دور جدید مذاکرات هستهای از آخر هفته آغاز خواهد شد. در این باره، روزنامههای بسیاری ابراز امیدواری کردند که در این دور نشست توافقاتی شود؛ همان رخدادهایی که در نشست قبلی میرفت که روی دهد، ولی با ایراداتی که فرانسه در راه مذاکرات وارد ساخت، کار به مذاکرات این هفته کشیده شد.
هماکنون بسیاری از روزنامهها ابراز امیدواری کردند که در این دور از مذاکرات، توافق حاصل شود.
به گزارش «تابناک»، روزنامه
وطنامروز در شماره امروز خود به سراغ دکتر عماد افروغ رفته و موضوع «مصلحت و معیشت» را مطرح کرده و گفتوگوی خود را به این سمت برده که مذاکرات هستهای و رویکرد دولت در دعوا بر سر مصلحت است یا معیشت؟
افروغ در این گفتوگو سخنان جالب توجهی بیان داشته و از نگرانی خود برای تلاش عدهای برای ترسیم چهره جدید از امام سخن گفته و در جای دیگری به دوران سازندگی تاخته که «همیشه این مطلب در ذهنم بود که چرا در برابر مشکلات دوران سازندگی سکوت اختیار شد. چرا برخی مقام ریاست جمهوری را در سخنان خود در حد پیغمبر بالا بردند؟».
در بخشی از این گفتوگو میخوانیم: «حالا اگر بخواهیم مصداقیتر صحبت کنیم، واقعیت این است که مسئولان دولت فعلی سیاست اصلی خود را بر دیپلماسی هستهای و سیاست خارجی متکی کردهاند. در شرایط فعلی نیز حل مشکلات اقتصادی را به برداشت تحریمها و برقراری رابطه با آمریکا گره زدهاند. اینجا شما از فعال شدن همان دوگانه عزت و معیشت احساس خطر نمیکنید؟
درست است که برخی دارند الان این پروژه را پیش میبرند اما من اطلاع ندارم اینها مرتبط با تیم سیاست خارجی دولت فعلی هستند یا خیر؟ ولی نفس وجود چنین اراده را همه دارید به عینه میبینید یعنی اگر من روزی احساس خطر میکردم از وجود این اراده اما امروز دیگر من عینیت خطر را مشاهده میکنم. اگر خاطرتان باشد من یک مقالهای نوشتم با عنوان «اما و اگر مذاکره با آمریکا» در زمانی که هنوز اصلا این خبرها نبود اما امروز دیگر مشخص است که گروهی میخواهند این پیوند ناموجه را برای مردم جا بیندازند. بحث رابطه مطرح شد و سپس در یک فرآیند مشخص شعار مرگ بر آمریکا را زیر سؤال بردند و جدیدا هم موضوع مخالفت امام با کاپیتولاسیون را میخواستند زیر سؤال ببرند. وقتی به اینجا رسید دیگر فهمیدم که این موضوع صرفاً یک اما و اگر نیست و به یقین رسیدهام».
موضوع مواضع فرانسه هم این روزها برای ایرانیها جالب توجه است. روزنامه
تهران امروز، یکی از تیترهای صفحه نخست خود را به این مسأله اختصاص داده و در گزارش «واکنش منفی در ایران به شروط اولاند» میخوانیم: «فرانسوا اولاند برای امضای تفاهم هستهای بین ۵+۱ با ایران چهار شرط تعیین کرده که پیشاپیش با واکنش منفی گستردهای در ایران مواجه شده است. اولاند که از روز یکشنبه هفته جاری برای دیداری سه روزه وارد سرزمینهای اشغالی شده است، در تلآویو و در جریان کنفرانس مطبوعاتی مشترک با بنیامین نتانیاهو گفت: از توافق مقدماتی با ایران حمایت میکنم اما ایران فورا تمام تاسیسات اتمی خود را تحت نظارت بینالمللی قرار دهد، غنیسازی اورانیوم ۲۰ درصدی را متوقف کند، ذخایر اورانیوم غنیسازی شده خود را کاهش دهد و ساخت رآکتور آب سنگین اراک را متوقف کند. شروط چهارگانه اولاند بلافاصله با واکنش تعدادی از نمایندگان مجلس و کارشناسان و فعالان سیاسی مواجه شد. از دید نمایندگان مجلس، شروط چهارگانه اولاند در واقع نشانه خوشخدمتی فرانسه به اسرائیل است و نشان میدهد که اولاند در مقام وکیل نتانیاهو عمل میکند. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه هم تأکید کرده که ایران به هیچوجه حاضر به مذاکره درباره اصل غنیسازی نیست و اصولا مذاکراتی که حقوق هستهای ایران را به رسمیت نشناسد، شانس موفقیت ندارد».
روزنامه
قانون نینز در آستانه مذاکرات تصویری از آلن ایر، سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجه ایالات متحده را در صفحه نخست خود جای داد و از تیتر «پرواز تهران ـ واشنگتن بعد از حل مناقشه هستهای» بهره برد.
