در توافق نهایی چه امتیازاتی رد و بدل می شود؟

سید حسین موسویان
کد خبر: ۳۷۶۰۲۸
|
۱۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۹ 04 February 2014
|
15441 بازدید
گفت‌و‌گو با سید‌حسین موسویان در آخرین روزهای حضور وی در ایران، پیش از ‌سفر دیگر وی به ایالات متحده در دفتر تابناک برگزار شد.موسویان که این روزها بیشتر به «دیپلمات سابق» شناخته می‌شود، بارها از بی‌علاقگی خود به شغل و پست دولتی سخن می‌گوید و دعوت از وی ‌نیز تا اندازه بسیاری به همین سبب انجام گرفت. هدف گفت‌وگو، بررسی ابعاد گوناگون مذاکرات هسته‌ای با نگاه به مسیر رسیدن به توافق نهایی بر سر موضوع هسته‌ای ایران از زبان کارشناسی بود که ضمن آگاهی از ابعاد گوناگون موضوع هسته‌ای ایران، فارغ از قید و بندهای سیاسی و دیپلماتیک، بتواند در این باره نظر کارشناسی بدهد و پیش‌بینی‌هایش فشاری نیز بر مذاکره‌کنندگان ایرانی نیاورد. موسویان همچنین از سفر خود به ایالات متحده برای پیگیری پایان ‌کتاب جدید خود با موضوع روابط ایران و آمریکا خبر داد. هم‌اکنون این گفت‌و‌گو را در شرایطی ‌می‌‌خوانید که از سفر موسویان به آمریکا چند روزی گذشته است.

* ‌هدف نهایی ما در این گفت‌و‌گو، نگاه به آینده و قصد ما ارزیابی چهارچوب احتمالی توافق نهایی هسته‌ای ایران و غرب است؛ این هدف و ارزیابی را چگونه می‌بینید؟

ــبرداشت من این است که در توافق نهایی در موضوع هسته‌ای، غربی‌ها چند امتیاز بزرگ به ما خواهند داد و ‌ما نیز بناچار چند امتیاز بزرگ ‌به آن‌ها ‌خواهیم داد. از جمله امتیازات آنها به ایران این است:

۱ ـ امتیاز بزرگ‌ اینکه توافق نهایی شامل رفع تدریجی کلیه تحریم‌های یک‌جانبه، چند‌جانبه و بین‌المللی مرتبط با هسته‌ای خواهد بود. موضوع رفع تحریم‌ها واقعا امتیاز بزرگی است. امریکایی‌ها ۳۴ سال تلاش کردند ‌ایران را به شورای امنیت بکشانند و یک اجماع جهانی ‌علیه‌ ایران ایجاد کنند و در این هشت سال‌ به این هدف ‌دست یافته بودند. برای آن‌ها این حیاتی‌ترین امتیازی است که به ایران می‌دهند.

توقف روند تحریم‌ها دستاورد بسیار بزرگی است. البته ‌هنوز تحریم‌های اساسی باقی مانده، چون هنوز توافق اساسی نشده است. لغو تحریم‌های اساسی در مقابل توافق اساسی است. حالا برخی می‌گویند که شما توافق کرده‌اید، ولی تحریم‌ها سر جایش است. توقف تحریم‌های جدید و برداشتن برخی از تحریم‌ها در مقابل توافق‌نامه موقت است. شکستن ساختار تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل و اروپا وقتی است که توافق‌نامه اساسی و نهایی صورت بگیرد. الان یک صیغه موقت بین دوطرف جاری شده و ما نباید توقع داشته باشیم در ازای این کار همه ‌تحریم‌ها برداشته شود.

۲ ـ در توافق نهایی، غنی‌سازی ایران را در عمل خواهند پذیرفت.

۳ ـ امتیاز بزرگ دیگری که آن‌ها خواهند داد، اینکه ایران از دستور کار شورای امنیت سازمان ملل خارج خواهد شد. ایران در فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار گرفته و هر کشوری که در قالب این فصل‌ قرار ‌‌گیرد، تهدید صلح و امنیت بین‌الملل تلقی می‌شود. به نظر من، ارجاع پرونده هسته‌ای ایران، ضربه بزرگی به جمهوری اسلامی بود. انصاف نبود که ایران، انقلاب ایران و جمهوری اسلامی به عنوان تهدید صلح و امنیت بین‌الملل به جهان معرفی و علیه ایران اجماع جهانی درست شود. خیلی ظلم بزرگی در حق ملت و کشور ایران بود. من در سخنرانی‌ها، کنفرانس‌ها و در کتاب هسته‌ای مشروح و مستند توضیح دادم که چرا ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت غیر حقوقی بود.

