شکست استراتژیک سعودی، سهمیه خاموش برای ژنهای خوب، ماجرای ۲۰۰ لپتاپ جنجالی از زبان وزیر ارتباطات، مأموران رأی در مجــلس چه میکنند؟، رأی بودار کمیته انضباطی علیه سرخابی ها، ماجرای عجیب و غریب یک سرقت، پازل استراتژیک نفتی، ترافیک پشت پنجره موادفروشی، محافظ سلمان را چه کسی کشت؟ و ورود نهادها به اتاق شیشهای، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه هشتم مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که انتشار جزییات عملیات وسیع «نصر منالله» یمنیها و گزارشهای و تحلیلهایی درباره شکست استراتژیک سعودی از یک سو و تصمیم جدید نمایندگان مجلس برای پاسخگویی به ملت با عنوان شفافیت نظام قانون گذاری از دیگر سو با تیترهای متنوع در کنار خبرهایی همچون اظهارات وزیر ارتباطات درباره فساد و ماجرای ۲۰۰ لپ تاپ جنجالی و تماس چند عضو کنگره با ظریف در بیشتر روزنامهها برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
چهار برابر شدن حقوق معلمان؟
محمدرضا نیکنژاد طی یادداشتی که روزنامه اعتماد در شماره امروز خود منتشر کرده نوشت: یکم مهر رئیس دولت در مراسم بازگشایی مدرسهها گفت که حقوق معلمان در دوره ریاست ایشان، ۹۲ تا ۹۸، بهطور میانگین ۴ برابر شده و به ۴ میلیون ۱۰۰ هزار تومان رسیده است! این گفته دلخوری تقریبا همه معلمان را به دو دلیل اصلی در پی داشت؛ نخست اینکه فرهنگیان طرح این ادعا را نادرست میدانند و البته بدون در نظر گرفتن تغییرِ شرایط اقتصادی از ۹۲ تا ۹۶ منصفانه ارزیابی نمیکنند. دوم اینکه این ادعا از زبان رییس دولت و در مدرسه و میان دانشآموزان طرح شده و بیگمان میتواند به جایگاه و شأن معلمان بیش از پیش خدشه وارد کند. اما بررسی تحلیلیتر این ادعا: ۱- نگارنده به عنوان دبیر فیزیک با دو فرزند در زمان صدور حکمهای سال ۹۸- یعنی در فروردینماه درست ۲۷ سال سابقه داشته است. اگر میانگین سابقه را ۱۵ سال در نظر بگیریم، کارمند ۲۷ سال سابقه در واپسین سالهای خدمت قرار دارد و میزان دریافتیاش باید از بالاترین حقوقهای سازمانش باشد. حقوق ثبتشده امسال در حکم کارگزینی نگارنده، ۳۸۷۲۱۰۱۶ ریال یعنی نزدیک ۳ میلیون و ۸۷۰ هزار تومان است.
حقوق بگیران میدانند که از حقوق ثبت شده در حکم، بخش قابل توجهی برای بیمه تکمیلی، صندوق بازنشستگی، بیمه خدمات درمانی، بیمه عمر، مالیات مستمر و... کسر میشود که سهم نگارنده از این بخش ۶۲۰۶۷۹۲ ریال یعنی کمی بیش از ۶۰۰ هزار تومان است. اگر این میزان را از حقوق درون حکم کم کنیم، باقیمانده تقریبا ۳ میلیون و ۲۵۰ هزار تومان میشود؛ گرچه به خاطر وجود صندوقهای گوناگون مانند صندوق ذخیره، صندوقهای وام منطقهای و دریافت وام، میزان دریافتی نگارنده با سابقه ۲۷ سال، ۲۴۷۳۸۳۲۰ ریال یعنی ۲ میلیون و ۴۷۰ هزار تومان است. خب! اگر مبنای حقوق را حکم کارگزینی بدانیم چگونه است که معلمی با سابقه ۲۷ سال که در سالهای پایانی کارش قرار دارد، باید نزدیک ۲۲۷ هزار تومان کمتر از میانگین اعلامشده به وسیله رییس دولت، دریافت کند؟
معلمی که دست کم به شکل عددی ۱۲ سال سابقه بیشتری از سابقه میانگین یعنی ۱۵ سال دارد! آیا درست است که رییس دولت بدون توجه به درست بودن عدد و رقمها و بیتوجه به تحلیلهای آماری و ... چیزهایی بگوید که ممکن است پیامدهای نادرست، منفی و گسترده در پی داشته باشد؟
