پرسشهای پرشمار نمایندگان از وزرا، در حالی حتی با نام کارشکنی مورد بررسی روزنامهها قرار گرفته که ظاهرا پس از این پرسشها، تهدید سؤال از رئیس جمهور نیز وجود دارد! تفسیرها از اقتصاد مقاومتی، رابطه دولت و اصلاحطلبان، جایگاه ناطق نوری در فضای سیاسی ایران و سرنوشت مرزبانان ربوده شده ایرانی، دیگر مسائل مهم روزنامههای امروز است.
تهدید سوال از
رئیسجمهور نیز در ادامه سؤال از وزیر وجود دارد!
روزنامههای اصلاحطلب و نزدیک به دولت به طور جدی به حجم سؤالات از وزرا معترضند. ایران از جمله روزنامههایی است که خبر داده، کریمی قدوسی و آقامحمدی باز هم از توضیحات ظریف قانع نشدهاند.
به نوشته روزنامه دولت، تنها چند روز پس از انجام دور جدید مذاکرات هستهای در وین، نمایندگان مجلس با سؤالات خود از وزیر امور خارجه، محمد جواد ظریف را به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی کشاندند.
بر اساس گفتههای سید حسین نقوی سخنگوی این کمیسیون سؤال کنندگان از توضیحات ظریف قانع نشدهاند. محور سؤالات مطرح عمدتاً مربوط به اظهارات وزیر امور خارجه درباره هولوکاست، موضوع سفر هیأت پارلمانی اروپا به ایران و دیدار با نسرین ستوده و جعفر پناهی و سخنان ظریف در دانشگاه تهران است. سؤال کنندگان در حالی به سراغ موضوعات مربوط به چند وقت گذشته رفتهاند که ظریف بارها درباره آنها توضیح داده است.
ابتکار ترجیح داده که ۲۱سؤال «جالب» نمایندگان از سید محمود علوی را در مطلبی با تیتر «شکایت از رئیس جمهور به وزیر اطلاعات» به ابزاری برای کنایه زدن به نمایندگان تبدیل کند و بنویسد: محمد جواد کریمی قدوسی نماینده مشهد روزهای شلوغی را سپری میکند. رد پای این نماینده در برخی از تلاشها برای استیضاحها و نامههایی که سؤال از وزرا را نشانه رفته است، دیده میشود. موضوعی که در مواردی جنجال ساز نیز شده است. شاید مهمترین آن طرحی بود که وی با عنوان «الزام دولت به حفظ حقوق مسلم هستهای و مصادیق آن در چهارچوب معاهده»ام پی تی «در مذاکرات هستهای» به هیأت رئیسه مجلس ارائه شد و مشخص شد که منظور وی از «ام. پی. تی» همان «ان. پی. تی» است که مخفف نام انگلیسی» معاهده منع گسترش هستهای» میباشد.
اگرچه این موضوع سبب شد تا برخی مسئولان از جمله رئیس جمهور، طعنهای به سواد مخالفان برنامههای هستهای دولت و تیم مذاکره کننده هستهای بزند، با این همه این نماینده عضو جبهه پایداری، این روزها همچنان در حال جمع آوری امضا برای استیضاح و طرح سؤال از وزرای مختلف دولت تدبیر واعتدال میباشد که تازهترین آن، طرح ۲۱ سؤال جالب از وزیر اطلاعات است که امضای ۴۱ نماینده را نیز با خود دارد.
اعتماد با اشاره به اینکه امضاهای استیضاح وزیر آموزش و پرورش به ۷۹ تن رسیده، در مطلبی با تیتر «تهدید وزیر و رئیس جمهور» خبر داده که این بار اما کار به همین سؤال ختم نشده و یکی از سؤال کنندگان از وزیر اطلاعات، علوی را تهدید کرده که اگر پاسخ قانع کنندهای به این سؤالات که آنچنان ارتباطی با حوزه کاریاش ندارند، ندهد، نمایندگان طرح سؤال از رئیس جمهور را دنبال میکنند.