۴ ـ توافق‌نامه نهایی هسته‌ای منجر به عادی سازی روابط ایران با غرب خواهد شد. البته اینجا منظورم امریکا نیست. اکنون تقریبا ۹۰ درصد تعامل ایران با جهان غرب خراب شده و ‌۱۰ درصد روابط ‌مانده است. مثلاً آقای آهنی سفیر ما در فرانسه، یک سال و نیم در پاریس بود و متأسفانه به وی وقت ملاقات با وزیر خارجه نمی‌دادند. هیچ گاه چنین اتفاقی در تاریخ جمهوری اسلامی نیفتاده بود که سفیر جدید برود و یک سال و نیم پشت در بماند و ملاقات به او ندهند. آقای آهنی به محض اینکه انتخابات تمام شد، توانست با وزیرخارجه فرانسه ملاقات کند. این موضوع نشان می‌دهد که دریچه‌ای به سمت بهبود روابط ایران با غرب باز شده است. بهبود روابط ایران با غرب ‌‌اتوماتیک به روابط با بقیه کشور‌ها و به ویژه منطقه اثر خواهد گذاشت. اگر غربی‌ها در بهبود روابط یک قدم بر‌دارند، چینی‌ها و هندی‌ها و روس‌ها ده قدم برخواهند داشت.

هم‌اکنون شما ‌می‌بینید که سرعت برداشتن تحریم‌ها توسط چینی‌ها ده برابر اروپایی‌هاست. آن‌ها تشنه و منتظر اینند که تحریم‌ها برداشته شود و بتوانند از بازاری که در ایران ‌است، منافع اقتصادی را حفظ کرده و گسترش دهند.

اما امتیازاتی که ‌ایران به غرب خواهد داد:

۱ ـ ما در زمینه بازرسی‌ها و دسترسی‌های آژانس، ناچار خواهیم بود که بپذیریم آژانس دسترسی‌هایی که می‌خواهد، داشته باشد. این بازرسی‌ها می‌تواند در قالب پروتکل باشد یا نباشد. آژانس برای اینکه بتواند اعلام کند، پرونده ایران بسته شده ‌و صد درصد صلح آمیز است به سلسله دسترسی‌هایی‌ها نیاز دارد. ما نباید از مردم بترسیم، بلکه باید واقعیت را به آنان بگوییم. برخی از این دسترس‌ها، فارغ از پروتکل است؛ یعنی تقاضای آژانس این است. دروغ هم به مردم نگوییم؛ دسترسی در قالب پروتکل و فرا‌تر از آن هم در دوره آقای خاتمی و هم در دوره آقای احمدی‌نژاد داده شده است. هر کس متخصص باشد و ‌گزارش‌های آژانس را بررسی کند، خواهد دید در هر دو دوره ـ چه در دوره‌ای که قانونا پروتکل الحاقی رسما اجرا می‌شده و یا چه در دروه آقای احمدی‌نژاد که اجرا نمی‌شد ـ ما دسترسی به آژانس در قالب پروتکل و فرا‌تر از پروتکل دادیم. بنابراین دولت روحانی نیز در معامله نهایی مستثنی نخواهد بود. در دوران جدید نیز دسترسی در قالب پروتکل داده خواهد شد؛ اگر غیر از این ‌عمل شود، آژانس و شورای امنیت پرونده ایران را از دستور کار خارج نخواهد کرد. البته این چیز تازه‌ای نخواهد بود که بگوییم کشور را فروختند و اطلاعات را لو دادند.

در دوره آقای احمدی‌نژاد دسترسی به آر ان دی اراک و آرندی سانتریفیوژ‌ها داده شد. این در حالی است که هیچ عضوی از ان پی تی در تاریخ ان پی تی به آژانس دسترسی به آر ان دی سانتریفیوژ کشورش را نداده است. از نظر من؛ این کارها اشکالی ندارد. برای اینکه کشورهایی باید بترسند که دنبال بمب هستند. با فتوای مقام معظم رهبری قبل از اینکه غربی‌ها برای ایران خط قرمر تعیین کنند، رهبری انقلاب خط قرمز تعیین کرده است. فتوای ایشان در مورد سلاح‌های کشتار جمعی،‌ خط قرمزی برای دنیاست که ایران را هم شامل می‌شود.

۲ ـ امتیاز دوم محدودیت‌هایی است که ما باید بناچار برای اعتمادسازی ‌بپذیریم. ما باید ‌سلسله محدودیت‌های را درباره اینکه برنامه هسته‌ای ایران در آینده به سمت ساخت سلاح نرود، بپذیریم. نمونه آن غنی‌سازی زیر ۵ درصد است.‌ می‌خواهم در اینجا درباره جنجالی که در رسانه راجع به اینکه ایران غنی‌سازی۲۰ درصد را تعلیق کرده، توضیح دهم. در دوره آقای خاتمی ما داوطلبانه خودمان اعلام کردیم حاضریم غنی‌سازی را زیر ۵ درصد انجام دهیم.

در دوره آقای احمدی‌نژاد، آقای صالحی وزیرخارجه بار‌ها اعلام کردند ما حاضریم ۲۰ درصد را متوقف کنیم و غنی‌سازی را زیر ۵ درصد را انجام بدهیم؛ بنابراین این ‌چیزی بوده ‌که در دولت گذشته رسما اعلام شده است. حالا فقط در دولت آقای روحانی در قالب توافق عملیاتی شده است. این اتفاق چیز استثنایی هم نیست و تقریبا بیشتر آنهایی که غنی‌سازی می‌کنند زیر ۵ درصد تولید می‌کنند. هر کس مذاکره کننده باشد، مجبور خواهد بود ‌این محدودیت‌ها را بپذیرد.

