یک سال پس از اغتشاش در سخنرانی رئیس مجلس در قم، روزنامه شرق در گفتوگو با نمایندگان مجلس به مقدمات این مسأله و عاملان آن پرداخته است. روزنامهها نگاههای متفاوتی نیز به راهپیمایی روز گذشته و مسائل مرتبط با آن و از جمله سخنان سید محمد خاتمی درباره مسائل سالهای اخیر دارند.
زوایای جدید از یکشنبه سیاه و اغتشاش در سخنرانی رئیس مجلس
شرق با پرداختن به دو پرونده از سال گذشته، بار دیگر سراغ خانواده لاریجانیها رفته است. منصور حقیقتپور در گفتوگو با شرق خبر داده که پشت پرده حمله به سخنرانی علی لاریجانی و سفارت انگلیس یکی بود.
این روزنامه در این باره نوشته: ردپای لباسشخصیهایی که ۹ آذر ۹۰ به سفارت انگلیس حمله کرده بودند، بالاخره در ۲۲ بهمن ۹۱ در ماجرای حمله به سخنرانی علی لاریجانی مشخص شد. مچ این لباسشخصیها را کمیته حقیقتیاب مجلس گرفت؛ همان کمیتهای که چندهزار صفحه سند و فیلم و مستندات را آرشیو کرد و از قم به مجلس و قوهقضاییه ارایه داد. حالا یکی از اعضای کمیته حقیقتیاب مجلس در گفتوگو با «شرق» از ردپای لباسشخصیهای دخیل در حمله به سفارت انگلیس در ماجرای برهمزدن سخنرانی رئیس مجلس خبر داده است.
منصور حقیقتپور میگوید: «مستندات به دست آمده از سوی کمیته نشان داد که همان نیروهایی که در حمله به سفارت انگلیس حضور داشتهاند، در ماجرای حمله به سخنرانی لاریجانی نیز حاضر شده و اتفاقا پیگیری ما منجر به فاششدن برخی اسامی مشترک و ارایه مستندات به قوه قضاییه شد». او البته از اینکه روند قضایی رسیدگی به پرونده طولانی شده، انتقاد دارد و میافزاید: «انتظار میرود که هرچه سریعتر تکلیف افراد، نهادها و برخی مسئولان دخیل در غایله ۲۲ بهمن قم مشخص شده و افکارعمومی در جریان نتایج پیگیریها قرار گیرند».
شرق در گفتوگویی با جواد جهانگیرزاده از اعضای هیأت رئیسه مجلس به حوادث روزهای پیش از اغتشاش در سخنرانی لاریجانی پرداخته و نقش فاضل لاریجانی در این میان را مغفول دانسته است. در بخشهایی از پرسش و پاسخهای شرق با نماینده ارومیه آمده است:
ماجرای روز یکشنبه ۱۷ بهمن ۹۱ دقیقا از کجا شروع شد؟
داستان به خیلی پیشتر از این روز برمیگردد؛ جاییکه برخی نمایندهها دنبال جمعآوری امضا برای حمایت از سعید مرتضوی بودند. آنها میگفتند که مسأله شخص مرتضوی در میان نیست و ماجرا به حمایت نمایندگان از سازمان تأمین اجتماعی بازمیگردد. اتفاقا به همکار عزیزی از مجلس که این کار را انجام میداد و دوستی از سازمان مدیریت و برنامهریزی بارها گفتم که جمع کردن امضا برای مرتضوی به نفع نمایندگان نیست.
منظورتان همان همکار عزیزی که اتفاقا فامیلشان هم «عزیزی» است؟ [خنده]
اصلا چه دلیلی داشت که نمایندهها در پی امضا برای حمایت از مرتضوی باشند؟
هیچ، به آنها گفتم که اتفاقا این امضاها میتواند به ضرر مرتضوی تمام شود، چون حساسیت نمایندگان مجلس نسبت به مرتضوی بالا بود و شاید نتیجه عکس میداد. البته خیلی هم نتیجه عکس نداد و تا جایی که یادم هست بیش از صد امضا پای نامه حمایت از مرتضوی رفت.