جواد کریمی قدوسی، نماینده مردم مشهد در همین مورد به فارس گفت: برخوردی که شورای عالی امنیت ملی با منتقدان دارد، به هیچ عنوان قابل قبول نیست. آقای علوی به عنوان عضو شورای عالی امنیت ملی، باید پاسخ دهد که به چه دلیلی از رسانههایی که به رسالت رسانهای خود عمل میکنند شکایت کرده است. عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با بیان اینکه نمایندگان مجلس به وظیفه ذاتی خود عمل خواهند کرد، گفت: ممکن است آقای علوی بگوید بسیاری از این سؤالات در حوزه وظایف من نیست و در حوزه وظایف رئیس جمهور و معاونان وی است که اگر پاسخگو نباشد و چنین توجیهی بیاورد، بنده پیگیر سؤال از رئیس جمهور خواهم بود.
اما سؤال اصلی اینجاست چرا نمایندگان سؤالاتی را که بیشتر مرتبط با حوزه کاری وزیر خارجه است را از وزیر اطلاعات میپرسند؟ آیا آنها به دنبال گرفتن پاسخ هستند یا آنکه پاسخی که میخواهند را دریافت نکنند و بعد به دنبال بهانه باشند؟ باید دید وزیر اطلاعات چه پاسخهایی به اعضای کمیسیون امنیت ملی در این مورد میدهد و آیا اعضای این کمیسیون از پاسخهای او قانع میشوند یا آنکه وزیر اطلاعات هم جزو وزرای کارت زردی مجلس میشود و بعد باید منتظر طرح سؤال از رئیس جمهوری بود که شش ماه بیشتر از کارش نمیگذرد.
آرمان اما به احتمال میانجیگری ظریف بین دولت و صدا و سیما اشاره کرده و در مطلبی با تیتر «اتفاقات متضاد در یک روز» نوشته است: روز گذشته اما پارادوکسی عجیب در روابط صداوسیما مشاهد شد؛ نخست خبر دیدار وزیر خارجه با رئیس و مسئولان سازمان صداوسیما در پشت درهای بسته منتشر شد و ساعتی نگذشت که خبر رسید یک عضو هیأت نظارت بر عملکرد صداوسیما خواهان حذف حسامالدین آشنا از هیأت نظارت بر عملکرد صداوسیما شده است. هنوز مشخص نیست چگونه میتوان گلایهها را در کنار لبخندها تفسیر کرد؟ البته نباید فراموش کرد محمدجواد ظریف اهل تعامل است و وقتی در عرصه سیاست خارجی با لبخندهای معروفش توان جلوگیری از اظهارات تند کشورهایی را دارد که بعضا خیرخواه ایران نیستند پس در عرصه داخلی راحتتر از آن میتواند در بین دو نهاد، صلح برقرار کرده و گلایهها را به فراموشی بسپارد. اما آیا واقعا ظریف مأموریتی داشت؟
برای آزادی گروگانها به پاکستان سفر کنید
قانون روزنامهای است که با انتشار یادداشتی از حشمت الله فلاحت پیشه، وضعیت مرزبانان ربوده شده را فراموش نکرده است. این نماینده سابق مجلس نوشته است: اعتقادم بر این است که عدم سفر وزیر کشور به پاکستان قابل توجیه نیست. اگر سفر وزیر کشور جمهوری اسلامی ایران به عنوان عالیترین مقام امنیتی در دولت به پاکستان صورت میگرفت، طبیعتا جدیت ایران بیشتر به پاکستانیها و گروههای تروریستی نشان داده میشد. در دنیای امروز مقامات سیاسی برای یک شهروند و یک تبعه خودشان در چنین شرایطی سفرهای سیاسی ترتیب میدهند. تنها طرح برخی مسائل از داخل ایران و طرح ادعاهایی مبنی بر پیگیری مرزبانان ایران و ورود به خاک پاکستان، که عملا هیچگاه اثبات نشده است، نتیجه را عاید نمیکند.