* آقای دکتر موسویان برخی از مخالفان توافق ژنو بر این باورند که در توافق ژنو حق غنی‌سازی ایران به رسمیت شناخته نشده است. نظر جنابعالی در این مورد چیست؟

ــبحثی در داخل در مورد پذیرش حق غنی‌سازی وجود دارد ‌که متأسفانه مورد سوءاستفاده‌کنندگان جناح‌های سیاسی ـ چه موافق و چه مخالف توافق ژنو ـ قرار می‌گیرد. یک طرف بر این باور است که در این توافق‌نامه اولیه رسما حق غنی‌سازی ایران به رسمیت شناخته شده است. طرف دیگر می‌گوید که پذیرش حق غنی‌سازی در کار نیست. این مناظره در داخل وجود دارد که البته هر دو اشتباه می‌کنند.

‌در اینجا برای روشن شدن مخاطبان فهیم تابناک، علت اشتباه دو طرف را شرح می‌دهم. قدرت‌های بزرگ به ویژه امریکا پس از تصویب «ان پی تی» در مورد هیچ کشوری ‌‌رسما حتی در مورد آلمان، ژاپن، برزیل، آرژانتین و... حق غنی‌سازی را شناسایی نکرده است. امریکایی‌ها برای آنهایی که اعتماد داشتند و متحد امریکا بوده‌اند و اطمینان داشتند که آن‌ها به دنبال ساخت سلاح نیستند، غنی‌سازی را در عمل پذیرفتند.

وقتی ‌‌صریح در مذاکره با اروپایی‌ها و امریکایی‌ها، خارج از محدوده دیپلماتیک رک بحث می‌کنید، آن‌ها می‌گویند؛ اولاً کلمه غنی‌سازی در ان پی تی وجود ندارد. این موضوع را آن‌ها درست می‌گویند. عبارتی که در ان پی تی وجود دارد، می‌گوید بهره‌مندی از فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای؛ بنابراین، کلمه غنی‌سازی در متن ان پی تی نیست. از آن طرف در ان پی تی وجود دارد که فناوری صلح آمیز مستلزم تولید سوخت است. برای تولید سوخت شما باید غنی‌سازی کنید.

دوم‌ آنکه می‌گویند، ما قبول داریم غنی‌سازی مغایر با ان پی تی نیست. یعنی طبق ان پی تی غنی‌سازی مجاز است. اما بنا بر معاهده ان پی تی برای اعضا تکلیف نیست که همه بیایند غنی‌سازی کنند و این کلمه هم وجود ندارد.

سوم اینکه می‌گویند اگر بنا باشد ما ‌‌قدرت‌های بزرگ، حق غنی‌سازی شما را به رسمیت بشناسیم، ‌همه کشورهای عضو می‌خواهند غنی‌سازی داشته باشند. اگر همه بخواهند این کار را انجام دهند، شما ببینید اشاعه سلاح‌های هسته‌ای چه ریسک وحشتناکی دارد.

استرتژی امریکایی‌ها این است که غنی‌سازی در محدود‌ترین شکل توسط کشور‌ها صورت بگیرد. ‌آنچه در ‌‌نهایت در توافق نهایی خواهیم دید، این است که قدرت‌های بزرگ غنی‌سازی در خاک ایران را در عمل بپذیرند. امریکایی‌ها حق غنی‌سازی برای ژاپن را هم به همین گونه پذیرفته‌اند. امریکایی‌ها حق غنی‌سازی در خاک ژاپن را ‌رسما و یا اینکه جایی از کلمه حق استفاده کنند نپذیرفته‌اند. امریکایی‌ها برای ژاپنی‌ها دو شرط گذاشتند و پس از آن اجازه دادند ژاپنی‌ها غنی‌سازی کنند؛ نخستین شرط این بود که ژاپن زیر ۵ درصد غنی‌سازی کند و دومین شرط اینکه پروتکل الحاقی بپذیرد. ژاپن که متحد درجه یک امریکاست، با این دو شرط پذیرفته شده ‌که غنی‌سازی کند. حالا ما انتظار داریم ‌امریکایی‌ها امتیاز بیشتری از ژاپن به ایران بدهند! این نگاه غیرعملی و واقع بینانه نیست.

باید میان پذیرش حق غنی‌سازی و پذیرش غنی‌سازی فرق قائل شد‌. امریکایی‌ها خواهند پذیرفت که شما غنی‌سازی داشته باشید؛ اما این بدان معنا نیست که امریکایی‌ها این حق را شناسایی کنند؛ بنابراین، اگر در آینده صد بار دیگر آقای جان کری بگوید، ما حق غنی‌سازی را شناسایی نخواهیم کرد و اگر طرف ایرانی صد بار دیگر ‌بگوید آن‌ها غنی‌سازی را قبول کرده‌اند، هم هر دو راست می‌گویند و هم ‌اشتباه‌.