به هر شکل هزینه کردن نمایندگان و مجلس برای یک شخص، بدون شک کار اشتباهی بود.
ماجرای جمعآوری امضا برای مرتضوی به گوش آقای لاریجانی هم رسیده بود؟
بله، رئیس مجلس در آن زمان مخالف جمعآوری امضا برای مرتضوی بودند و میگفتند هرگونه تخریب جایگاه مجلس به صلاح نیست. استدلال این بود که مجلس محل آمال مردم است. قرار نیست از این عدالتخانه برای اشخاص خاص هزینه شود. به همین خاطر تلاش کردند که این اتفاق نیفتد. صرفا توصیههایی کردند. در چنین شرایطی یا افراد توصیه را میپذیرند یا نه. جمع زیادی همیشه حرف ایشان را قبول دارند اما حرف استراتژیک آن روز آقای لاریجانی موردتوجه واقع نشد.
خب برگردیم به زمینههایی که در نهایت به ماجرای پخش فیلم منتهی شد.
بله، یکی از مسئولان تأمیناجتماعی که در مجلس کار میکرد حضوری به من گفت که مرتضوی تمایل دارد خدمت آقای لاریجانی برسد و مواردی را توضیح دهد و از من خواستند زمینهای فراهم شود تا دیدار میسر شود. حتی یکبار که تماس گرفتند در ارومیه بودم.
و شما چه کردید؟
من این کار را نکردم تا دوباره تماس تلفنی گرفتند. آنور خط یکی میگفت که آقای مرتضوی میگوید به ایشان ظلم شده و باید هر طور شده با آقای لاریجانی حرف بزند. من هم مترصد فرصتی شدم تا مسأله را با آقای لاریجانی در میان بگذارم. بار اول در جلسه جمعی بودیم و من هم بیآنکه بقیه متوجه شوند کلیت ماجرا را گفتم و ایشان هم واکنشی نشان ندادند و فرصتی برای پاسخگویی فراهم نشد. بار دوم که من و ایشان در یک جلسه دو نفره بودیم، مسأله را مطرح کردم و آقای لاریجانی هم صریح نفی کردند. گفتند حاضر نیستند هیچگونه قراری را بپذیرند و جلسه طوری تنظیم شده که مرتضوی باید پاسخگوی مطالبات نمایندگان باشد و دیدار رئیس مجلس در چنین شرایطی درست نیست.
آقای مرتضوی به جز شما نماینده دیگری را هم واسطه کرده بود؟
بعدها شنیدم که مرتضوی، درست دو روز مانده به روز استیضاح با یکی از دوستان نماینده حرف زده که نگران حوادثی است که احتمال دارد در روز جلسه استیضاح وزیر کار پیش بیاید و باز هم اصرار کرده بود که با آقای لاریجانی حرف بزند.
محتوای درخواست دیدار چه بوده؟
من به واسطه این را شنیدم اما میگفتند که مرتضوی به یکی از دوستان نماینده ابراز نگرانی کرده که نمیتوانند با آقای لاریجانی تماس بگیرند.
درباره اکران فیلم، دولت به شما توضیحی داده بود؟
آن روز ما اطلاع پیدا کردیم که احمدینژاد فیلمی آورده اما دولت به ما چیزی اعلام نکرده بود، ما خودمان از شواهد و قرائن فهمیدیم.
اما حراست مجلس که سفت و سخت است و عبورومرورها چک میشود.
بحث حفاظت ریاستجمهوری مطرح بود، آنها ـ نمایندگان دولت ـ شرایط اتاق فرمان برای پخش فیلم را بررسی کرده بودند اما به مجلس فرصت ندادند که دوستان ما در اتاق فرمان اصلا بفهمند ماجرای فیلمی که آوردهاند چیست؟ فقط شنیدیم که از دولت آمدهاند و مستقر شدهاند.