آقای وزیر کشور باید زودتر به پاکستان سفر میکرد. این سفر علاوه بر اینکه جان مرزبانان ایرانی را نجات میداد، نشان از جدیت مقامات سیاسی ایران به کشورهای همسایه و گروههای تروریستی بود.
معتقدم سرنوشت مرزبانان ایران و تحولاتی مانند انفجار در مقابل کنسولگری به یکدیگر مرتبط هستند. جمهوری اسلامی ایران سیاستی فعال در عرصه بینالملل را اتخاذ کرده است، طبیعی است که دشمنان ایران به سمت سیاستهای ایذایی، اذیت کننده و مشغله ساز برای جلوگیری از شکلگیری سیاست خوب ایران پیش میروند. اگر جمهوری اسلامی ایران برخورد جدی در رابطه با گروگانگیری مرزبانان نشان دهد، در آینده توقف و تعلل این سیاست دشمنان در مقابل ایران را شاهد خواهیم بود.
در اولین فرصت، رحمانی فضلی باید به پاکستان سفر کند و پیام تندی هم برای پاکستانیها داشته باشد. گروه تروریستی در مرزهای شرقی ایران بدون اطلاع سازمان اطلاعات محرمانه ارتش پاکستان فعالیتی صورت نمیدهد. ارتباط این سازمان، با گروههای تند، وهابیون و گروههایی که در گذشته به امنیت ایران آسیب زدهاند، غیرقابل انکار است.
این سازمان همچنین با سازمانهای خارج از جمله سیا و موساد ارتباطات خاص داشته است. در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران لولهکشی پر هزینهای برای صدور گاز به پاکستان را صورت میدهد؛ لولهای که قرار است پیام صلح داشته باشد؛ لولهای که برای ایرانیها صلح ایجاد نمیکند، دلیلی ندارد برای دیگری صلح ایجاد کند، بنابراین اعتقادم بر این است که ایران باید اهرمها و ابزارهای خود را به کار بگیرد و با یک نشست جدی امنیتی مانع تکرار این مسائل شود. ضمن اینکه باید هر چه زودتر سرنوشت موافقتنامه امنیتی بین ایران و پاکستان مشخص شود. از سوی دیگر جای قراردادها استرداد مجرمان و معاضدت قضایی بین ایران و پاکستان خالی است.
روایت اصولگرایان از رابطه کاریکاتوری دولت روحانی و دولت اصلاحات
تهران امروز و وطن امروز دو روزنامه نزدیک به اصولگرایان، امروز هم به نقد دولت پرداختهاند. امیر محبیان در ارزیابی کارنامه شش ماهه دولت روحانی در گفتوگو با تهران امروز هشدار داده که «دولت اعتدال نبایدکاریکاتور دولت اصلاحات باشد».
این روزنامه در مقدمه خود آورده است: بسیاری از نمایندگان و فعالان اصولگرا معتقدند این دولت در عمل تحمل انتقاد کمتری از خود نشان داده است و از آنسو هم نیروهایی را بهکار گرفته که دارای سوابق تندروی چپگرایانه هستند. به اعتقاد محبیان، دولت از ذهنیت تودههای مردم فاصله زیادی گرفته است. محبیان میگوید: حتی شخص رئیسجمهور نیز در حال از دست دادن تصویر میانهروانه خویش است.
به نوشته روزنامه نزدیک به شهردار تهران: حسن روحانی با شعار اعتدال بر سر کار آمد؛ شعاری که هر چند در آستانه انتخابات ریاستجمهوری برای مردم تعریف نشد، اما تصور افکار عمومی آن بود که رئیسجمهور بر آمده از این شعار حداقل به سمت چپ و راست متمایل نخواهد شد و میانهروی را در پیش خواهد گرفت. امروز که ۶ماه از عمر دولت یازدهم گذشته است، شعار اعتدال یکی از مباحث اصلی برای سنجش رفتار دولتمردان تدبیر و امید شده است. چراکه بسیاری از نمایندگان و فعالان اصولگرا معتقدند این دولت در عمل تحمل انتقاد کمتری از خود نشان داده است و از آنسو هم نیروهایی را بهکار گرفته که دارای سوابق تندروی چپگرایانه هستند.
