دوست و دشمن معترفند که «نبرد دیپلماتیک» جبهه استکبار با «فرزندان انقلاب» در مسأله هستهای به روزهای سرنوشتسازی رسیده است. گویا از یک سو، جبهه غرب توانایی حفظ نظام «تحریمهای وحشیانه» و ادامه این جنگ اقتصادی اعلام نشده با نظام اسلامی را ـ در کوران مشکلات اقتصادی نفسگیر خود ـ در بلند مدت ندارد و از سوی دیگر، ایران اسلامی نیز به دنبال به هم ریختن استراتژیهای تمدن رقیب با تغییر تاکتیک بر پایه «دکترین نرمش قهرمانانه» و طراحی یک بازی هوشمندانه دو سر برد ـ هم در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات و هم در صورت شکست آنها ـ برای تضمین حقوق حقه ملت ایران در عین ادامه مسیر تکامل ملی است؛ بنابراین، به همان اندازه که کشورهای متکبر غربی به دنبال حل آبرومندانه نزاع هستهای هستند، ایران مقتدر نیز در صدد تثبیت دستاوردهای تحسینبرانگیز هستهای اندوخته شده در سالهای قبل با کمترین هزینه است.
صد البته این که حرص و طمع مادی نهادینه شده در بنیان تمدن ـ بخوانید توحش نقاب زده ـ غرب تا چه اندازه جای خوشبینی نسبت به وفای قلدرهای عهد شکن غربی به قولهای دیپلماتیک همراه با لبخندشان در اتاق در بسته مذاکرات میگذارد، امری است که نیاز به تأمل اساسی به دور از ذوقزدگی ساده لوحانه سیاسی دارد.
در هر حال جان کلام این سیاهه امر مهمتری است. به این بیان که هر چند از جهت تاکتیکی نفس مذاکرات «جمهوری اسلامی ایران» با «۵+۱» یا «۳+۳» یا «گروه ۶» ـ که غربیهای به ظاهر متحد! حتی در نامگذاری بر خودشان نیز اختلاف دارند! ـ اهمیت دارد، از نظر استراتژیک موضوع مهمتری نیز در این میانه مطرح است که ای کاش از دید «تکاوران دیپلمات نظام اسلامی» به دور نماند؛ یعنی تکیهگاه اصلی ایران در مذاکرات.
جهت تبیین بهتر این موضوع باید گفت کانونیترین نقطه هجوم دستگاه استکبار علیه انقلاب کبیر اسلامی، شکستن کلمه توحید در عرصه جهانی است. اصل دعوای ایدئولوژیک متفکران پشت پرده تمدن غرب با تمدن اسلامی مورد ادعای جمهوری اسلامی ایران نیز همین کنار رفتن دین از عرصه جهانی است. یعنی پشت پرده تمام درگیری جبهه استکبار با نظام اسلامی بازگشت به همین ادعای حاکمیت دینی دارد. بر این اساس به شدت به دنبال آن است که چنان درس عبرتی از این حکومت نوپای دینی برای دیگران بسازد که دیگر هیچ کس در مقابل جبهه استعماری شیطان بزرگ قدرت استناد به دین نداشته باشد. نگاهی به تبلیغات پر هجم امپراتوری فریب رسانهای غرب در حال حاضر به خوبی نشان میدهد که شبانه روز در حال تلاشند تا حرکت مدبرانه و نجیبانه جمهوری اسلامی ایران، در اعلام آمادگی برای حل موضوع هستهای با هزینه کمتر را نوعی زمینگیر شدن حاکمیت دین در عرصه اجتماعی قلمداد کنند.
به نظر میرسد یکی از اقدامات هوشمندانه تیم مذاکره کننده در مقابل این ترفند مکارانه، تکیه شدید به دیدگاه اسلام، به ویژه فتوای حکومتی ولی فقیه مبنی بر حرمت تولید، نگهداری و استفاده از سلاحهای هستهای در این موضوع است. یعنی پایگاه تفاهم با غرب در مسأله هستهای نه قطعنامههای ظالمانه شورای ضد امنیت و نه معیارهای دوگانه ایالات متحده امریکا، که دستورها و تعالیم نجاتبخش اسلام در عرصه جهانی قرار گیرد. تکیه شجاعانه سربازان نظام بر این پایگاه ولایی به عنوان مبنای انحصاری توافق با غرب در مذاکرات هستهای، باعث زمینگیر شدن غرب در استراتژیکترین نقطه درگیری تمدنی آنها خواهد شد. زیرا آنان آمدهاند که بگویند دین مبنای تفاهم جهانی نخواهد شد؛ اما در مقابل با این تئوری غافل گیر کننده مواجه میشوند که فقط و فقط دین است که مبنای تفاهم جهانی واقع خواهد شد.
آنان آمدهاند که بگویند حکومت اسلامی میخواهد دنیا را به سمت جنگی ماجراجویانه سوق بدهد؛ اما با این ادعای عملی مواجه میشوند که تنها عامل حقیقی بازدارنده از جنگ تعالیم بشر دوستانه اسلام است؛ و لا غیر! امری که اگر درست انجام شود، به تعبیر هوشمندانه امام خامنهای ـ مد ظله العالی ـ این مذاکرات دیگر ضرری متوجه پیشرفت عزتمند ملت مقاوم ایران نخواهد کرد. چه به نتیجه برسد و چه نرسد. زیرا به إذن الله مکر جبهه شیطان به خودش باز خواهد گشت.