دلیل حضور مقتدا صدر در ایران، استفاده ۲۸ برابری برخی افراد از یارانه پنهان، پیامدهای اخراج بولتون، درگذشت اسدالله عسکراولادی، دیدگاه آیت آلله مکارم شیرازی درباره ازدواج دختران زیر ۱۳ سال، دلیل حضور مقتدا صدر در ایران، استفاده ۲۸ برابری برخی افراد از یارانه پنهان، پیامدهای اخراج بولتون، چالش جدید صادرات نفت، ادامه تندرویهای پناهیان این بار در نماز جمعه، حضور نماینده رئیس قوه فضاییه در مراسم سحر خدایاری، شایعه کاهش تحریم ها، تریبون جام جم به مطهری هم میرسد؟ و لایههای پنهان نطق آتشین نصر االله، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه ۲۳ شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که ادامه حواشی پرونده ویژه صدا وسیما درباره خودسوزی سحر خدایاری و نامه علی مطهری به رئیس صدا و سیما و درخواست زمان برای پاسخگویی به اتهامات وارده به او، انتقادها از دوقطبی سازی در سخنرانی نماز جمعه تهران و درخواست از رئیس دستگاه قضا برای پیگیری پرونده خائنان به جای کارگران در کنار تحلیلهایی درباره برکناری جان بولتون از کاخ سفید و سخنرانی سید حسن نصرالله در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
آیا نقد اعضای دفتر رهبری امکانپذیراست؟
عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه جوان در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان نقد اعضای دفتر رهبری امکانپذیراست، نوشت: نقدها به جناب حسین محمدی، معاون محترم بررسی دفتر رهبر انقلاب را مطالعه کردم، اما هیچ کد یا حجتی جز ادعا ندیدم و مصداقی از عمل ایشان را که منجر به نقد شود در متون پیدا نکردم.
اما یک نکته ظریف را شاید نقادان ندانند و علت ندانستن آنان نیز عدم کار تشکیلاتی و مدیریتی در درون ساختارهای دولتی- حاکمیتی است. مسئول دفتر یا اعضای دفتر یک مدیر، طبق قاعده مدیریت با بقیه منصوبین ایشان متفاوت هستند.
اعضای دفتر منهای مسئول مربوط فاقد هرگونه هویت حقوقی هستند و معنا و وظیفه مستقل ندارند. یک وزیر معاونینی دارد که دارای هویت هستند و وظایف قانونی مشخصی دارند، اما دفتر ستاد شخصی یک مسئول/فرمانده است. وظیفه اعضای دفتر صرفاً تسهیلکنندگی اجرای فرامین و دیدگاهها و سیاستهای مسئول است و حق هیچگونه دخل و تصرف و اجتهاد در آن ندارند. فقط آنچه به تجربه آموخته شده است اینکه اعضای دفتر باید سعه صدر بالایی داشته باشند تا بتوانند بهصورت «ضربهگیر» عمل نمایند. ناراحتیهای آنی را از بیرون به مسئول منتقل نکنند و ناراحتی مسئول از معاونین و... را تعدیل شده منتقل نمایند تا مجموعه دچار تنش، بدبینی و فرسایش مدیریتی نشود. با این فرض که اعضای دفتر هیچ مسئولیتی جز ابلاغ رهنمودها، نظرات و فرامین ندارند، باید حسین محمدی و دیگر اعضای احتمالی دفتر رهبری را چگونه نقد کرد؟
اگر اقدامی از جایگاه حقوقی انجام دادهاند (که نمونه عینی گفته نشد) چگونه فهمیدهایم نظر شخصی است و مأمور اجرا و اقدام نیستند؟ اگر آن اقدام یا دخالت از ناحیه هویتی حقیقی فرد است حتماً رهبری میداند پای ایشان نوشته میشود و حتماً نمیپذیرد که اقدامات خودسر دیگران به نام رهبری ثبت شود. اما چطور نقادان حزباللهی (نه غیریت) فهمیدهاند که فلان عضو دفتر اقداماتی را انجام میدهد که مدنظر یا مورد تأیید رهبر نیست؟ آیا با رهبری چک کردهاند؟ آیا نمیتوان گفت: غیرمستقیم تصویری مخدوش از رهبری به افکار عمومی منقل میکنند، اما آدرس انحرافی میدهند؟ نقد منصوبین رهبری مانند رئیس صدا و سیما، قوه قضائیه و... هیچ اشکالی ندارد، زیرا وظایف مستقل، اعلام شده و قانونی دارند و به صورتی طبیعی باید پاسخگوی عملکرد خود در مقابل شرح وظایف و قانون باشند. اما این قاعده نهتنها برای اعضای دفتر رهبری بلکه برای هیچ مدیری صدق نمیکند الا اینکه اقدامات مجرمانه انجام داده باشند یا مسئول مربوطه از اقدامات عضو دفتر برائت جسته باشد. جلوتر از رهبری حرکت کردن اینجا میتواند مصداق داشته باشد.
