رئیس جمهور به نیویورک میرود؟ تشریح تصاویر و جزئیات حمله به آرامکو، سه برابر شدن شکاف بین شاخص فقر و حقوق کارگران، افول هژمونی دلار؟! عدم صدور ویزای رئیس جمهور ایران، بازگشایی پرونده ترور شهدای هستهای در وزارت اطلاعات، نتانیاهو بر لبه پرتگاه، اولتیماتوم تهران به واشنگتن، هپکو، قربانی خصوصیسازی رانتی، نبرد «مدیری» با «هیولا»، تهران - آنکارا؛ همسایه مفیدتر از برادر و جزئیات جدید از حذف یارانه ثروتمندان، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه ۲۸ شهریور ماه در حالی چاپ و منتشر شد که انتشار تصاویر و جزییات حمله یمنیها به آرامکو از یک سو و بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع موکبداران اربعین درباره جهانی شدن راهپیمایی اربعین و عدم صدور ویزای رئیس جمهور روحانی برای حضور در نشست سران کشورها در مجمع عمومی سازمان ملل در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
چه کسانی و چرا تحریم میشوند؟
وحید حاجیپور طی یادداشتی با عنوان چه کسانی تحریم میشوند، در شماره امروز روزنامه جوان نوشت: چرا نه وزیر نفت و نه مدیران این صنعت تا به امروز در فهرست تحریمها دیده نمیشوند؟ نه خبری از زنگنه است، نه مدیرعامل شرکت ملی نفت، نه مدیران بینالملل و فروش نفت و نه مدیرعامل نیکو. پاسخ ساده است؛ آنها هیچ ضرری برای امریکا ندارند. میزان فروش نفت بهشدت کاهش پیدا کردهاست و این همان چیزی است که دونالد ترامپ مدام در سخنرانیهای خود به آن میبالد.
بخش مهمی از صادرات نفتی که این روزها انجام میشود، توسط افرادی صورت میگیرد که تحریم شدهاند؛ مسئولان تحریم نفت ایران با استفاده از نیروهای نفوذی از اتفاقات رخ داده در مسیر فروش نفت آگاهی دارند و بر اساس جمع بندیهای خود، تشخیص میدهند چه افرادی باید در فهرست تحریم باشند و چه افرادی بیرون از فهرست.
به همین دلیل است که مدیران وزارت نفت بدون هیچ نگرانی نسبت به آینده کشور در اتاقهای خود نشسته و گذر ایام میکنند تا فرجام تحریمها را ببینند.
فرق است میان افرادی که فرزندانشان به دلیل حضور در مسیر دور زدن تحریمها مورد غضب امریکا قرار میگیرند و کسانی که فرزندانشان در خارج از کشور به زندگی مشغول هستند.
کسانی که منافع خود و خانواده خود را در خارج از مرزهای کشور میبینند، قطعاً برخلاف قوانین امریکا حرکت نمیکنند و سعی دارند با مماشات و فرافکنی، سرپوشی بگذارند بر کمکاری خود، آدرس غلط میدهند تا دیده نشوند و برای آنچه وظیفهشان است منت میگذارند و از امانتداری میگویند.
به خواستههای دولت از امریکا نگاه کنید؛ آنها مدام از آزادسازی فروش نفت به اروپا میگویند، به کم قانع شدهاند و تلاش میکنند مفری را برای فروش مقدار بیشتری نفت فراهم کنند. دولتی که تا چند هفته پیش به رفع کامل تحریمها راضی نمیشد، این روزها برای فروش ۱۵ میلیارد دلاری نفت چراغ سبز نشان داده است؛ این اتفاق دقیقاً همان چیزی است که امریکاییها دوست داشتند بشنوند.
کوتاه آمدن دولت از خواسته اصلی خود و طلبکردن فروش بیشتر نفت، حاصل ناکارآمدی وزارت نفتی است که به دولت نفس تنگی دادهاست و چه چیزی بهتر از این برای وزارت خزانهداری امریکا. کسانی که باید برای برون رفت از بنبستهای فروش نفت به میدان بروند، دست از کار کشیدهاند و متضرر این انفعال، امریکاست پس پر بیراه نیست که امریکاییها آنها را از تحریم دور نگه دارد. در روزهایی که تنها سوپرمارکتهای ایران تحریم نشدهاند، وزیر نفت و مدیران فعلی وزارت نفت هیچکدام در فهرست تحریمها دیده نمیشوند!
افراد تحریم شده در حوزه نفت، خارج از وزارت نفت هستند که همگی با این وزارتخانه ارتباط تنگاتنگی دارند، آنها از این وزارتخانه محموله میگیرند و میفروشند؛ آنها با دقیقترین اطلاعاتی که منتشر شده تحریم شدهاند، ولی خبری از مدیران وزارت نفت نیست.
