به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۷ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که موج توهین و تهدید به استیضاح و اعدام علیه روحانی از یک سو، پایان تحریمهای تسلیحاتی ایران پس از سیزده سال و تیترهای مرتبط با سند قضایی ابلاغ شده توسط رئیس قوه قضاییه از سوی دیگر، از مواردی است در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
رضا دهکی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان جنگ مغلوبه جناحی نوشت: اگر از ابتدای انقلاب اسلامی تا پایان دوران جنگ ۸ ساله ایران و عراق را – به دلیل عدم تفکیک جناحی و گرایش چهرههای سیاسی – فاکتور بگیریم در طول سه دهه باقی مانده، در زمانهای گوناگون، هر دو جناح سیاسی کشور کرسیهای انتخابی ممکن در مجلس و دولت را در اختیار داشتهاند. در این میان، مجلس حتی در زمان وجود اقلیت قابل توجه و موثر نزدیک به اصلاحطلبان نیز از نظر تعداد کرسی، اکثریتی از آن اصولگرایان داشته، اما دولت، میان طیفهای گوناگون دو جریان دست به دست شده است. در واقع هر دو جناح سیاسی و از طیفهای مختلف این دو جریان، آزمودهاند در این ورطه بخت خویش. درباره نتیجه این زمامداری هم هر جریان سیاسی و البته بیرون از آنها، هر کسی از ظن خود یار ماجرا میشود؛ چنان که هیچ بقالی نمیگوید ماست من ترش است و نقاط مثبت احتمالی کارنامه رقیب هم به غمض عین رقیبانه دچار میشوند. حتی در این ارزیابیها، آثار بیرونی بر عملکرد دولتها و مجالس نادیده گرفته میشود؛ چه عبور از جنگی سخت و طولانی باشد، چه جدلهای بحرانی در سیاست داخلی، چه افزایش قابل توجه درآمد نفتی، چه نتایج مذاکرات هستهای و چه تحریمهای سنگین اقتصادی! حتی در این میان، دولتی برخاسته از اصولگرایی و با حمایت اصلاحطلبان و شعار اعتدال و میانهروی به میدان آمد تا طرح یک جریان سوم درون حاکمیتی را رقم بزند، اما حالا از سوی هر دو جناح سنتی محل انتقاد است.
ادبیات توهین و تحقیر و هجمه در فضای سیاست جهان چندان عجیب نیست. در طول تاریخ، کلام، همواره یکی از ابزارهای جنگ و جدال بوده است. اما در نظامی که با نام جمهوری اسلامی بر سر کار آمده و در کنار شعارهای گوناگونش، رویکردی مبتنی بر اخلاقیات در سیاست را مدعی است و حتی رویدادهایی مثل آن چه در مناظرات انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا میگذرد را زیر سوال میبرد، استفاده از این ادبیات – حداقل در کلام – همواره نکوهش شده است. در شرایطی که این روزها بخشی از جریان اصولگرایی از آب گلآلود وضعیت پرانتقاد جامعه نسبت به شرایط روز اقتصادی، اجتماعی و ... ماهی میگیرند و بر این موج، به جای ادبیات نقد و انتقاد، تیغ توهین برکشیدهاند، این سوال مطرح میشود که آیا برای این جوالدوزها، جای سوزن زدن به خود هم هست؟ یا این شرایط برافروختن آتشی است که دودش به چشم خود این فحاشان هم میرود؟
نکته بزرگتر، اما این که اساسا چنین جدلهایی برای مردم چقدر مهم است؟ در سالهای اخیر، شنیدن شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» از سوی معترضان به شرایط گوناگون اقتصادی و سیاسی، بارها مورد توجه و تحلیل سیاسیون قرار گرفته است. حتی اگر به سبک برخی سیاسیون، این شعارها را وارداتی بدانیم، به هر حال واقعبینانه این است که عدهای هم باید باشند که به آن باور داشته و آن را تکرار کنند. مشاهده فضای اجتماعی، حتی در گفتوگو با بدنههای هر دو جریان نشان میدهد که حتی اگر نه به این تند و تیزی، اما از دیدگاه باورمندی، علاقه، حمایت و عمل، توجه به این جدلهای کلامی اصلاحطلبی-اصولگرایی کاهش جدی داشته است. در واقع با توجه به نقشآفرینی هر دو جریان سیاسی در مناصب انتخابی ممکن، هیچ یک نمیتواند بدون توجه به گذشته عملکرد خود و چهرههای منتسب و مورد حمایت خود، به دیگری بتازد. حتی به نظر میرسد استفاده انتخاباتی از این حربه نیز دیگر نزد قاطبه مردم موثر نیست و زدن حریف حتی به تندترین کلام ممکن، نه هورای این سو را به دنبال دارد و نه دفاع آن سو!