من امیدوار بودم مذاکراه کننده‌های هسته‌ای، این موضوع را برای مردم توضیح دهند. دعوای داخلی در این موضوع به نفع کشور نیست. ما چیزی می‌خواهیم که اصلا عملی نیست. متأسفانه هنگامی که ‌رسانه‌های داخل را از خارج می‌خوانید، می‌بینید که عده‌ای آنچنان از توافق ژنو دفاع می‌کنند که گویی پیروزی قرن رخ داد و عده‌ای دیگر آنچنان توافق را می‌کوبند که گویی این قرارداد ژنوچای و ننگ قرن است. در حالی که توافق ژنو نه پیروزی قرن است، نه ننگ قرن. در واقع هیچ کدام از طرفین مذاکره، بیشتر از این نمی‌توانستند امتیاز بگیرند یا بدهند. هر فردی هم از ایران و حتی من هم می‌رفتم، بهتر از این نمی‌توانستم مذاکره کنم.

* به تازگی عده‌ای ‌بحث کنسرسیوم برای غنی‌سازی در ایران را مطرح کرده‌اند. شما اطلاعاتی در این موضوع دارید؟

ــ من مدافع ایجاد کنسرسیوم هسته‌ای هستم. اولین کسی که در مصاحبه با ایتارتاس روس پیشنهاد کنسرسیوم مشترک غنی‌سازی را مطرح کرد، من بودم. این یک نظر شخصی بود و در کشور بررسی، مطالعه و تصمیم گیری نشده بود. به دلیل همین در دنیا جنجالی به پا کرد. هنگامی که آقای احمدی‌نژاد رئیس جمهور شد، ‌در شهریور ۸۴ به نیویورک رفتند. قبل از سفر تبلیغات بسیاری شد که ایران با یک ابتکار جدید به سازمان ملل می‌رود. ایشان در سازمان ملل پیشنهاد کنسرسیوم هسته‌ای را اعلام کرد. بعد از اینکه ایشان به ایران تشریف آوردند، رهبری از ابتکار رئیس جمهور حمایت کرد؛ بنابراین، کنسرسیوم هسته‌ای ‌چیزی است که در سطح عالی نظام مطرح و به دنیا پیشنهاد شده است.

اگر به این توافق برسیم که کنسرسیوم با جامعه بین‌الملل و منطقه داشته باشیم، اولا بهترین شیوه اعتماد سازی است. کسی باید از کنسرسیوم بترسد که دنبال بمب است. چون می‌خواهد پنهانکاری کند و ته آن بمب تولید کند. ما که الان دانش فنی داریم. فرض کنید چند کشور دیگر سرمایه گذاری کنند و ما سوخت منطقه را می‌دهیم، چه اشکالی دارد. به عنوان یک کار‌شناس عرض می‌کنم، اگر روزی ایران توافق کنسرسیوم را پذیرفت، چیزی بود که رئیس جمهور ایران رسما در شهریور ۱۳۸۴ به دنیا پیشنهاد کرده است.

* شما پذیرش عملی غنی‌سازی را به عنوان یک امتیاز بر‌تر برا‌ی ایران برشمردید. منتقدین بر این باورند که یک سری قیودی به حق غنی‌سازی ایران در گام نهایی از جمله مکان، ظرفیت، و ... وارد شده است. چه تضمینی هست که این حق در ‌‌نهایت به ایران داده شود؟

ــ موضوع قیود می‌تواند چشم اسفندیار مذاکرات باشد. من دو چیز سخت برای مذاکرات می‌بینم که می‌تواند مذاکرات را از ریل خارج کند؛ یکی بحث آب سنگین اراک و دیگر ‌مشخصات غنی‌سازی است. در مورد این پرسش شما، به قول انگلیسی‌ها شیطان ماجرا در جزئیات است. در واقع مشکل اصلی همین جزئیات است. غربی‌ها به تیم مذاکره کننده‌ها خواهند گفت، متناسب با نیازتان غنی‌سازی کنید. غنی‌سازی متناسب با اندازه مصرف در داخل داشته باشید.

ایران باید محکم بایستد و بگوید، به این موضوع به عنوان یک اصول چالش نمی‌کنیم. ما می‌خواهیم متکی و مستقل باشیم. ایران باید بگوید، ما نمی‌خواهیم غنی‌سازی مازاد بر مصرف بکنیم، چون دنبال بمب نیستم. ما می‌خواهیم متناسب با مصرف غنی‌سازی کنیم، اما مصرفم را خودم تعریف می‌کنم. غرب نمی‌تواند به ایران بگوید یک نیروگاه یا بیست نیروگاه داشته باشید. من به عنوان ایران اگر تصمیم گرفتم دویست نیروگاه داشته باشم، به شما ربطی ندارد. به نظر من باید این موضوع محکم در مذاکرات مطرح شود. ایران باید نیاز عملی خود را مطرح کند نه دیگران. در این مرحله نیز باز شیطان قضیه مطرح خواهد شد که شاید طرف مذاکره کننده ایران مطرح کند که ایران در هر مقطعی که نیاز عملی دارد، ظرفیت عملی را توسعه دهد؛ نه اینکه الان شما در ‌یک سال ۱۰ سایت راه بیندازید و ۱۰۰۰۰ تن اورانیوم غنی کنید، بخ دلیل ‌اینکه بیست سال دیگر بیست نیروگاه داشته باشید. نیاز عملی این خواهد شد که در هر مقطعی، ‌هر مقدار‌ مصرفی که دارید با آن مقدار در آن مقطع ظرفیت را تنظیم کنید. برون رفت از این چالش می‌تواند کمی سخت‌تر باشد.