۲-، اما ریشه این خطا در کجاست؟ چنین تحلیلهای آماری از آنجا ناشی میشود که کاربهدستان در یک محاسبه سادهانگارانه کل پرداختهای حقوقی را به کل حقوق بگیران تقسیم میکنند و عدد میانگین را به دور از واقعیت و بیتوجه به شرایط حرفهای، اقتصادی و اجتماعی اعلام میکنند. برای نمونه نزدیک به ۱۱۰ هزار مدرسه در کشور وجود دارد. همه مدرسهها مدیر و البته بیشتر آنها یک تا چند معاون میخواهند. مهمترین مزیت مدیریت و معاونت افزایش بجا و البته ناچیز حقِ مدیریت است. بیگمان یکی از علتهای بالا بودن میانگین دریافتی کارکنان آموزش و پرورش حقِ مدیریت و معاونت در آن است. اما داستان در اینجا پایان نمییابد! در ایران نزدیک ۷۰۰ منطقه آموزشی وجود دارد. این ۷۰۰ منطقه مدیر دارد و چندین و چندتا معاون با حقوقهایی چندین برابر یک معلم عادی؛ اگر حقوقهای نجومی دستاندرکاران ارشد این ساختار را هم به آن بیفزایید بیگمان میانگینش به ۴ میلیون و ۱۰۰ نزدیک و نزدیکتر میشود و ... تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل!
۳- جناب روحانی! به فرضِ درست بودن این ادعا! چطور افزایش ۴ برابری حقوقها را دیدید، اما هزینههای بسیار بیش از ۴ برابری را اعتنا نکردید؟ افزایش بهای پیاز و سیبزمینی و شیر و ماست و مسکن و اجاره خانه و گوشت و میوه و ... را چه؟ آیا واقعا زیبنده دولت شما و حتی جمهوری اسلامی است که معلمش راننده سرویس دانشآموزان خود باشد؟! از رانندگی اسنپ و آژانس و پادویی بنگاههای معاملاتی و. میگذریم.
آیا عملیات زمینی اخیر یمنیها هم کار ایران است؟
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با تیتر جنگافروزی در یمن و تجربه تلخ آل سعود نوشت: با تأکید بر اینکه ادامه جنگ میان مردم یمن و ائتلاف سعودی را به مصلحت امت اسلامی نمیدانیم و معتقدیم این جنگ ویرانگر باید هرچه زودتر به پایان برسد، لازم است در حاشیه عملیات نظامی «نصر من الله»، که اخیراً نتایج آن توسط نیروهای یمنی اعلام شد، نکاتی را یادآور شویم.
نکته اول این است که اگر دولتمردان عربستان مدعی هستند، حمله پهپادی به شرکت نفتی آرامکو کار ایران بوده، چون نیروهای یمنی از چنان امکانات و فناوری پیچیدهای برخوردار نیستند که بتوانند چنین عملیاتی را انجام دهند، اکنون که با عملیات گسترده زمینی نیروهای یمنی در خاک عربستان مواجه شدهاند و شکست سختی را از نیروهای – به زعم آل سعود – فاقد امکانات و فناوری متحمل شدهاند چه توجیهی برای آن دارند؟ آیا دولتمردان سعودی میتوانند مدعی شوند این عملیات را هم ایران انجام داده؟ در این مورد، سخن از شمال و جنوب گفتن و توجیهات غیرموجه کردن و بیسند حرف زدن، نمیتواند کسی را فریب دهد. اسناد و مدارک و آنچه در میدان عمل رخ داده و عکسها و فیلمها نشان میدهند، بر این واقعیت تأکید دارند که نیروهای نظامی یمن از مرز مشترک با عربستان عبور کردند و بعد از پاکسازی بخشهای اشغال شده کشورشان وارد خاک عربستان شده و افراد زیادی از نظامیان متجاوز عربستان را به اسارت گرفتند و غنائم جنگی زیادی که شامل تجهیزات نظامی است به دست آوردهاند. این واقعیت آشکار را دولتمردان سعودی نمیتوانند انکار یا توجیه کنند.