اگرچه مقامات دولت به این انتقادات واکنش مستقیم نشان ندادند اما طرح مباحثی از سوی آنان مبنی بر تندرو خواندن منتقدان این تصور را ایجاد کرده که دولت فعلی هم میخواهد با وارد کردن اتهامات تند و تیز به منتقدان زبان آنان را ببندد. کارنامه عملکرد ۶ماهه دولت روحانی موضوعی است که روزنامه تهرانامروز آن را با امیر محبیان از تحلیلگران و فعالان رسانهای اصولگرا به بحث گذاشته است. دکتر امیرمحبیان ریشه اختلاف دولت با اصولگرایان را بیشتر از اختلاف مجلس اصولگرا با دولت اعتدالگرا میداند. موسس و دبیر کل حزب نواندیشان تاکید میکند: «دولت از ذهنیت تودههای مردم فاصله زیادی گرفته است». از این رو محبیان به دولت هشدار میدهد که «حتی شخص رئیسجمهور نیز در حال از دست دادن تصویر میانه روانه خویش است».
تحلیلگر جناح راست در پاسخ به این پرسش تهران امروز که «ابراز گلایه از «چوب لای چرخ دولت گذاشتن»ها، موضوع تکراری تمام دولتهاست که حداقل در دولتهای خاتمی که میگفت هر ۱۰روز یک بحران برای دولت میآفریدند، یا دولت احمدینژاد که همواره از یک جریان مرموز سیاسی سخن میگفت، تکرار شده و اخیرا نیز شاهد بودیم دکتر روحانی رئیسجمهور در جمع دانشگاهیان گلایهای مطرح میکند، مبنی بر اینکه اجازه دهید وزیر علوم کارش را انجام دهد، چرا دولت آنقدر زود گلایههای خود را آغاز کرده است؟»، گفته است: سرمایه اجتماعی دولت همان گونه که گفتم برآمده از نظر منفی بخشی از مردم به تدبیر دولت قبل بود، این نظر منفی، فضایی مثبت را برای دولت فعلی ایجاد کرد. این سرمایه بسیار سیال و فرار است، وظیفه مشاوران رئیسجمهور طراحی مدلی برای حفظ، تثبیت و حتی تقویت این سرمایه اجتماعی است. تاکنون این عمل رخ نداده است، دولت فاقد مدل روشنی است، آشوب رفتاری در مواجهه با افکار عمومی موج میزند، دولت سرمایه حمایت مراجع، روحانیت، اصولگرایان معتدل و نیروهای ارزشی را تا چه حد حفظ کرده است؟ نمیدانم آنها خود باید ارزیابی کنند. دولت اعتدال و تدبیر نباید کاریکاتور دولت اصلاحات باشد، روحانی شخصیت مستقل و دارای اندیشهای است، او باید حتی اگر شعارهای اصلاحطلبانه میدهد عمیقتر و کاربردیتر سخن بگویند، بهگونهای که نظام آن را خردمندانه بشمرد. من عملی را که تاکنون از دولت دیدهام، با عمق فکری روحانی که از گذشته سراغ داشتهام همخوانی ندارد. روحانی این هشدار را از سوی یک دوست بداند و آن را جدی بگیرد.
وطن امروز نیز با ادعای وجود استراتژی دوگانه بعد از انتخابات ریاست جمهوری در مطلبی با تیتر «اصلاحطلبان هم خر را میخواهند و هم خرما را!» نوشته: دولت یازدهم به گفته کارشناسان مسائل سیاسی به لحاظ ساختاری حاصلجمع دو دولت سازندگی و اصلاحات است که با سیاستورزی روحانی و نابلدی سیاسی اصولگرایان شکل گرفته است؛ در این میان از ابتدای شکلگیری دولت این اصلاحطلبان بودند که خود و پایگاه اجتماعیشان را عامل پیروزی روحانی میخواندند اما بعد از گذشت ۶ ماه از شکلگیری دولت فاصله این جریان بویژه طیف رادیکال آن از دولت بیشتر و بیشتر میشود به گونهای که تحلیلگران معتقدند استراتژی اصلاحطلبان استفاده از مزایای شکلگیری دولت یازدهم و بازسازی درونی و تحمیل هزینهها به دولت و روحانی است.
