به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه دهم آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که آخرین گزارشها از انتخابات آمریکا، گمانه زنیها درباره آرایش سیاسی انتخابات ۱۴۰۰ و سیگنال جدید همتی به بازار ارز در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
غلامرضا مصباحی مقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام طی یادداشتی در شماره امروز ایران نوشت: از زمانی که موضوع انتخابات ریاست جمهوری امریکا مطرح شده است، برخی تمایل به این امر پیدا کردند که اقتصاد را به نتیجه انتخابات پیوند بزنند، اما اصولاً نباید مسائل اقتصادی کشور را با مسائل سیاسی و اقتصادی غرب شرطی کرد و کسانی که افکار عمومی و جامعه را به مباحث بینالملل شرطی میکنند توجه ندارند که چه آثار زیانباری برای اقتصاد کشور و وضعیت روانی مردم، رقم میزنند. سؤال این است که مگر موضوع ارز که در ایران اینگونه مورد توجه قرار گرفته، برای سایر کشورهای جهان جزو مشکلات اول است و آیا اصولاً ارز برای آنها موضوع مهمی است؟ قطعاً اینگونه نیست و مسأله ارز حتی در حاشیه ذهن خیلی از مردم جهان نیست. مردم جهان مسائل واقعی خودشان را دارند که ذهنشان هم مشغول به آن است. متأسفانه وضعیت ارز در افکار عمومی به گونهای مطرح شده و مردم تحت تأثیر قرار گرفتند که همه موارد به موضوع ارز مربوط شده است یا از سویی تمام مشکلات به روابط ایران و امریکا و کشورهای همسو با امریکا گره زده میشود در حالی که چنین رویکردی عُقلایی نیست.
البته غافل از این نیستیم که تحریمهای امریکا در اقتصاد ایران اثر نداشته است، ولی بیش از آنکه تحریمها بخواهد اثر بگذارد، مسائل روانی ناشی از پیوند خوردن اقتصاد و مسائل سیاسی ایران به مسائل بینالمللی بر جریان اقتصادی کشور تأثیر گذاشته است. از اینرو باید تأکید کرد که انتخابات امریکا تأثیر جدی بر اقتصاد ما ندارد و نباید وضعیت و آینده اقتصادی کشورمان را با عینک مباحث سیاسی بینالمللی ببینیم. اخیراً مقام معظم رهبری فرمودند تحریمها ممکن است سالها طول بکشد لذا نگاه نکنید که چه کسی روی کار بیاید و خوشبین به این نکته باشید که با موفقیت فرد دیگر در انتخابات تحریمها برداشته میشود. با توجه به بیانات مقام معظم رهبری، قطعاً حرکت خارج از این مسیر باعث خطا در تصمیمگیری سیاستگذاران کشورمان خواهد شد.
ممکن است در سیاستها در دو جریان حزبی امریکا کیفیت و اعمال تصمیم گیریها متفاوت باشد، اما سیاستها واحد است. طراحی سیاست مبتنی بر ایرانستیزی توسط رئیس جمهور امریکا نیست و در پشت صحنه ۲ هزار و ۲۰۰ مرکز اندیشهورزی، دو حزب دموکرات و جمهوریخواه را مدیریت میکنند.
مرکز اندیشهورزی نظام استکباری افکار عمومی و افکار نخبگان را هدایت میکنند. بدینجهت هر فردی از هر حزبی رئیس جمهور امریکا شود اصول، مبانی و خطمشی خود را نمیتواند تغییر دهد. احتمال دارد که یک حزب (دموکراتها) رویکرد ملایمتری داشته باشد، اما اساس کار این است که امریکا قدرت مسلط جهانی است و توانسته اراده خود را بر دولتها و ملتها تحمیل کند، ولی ایران حاضر نیست زیربار چنین سلطهای برود و در مقابل این سلطه مقاومت میکند.
وقتی چنین رویکردی در نظام کشورمان وجود دارد، نباید مسأله اقتصاد، ارز، صادرات و واردات را به مسائل سیاسی امریکا گره زد. از اینرو به سیاستگذاران داخلی توصیه میکنم که نسبت به مسائل اقتصادی واقعبینانه عمل کنند. در اقتصاد ایران، ۸۰ درصد مربوط به ظرفیت داخلی است و تنها ۲۰ درصد مربوط به مناسبات خارجی است؛ اگر از ۸۰ درصد ظرفیت داخلی به صورت اساسی و درست استفاده کنیم و برای آن برنامهریزی دقیق داشته باشیم بخش قابل توجهی از نیازهای کشور مرتفع میشود و ۲۰ درصد دیگر هم تابع ظرفیت داخلی است.