و شما هم شک کردید؟
این مسأله ذهنیتهایی برای ما ایجاد کرد. من بیشترین ترددها را به اتاق فرمان داشتم و این بررسی زودهنگام نمایندگان دولت متعجبم کرد.
پس اینطور که معلوم است شما دیرتر از آقای لاریجانی در جریان واقعیت قرار گرفتید، آقای لاریجانی از صبح زود مسأله را میدانستند و شما پس از بازدید از اتاق فرمان؟
بله، بعدها فهمیدم ایشان پیش از جلسه آن روز در جریان بودند اما خیلی آرام برخورد میکردند و گفتند اجازه دهید اگر تخلفی در خانواده من اتفاق افتاده در انظارعمومی مطرح شود. میگفتند طرفدار تخلف نیستم و اگر مطالبهای داشته باشند، این تخلف آثار مثبتی نه برای من دارد و نه برای مجلس. کار درستی هم نیست، اگر یکی از نزدیکان من هم تخلفی کرده باید با او مانند دیگر شهروندان حسب قانون برخورد شود.
این حرفشان تأییدی بود بر اینکه کار «فاضل لاریجانی» تخلف بوده؟
از خود فیلم اطلاعی نداشتند و میدانستند که فقط فیلمی بوده. میگفتند منعی برای مطرحشدن موضوع ندارم اگر تخلفی از سوی خویشاوندان من صورت گرفته، پیگیری میکنم تا با متخلف برخورد شود.
و جلسه به بعدازظهر کشید...
بله بین دو جلسه خدمت آقای لاریجانی رسیدم، خیلی نگران بودم.
نگران محتوای فیلم؟
نه، از تنشهای ناشی از پخش فیلم میترسیدم. از مشی شخصی آقای لاریجانی مطمئن بودم، بارها با ایشان سفر رفته بودیم و حتی یک بار که کربلا بودیم، متوجه شدم که در همان زمان دو پسر و دختر ایشان هم کربلا هستند، اما بهجای آنکه از امکان پرواز اختصاصی و همراه با رئیس مجلس استفاده کنند، ثبتنام کرده بودند و مانند افراد عادی راهی آنجا شده بودند. هیچگاه ندیدم آقای لاریجانی از منابع بیتالمال استفاده غیرمنطقی کنند. بههمینخاطر مطمئن بودم.
وقتی ماجرای پخش فیلم احمدینژاد علنیتر شد، نمایندهای هم بود که بخواهد پادرمیانی کند؟ یعنی اصولا ایدهای مطرح شد که با گفتوگو جلو پخش فیلم گرفته شود؟
«حجتالاسلام ابوترابی» با احمدینژاد حرف زد و گفتند کاری نکنید که افکارعمومی به چالش کشیده شود. برخی نمایندگان دیگر هم به دولت توصیه مشابهی داشتند، حتی برخی از همراهان احمدینژاد در دولت هم نگران پسلرزههای نمایش فیلم بودند.
کسی هم یادتان هست؟
آقای فروزنده، معاون پارلمانی رئیسجمهوری، نگران بود که این مسأله تنش دوبارهای در کشور بهوجود آورد.
خب در فرصت بین دو جلسه صبح و عصر توصیه شما به آقای لاریجانی چه بود؟
من ماجرا را برای ایشان توضیح دادم و پیشنهادم این بود که با رایزنی نگذاریم فضای جدیدی در کشور بهوجود آید. آقای لاریجانی اما نفی کردند که در این موضوع با احمدینژاد حرفی بزنند. تأکید داشتند که باید شأن مجلس رعایت شود. به هر شکل برخی نمایندگان پیشنهادشان این بود که با احمدینژاد حرف بزنند تا پخش فیلم منتفی شود.