چالش سنگین بعدی آب سنگین اراک خواهد بود. غرب‌ پس از ده سال که می‌گفت‌، ایران نباید غنی‌سازی داشته باشد، مجبور شده است که بپذیرد ایران این ظرفیت را داشته باشد. از دو راه می‌شود بمب اتم ساخت: ‌۱‌ ـ غنی‌سازی است ۲ ـ آب سنگین.

حالا که پذیرفته‌اند ایران غنی‌سازی داشته باشد، برایشان سخت است که بپذیرند ‌هر دو سسیتم را ایران داشته باشد، چراکه اگر ایران روزی تصمیم گرفت بمب بسازد از هر دو طریق بتواند بمب بسازد. بنابراین چالش اصلی آینده روی‌ آب سنگین خواهد بود. آن‌ها خواهند گفت، ما غنی‌سازی به شما داده‌ایم اما آب سنگین به شما داده نخواهد شد. این دعوا شروع خواهد شد. هر دو خواهند گفت آب سنگین خط قرمز ماست. این چالش دوباره شروع خواهد شد. خدا نکند این چالش مثل چالش غنی‌سازی بخواهد ده سال طول بکشد. ده سال بر سر غنی‌سازی چالش داشتیم که نتیجه آن باخت ـ باخت بود. هم ما ضرر کردیم به خاطر اینکه با ابعاد گسترده تحریم‌ها روبه‌رو شدیم و هم غربی‌ها ضرر کردند به خاطر اینکه دامنه غنی‌سازی را گسترش دادیم؛ بنابراین دو طرف ضرر کردند. این روند برد برای هیچ کس نبود.

باید روندی در دیپلماسی طی شود که مدت را کوتاه کنیم. به نظر من راه این است که آب سنگین اراک را داشته باشیم، اما از نظر فنی و تکنیکی راه‌هایی را متخصصین پیدا کنند که احتمال ساخت بمب از طریق آب سنگین وجود نداشته باشد.

اگر غربی‌ها آب سنگین اراک را خط قرمز اعلام کنند، شاید مذاکرات را به بن بست و شکست برسانند و یا راه را طولانی کنند که هر دو طرف ضرر خواهند کرد. در واقع دو طرف باید به دنبال راه‌های اعتمادساز و فنی برای اینکه آب سنگین اراک قابل انحراف به سمت ساخت بمب نباشد را پیدا نمایند.

* علت اینکه فرانسوی‌ها مذاکرات ژنو را با چالش روبه‌رو کردند، همین بحث آب سنگین اراک بود؟

ــدر ده سال مذاکرات گذشته وزنه اصلی مذاکرات بین ایران، اروپا و روسیه بود. ما با همه اعضا مذاکره می‌کردیم، به غیر از امریکا. امریکایی‌ها می‌گفتند تا ما در مذاکره وارد نشویم، اجازه نمی‌دهیم ‌مذاکرات به سرانجام برسد. البته امریکایی‌ها خط قرمزی داشتند به نام اینکه ایران نباید غنی‌سازی کند. سرانجام ایران در دوره آقای جلیلی تدبیر به خرج داد و با امریکایی‌ها مثل بقیه اعضای شورای امنیت مذاکره نمود و گفت تبعیضی قائل نمی‌شویم.

در دوره آقای روحانی نیز ورود آمریکا به صحنه مذاکرات مستقیم برابر با بقیه، باعث شد که این متن خیلی سریع جلو برود. اگر امریکایی‌ها نبودند، امریکایی‌ها می‌نشستند کنار و نمی‌گذاشتند مذاکرات به سرانجام برسد.

در توافق ژنو آقای ظریف و آقای کری ‌مستقیم نشستند بر سر متن و به مذاکره پرداختند. وقتی ‌توافقات روی متن اولیه شد و همه توافق را پذیرفته بودند، وزیر خارجه فرانسه وارد شد و مخالفت کرد. طرفین از قبل توافق کرده بودند که جزئیات مذاکرات به هیچ وجه تبلیغاتی نشود. وزیر خارجه فرانسه در اولین اقدام جزئیات مذاکرات را تبلیغاتی کرد. مثلا گفت آب سنگین را نمی‌پذیرید. این افشای جزئیات مذاکره بود. البته فرانسوی تحت فشار صهیونیست‌ها این کار را انجام داده بودند. این فرانسوی‌ها بودند که اسرائیل را مجهز به بمب هسته‌ای کردند و حالا فرانسه می‌خواهد همه فشار‌ها را روی ایرانی ‌‌آورد که بمب ندارد.

* آیا در توافق نهایی بخشی از تأسیسات هسته‌ای ایران به قول امریکایی‌ها برچیده می‌شود؟

ــ موضوع برچیدن بحث تبلیغاتی امریکایی‌هاست؛ موضوعی که نمایندگان مجلس اعلام کردند، باید غنی‌سازی ۶۰ درصد داشته باشیم نیز بحث تبلیغاتی است. دو طرف برای هم رجز خوانی می‌کنند. میدان جنگ سیاسی است و دو طرف در جنگ سیاسی کار تبلیغاتی می‌کنند، ولی واقعیت این است که در توافق‌نامه نهایی برچیدن قطعا وجود نخواهد داشت و ایران غنی‌سازی را خواهد داشت. حالا ابعاد این غنی‌سازی متناسب با مصرف موضوع چالشی مذاکرات است که کار مذاکره کننده‌هاست.