این را مقایسه کنید با دوره پیشین تحریمها که بیشتر افراد تحریمشده، وزیر نفت، معاونان وی، مدیران بینالملل و حتی کارشناسان اداره امور بینالملل بودند، درست برخلاف امروز که حتی نام یکی از مدیران وزارت نفت در فهرست تحریمها وجود ندارد.
علنی نبودن رأی نمایندگان چه آثار بدی دارد؟
محمد فاضلی، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در بخشی از یادداشتی با تیتر ضرورت علنی بودن رأی نمایندگان در شماره امروز ایران نوشت: فقدان رأی آشکار به معنای نابود کردن بخش مهمی از تاریخ پارلمانی است. رأی مخفی دست نمایندگان را برای بازی کردن نمایشهای جذاب برای مردم و رأی دادن خلاف نظر مردم، بده بستانهای سیاسی و اقتصادی با وزرا و سایر اقدامات نادرست باز میگذارد.
درست است که احزاب در ایران جای درخوری نداشتهاند و برخی معتقدند که رأی آشکار در شرایط قوام یافتن احزاب اهمیت مییابد، اما این واقعیت را هم باید لحاظ کرد که رأی آشکار خود به تشکلیابی سیاسی کمک میکند. افراد در شرایط رأی مخفی میتوانند کاملاً خلاف اجماع حزبی و گرایش تشکیلاتی رأی بدهند و کماکان برچسب ارتباط حزبی یا جناحی داشتن را حفظ کنند. این بدان معناست که شکلگیری حزب با تقاضایی روبهرو نیست و قوامی ندارد. حزب زمانی در صحن پارلمان معنایی مییابد که سازوکارهایی برای الزام به عملکرد حزبی وجود داشته باشد. رأی مخفی ارزیابی عملکرد هر نماینده را دشوار میسازد و از همین جهت قضاوت درباره آنها در هر انتخابات بر اساس آرایی که در دوره قبلی مجلس دادهاند ناممکن است. نمایندگان از همینرو، بیشتر از آنکه به منطق و محتوای آرایی که در مجلس میدهند دقت داشته باشند، به نسبت خودشان و فضای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موکلان مؤثر نظر دارند.
برخی گفتهاند که آشکار شدن رأی نمایندگان ایشان را از جهت رد صلاحیت یا سایر برخوردها در معرض فشار قرار میدهد. رد صلاحیت حتی به صورت گسترده، سابقه زیادی دارد و مرجع رد صلاحیت برای این کار به دانستن رأی نماینده نیز نیاز ندارد. رد صلاحیتها در گذشته نیز بر اساس دانستن رأی دادن نمایندگان انجام نشده است. رأی دادن حق نماینده است و شورای نگهبان نمیتواند به استناد رأی نماینده او را رد صلاحیت کند. اگر هم چنین قصدی داشته باشند، باید دلایل دیگری برای رد صلاحیت اقامه شود که اغلب چنین دلایلی فارغ از رأی نمایندگان، در صورت لزوم و وجود اراده بر رد صلاحیت، اقامه خواهند شد. به نظر نمیرسد استدلال مخالفان شفافیت رأی نمایندگان از این نظر استوار باشد.
گروه دیگری بر این موضع پافشاری میکنند که شفافیت باید در همه ارکان حاکمیت رشد کند. این استدلال درستی است، اما نافی شفاف شدن رأی نمایندگان مجلس نیست. اولاً ناظر سختگیر میتواند استدلال کند فقط نسبت مردم و نمایندگان مجلس در قالب موکل و وکیل است و نمایندگان مستقیماً برآمده از اراده و رأی مردم هستند و بحق است که اولین شفافیت آرا را مردم از نمایندگان مطالبه کنند. ثانیاً، در صورت شفاف شدن رأی نمایندگان مجلس است که میتوان این مطالبه را به سایر ارکان هم تعمیم داد و بر اجرای آن پافشاری کرد. مجلس میتواند به جای موکول کردن شفافیت رأی نمایندگانش به بروز شفافیت در سایر ارکان، این کار را از خودش شروع کند و مدعی دیگر نهادها شود. علنی و شفاف شدن رأی نمایندگان در کل زمینه را برای آشکار شدن کردار سیاسی نمایندگان، پاسخگو ساختن آنها در برابر گروهها و احزابی که به آنها منسوب هستند و روشن کردن نسبت مردم با نمایندگان کمک کند. مهم نیست این ایده توسط چه کسانی، با چه هدفی و با چه لحنی بیان شده است، بلکه اهمیت دارد که با اجرا شدن آن مسیر حرکت درازمدت کنش و ساختار سیاسی در ایران شفافتر شود و امکانی برای فراگیر شدن مطالبه شفافیت در همه نهادهای سیاسی فراهم آید.
