ارز، بازار طلا و بازار بورس در وضعیت فعلی کشورمان وجوددارد بازار مسکن به اندازه کافی رشد یافته و قیمت هر مترمربع در بعضی از مناطق تهران به قیمت مناطق معروف کشورهای جهان رسیده وحتی با قیمت دلار تنظیم شده است. بازار ارز با نوسان زیادی مواجه است و دولت دائم در حال مقاومت ومبارزه با افزایش آن است و به دلیل اقتصاد مبتنی بر ارز در ایران بانک مرکزی و دولت بهطور مداوم در حال مدیریت نرخ ارز هستند، هرنوع نوسان در بازار ارز بهطور لحظهای بر قیمت انواع محصولات اعم از وارداتی یا تولیدات داخلی و حتی خدماتی تاثیر میگذارد و به همین دلیل دولت و مسوولان نگران آن هستند. بازار طلا و سکه جزو بازارهای بسیار جذاب هستند، اما نگهداری فیزیکی آن از نظر امنیتی سخت است و امکان تهیه آنها مشکلاتی به همراه دارد منجمله خرید و فروش مقدار زیاد آن دردسر ساز است واز نظر روانی افزایش قیمت آن نیز مذموم و مردم نگران میشوند. اما دربازار سرمایه و بازار سهام چه اتفاقی میافتد.
اولا قیمت سهام به چند عامل بستگی دارد به میزان نسبت p/e یا ارزش جایگزینی و یا انتظار سودهای آتی و ... (که بحث بیشتری میخواهد) هرچه این بازار سرمایه تقویت شودنقدینگی بیشتری جذب میکندو میتوانداز طریق افزایش سرمایه باعث رونق تولید شود و این پول سرگردان را جمع کند بدون آنکه اثرات خیلی فوری بر قیمت بقیه محصولات و مواد غذایی و نیاز ضروری مردم بگذارد. وقتی مردم از سبز بودن نماد با خبر میشوند خوشحال میشوند، در حالی که با افزایش دیگر شاخصها و نرخها بقیه بازارها ناراحت میشوند. در ایران تا مدتها بازار سرمایه در مقابل بازار پولی خیلی کوچک بود و الان دارد جایگاه واقعی خودش را به دست میآورد، اما یادمان باشد این بازار هم سازوکار خودش را دارد هم به وضعیت تولید و هم به قیمت ارز و هم سوددهی و در یک نگاه کلی با سیاستهای اقتصادی و سیاسی کشور ارتباط دارد پس انتظار سبز بودن دایمی شاخص، انتظار درستی نیست، اما انتظار سود بیشتر از سود بانکی و سود ناشی از سرمایهگذاری free risk در یک دوره مالی طبیعی است. باید طوری بازاربورس سهام مدیریت شود تا از سود چند صددرصدی جلوگیری شود و، اما این تحلیل منطقی به صاحبان سهام داده شود که بازاری مطمئنتر از دیگر بازارها است. سیاستگذاران و ناظران باید برای جلوگیری از سفته بازی نادرست و دستکاری در قیمت سهام طوری برنامهریزی کنند که شائبه بورس دولتی و حمایتی بودن بورس پیش نیاید.
برای همه تحلیلگران مالی و بازار سرمایه روشن بود که این نوع افزایش دایمی در چند ماه اخیر صحیح نیست و کاهش این روزها خیلی دور انتظار نبود ولی در آینده انتظار این است که اجازه رشد غیرطبیعی به شاخص بورس و قیمت سهام را ندهند، اما در نهایت لازم است ذهن مردم را با اعتماد سازی سبز کرد، در آن صورت چراغ بورس هم سبز خواهد شد و توصیهای به سهامداران حقیقی شود که عجلهای در فروش نداشته باشند که بیشتر ضرر میکنند.