*چرا ‌در دوران اخیر نتوانسته‌ایم در اروپا با کنگره و پارلمان اروپا تعامل کنیم؟

ــ‌ارتباط نداشتن با غرب، ضعف بزرگ جمهوری اسلامی از اول انقلاب است. اولا لابی ایران در امریکا صفر است، در حالی که پاتوق تبلیغاتی جهان در آمریکاست. ‌همه رسانه‌های دنیا را از لحاظ وزن، قدرت و دامنه تأثیرگذاری در یک کفه ترازو و بقیه رسانه‌های دنیا را ‌در ‌کفه دیگر بگذارید. لازم نیست که فقط دیپلمات‌های ما با غرب ارتباط برقرار کنند. چهره‌های علمی و آکادمیک ما هم حضور فعال ندارند. شما وقتی به غربی‌ها نگاه می‌کنید، می‌بینید دیپلمات‌هایشان، دیپلمات‌های بازنشسته، رسانه‌ها و مراکز علمی و مطالعاتی به طور فوق‌العاده گسترده و هماهنگ تنظیم شده و تنظیم نشده در راستای اهداف غرب حرکت می‌کنند.

* آقای دکتر، مراکز فکر ‌برای بهبودی روابط چه گام‌هایی می‌توانند بردارند؟

ــما در جمهوری اسلامی چند مرکز فکر داریم. واقعا مراکز فکر در ایران ضعیف و فشل است. در ایران برای یک کنفرانس بین‌المللی، دو هزار مشکل از مکان، محتوا و مهمانان وجود دارد.
کشورهای غربی دست مراکز فکرشان را باز می‌گذارند‌ که به هر کشوری می‌خواهند بروند و بحث کنند. من یقین دارم که مراکز فکری غربی، ‌در چهارچوب غرب حرکت می‌کنند؛ یعنی ارتباط و همکاری متقابل بدون اینکه دستور بگیرند وجود دارد.

* آقای موسویان، ‌تعامل نامناسب ما با غرب در حالی است که گروه‌های معاند از جمله گروهک منافقین ارتباط گسترده و مناسبی با اتحادیه اروپا برقرار کرده‌اند و حتی می‌شود گفت لابی کوچکی در اتحادیه اروپا به شمار می‌آیند. چه ضعفی در دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بوده که حتی نتوانسته‌ایم به اندازه منافقین در اتحادیه اروپا تأثیر‌گذار باشیم؟

ــفعالیت تبلیغاتی یک گروهک به نام منافقین از گذشته تا کنون از تمام فعالیت‌های دیپلماتیک جمهوری اسلامی بیشتر بوده است. همین الان این گروهک پنجاه تا شصت نیروی ثابت برای کنگره آمریکا تعیین کرده که ۲۴ ساعته در آنجا لنگر انداخته‌اند، حال آنکه جمهوری اسلامی یک نفر هم ندارد. اگر قبول داریم تمام فتنه‌ها از کنگره آمریکا بر‌می‌خیزد، چرا هیچ برنامه‌ای برای تأثیر در کنگره نداریم؟

ما ‌سفیری در نیویورک داریم که اگر بخواهد ‌به واشنگتن برود، باید مجوز بگیرد که البته مجوز هم به او نمی‌دهند. رفتن سفیر ما به واشنگتن به این فرض است که جمهوری اسلامی ایران اجازه بدهد که نماینده ما برود و یک نماینده کنگره را روشن کند! در حالی که متأسفانه باید بگویم، لابی صهیونیست نفوذ و قدرت وحشتناکی در کنگره امریکا دارد.

البته منافقین هم بدون شک پولشان را از غربی‌ها که به دنبال براندازی و تضعیف هستند می‌گیرند و خرج می‌کنند. مثلا یک نماینده از امریکا دعوت می‌کنند و نزدیک به ۶۰۰۰۰ دلار برای ‌ده دقیقه ‌سخنرانی می‌دهند. ما به گمان خود‌ با شعار دادن ‌همه چیز درست می‌شود.

ایران در اروپا و امریکا لابی و دیپلماسی عمومی ندارد. دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی صفر است. روزانه میلیون‌ها صفحه علیه ایران می‌نویسند، ولی متأسفانه یک کلمه کسی پاسخ نمی‌دهد. برای دیپلماسی عمومی برنامه‌ای در کار نیست. در حالی که ایران باید در سطح رسانه‌ها فعالیت کند تا بتواند حرف و پیام جمهوری اسلامی را انتقال دهد. شما باید در همه کنفرانس‌ها و برنامه‌ها ‌باشید و از منافع کشور دفاع کنید و حرفتان را بزنید.

فرض کنید ‌کنگره امریکا بالا‌ترین دشمنی را داشته باشد. شما باید روشنگری کنید، چرا که صهیونیست‌ها و منافقین دارند آن‌ها را منحرف می‌کنند و دروغ به خورد آن‌ها می‌دهند.