یعنی اگر حرف میزدند، احمدینژاد می پذیرفت؟
به نظر من چنین گرایشی در شخص احمدینژاد وجود داشت. آقای لاریجانی گفتند اگر این فیلم در شرایط موجود پخش نشود، دو روز بعد این زمزمه را ایجاد میکنند که چرا این فیلم پخش نشد و همان فیلم را بدتر پخش میکنند و آن را در «یوتیوب» میگذارند. به همین خاطر ایشان گفتند بگذارید هر کاری میخواهند انجام دهند من جلسه را اداره میکنم و شد آن چیزی که آن روز اتفاق افتاد و خودتان از نزدیک دیدید.
آقای لاریجانی پس از پخش فیلم شما را به شهادت گرفتند. این کار از قبل هماهنگ شده بود؟
من روحم هم خبر نداشت و نمیدانستم. حتی چنددقیقه قبل روی صندلیام نبودم. وقتی نشستم آقای لاریجانی اول آقای فرهنگی را شاهد گرفتند و من اصلا انتظار نداشتم از من سؤالی بپرسند. اما آقای لاریجانی در جریان تماس واسطه مرتضوی با من بودند و میدانستند. من متن آمادهای نداشتم و حتی چندبار تپق زدم.
شما به هر حال از نمایندگان نزدیک به ایشان هستید، آقای لاریجانی که از صبح در جریان ماجرا بود، چرا به شما چیزی نگفت؟
این روحیات شخصی آقای لاریجانی است. آدم مکتومی است و ظهور و بروز احساس ایشان را به راحتی نمیبینید و بخشی از آن به پیچیدگی ایشان بازمیگردد.
فیلم نامفهوم بود و احمدینژاد متن را از رو خواند. اشاره کوتاهی بود به تقاضای «فاضل لاریجانی» از مرتضوی برای «بابک زنجانی». چه به هنگام پخش فیلم و چه به هنگام قرائت متن چه حسی داشتید؟
خیلی متاثر شدم، ناراحتیام از این جهت بود که خانوادهای که در انقلاب جایگاه داشت، بهراحتی بهخاطر فرصتطلبی شخصی یا سادگی یا زیادهخواهی مکدر میشود. این تکدر را نه به نفع رئیس دولت وقت میدانستم و نه به نفع رئیس مجلس. شرایط سختی برای من بود و واقعا استرس داشتم.
«فاضل لاریجانی» را چقدر میشناختید؟
در تمام زندگیام فقط یک بار ایشان را دیدهام. آن هم در دوره نخست نمایندگی. ایشان آن موقع مشاور آقای حسینی، وزیر ارشاد وقت در دانشگاه پیام نور بود. آن چیزی که از اقوال شنیدم این است که برخلاف دیگر لاریجانیها، «فاضل لاریجانی» آدم سادهای است و پیچیده نیست. شاید هم طمع دنیا بوده یا هر چیز دیگری.
برای شما سؤال نیست که چرا خیلی به ماجرای تخلف «فاضل لاریجانی» در این مدت پرداخته نشده؟
ببینید قطعا کار «فاضل لاریجانی» خلاف بوده. همچنین کار دیگرانی که چنین زمینهای را فراهم کرده بودند هم درست نبوده، بخشی از آن هم طراحی بوده.
خب همه میدانستند که هدف «احمدینژاد» از پخش آن فیلم متزلزلساختن جایگاه «علی لاریجانی» است، فکر میکنید چنین شد؟
نخست واکنش ۲۲ بهمن قم را شاهد بودیم که عدهای به دلایلی تحریک شدند و ماجرای حمله به سخنرانی لاریجانی به وجود آمد. اما اینکه در بلندمدت میتواند جایگاه ایشان نفی شود، چنین اتفاقی نیفتاد. عتاب مقاممعظمرهبری و واکنش سخت ایشان و غیرشرعیدانستن این مسأله بهنظرم بسیار تعیینکننده بود.