در چنین شرایطی که هر حرفی، با ندای «تو برو خود را باش» قابل مواجهه است، شاید بهتر باشد که جریانهای سیاسی به واقع ز تعارف کم کنند و بر مبلغ افزایند و بدانند که به عمل کار برآید به سخندانی و سخنرانی نیست! مشاهده اجتماعی میگوید که برای اغلب مردم مهم نیست که اصلاحطلبان یا اصولگرایان در دولت یا مجلس سر کار باشند، بلکه مهم این است که هر کسی بر سر کار میآید، با هر تدبیری، اقتصاد رو به بهبود رود، ایران وجهه بهتر و متعاملتری با جهان داشته باشد، آسیبهای اجتماعی کاسته و آزادیهای مدنی افزایش یابند و به طور کلی ایرانیها زندگی بهتری را تجربه کنند، نه این که سال به سال، دریغ از پارسال بخوانند!
صلاحالدین هرسنی کارشناس مسائل بینالملل در بخشی از یادداشت امروز خود با عنوان ناگفتههایی از پایان تحریمهای تسلیحاتی در جهان صنعت نوشت: حال که پروژه تمدید تسلیحاتی واشنگتن به شکست انجامیده، به همین خاطر است که ایران چنین پایانی را یک فرصت تلقی کرده و میکند چراکه ایران میتواند از فردای لغو تحریم تسلیحاتی و البته در راستای تقویت بنیه پدافندی و بیشتر در راستای برقراری موازنه وحشت در قبال ایذا و آزار غرب یا همان پروژه ایرانآزاری، جنگندههای پیشرفته نسل چهارم را خریداری یا پهپادهایی با قابلیت بهتر را توسعه داده و مورد استفاده قرار دهد. افزون بر این ایران در راستای لغو تمدید تسلیحاتی میتواند جنگندههایی مانند سوخوی ۳۰، تانک، شناور و سایر تسلیحات از روسیه و چین خریداری کند. به این ترتیب میتوان دید که در آزادی عمل ایران در تجهیز خود به ادوات تسلیحاتی، لغو تحریمهای تسلیحاتی میتواند به فرصتی برای ایران تبدیل شود.
اما آنسوتر و به بخش دیگر ماجرا اگر نظری از سوی واقعبینی افکنده شود، خواهیم دید که وضعیت از فردای پایان تحریم تسلیحاتی برای ایران کمی بغرنج است و اساسا بدون چالش نیست. این وضعیت بیش از همه با وضعیت اقتصاد و مناسبات و روابط کشورهایی است که در جبهه مخالف ایران قرار دارند.
در این ارتباط مهمترین و بزرگترین چالش پیشروی ایران در خرید ادوات تسلیحاتی همان معضل اقتصاد ایران است چرا که خرید این ادوات به هزینههای هنگفت نیاز دارد. لاجرم به جهت شکننده بودن و ضعف چنین اقتصادی، ایران آزادی عمل لازم را در خرید این تجهیزات ندارد و مهمتر از همه آنکه چهبسا ممکن است بسیاری از کشورها که در جبهه مخالف ایران قرار دارند بخواهند خود را با خرید چنین تسلیحاتی برای مقابله با ایران تجهیز کنند. در ضمن صرف وجود امکانهای لازم، اینگونهها هزینهها آنهم در شرایط اقتصاد فشل و معیوب نباید صرف خرید جنگافزارهای تسلیحاتی شود. اینکه روحانی اعلام کرده از فردای پایان تحریمهای تسلیحاتی ایران میتواند به خرید و فروش تسلیحاتی بپردازد، لااقل در شرایط فعلی اقتصاد ایران و روزگار کرونایی خبر خوبی برای مردم ایران نیست و روحانی بهتر است به جای اعلام این خبر، گوش به بانگ و غریو شکایات و گلایههای مردم از اقتصادی دهد که او عهدهدار مدیریتش بوده است. اگرچه در شرایط آنارشیک ساختار نظام بینالملل و در شرایط تسلط پارادایم هابزی مجهز شدن به ادوات تسلیحاتی مقرون به صواب است، اما در شرایط فعلی سامان دادن به اقتصاد اولویت بیشتری دارد و اگر روحانی وعده در دسترس قرار گرفتن واکسن آنفلوآنزا یا حتی کشف و ساخت واکسن کرونا را از فردای پایان تحریم تسلیحاتی به مردم میداد، بهتر بود. افزون بر این و آنگونه که قراین و شواهد نیز نشان میدهند، تلاش ایران برای تجهیز ادوات تسلیحاتی سبب ترغیب و افزایش انگیزه واشنگتن برای پیمودن مسیر اسنپ بک یا همان بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران خواهد شد که نتیجه آن میتواند به اعتبارزدایی از برجام منجر شود و حتی سبب خواهد شد که در صورت ورود جو بایدن به کاخ سفید نیز مذاکره با ایران بر سر برجام سخت و چالشبرانگیزتر شود. مزید بر همه آنها ترس از واشنگتن آن هم به جهت مجازاتهای تحریمی به بسیاری از کشورها، آزادی عمل لازم را برای خرید و فروش تسیلحات به ایران نخواهد داد. از سوی دیگر به نظر نیز نمیرسد که شرایط حتی با ورود جو بایدن به کاخ سفید برای ایران مناسبتر شود. به رفتارهای سینوسی و پاندولی چین و روسیه و حتی اروپا نیز نباید اعتماد کرد.