مشاهده روند عملکرد جریان اصلاحطلب طی هشت ماه بعد از انتخابات، نشان از استراتژی سه مرحلهای این جریان تا انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ دارد؛ مرحله اول حین انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و بازسازی درونی این جریان، مرحله دوم شروع انتقادات به دولت روحانی و ارائه لیست مستقل در انتخابات ۹۴ مجلس و مرحله سوم معرفی نامزد مستقل در انتخابات ۹۶ و عبور از روحانی.
برای تحلیل اتفاقات افتاده نیاز به بازبینی مجدد انتخابات یازدهم ریاست جمهوری است؛ آنجا که حضور روحانی در انتخابات ۲۴ خرداد باعث شد در یک جابهجایی وسیع از جریان راست سنتی به سمت چپ مدرن حرکت کند تا بتواند آرای این جریان را بهدست آورد و از سویی اصلاحطلبان برای ادامه بقای سیاسی خود به ناچار با وی همراه شدند تا به قول عارف، اصلاحطلبان و کارگزاران به یک «ائتلاف غیرمدون» دست بزنند و اما اختلافات بین جریان اصلاحطلب رادیکال و جریان دولت هر روز بیشتر میشود.
انصراف غضبآلود عارف و اجماع اصلاحطلبان بر روحانی این توقع را در این جریان ایجاد کرد که باید دولتی اصلاحطلب روی کار آید اما روحانی از همان ابتدا بنای ناسازگاری را با اصلاحطلبان گذاشت. بعد از آنکه محمد خاتمی در دیدار اصغر فرهادی اعلام کرد: احمد مسجدجامعی، وزیر فرهنگ و ارشاد خواهد شد، اطرافیان حسن روحانی از موضعگیری خاتمی اعلام ناراحتی کردند و اینگونه برخوردها را اخلال در روند بررسیها و تصمیمگیریها و علائم سهمخواهی افراد و گروهها دانستند. روحانی نیز که خود شخصیتی ژنرالگونه دارد با عدم معرفی مسجدجامعی به خاتمی فهماند نباید در تصمیماتش دخالت کند.
این آغاز ماجرای اختلاف بین جریان رادیکال اصلاحطلب و روحانی بود که ترکشهای آن از سوی اصلاحطلبان بر خاتمی اصابت میکرد. اصلاحطلبان معتقدند خاتمی آنها را پای روحانی ذبح کرده است. موسوی خویینیها درباره دلیل مخالفت با دیدار مجمع روحانیون با روحانی اعلام کرد: «دیدن روحانی رفتن یعنی مشروعیت بخشیدن به او. روحانی از نردبان اصلاحات بالا رفت اما بویی از اصلاحات نبرده است. او نیروی حاکمیت و نظام است».
تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری حجاریان جزو آن دسته از افرادی بود که روحانی را اصلاحطلب نمیدانست اما برای جلوگیری از کشیده شدن دعوای خانوادگی اصلاحات به رسانهها در یک تغییر استراتژیک، چند ماه پیش درباره برخی تحلیلها مبنی بر تفکیک اصلاحطلبی و اعتدالگرایی در گفتوگو با ایسنا اعلام کرد: «در حال حاضر اصلاحطلبان در کابینه دولت یازدهم حضور دارند و پایگاه اجتماعی دولت هم اصلاحطلبان هستند؛ بنابراین لازم نیست بین اصلاحطلبان و اعتدالگرایان تفکیکی قائل شویم». حجاریان با این جمله دولت را وامدار اصلاحطلبان کرد که هر لحظه میتوانند پشت دولت را خالی کنند و خود صحنهگردان شوند. البته وی فاصله بین اصلاحطلبان و دولت را نیز حفظ کرد و در مصاحبه با اعتماد اعلام کرد: «دولت حسن روحانی بر خلاف اظهارات برخی اصلاحطلبان مبنی بر تمایل به سمت جریان اصلاحات به سمت جریان راست تمایل دارد».