درخصوص پاسخگویی به افکار عمومی و نقدپذیری اعضای دفتر رهبری نیز همان قاعده معتبر است که آنان هیچ حیطه، وظیفه مستقل و قانونی و از پیش اعلام شده ندارند که گزارش حیطه خود را بدهند و هیچ معیاری برای نقد آنان وجود ندارد الا اینکه رهبری مصداقی از عملکرد آنان را خودسر اعلام کند (مثلا بگوید این مورد خاص حرف بنده نیست)؛ بنابراین یا باید عمل مورد نقد عضو دفتر رهبری را از دفتر تفکیک کرد و جنبه شخصی به آن داد که اینجا محال است یا سبک جدیدی برای هجمه به رهبری را باید تحلیل نمود که هفت، هشت سال پیش برای بعضی مذهبیون انقلابی انگارهسازی شد که دفتر رهبری اقداماتی مستقل از رهبری انجام میدهد.
پشت پرده هتاکی به مجلس از دید یک نماینده مجلس
محمد کاظمی، نماینده مجلس در بخشی از یادداشتی با عنوان پشت پرده هتاکی به مجلس در شماره امروز اعتماد نوشت: اختلاسها و رانتخواریها روح و روان مردم را خراش میدهد، حوادث ریز و درشت همه را ناراحت و نگران میکند و ناکارآمدیها سامان اوضاع را از بین میبرد این نمایندگان مردم هستند که میتوانند به عنوان حلقه وصل میان جامعه و حاکمیت ورود کنند و با تصحیح عملکردها و اعمال نظارتها و برخورد با تخلفها نگرانیها را کاهش دهند و امیدساز و الهامآفرین شوند. متاسفانه این جایگاه اطمینانبخش بعضا از درون و برون قوه مقننه مورد بیاعتنایی و تخریب قرار میگیرد و هر بار به بهانهای آماج حملات حساب شده واقع میشود. ظاهرا افراطیون اساسا اعتقاد چندانی به ضرورت ایجاد آرامش در میان مردم ندارند و لذا اگر نهادی اعتمادساز و آرامکننده باشد ضرورتی به تقویت آن نمیبینند. آنان که اغلب دیده نشده که خواستار شفافیت باشند و تبعات آن را بپذیرند ناگهان مجلس و نمایندگان را با لحنی عاری از ادب و احترام به این امر میخوانند و با کمال تعجب سخنران پیش از خطبههای نماز جمعه هم میشوند تا اهداف خویش را از طریق تریبونهای مختلف پیگیری کنند!
متأسفانه سالهاست که افراد و جریانها برای حضور در هر انتخاباتی به جای ارایه برنامههای خود به موج آفرینی و مسألهسازی روی میآورند و در این راه حتی از جسارت و توهین استنکافی نشان نمیدهند. همین نوع مطرح شدن و نفی دیگران و تضعیف ارکان مورد نیاز جامعه نشان میدهد که اهم برنامههای ایشان چیزی فراتر از این امور نیست. گویا عدهای اعتقاد دارند که ما تخریب میکنیم پس هستیم! حمله، هجوم، نفی ونهی زیر و بم جریانی است که موجودیت خود را در درشتی و تندی تعریف کرده است. ایجاد دوقطبی هرگز خوب و پسندیده نیست مگر اینکه ایشان خود دوقطبی درست کرده باشند. دوقطبی اسلامی و غیراسلامی، خودی و غیرخودی، ارزشی و غیرارزشی و تقسیم مردم به دوگانههای اینچنینی مباح، بلکه ثواب است ولی اگر کسی افراطیون را مخالف آرامش و ثبات و دموکراسی و تنشزدایی بخواند او از دایره خودیها بیرون رفته است و بردن آبرویش رواست! واقعیت آن است که برخی از افراد و جریانها دارای موقعیتها و تریبونها شدهاند و به هیچوجه حاضر به از دست دادن این رانتها نیستند. رانت فقط استفاده از تسهیلات بانکی و گرفتن موافتنامههای اصولی و امثال آن نیست؛ صدا و سیمای ما سالهاست که به جز موافقان سلیقه خویش به کسی حتی اجازه دفاع از خود نمیدهد و برای عدهای رانت دایمی رسانهای ایجاد کرده است. اتفاقا همین رانتجویان رسانهای تلاش میکنند که کرسیهای نمایندگی و اجرایی را هم به دست آورند تا برای ادامه منویات خود با هیچ مانعی روبهرو نشوند. مجلسی که در آن شعار بر عقلانیت و مسالهآفرینی بر آرامش و ماجراجویی بر تنشزدایی رجحان داشته باشد نیاز به شفافیت ندارد! شفافیت زمانی به شعار افراطیون تبدیل شده است که احساس میکنند میتوانند با ایجاد دوقطبیهای سیاسی و اقتصادی خانه ملت را یکدست و از آن خود کنند.