بنده امیدواریم که دولت جدید برنامه‌ای برای ایجاد لابی در همه کشور‌ها داشته باشد. مثلا ما در عربستان و جهان عرب لابی نداریم. متأسفانه ‌کسی نیست و انگار نه انگار که علیه منافع ایران صحبت می‌شود. ما به جز ‌چند کشور مثل عراق که رابطه خوبی با او داریم، هیچ ‌‌تأثیری نداریم.

* ایرانیان خارج ‌کشور می‌توانند چه تأثیری در پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی داشته باشند؟

ــاگر ما شش میلیون تن در خارج داریم، ۵۹۹۰۰۰ مدافع ایران و حقوق ایران هستند. عده‌ای مزدور مثل منافقین که مخالف و به دنبال تغییر رژیم و جنگ هستند با جمهوری اسلامی مخالف‌ا‌ند. چطور ایران نمی‌تواند از پتانسیل میلیون‌ها ایرانی استفاده کند؟! ایرانیان زیادی هستند که می‌خواهند از ایران دفاع کنند، ولی زمینه‌ فراهم ‌نیست و متأسفانه برنامه ریزی از داخل برای استفاده از توانایی‌های بالقوه ایرانیان خارج از کشور وجود ندارد.

* برخی از کار‌شناسان علل ضعف ایران در دیپلماسی عمومی را کمبود بودجه می‌دانند. نظر جنابعالی چیست؟

ــالبته همه دیپلماسی پول نیست. عرق ملی ایرانیان را نمی‌شود با پول خرید. برنامه و طرح می‌خواهد برای اینکه عرق ملی ایران در راستای منافع ایران استفاده شود. شما لازم نیست به شش میلیون پول بدهید که برای ایران کار کنند. شما صد‌ها ایرانی دارید که حاضرند برای منافع ایران میلیارد‌ها کمک کنند. بیشتر باید گفت‌ در جمهوری اسلامی استراتژی، برنامه و عزم وجود ندارد. در سی سال گذشته، هیچ عزمی برای سازمان‌دهی دیپلماسی عمومی فعال و ایجاد لابی مقتدر در دورترین نقاط جهان نبوده است.

* شما مهم‌ترین مشکل در دوران گذشته در ایجاد مشکلات فراوان در روابط ایران و غرب را چه می‌دانید؟

ــخطای استراتژیک در دوران آقای احمدی‌نژاد رخ داد. در آن دوران سیاست خارجی ما به گونه‌ای جلو رفت که نه تنها اروپایی‌ها به دامن امریکا افتادند، بلکه حتی از امریکایی‌ها در تحریم ایران پیشی گرفتند. تحریم بانک مرکزی و نفت را اول اروپایی‌ها اجرا کردند. در دهه هفتاد ‌دیپلمات‌های وزارت خارجه تلاش کردند ‌تا اجازه داده نشود تحریم‌های یکجانبه امریکا جهانی شود. برای همین، بلوک قدرتمندی در خط مقدم بسیج شده بودند که در دروان مشکلات بدهی‌های ایران فشار به ژاپن و اروپا آورند تا انقلاب و ایران را خفه کنند. اما با تلاش‌های آن موقع این اتفاق نیفتاد و باعث شد که بدهی‌های ایران را با پوشش‌های گوناگون رفع کردیم. در چند سال گذشته، فقط کاری کردیم که اروپایی‌ها گوی سبقت را از آمریکایی‌ها ربودند.

دیپلماسی مورد نظر مقام رهبری مبنی بر عزت، حکمت و مصلحت با شعارهای افراطی به دست نمی‌آید. حرف را لازم نیست ‌در قالب کاملا بد بزنیم که دنیا متنفر بشود. متأسفانه در گذشته در بد‌ترین قالب با دنیا تعامل می‌کردیم.

* یکی از مهم‌ترین بحث‌های سیاست خارجی در سطح منطقه روابط ایران و عربستان است که می‌تواند تأثیرات بسیار گسترده‌ای داشته باشد. تحولات اخیر خاورمیانه و وضعیت ایران را در دوران اخیر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ــدو ماه پیش، بنده بحثی را در کنفرانس منامه مطرح کردم. کنفرانس منامه مهم‌ترین کنفرانس بین المللی در مورد منطقه خلیج فارس است و هیچ کنفرانسی وجود ندارد که نزدیک به سیصد تن از مهم‌ترین ‌افراد کشورهای ‌منطقه در آن شرکت کنند. هرچند بنده نماینده رسمی ایران نبودم، آنجا پیشنهاد کردم برای توقف تقابل بین ایران و کشورهای همسایه خلیج فارس و ورود به جاده تعامل، ما به سیستم همکاری‌های جامع منطقه‌ای بین ایران، عراق و سازمان همکاری‌های خلیج فارس نیاز داریم. اگر چنین سیستم همکاری بین کشورهای منطقه به وجود بیاید، مشابه سیستم‌های همکاری که در اروپا هست، می‌تواند مشکلات این منطقه را حل کند.