چرا باید مقر سازمان ملل تغییر یابد؟
اکبر ترکان در بخشی از یادداشت امروز خود در روزنامه آرمان ملی نوشت: کوششهای دیپلماسی ایالات متحده برای اینکه فضای بین المللی را برعلیه ما بکند کاملا ناموفق بوده و ما توانســته ایم با روشنگری خوبی جهان را مطلع کنیم که ما به تعهداتمان پایبندیم و علاقمند هستیم موافقتنامهای که در ۱+۵ به نام برجام به امضا رسیده استوار بماند و ما هــم به بندهای آن خودمــان را متعهد میدانیم.
اروپاییها هم از این موضوع راضی هستند، بقیه کشورهای جهان هم راضی اند. ایالات متحده با زیاده خواهی اضافی این جنجالها را آفرید و از برجام خارج شد. تصور میکرد که فضای بین المللی به نفع او میچرخد که این طور نشــد. این یک شکســت بزرگ و مفتضحانه دیپلماســی برای ایالات متحده است که حاال به دنبال جبران آن است. آمریکا سعی میکند که با متهم کردن جمهوری اسلامی و فضاسازی بین المللی علیه جمهوری اسلامی کاری کند که متحدان بیشتری برای همراهی با خودش پیدا کند در حالی که ما امروز میبینیم که مقامات عالی رتبه در ژاپن، فرانسه، آلمان، روســیه و چین متفق القولند که حرفهای ایالات متحده مبانی درســتی ندارد. آنها می خواهند با هیاهوآفرینی این کار را بکنند همان طور که در مورد عراق انجام دادند. جان بولتون گزارشاتی ارائه داد که عراق را به داشتن سلاح هستهای متهم کرد و همه فضا را در داخل ایالات متحده برای حمله به عراق متحد کرد. بعد از اینکه این حمله انجام شد ضمن اینکه یکی از فجیعترین جنایتها بر علیه خانوارها، مردم غیرنظامی و کودکان عراقی اعمال شد، تمام خاک عراق را زیر و رو کردند، ولی آثاری از آنچه جان بولتون ادعا کرده بود تسلیحات هستهای دارند، ندیدند؛ و این رسوایی بزرگ برای ایالات متحده باقی ماند که دستگاه اطلاعاتی امنیتی آنها صادقانه حرف نمیزند و برای آماده ســاختن افکار عمومی دروغ میگوید. حالا کوشش دومی میکنند تا همان فضا را بر علیه جمهوری اسلامی مهیا سازند، اما به نظرم، چون زبان برا و قاطع و استدلالهای دکتر ظریف مورد توجه جهانیان است به این کار موفق نمیشوند.
البته همان طور که میدانید، خلاف قواعد بین المللی ویزای رئیس جمهور و وزیر خارجه را برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل هنوز را صادر نکرده اند و این بهترین سند است برای این که ما و دیگرانی که به این نتیجه رســیده اند به دنبال جابجایی مقر سازمان ملل در خارج از خاک آمریکا برویم. به نظر میرسد در این موضوع باید جدیت به خرج دهیم. خیلی کشــورهای دیگر هم به این نتیجه رســیده اند که آمریکا نمیتواند از موضع بی طرفی برگزارکننده اجلاسهای سازمان ملل متحد باشــد و برای اینکه دور از نظرات غرض آلود آمریکا برگزار شود، باید محل سازمان ملل را از آمریکا بیرون آورد.
روسیه هم همین نظر را دارد و مقامات عالی رتبه شان نیز اعلام کرده اند. ترامپ فکر میکرد که میتواند تهمت و اتهامی درباره حمله به تأسیسات نفتی عربســتان به ما بزند. این موضوع روشن شد که یمنیها خودشان این کار را کرده اند، بیانیه داده اند و همه دیگرانی هم که در منطقه هستند تأیید کرده اند که جمهوری اسلامی در این کار مداخله نداشته و یادداشتی هم که برای سازمان ملل از طرف جمهوری اسلامی از طرف وزارت خارجه رفته روشن کرده که ما در این کار هیچ مداخلهای نداشــته ایم و یمن برای دفاع از خودش اقدامات لازم را انجام میدهد. آمریکاییها خیلی هیجان زده شده بودند که در مقابل این حمله جهان را برای اقدام تلافی جویانه علیه جمهوری اسلامی آماده کنند بعد که از این کار ناامید شدند. حال این واکنش عصبی ترامپ را نشان می دهد، حالا که نمیتواند اقدام نظامی بکند، پس با تمام ظرفیت تحریمها را تشدید میکند. این از عصبانیتی است که نتوانسته اند جهان را برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی همفکر بکنند.