خیلیها معتقد بودند احمدینژاد بنا داشت تا با پخش آن فیلم لاریجانی را تخریب کند و او را از ورود به عرصه انتخابات ریاستجمهوری باز دارد...
همه متفقالقول چنین نظری داشتند اما خب اصولا آن موقع ایشان تمایلی برای ورود به انتخابات نداشتند، نه سال ۸۸ و نه در انتخابات اخیر.
در انتهای جلسه هم که عکس تاریخی بوسه بر صورت رئیس مجلس شکل گرفت، شما بعد از آن را روایت کنید.
بعد از جلسه نمایندگان آقای لاریجانی را بدرقه کردند، ایشان هم به نمایندگان گفتند که ما سر انقلاب با کسی تعارف نداریم، از میان منسوبان و فامیل هر کسی بر خلاف اصول اقدام کند، خطاست. برای ما اصل نظام است و افراد و دوست و خویشاوند اصل نیستند.
و سؤال آخر اینکه فکر نمیکنید با وجود پرونده درخشان کمیته حقیقتیاب مجلس از حادثه حمله به سخنرانی لاریجانی، جای خالی سؤال و رسیدگی به ماجرای «فاضل لاریجانی» احساس میشود؟ به ویژه اینکه آقای لاریجانی به گفته شما وعده داده بودند که پیگیر موضوع باشند، حتی از سوی خویشاوندانشان.
بله به نظرم این مسأله و سکوت، نقطه مغفول ماجراست و فردا هم در تاریخ این بخش خالی است و وظیفه همه است که برای آشکار شدن واقعیت اقدام کنند.
حوادث سالهای گذشته به روایت دادستان و سید محمد خاتمی
«حماسه سیاسی امسال با رفع کدورت سالهای گذشته تکمیل شود» عنوان روزنامههای اصلاحطلب در مورد پیشنهاد خاتمی در فضای جدید سیاسی است. ابتکار به نقل از وی نوشته: من واقعا تعبیر حماسه سیاسی را درمورد انتخابات اخیر قبول دارم؛ منتهی نکتههایی را هم دارم که خطاب من هم به مردم و هم به دولت و هم به شما هست، برای اینکه این روندی که انقلاب ما داشت و میخواست تداوم پیدا بکند و نیز همه خشنود باشیم به این امیدی که ایجاد شده تقویت بشود این نکات را عرض میکنم خدمت دوستان عزیز؛ یکی از دستاوردهای بزرگ آنچه رخ داد، نزدیکتر شدن دولت و ملت بود این خیلی مسأله مهمی است ما که اتکایی جز مردم و خواست مردم نداریم، وقتی این فاصله میافتد، مشکلات بزرگی ایجاد میشود که از جمله آنها آسیب پذیرتر شدن مردم در مقابل توطئهها و فشارهای بیگانگان یا فعالتر شدن نیروهای منفی در درون جامعه است و ما در طی سالهای گذشته لحظه به لحظه جدایی بیشتر میان دولت و ملت را میدیدیم. این جو را فاصله این انتخابات کمتر کرد».
وی یادآور شد: «شعارهایی مطرح شد و حداقل تعهداتی که ریاست محترم دولت در قبال مردم مطرح کرد و داد، مورد خواست مردم بود و اتفاقا معتقدم همه را به مسیر ساختن انقلاب را که از آرمانها دور افتاده بود، نزدیکتر کرد و این حادثه درمسیر تأمین خواستهایی بود که در مسیر انقلاب ما بود». سید محمد خاتمی در ادامه با بیان اینکه «این حماسه باید با رفع کدورتهایی که در این سالها ایجاد شده تکمیل بشود»، اظهار داشت: «منشاء آن را فعلا کاری ندارم، نفرتها و کدورتهایی که رخ داده است مسائلی است که خیلی به کشور ما آسیب زد».