صادق زیباکلام استاد دانشگاه در سرمقاله امروز روزنامه آرمان ملی با عنوان آیا کشور به نرمش قهرمانانه نیاز دارد، نوشت: آقای مجتبی ذوالنوری درباره ریاستجمهوری سخنان کاملی را ایراد نکرده است. کاش امکان داشت یک نظرسنجی از مردم صورت بگیرد و از آنها بپرسیم چه کسانی باعث به وجود آمدن بیشتر این در کشور شدهاند. اگر آقای حسن روحانی در صدر این نظرسنجی قرار میگرفت آن وقت میتوانستیم بگوییم صحبتهای آقای ذوالنوری درباره رئیسجمهور درست بوده است. خیلی از افراد بیشتر از رئیس دولت در وضعیت بهوجودآمده مقصر هستند، ازجمله همین رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس یازدهم یکی از مقصران شرایط بهوجودآمده است. آقای ذوالنوری در زمانی که دونالد ترامپ از برجام خارج شد به جای اینکه سعی کنند برجام را حفظ و نجات دهند، در وسط مجلس شورای اسلامی، پرچم ایالاتمتحده و برجام را آتش زدند و آن نمایش را در پارلمان راهاندازی کردند. اما درباره سخنان رئیسجمهور عرض میکنم که ایشان صحبت جدیدی نکردهاند. فقط دکتر روحانی به نظرم در حال آمادهسازی یک تغییر یا به اصطلاح نرمش قهرمانانه دوباره است. ما میتوانیم هم اسم این کار را نرمش قهرمانانه یا صلح بگذاریم، اما آنچه کاملا مشخص است نشاندهنده این است که شرایطی که در آن قرار داریم، بسیار سخت است و کفگیر هم به ته دیگ خورده است و بهتدریج با مشکلاتی روبهرو خواهیم شد که باید بتوانیم آنها را ابتدا مدیریت و سپس با تدبیر کاهش دهیم. حتی پیشبینی میشود دولت برای دادن حقوق کارمندان هم با مشکل مواجه شود که همکاری همه قوا را میطلبد.
بنابراین رئیس دولت احتمال اعتقاد دارد باید به یک شکلی حالا چه نرمش قهرمانانه یا صلح امام حسن (ع)، شرایط را تغییر دهیم. چه دونالد ترامپ رئیسجمهور شود یا جو بایدن به پیروزی برسد دولت ظاهرا چارهای جز تغییر برخی ایدهها را ندارد. اگر دونالد ترامپ در انتخابات پیروز شود، قصد دارد هزینه بیشتری بر ما تحمیل کند البته ما هم میتوانیم مشکلاتی برای آنها ایجاد کنیم. اگر جوبایدن برنده شود با هزینه کمتری حرکت میکنیم. اینکه باید جمهوریاسلامی به سمتی حرکت کند و تغییراتی بهوجود آورد تا از این مرحله عبور کنیم هیچ تردیدی وجود ندارد. به نظر میآید با انتخابشدن رئیسجمهور آمریکا احتمال دارد زمینه مذاکراتی هم فراهم شود. اینکه چه زمانی انجام خواهد شد، هنوز مشخص نیست. امکان دارد در دولت آقای حسن روحانی صورت بگیرد یا اینکه احتمالا در دولت آینده ما شاهد تحول و تغییر خواهیم بود. امکان دارد از دیماه بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم مذاکرات جدیدی شروع شود یا اینکه زمان اصلی آن احتمالا بعد از انتخابات ۱۴۰۰ باشد.