کشورهای کوچک وقتی به عظمت ایران از نظر نیروی انسانی و گستردگی خاک نگاه می‌کنند می‌‌ترسند. بحرین، قطر و امارات وقتی به ایران از روی نقشه جغرافیا نگاه می‌کنند، شب خواب ندارند. این وحشتی که امروز در منطقه از ایران وجود دارد، چند برابرش در اروپا از آلمان وجود داشت. چون آلمان دو جنگ جهانی هم ایجاد کرده بود. ایران جنگ به راه نینداخته است، ولی آلمان توانسته همه نگرانی‌های امنیتی را برطرف کند. آلمان در قالب یک سیستم تعامل منطقه‌ای هضم شده است. این کشور در سیستم تعامل منطقه‌ای با اینکه ‌عملا هنوز قدرتمند‌ترین کشور اروپاست، نگرانی‌ها را هم برطرف کرده است. آن‌ها ساختار‌های سیاسی امنیتی ایجاد کرده‌اند که تمام نگرانی‌های امنیتی سایر کشورهای اروپایی را برطرف کرده‌اند. آلمان صد برابر بیشتر از ایران متهم به دخالت در اروپا بود. در آن کنفرانس از این ایده خیلی‌ها استقبال کردند. حتی اروپایی‌ها و امریکایی‌ها که حاضر بودند، گفتند ‌این چیزی است که بشود روی آن کار کرد.

* آیا این ایده قابلیت اجرا با توجه به وضعیت منطقه را خواهد داشت؟

ــاگر شما ایده و ابتکار داشته باشید، باید کمی باز‌تر نگاه کنید. امریکا می‌خواهد از منطقه خاورمیانه و خلیج فارس خارج شود. حضور امریکا در ۴۰ و پنجاه سال گذشته بنا بر سلطه بر منطقه برای نفت بود. این سیاست در حال پایان است برای اینکه امریکا تا چند سال آینده از نظر نفت مستقل می‌شود و تا ده سال آینده، نخستین صادر کننده نفت جهان خواهد شد. در واقع بحثی که ما چهل سال است می‌کنیم که همه چیز برای نفت است در حال تمام شدن است. موضوع خروج امریکا یک واقعیت فوق‌العاده استراتژیکی است که باید استراتژیست‌ها آن را درک کرده و از این فرصت استفاد کنند.

* آینده خاورمیانه را با توجه به تحولات اخیر چگونه می‌بینید؟

ــخاورمیانه کاملا به هم ریخته است. واقعا بحران‌ها در خاورمیانه تمام معادلات خاورمیانه را به هم ریخت و از دل این بهم‌ریختگی تهدیدات فوق العاده جدی و مشترکی برای ایران و قدرت‌های بزرگ جهانی مثل افراط‌گرایی سلفی‌ها و تروریسم پدید آمده است. این نخستین تهدید مشترک و نگرانی مشترک برای ایران و امریکاست.

شعاری که بوش ‌در آغاز سال ۲۰۰۰ مبنی بر جنگ با تروریسم داد، تنها یک کشور به نام افغانستان بود؛ اما امروز تروریسم خاورمیانه را فرا گرفته است. هیچ کشوری در منطقه قدرت مبارزه با افراط گرایی جز ایران ندارد. غربی‌ها و امریکایی‌ها این موضوع را خوبی می‌فه‌ند.

سیستم قدرتمند امنیتی، نظامی و منابع انسانی فوق العاده زیاد ایران، باعث شده ‌هیچ کشوری مثل ما نتواند ‌جلو‌ موج تروریسم و افراط گرایی بایستد. البته اینکه چه طراحی وجود دارد که از این ظرفیت به وجود آمده استفاده شود، من خبر ندارم! خاورمیانه جدید در حال شکل‌گیری است و تمام معادلات گذشته به هم می‌ریزد. سقوط مبارک و بن علی سقوط یک شخص نبود. بی‌ثباتی که امروز در عراق و افغانستان و در سوریه وجود دارد، ‌نشان از یک خاورمیانه جدید است.

* آقای دکتر در ‌آخرین پرسش بفرمایید‌ ایران باید چه سیاست خارجی ‌در مقابل وضعیت جدید خاورمیانه پیش بگیرد؟

ــ همه قدرت‌های بزرگ یعنی از روسیه، چین، هند گرفته تا امریکا و اروپا حاضرند با ایران دست بدهند؛ بنابراین، من واقعا یک مقطعی را در ‌تحولات منطقه‌ای می‌بینیم که در صد سال گذشته بی‌سابقه بوده ‌و شاید در چند دهه آینده هم ‌چنین ‌فرصتی برای ایران پدید نیاید و این گونه نشود.

حیف است ‌در چنین شرایطی در دعوای داخلی فرو برویم. هیچ خیانتی بالا‌تر از این نخواهد بود که در چنین مقطعی که ما می‌توانیم موضوع هسته‌ای و تحریم را برطرف ‌و یک رقابت منطقه‌ای در راستای منافع ایران سازمان‌دهی کنیم، به دعوای داخلی بپردازیم که مثلا چه کسی انتخابات مجلس را خواهد برد یا خواهد باخت. گاهی فکر می‌کنم سیاستمداران ما اصلا در فاز تحولات منطقه‌ای و جهانی نیستند و ‌جای دیگری برای خودشان سیر می‌کنند.


اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