وطن امروز پس از مرور مجموعه مسائلی از این دست نوشته: در یک جمعبندی کلی میتوان این تحلیل را بیان کرد که اصلاحطلبان در درجه اول تلاش دارند دولت را بدون پشتوانه اجتماعی نشان دهند- که این نکته حاصلجمع نظرات همه جامعهشناسان است - از سوی دیگر خود را منتقدان جدی نسبت به روحانی بیان کنند تا رفته رفته فاصله خود را با دولت بیشتر کنند.
وجیزهنویسی شریعتمداری این بار برای ناطق نوری
در پاسخ به سخنان اخیر ناطق نوری درباره بیترمزها و تندروها، شریعتمداری مدیر مسئول کیهان در یادداشت روز خود با تیتر «بیترمزها!» نوشته: شاید برادر عزیزمان جناب حجتالاسلام والمسلمین ناطقنوری، آنچه را در این یادداشت آمده است خوش نداشته باشند و به گلایه ابرو درهم کشیده و نگارنده را ملامت کنند «توکه مرا میشناسی چرا»؟! که باید گفت «چون شما را میشناسم، این وجیزه را نوشتنی یافتهام».
عصر روز یکشنبه هفته جاری، آقای ناطقنوری به عنوان سخنران در مجلس ختم مجاهد صادق و صابر، مرحوم حاجابوالفضل حاجیحیدری، با اشاره به شرایط کنونی کشور گفت: «هماکنون یکی از بدبختیهای کشور ما این است که گرفتار تندروها و بیترمزها هستیم». این سخن که «تندروها» و «بیترمزها» خطر آفرینند و میتوانند کشور را با آسیبهای جدی روبرو کنند، سخنی پذیرفتنی و قابل قبول است. اما، مادام که برای «تندروی» و «بیترمزی» مصداق و نمونهای ارائه نشود، نمیتوان درباره آن به قضاوت نشست. آقای ناطق تأکید میکنند که هماکنون کشور ما گرفتار تندروها و بیترمزهاست، بنابراین تعریف مشخصی از تندروی دارند و افراد و جریاناتی را میشناسند که به عقیده ایشان برای کشور «بدبختی»! و «گرفتاری»! به بار آوردهاند! و اگرچه آدرس و نشانهای از تندروها و بیترمزهای مورد نظر خویش ارائه نکردهاند ولی با توجه به مواضع اخیر ایشان و گرایش سیاسی جدیدی که احتمالا پیدا کردهاند میتوان حدس زد، چه کسانی را تندرو و بیترمز میدانند و... بخوانید!
کیهان بعد از مرور رخدادهای سال ۸۸ و قضاوت درباره تندروی در آن در پایان نوشته: این نکته نیز گفتنی است که واژه «بیترمز» در دوران جنگ تحمیلی و از سوی دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها به بسیج و بسیجیان نسبت داده شده بود! و البته نگارنده نیز به گونهای دیگر بر این باور است که بسیجی بیترمز است، با این توضیح که وابستگیها و دلبستگیهایی نظیر چرب و شیرین دنیا، زندگی مرفه و اشرافی، خانههای لوکس و ماشینهای گرانقیمت و... که برای دنیادوستان، نقش «ترمز» را بازی میکند و مانع حضور بیتکلف آنان در روزهای حادثه و دفاع و حمایت جانانه و ایثارگرانه از اسلام و انقلاب و نظام و مردم است، برای بسیج و بسیجیها «ترمز» نیست. بسیجیها نه در سر سودای سود دارند و نه در دل غم بود و نبود. از من و ما گذشتهاند و به خدا پیوستهاند... با نگاه از این زاویه، بسیج بیترمز است و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، جایگاه برجسته و اقتدار مثالزدنی خود را وامدار همین بیترمزهاست.