حسین شریعتمداری: نمایندگی مجلس آش کشک خاله نیست
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان در مطلبی با عنوان آشکشک خاله نیست! در شماره امروز این روزنامه درباره اظهارنظرهای پیرامون خودسوزی سحر خدایاری نوشت: خودسوزی سحر خدایاری که به گفته پدر آن مرحومه از نوعی بیماری عصبی رنج میبرده و در حال مداوا بوده است، با واکنش هماهنگ و سؤالبرانگیز طیفی از نان به نرخ روزخورها که برخی از آنها نیز سوابق سیاهی در کارنامه خود دارند، روبهرو شد. طیف یاد شده بلافاصله بعد از انتشار خبر، به دروغ ادعا کردند که وی در اعتراض به محکومیت ۶ ماهه خود از سوی دستگاه قضائی دست به خودسوزی زده است! و با تکیه بر این دروغ، انبوهی از ناسزاها و تهمتهای ناروا و مندرآوردی را نه فقط نثار دستگاه قضائی کردند بلکه زیر و روی نظام را هم از اتهامات واهی بینصیب نگذاشتند!
همسانی و همزمانی هجوم مورد اشاره این احتمال را قوت میبخشد که طیف مورد اشاره از قبل برای این اقدام پلشت و نفرتانگیز هماهنگ شدهاند! دروغپردازی هماهنگ آنان در حالی صورت میپذیرفت که برخورد قاطع دستگاه قضائی با مفسدان اقتصادی عرصه را بر غارتگران اموال عمومی و دزدان بیتالمال تنگ کرده است و از سوی دیگر دشمنان بیرونی که اخیراً چند شکست ننگین را تجربه کردهاند به شدت محتاج سوژهای برای سیاهنمایی علیه اسلام و انقلاب هستند. حرکت پلشت و هماهنگ طیف مورد اشاره اگرچه با روشنگریهای انجام گرفته بینتیجه ماند، ولی برای مدتی هرچند کوتاه جامعه را به تشنج و تشویش کشاند. از برخی سایتهای حق العملکار که پول میگیرند تا حرف مفت بزنند! و یا شماری از به اصطلاح سلبریتیهای بیشخصیت انتظاری نیست که اهل انسانیت و اخلاق و حقجویی و مردمدوستی باشند، آنها بارها نشان دادهاند کاسهلیسهای بیهویتی هستند که اگر پایشان را روی حبه انگور بگذارند سقشان شیرین میشود! ولی این اقدام زشت و سخیف از کسانی که عنوان نمایندگی مردم را - به حق یا به ناحق- برپیشانی خود نهادهاند، قابل توجیه نیست. اقدام این دو نماینده را نمیتوان در حد و اندازه یک «خطا» ارزیابی کرد، چرا که وقتی خطا به تکرار مینشیند دیگر نامش خطا نیست، «خط» است! و نباید از سوی مراجع ذیصلاح نادیده گرفته شود. چند سال قبل در یکی از یادداشتهای کیهان، با اشاره به نمونههای مشابه آورده بودیم «نمایندگی مجلس آش کشک خاله نیست» که مردم و نظام به مصداق آن ضربالمثل معروف چارهای جز تحمل آن نداشته نباشند!
مگر دروغپردازی و تشویش اذهان عمومی و زمینهسازی برای آتش تهیه دشمن، آنهم نه یک بار و دوبار و ده بار، بلکه انجام پیدرپی این حرکت سخیف جرم نیست؟!