در این گزارش میخوانیم: «چند روز بعد از بازگشت رئیس جمهور از نشست نیویورک، اکبر ترکان مشاور رئیس جمهور از دستور ویژه دکتر روحانی برای برقراری پرواز مستقیم بین تهران و واشنگتن خبر داد. اکنون با گذشت نزدیک به ۲ ماه و با واگذاری مسئولیت شورایعالی ایرانیان از سوی ترکان به شریعتمداری مسئول پیگیری این پرونده در هالهای از ابهام قرار دارد. این در حالی است که فرهاد پرورش، مدیرعامل ایرانایر میگوید: به دنبال درخواست دولت از ایرلاینها برای اعلام آمادگی در برقراری پرواز مستقیم ایران ـ آمریکا، هما آمادگی کتبی خود را به این منظور به مشاور ارشد رئیسجمهور و سازمان هواپیمایی اعلام کرد. وی دیروز اظهار داشت: «یکی از تصمیمات و سیاستهای دولت یازدهم و سازمان هواپیمایی کشوری، موضوع برقراری مجدد پرواز ایران ـ آمریکاست».
این آشفتگی در پیگیری این مسأله در حالی است که مقام ارشد آمریکایی نیز تلویحا از این موضوع اظهار بیاطلاعی کرد. آلن ایر سخنگوی فارسی زبان وزارت امور خارجه آمریکا روز گذشته در پاسخ به پرسش «قانون» درباره سرنوشت پرواز تهران ـ واشنگتن گفت: «گزارشات در مورد از سرگیری پرواز مستقیم ایران ـ آمریکا را در بعضی رسانههای ایرانی دیدیم». اما ظاهرا آقای ایر خبر ندارد که در ایران هم این مسأله به طور جدی پیگیری نمیشود. اکبر ترکان که به گفته خودش دیگر مسئول پیگیری پرواز مستقیم نیست درباره سرنوشت این پرواز تاکید کرد: «باید همه جوانب را در نظر گرفت تا دستور رئیسجمهور که برای آسایش شهروندان ایرانی مقیم در آمریکا پیشبینی شده، اجرایی شود».
روزنامه
شرق اما در کنار همه مسائل مهمی که وجود داشته، به قتل اعضای یک گروه موسیقی راک در نیویورک پرداخته و به سراغ خانواده «آرش و سروش فرازمند» از اعضای مقتول گروه موسیقی «سگهای زرد» رفته است.
در گزارش یک این روزنامه میخوانیم: «آرش و سروش فرازمند دو ایرانی ساکن نیویورک و از اعضای گروه موسیقی سگهای زرد بودند. این دو به همراه یکی دیگر از اعضای گروه به نام علی اسکندریان توسط جوان ایرانی دیگری به نام علیاکبر رفیعی که از اعضای اخراجی گروه موسیقی بود با شلیک گلوله به قتل رسیدند و علیاکبر سپس به زندگی خودش پایان داد».
همچنین در بخشی از این گفتوگو میخوانیم: «آرش و سروش برای شما ماجرای جدا شدن علیاکبر از گروهشان را تعریف کرده بودند؟
وقتی آرش به گروه سگهای زرد پیوست، علیاکبر و یک نفر دیگر به نام پویا در گروه فریکِیز ماند. علیاکبر از نظر اخلاقی با آنها جور نبود. مثلا پول اجارهخانه را نمیداد و خیلی اذیتشان میکرد. بچهها هم از گروه بیرونش کرده بودند. علیاکبر حدود یک سال بود از آنها جدا شده بود و هیچ ارتباطی با هم نداشتند.
علیاکبر چه سازی میزد؟
گیتار. البته خیلی وارد نبود و بچهها خیلی کمکش میکردند. او را با خودشان به هند بردند و نزدیک یک سال آنجا بودند.
علیاکبر مواد مصرف میکرد؟
نمیدانم. ولی یادم است که از خیلی وقت پیش افسردگی داشت. چون خانوادهاش با موسیقی مخالف بودند از طرف خانواده طرد شده بود و پدرش اصلا از او حمایت نمیکرد. البته مادرش کمک کرد تا کار موسیقی را ادامه دهد و از ایران برود. پسانداز خودش را برایش میفرستاد. ما هم بعضی اوقات برایش پول میفرستادیم. همیشه سفارشش را به آرش و سروش میکردیم. آرش و سروش میگفتند: او خیلی با ما فرق دارد. ثبات اخلاقی ندارد.
علیاکبر خودکشی کرده و به نظر میرسد پرونده به پایان رسیده باشد؟
یک نفر تنها نمیتوانست این کار را بکند. سیاوش کرمپور که تیر خورده و الان در بیمارستان است، اسم چند خارجی را آورده است. اسلحه علیاکبر هم مسلسل کالیبر ۳۰۸ بوده که اسلحه نیمهنظامی است و پلیس آنجا هم گفته این اسلحه خیلی گران است و مجوز خریدوفروش ندارد. علیاکبر پول خرید چنین سلاحی را نداشت. وقتی هم در گروه آرش و سروش بود نمیتوانست اجارهخانه بدهد و... به همین دلیل از گروه اخراج شده بود. موقع تیراندازی یکی دیگر از اعضای گروه به نام پویا در کمد قایم شده بود و جان سالم به در برد. در صورتیکه علیاکبر بیشترین مشکل را با پویا داشت. شنیدیم آرش وقتی صدای تیر را شنید به طبقه بالا رفت و بعد گلوله خورد».