وی تأکید کرد: «ما نیاز داریم از این انتخابات و دولت استفاده بکنیم تا زمینههای هم دلی را در کشور تقویت بکنیم، برای رفع مشکلات عدیدهای که بخشی از آن ناشی از بد اداره کردن کشور ومشکلات درونی و غفلت از خواست ملت و عدم احترام به آنها بوده و بخش دیگر ناشی از فشارها و تحریمها و مشکلاتی که دشمنان یا کسانیکه عزت و سربلندی ما را نمیخواهند یا فقط به منافع خود میاندیشند ایجاد کردند، مشکلات عدیدهای است و امروز برای حل آنها نیازمند همدلی هستیم».
وی در بخش دیگری گفت: «انصافا در همین مدت کم ما شاهد موفقیتهای نسبتا خوبی در مورد دولت هستیم حتی در مسائل اقتصادی و مدیریتی کشور. شما فضای دانشگاهها و مطبوعات و جامعه را دیده بودید و میبینید که بالاخره تغییر کرده که نفس خود همین انتخابات سبب این فضا در جامعه شده است. ۸ درصد کاهش نرخ تورم و استقبال از تولید و سرمایه گذاری در کشور نکات مثبتی است. وضعیت بینالمللی در حال سامان پیدا کردن است. در تحریمها شکاف ایجاد شد، فشارها کاهش یافت و اینکه هیاتهای عالی رتبه اروپایی و... میآیند و قرارداد میبندند خود نشان از تغییر است».
این در حالی است که بیشتر روزنامهها سخنان محسنیاژهای دادستان کل کشور را مورد توجه قرار دادهاند. شرق در این باره در مطلبی با عنوان «موسوی و کروبی میگویند، توبه نمیکنیم» نوشته: دادستان کل کشور در خصوص آخرین وضعیت رسیدگی به پرونده سران فتنه و همچنین تلاش برخی به منظور رفع حصر توضیح داد: افرادی برای رفع حصر بیجهت تلاش میکنند که البته به نتیجه نمیرسند. سران فتنه کشور را به تلاطم انداخته، اموال مردم را تخریب و افرادی نیز در این راستا کشته شده و به اموال عمومیو دولتی نیز تعرض شد.
محسنیاژهای با بیان اینکه تا سران فتنه نسبت به این اقدامات مجرمانه خود اعتراف و توبه نکنند، اتفاقی نخواهد افتاد، اضافه کرد: در این فتنه خسارتهای مالی، جانی و آبرو به حکومت وارد شد و اگر عنایت پروردگار و همبستگی مردم با حکومت و رهبر انقلاب نبود کشور دچار مشکلات جدی میشد و در این راستا تا زمانی که سران فتنه توبه نکنند و بر موضع خود اصرار داشتهباشند هیچ اتفاقی در مورد آنها نخواهد افتاد و شرایط مثل سابق خواهد بود. دادستان کل کشور یادآور شد: میگویند ما توبه نمیکنیم، این افتخار ندارد، توبه یک نعمت پروردگار است و البته هرکسی هم توفیق توبه پیدا نمیکند.
اختلافات در روز انسجام
اختلافات جناحهای سیاسی حتی یک روز پس از راهپیمایی سالگرد پیروزی انقلاب از میدان اختلاف به صفحات روزنامهها آمده است.