نکته دوم این است که پیروزیهای پیاپی نیروهای یمنی باید به دولتمردان سعودی بهویژه بنسلمان و پدر تاجدارش فهمانده باشد که عمیقاً در باتلاق یمن دست و پا میزنند و یمن کنونی غیر از آنست که در روز آغاز تجاوزشان به این کشور فکر میکردند. آنها باید فهمیده باشند که نیروهای فاقد امکانات نظامی و محروم از فنون پیچیده زمان آغاز تجاوز عربستان به یمن، امروز به یک ارتش صاحب امکانات و برخوردار از فنون پیچیده نظامی تبدیل شدهاند. اگر دولتمردان سعودی از این واقعیت درس بگیرند و در خلوت خود به این نتیجه برسند که هرچه این جنگ ابلهانه را بیشتر ادامه بدهند به قدرتمندتر شدن نیروهای یمنی منجر خواهد شد، قاعدتاً باید برای توقف آن به تصمیم عاقلانهای برسند؛ و سومین نکته اینکه تجاوز پنجساله ائتلاف سعودی به یمن نشان داد برنده این جنگ، نه عربستان است و نه امارات و نه حتی یمن. اطراف جنگ، همه به شکلهای مختلف خسارتهای زیادی را تحمل کردهاند که از جنبههای مختلف به زیان امت اسلامی است. برنده این جنگ، آمریکا، رژیم صهیونیستی و آن دسته از کشورهای اروپائی هستند که سلاحهای خود را به عربستان و امارات فروختند و پولهای زیادی به بهانه حمایتهای مستشاری نظامی از جیب آنها بردند و به قول ترامپ توانستند آنها را بدوشند. به همین دلیل، وقت آنست که دولتمردان سعودی و اماراتی به خود آیند و از تجربه تلخ این آتشافروزی عبرت بگیرند و جنگ علیه ملت مظلوم یمن را متوقف نمایند. آنها میتوانند با مردم یمن رابطه مسالمتآمیز داشته باشند، به حق حاکمیت آنها احترام بگذارند و بیش از این به بر باد دادن امکانات امت اسلامی و برادرکشی ادامه ندهند. این، خواست تمام ملتهای مسلمان ازجمله عربستان، امارات و یمن است.
تفاوت ایران و ترکیه در رابطه با آمریکا
صادق زیباکلام استاد دانشگاه طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان تفاوت ایران و ترکیه در رابطه با آمریکا نوشت: درباره این که منابع خبری از احتمال خروج طرف اروپایی از برجام خبر داده اند، به نظر میرسد ایران خیلی نگرانی از بابت خروج اروپاییها از برجام ندارد.
تهران از مدتها قبل خود را آماده کرده و در حال حاضر نشانههایی مبنی بر مصالحه دیده نمیشــود. قطاری که به راه افتاده، ظاهرا تا آخرین ایستگاه خواهد رفت. درخصوص طرح صلح هرمز ایران هم به نظر میرسد کشورهای عربی طرح ایران را جدی نگرفته اند. اگر بخواهیم اعلام کنیم که تلاش ایران نتیجه داده و در ۶ ماه گذشته مقداری از بار تحریمها را کاهش داده و بر صادرات نفت افزوده، یا گشایش دیگری به وجود آمده، چنین اتفاقی در حد انتظار صورت نگرفت. یعنی صرف نظر از اتفاقاتی که در منطقه به وقوع پیوسته، حرکت ایران به سوی آسانتر شدن فضا و کاهش فشار تحریمها هنوز به نتیجه روشن نرسیده است.
هیچ یک از این برنامهها کشور را به هدف اصلی که کاهش و برداشتن تمام تحریم هاست، نزدیکتر نکرده اســت. آمریکاییها تااینجا تمام تلاش خود را کرده اند تا بتوانند جلوی فروش نفت ایران را بگیرند و یا حداقل در مسیر صادرات نفت ایران وقفه ایجاد کنند. آنها برای صادرات نفت ایران و نقل و انتقالات مالی سد و مانع گذاشتند. آنها حتی چند کمپانی چینی را که از ایران نفت خریداری میکردند در لیست تحریم هایشان قرار دادند؛ بنابراین تلاشهای ایران برای آنکه فشار تحریمها را کاهش دهند هنوز به نتیجه صددرصد نرسیده است.