مهمترین نکته این است که نگاه ما برای حل مسائل و مشکلات به جای آنکه به سمت خارج باشد، باید به سمت ظرفیت داخل معطوف شود. برای رسیدن به چنین شرایطی نیازمند مدیران قوی و کارآمد هستیم تا بتوانند کشور را به درستی هدایت کنند. باید پذیرفت که مشکل مدیریت و مشکل فهم مسائل داخلی را داریم، اگر به موارد عنوان شده پرداخته شود وضعیت زندگی و معیشت مردم بهتر خواهد شد.
محمدعلی وکیلی، مدیرمسئول روزنامه ابتکار با عنوان رفتار خوارج گونه برخی مدعیان در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: کرونا امان بیمارستان ها و کادر درمان را بریده و کشور در شوک آمارهای رو به تزاید فوتی ناشی از کروناست. جامعه به وحشت افتاده و تمام مناسک جمعی خود را معلق کرده و متولیان نیز در فشار تعطیلی کل کشور هستند. ستاد ملی مبارزه با کرونا تشکیل شده و همه تصمیمات کشور تحت الشعاع ملاحظات این ستاد قرار گرفته است. رهبری معظم نیز بر وجوب تبعیت از دستورالعمل های این ستاد تاکید ویژه داشته و خود نیز به رعایت آن همت گمارده است. با این همه، در کمال تعجب شاهد فراخوان و برگزاری همایش چند هزار نفری در مشهد توسط مدعیان ولایتمداری بودیم. اقدامی که مصداق بازی با جان مردم و به مهلکه انداختن هزاران نفر و عصیانگری در مقابل صراحت کلام رهبری بود.
۲- چندی است که با روی کار آمدنِ مجلس جدید، غلظت حملات و توهینها به رئیس جمهوری بالا گرفته است و بیسابقهترین توهینها و هتک حرمتها از سوی مقامات رسمی در مجلس، نسبت به شخص دوم مملکت انجام میگیرد. توهینکنندگان، شئونات نظام و صندلی خود را رعایت نمیکنند لذا رهبر انقلاب مجبور میشود برای مهار زبان توهینکنندگان به میدان آید و تذکر علنی و شفاف بدهد. مرجع ضمیر تذکر رهبری صریح بود، اما با این وجود، در کمال تعجب باز برخی مدعیان ولایتمداری با علامت سوال و کامنت گذاری خواهان ذکر مصداق شدند! این رفتار خوارج گونه سالهاست که گریبان مملکت را گرفته و کشور را به وادی آنارشیسم سوق داده است.
۳- حتی چندی قبل نیز این بی مسئولیتی و تکبر ناشی از عدم پاسخگویی، باعث شد که مدیر مسئول روزنامه کیهان، جسارتی به مقام مرجعیت بزرگ شیعه کند؛ چندان که روابط ما با کشور همسایه را نیز تحتالشعاع قرار داد و به منافع ملی ما آسیب زد. روابطی که برای ساختن آن چه زحمتها که کشیده نشد. حتی این تعرض به مرجع عالیقدر شیعه، دلخوری برادران شیعه عراقی را هم در پی داشت.
۴- البته این دست اتفاقات محدود به این سالها نیست. مدارک و قرائن زیادی در دست است که دی ماه سال ۹۶ آتش آشوب کجا روشن شد. جایی که خود را بالاتر از هر قانونی میداند و کشور را واتیکانیزه میخواهد!
۵- یکی از غایات ایده ولایت فقیه، یکپارچه سازی حاکمیت است. حتی تعبیه مکانیزم «تنفیذ» برای تسری دادن مشروعیت در همه ارکان نظام به مقدار برابر است. مشروعیت علی السویه داشتن و مشروعتر و خودیتر نداشتن در کل ساختار نظام، متضمنِ یکپارچگی این حکومت و یگانه بودنِ حاکمیت است.
۶- با این حال انگار برخی مدعیان ولایتمداری، ولی فقیه را تنها به عنوان رئیس حزب خود میشناسند. اوامر او را تا جایی مطاع می دانند که منافع و مطامع حزبی آنان در آن ملاحظه گردد. حاضرند کشور و منافع ملی را گروگان بگیرند تا منافع حزبی شان تامین شود. اینان اولین جایی که میان منافع شخصی و باندی خود و دستور رهبری یا حاکمیت فاصلهای ببینند، به راحتی از نظام و رهبری عبور میکنند؛ چندان که تا کنون نیز چنین کردهاند. تناقضات این مدعیان ولایتمداری یکی دوتا نیست، اما زور کسی انگار به اینان نمیرسد!
حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده سابق مجلس در سرمقاله امروز روزنامه آرمان ملی نوشت: برآورد اکثر نظرسنجیها احتمال پیروزی جو بایدن را زیاد میداند و این درحالی است که در گذشته نظرسنجیها معمولا با تردید نتیجهگیری میشد ولی الان تردیدها کاهش یافته، چون تفاوت و اختلاف خیلی معنادار است؛ بهویژه اینکه بهشدت ترامپ را به حالت تدافعی وادار کرده و از طرف دیگر ترامپ، تمام انرژی خود را روی شخص خودش متمرکز کرده بود. یعنی خودش عملا تنها بازیگر عرصه انتخابات بود ولی دموکراتها یک ساختار تشکیلاتی خیلی قوی انتخاباتی را شکل دادند و خانم هریس که معاون جو بایدن است، کاملا شفاف با آمار و ارقام با مردم صحبت میکند و به جای اینکه وعدهها و ادعاهای کلی ترامپ را تکرار کند با مطرح کردن برنامههای اعتباری شفافی نظیر اینکه «کسانی که وضعیت معیشتی کمتری دارند از معافیت مالیاتی برخوردارند» خصوصا در میان افرادی از مردم که حتی در انتخابات حضور هم پیدا نمیکردند، توانسته جایگاه و پایگاه رایی برای خودشان ایجاد کند. آرایی هم که تاکنون به صندوقها ریخته شده و میانگین کلی افرادی که رای دادهاند، بیشتر به جو بایدن و دموکراتها بوده است. به نظر میرسد اگر اتفاق نادری شکل نگیرد، طبیعتا جو بایدن انتخاب میشود. اما اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد؟ مشخصا در ایران، انتخابات آمریکا معمولا مدنظر و توجه است و برخلاف خیلی از تحلیلهایی که گفته میشود جو بایدن و ترامپ هیچ تفاوتی ندارد، معتقدم اتفاقا تفاوت وجود دارد و من به عنوان یک ایرانی امیدوارم که جو بایدن رای بیاورد. چون با اینکه در گذشته میتوانستیم بگوییم تفاوت معناداری بین دموکراتها و جمهوریخواهان نیست ولی همانطور که در تحلیل قبلی اشاره کردم؛ اولا، ترامپ با اوباما خیلی فرق داشت.
در ثانی، یک اتفاقی بین ایران و آمریکا و دیگر کشورها، که البته دو طرف اصلی ایران و آمریکا بودند، به اسم برجام شکل گرفت که اثر محسوس و ملموسی در اقتصاد و دیگر حوزهها داشت ولی تحلیل دیگری که باید بدان اشاره کنم این است که از این نظر جو بایدن با ترامپ فرق دارد که ترامپ حتی از سیاست معمول ضدایرانی آمریکا خیلی فاصله گرفت. یعنی یک انحراف افراطی شدید در سیاست مقابله با ایران ایجاد کرد که در تاریخ تحولات بین ایران و آمریکا فقط یک بار بهصورت مقطعی در زمان رونالد ریگان و یکبار در ماجرای حمله به طبس در زمان کارتر شکل گرفت و یکبار هم در هفتههای آخر جنگ با ورود مستقیم آمریکا به جنگ صورت پذیرفت و هر سه آن موارد مقطعی بود ولی ترامپ چهارسال با سیاست فشار حداکثری حتی از سیاست مهار ایران خیلی دور شد و به سیاست تقابل و تنشآفرینی با ایران رسید؛ لذا از این نظر جو بایدن با ترامپ برای ایران تفاوت دارد که حتی اگر به میانگین مرسوم سیاستهای آمریکا در قبال ایران بازگردد، سیاست آینده دولت آمریکا با ایران تفاوت پیدا میکند نسبت به سیاستی که ترامپ داشت و این موضوع برای ما مهم است. از زمان کارتر در شرایطی که احتمال باخت روسای جمهور آمریکا وجود داشت، برخی مشاوران انتخاباتی خطهایی به روسای جمهور آمریکا میداد که اقداماتی صورت دهند که اثر جهشی در انتخابات داشته باشد و بهگونهای عرق ملی آمریکاییها را تحریک کنند. معتقدم ایران در حوزه میدانی با حمله به عینالاسد سیاست خونخواهی سردار سلیمانی را مطرح کرد و آنچه الان مطرح میشود مبنی بر اینکه ایران قصد ترور در خاک آمریکا را داشته باشد، به هیچ وجه واقعیت ندارد و بیشتر نشاندهنده نوعی کابوس شکست نزد اطرافیان ترامپ است. سیاستهای ترامپ بهحدی در آمریکا واکنشهای منفی برانگیخته که هیچ اتفاق دیگری نمیتواند اینگونه جایگاهش را تقویت کند، مگر اینکه اشتباهی از طرف دموکراتها و سازمان تبلیغاتی دموکراتها شکل بگیرد.