ابتکار تفاوت لحن و محتوای سخنان رئیس جمهور و بیانیه راهپیمایی را مورد توجه قرار داده و در بخشی از سرمقاله خود نوشته است: روحانی حاکمیت، دولت و مردم را یکجا و به عنوان نظام جمهوری اسلامی ایران، در یک سو و در کنار هم نشاند و به نمایندگی قانونی از آنان از اصلاح و تغییر در چارچوب مردم سالاری دینی، شکل گیری فضای آزادتر و آرامتر در کشور و تعامل زنده در برابر جهان و در کنار هم دیدن آرمان و واقعیت در دیپلماسی به عنوان پیامهای انتخابات ۲۴ خرداد نام برد و خاطرنشان کرد: «سیاست دولت در زمینه مسایل خارجی سیاست اعتدال است و به فکر تعامل موثر، سازنده و واقع بینانه از موضع برابر با جهان هستیم». اما در مقابل بسیاری از بندهای بیانیه پایانی راهپیمایی در روزها و سالهای پیش از خرداد ۹۲ سیر میکرد. در لابلای مفاد این بیانیه به جای وحدت آفرینی و ایجاد همدلی و یک صدایی در عرصه سیاست خارجی، مردم و بخشی از حاکمیت در یک سو و درکنار نویسندگان بیانیه نشانده شدند و انگار در سوی مقابل این گروه، دولت و دستگاه دیپلماسی کشور جای داشت. از یک سوی ماجرا قدردانی شد و با چشم پوشی از دستاوردهای دیپلماتیک دولت، ـ که الحق منطبق با خواستههای مردم بود ـ از استراتژی «تهدید علیه تهدید» سخن گفته شد. انگار نه انگار که آن مردی که فقط شعار میداد و از دیپلماسی تهاجمی و «قطعنامهدان» سخن میگفت، ماههاست که رفته است. به عبارت بهتر، بیانیه راهپیمایی میلیونی ۲۲ بهمن تهران اگرچه بندها و مفاد صحیحی هم داشت، اما در برخی موارد بیشتر از اینکه حرف دل جمهور مردم و شبیه به سخنان رئیس جمهور مردم باشد، خطابهای علیه دولت برآمده از رای مردم شده بود و تنه به تنهٔ شعارهای آن روزهای احمدینژاد و این روزهای منتقدان سر سخت دولت یازدهم میزد.
اعتماد در مطلبی با تیتر «بیانیه ضد توافق ژنو، مخالفت راهپیمایان را برانگیخت» نوشته: اقدام پرشتاب چندین نفر در توزیع بیانیه ضد توافق ژنو بین راهپیمایان ۲۲بهمن در تهران که در مواردی دستههای پرشمار اعلامیهها را بین جمعیت پرتاب میکردند و شعار متفاوت با مردم میدادند، مخالفت راهپیمایان را برانگیخت، به گونه یی که مجبور به قطع فعالیت خود شدند.
به گزارش ایرنا، تنظیم کنندگان این بیانیه بدون اشاره به تاکیدات چندباره حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر حمایت از راهبرد دیپلماسی هسته یی ایران و همچنین هیأت مذاکره کننده، بندهای مورد توافق در مذاکرات کارشناسی را مورد انتقاد قرار دادهاند. در بخشی از این بیانیه که به ساز وکار مورد توافق ایجاد تفاهم و تعامل با هدف بازگشت پرونده هسته یی به مسیر عادی خارج از شورای امنیت سازمان ملل و رفع تحریمها، هیچ اشارهای نشده، آمده است: آیا میدانید طبق توافقنامه، ایران به پولهای بلوکه شده خود هیچ دسترسی ندارد و فقط میتواند بخش کوچکی از پولهای فروش نفت آتی خود را به دست آورد؟ این موضوع در حالی ادعا شده که اجرای برنامه بازگشت پولهای ایران که سالها در خارج بلوکه شده بود، آغاز شده است و همچنین تحریمها در بخشهای انتقال پولی، تجارت، کشتیرانی، صدا و سیما و... رفع شده است.
کیهان نیز یکی از اخبار ویژه خود را به همین مسائل اختصاص داده و در مطلبی با تیتر «فتنهگرانی که دعوت به راهپیمایی کردند اما خودشان نیامدند!» نوشته: سردرگمی فتنهگران و تغییر تاکتیکی طیفی از آنان برای سفیدسازی خیانت ۴ سال پیش خود، باعث مجادلات تازه در میان حامیان فتنه سبز شد.