روسها و چینیها در تریبونهای رسمی به شکل اعلامی حمایت میکنند، اما در عمل واقعا اقدام جدی انجام نمیدهند. بعداز آنکه ایران تا حدودی دچار مشکل شد روسها حتی حاضر نشدند از صادرات نفت خودشان کاهش دهند تا آمریکاییها مجبور شوند به صادرات ایران حتی اندک تن دهند. چینیها هم به شدت نگران صادراتشان به آمریکا هستند.
ترامپ نسبت به چینیها کینه دارد، به دلیل آنکه کسری موازنه تجارت میان چین و آمریکا خیلی شدید است؛ بنابراین چینیها مطلقا اقدامی نخواهند کرد که باعث افزایش فشار و خشم آمریکاییها علیه آنها شود. در مورد مساله استیضاح ترامپ میتوان گفت که ممکن است استیضاح ترامپ خیلی جدی دنبال شده و حتی مجبور به استعفا شود. حتی ممکن است اگر ترامپ استیضاح هم نشود و در انتخابات آینده رای نیاورد. در عین حال این احتمال ناخوشایند هم برای ایران وجود دارد که ایشان درانتخابات سال آینده پیروز شده و برای دور دوم به کاخ سفید بازگردد و اگر این اتفاق بیفتد و بار دیگر ترامپ در کاخ سفید ماندگار شود، درآن صورت دیگر ترامپ همان ترامپ امروز نخواهد بود. چون اتفاقاتی که در منطقه در حال وقوع است، در آن زمان ما با ترامپ دیگری مواجه خواهیم بود. تنش میان ایران و آمریکا ۴۰ سال است ادامه داشته و به این آسانی رفع نمیشود، اما اگر با کشورهایی که کمابیش همتراز ایران هستند، مانند ترکیه خودمان را قیاس کنیم، میبینیم ترکیه سال گذشته ۴۶ میلیون گردشگر خارجی را پذیرفته است. اگر هر گردشگر خارجی حداقل ۱۰۰۰ دلار درآمد برای ترکیه ایجاد کرده باشــد حدود ۴۶ میلیارد دلار فقط از ناحیه گردشگران خارجی داشته است. ترکها ۱۴۰ میلیارد دلار صادرات داشته اند. اگر این ارقام را با یکدیگر جمع و با درآمد ایران مقایسه کنیم، متوجه میشویم که در سال ۹۷ که تحریمها کلید نخورده بود درآمد نفتی ایران در سال ۹۷ حدود ۴۴ میلیارد دلار بوده است. گفته میشود حداقل هر ۱۴ توریست یک شغل ایجاد میکند، یعنی ترکیه با حدود ۴۶ میلیون گردشگر توانسته جدای از درآمدزایی، اشتغالزایی هم داشته باشد. به بیان دیگر دو مسیر وجود دارد، یک مسیر ترکیه و مسیر دیگر همان است که دنبال میشود.
بعضا شاهد بودیم که ترکها اختلافات جدی با آمریکاییها پیدا کردند، ولی ترکیه دنبال افزایش تنش با آمریکا نبود ضمن آنکه هیچ کس نمیتواند بگوید این کشور استقلال ندارد. آخرین مورد حساس، مساله اس ۴۰۰ بود که به رغم دلخوری آمریکایی ها، به هر حال با روسها قرارداد بستند. ترکها جلوی آمریکاییها ایستادند و منافع خود را دنبال کردند. حتی اگر درگیری نظامی نیز میان ایران و آمریکا به وقوع نپیوندد، نفس درگیری اقتصادی عملا تیشــه به ریشه اقتصاد میزند. در هر حال میدانیم که سرانجام روابط ایران و آمریکا در بلندمدت عادی خواهد شد. همچنان که در بسیاری از کشورهای دیگر این روابط عادی شده است؛ منتها هنوز به آن نقطه نرسیده است.