ماجرا از آنجا آغاز شد که خاتمی و جمعی از اعضای مجمع روحانیون در آستانه ۲۲ بهمن به شکل بیسر و صدا به حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) رفته و مورد استقبال سیدحسن خمینی قرار گرفتند. خاتمی در همین بحبوحه مدعی شد باید کدورتهای گذشته کنار گذاشته شود! و این در حالی بود که فتنه و آشوب تدارک شده از سوی سرویسهای جاسوسی بیگانه و با بازیگری افراطیون مدعی اصلاحات، یک کدورت و دلخوری شخصی نبود که بتوان از آن گذشت. بدتر از همه اینکه خاتمی در جلسات محفلی اذعان کرده بود ادعای تقلب واقعیت ندارد و با این همه از فتنهگران مدعی تقلب حمایت کرد. در حقیقت جرم خاتمی و طیف همسو با وی در مجمع روحانیون، سنگینتر از افراد قانونشکنی بود که با توهم تقلب، احساساتی شده و اقدام به قانونشکنی و رفتار ضد امنیت ملی کرده بودند.
دو پهلو، دعوت به حضور در راهپیمایی ۲۲ بهمن کردند. همین موضوع سر آغاز ماجرای تازهای در جبهه سرخورده فتنه سبز شد. این طیف یک بار سناریوی افتضاح اسب تروا را با اعلام آن از سوی عطاءالله مهاجرانی و کارگردانی رسانههایی نظیر بیبیسی در ۲۲ بهمن سال ۸۸ به اجرا گذاشتند که طبق آن قرار بود حامیان فتنه لابلای جمعیت تظاهراتکننده بروند و در وقت مقتضی چفیهها و نمادهای مذهبی را به دور بیندازند و به نفع فتنه شعار دهند اما هیچ و پوچ بودن حامیان فتنه باعث ضربالمثل شدن سناریوی مذکور به عنوان «درازگوش تروا» گردید. حالا در آستانه ۲۲ بهمن ۹۲، ابراهیم نبوی از دستاندرکاران سناریوی اسب تروای سال ۸۸، همسو با اصلاحطلبان میگفت باید در راهپیمایی شرکت کرد چرا که جمهوری اسلامی واقعیت است. بیبیسی نیز به استقبال بیانیه خاتمی رفته و خواستار یک راهپیمایی متفاوت شد! اما در روز ۲۲ بهمن نه از آن تفاوت خبری بود و نه از خاتمی و موسویخوئینیها و برخی فتنهگران عضو مجمع روحانیون.
با این حال اقدام تاکتیکی خاتمی و مجمع روحانیون باعث اختلافات جدید در میان فتنهگران و اپوزیسیون شد، چنان که سایت روزنت به قلم یکی از همکاران فراری نشریات اصلاحطلب نوشت: باید به راهپیمایی ۲۲ بهمن نه گفت. ما در ۲۲ بهمن ۸۸ نیز همین اشتباه را کردیم و اسب تروا اتفاق افتاد؛ همان روزی که قرار بود پس از ۹ ماه تظاهرات، جنبش سبز تظاهرات بزرگی را به سود خود، برگزار کند. فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی از همان روزهای نخست، نشان داد که استعداد بیبدیلی در جمع کردن حامیان خود و مردم عادی، در خیابان و استفاده از آن به سود خود دارد. نمیتوان بدون طرح و برنامه مشخص، پروژهای را که ۳۴ سال است انجام میشود، به سود خود، مصادره و از آن استفاده کرد. تظاهرات ۲۲ بهمن سال ۸۸ که شکستی کامل برای جنبش سبز بود، در واقع پایان پروژه تظاهرات خیابانی تا یک سال پس از آن بود. حجم ناامیدی و جسورتر شدن حکومت در شکست جنبش سبز را نیز نباید فراموش کرد. آنچه رخ داد، برنامهریزی سادهلوحانه بود.