و بالاخره امید آنکه برادر عزیزمان جناب آقای ناطقنوری، عذر نگارنده را بپذیرند و بر او خرده نگیرند که در این وجیزه بیتکلف درباره ایشان قلم زده است؟!... چرا که؛ برای دوستان، سوءاستفاده غریبهها از دوست تلخ و ناگوار است.
ادامه ناراحتی اصلاحطلبان از سفرهای استانی
اعتماد در یادداشتی با تیتر «سفرهای استانی و خاطرهها» به نیتخوانی از سفرهای استانی و چرایی علاقه رئیس جمهور به آن پرداخته و نوشته: سفر دولتها به گوشه و کنار کشور هرچه میخواهد نام بگیرد بازدید رئیس جمهور از استانها، سفر استانی یا طرح پایش و پویش استانی نامها متنوع و رنگارنگند اما اصل داستان یکی است. صفهای طولانی مردمی که از صبح زود به انتظار مینشینند تا عبور ماشین رئیس جمهور را که در دایره محافظانش گم شده است، ببینند و اگر رئیس جمهور خسته نباشد و از حضور مردم به وجد آمده باشد از دریچه بالای اتومبیلش دستی برایشان تکان دهد و لبخندی حواله استقبالشان کنند. حاشیه مراسم هم دویدن جمعیتی نامه به دست دنبال انبوه اتومبیلهای اسکورت رئیس جمهور است که با اشاره محل جمع آوری نامهها را با دوندگان نشان میدهند در این میان برخی از مردم مصرند که نامه را به خود رئیس جمهور یا حلقه اول محافظانش تحویل دهند که صحنه استقبال را درامتر از آنچه هست میکنند.
نویسنده پس از مرور جریان طولانی شدن مسیر سخنرانی رئیس جمهور در باره چرایی ادامه این روند نوشته: مهم جو خوشایندی است که نام سفر استانی در کشور ایجاد میکند و دیداری است که جمعی از مردم گوشه و کنار کشور با کاندیدای محبوبشان که حالا نخستین مقام اجرایی کشور است تازه میکنند همه اینها عکسی میشود یادگاری در کارنامه دولت و ذهن مردمی که به استقبال آمده بودند. مهم هم همین است در رقابتی که برای جلب نظر مردم به راه افتاده است، همین صفهای طولانی، لبخند و دیدار هم غنیمت است.
اقتصاد مقاومتی آری، منازعهای نه!
محمدعلی وکیلی در سرمقاله امروز ابتکار به موضوع اقتصاد مقاومتی پرداخته و نوشته: با ابلاغ سیاستهای راهبردی اقتصاد مقاومتی توسط رهبر انقلاب، بحث پیرامون حدود، ثغور و تاثیر آن در محافل اقتصادی و رسانهای داغ است. دولت نیز عزمش را برای این مهم جزم کرده است. اگر سیاستهای ابلاغی در چهارچوب محورها مورد توجه قرار گیرد، در مسیر راه دچار سوء تعبیر و تفسیر نخواهد شد. ولی بیم آن است که این سیاستهای مترقی همچون بسیاری از سیاستهای دیگر، در دالانِ تنگِ تفسیرهای حزبی، گروهی و سیاسی دچار واژگونی مفهومی شود. نکته قابل توجه این است که مفهوم اقتصاد مقاومتی، هم اکنون مهمترین راهبرد نظریه پردازان جوامع توسعه یافته برای بحرانهای اقتصادی اخیر به حساب میآید. آنان با تجربه بحرانهای یک دهه اخیر، که اقتصادهای بزرگی چون آمریکا و اروپا را زمین گیر کرد، به مفهومی شبیه اقتصاد مقاومتی دست یافتهاند.
نویسنده در ادامه دو پیششرط اقتصاد مقاومتی را به شرح زیر بیان کرده است:
پیش شرط اصلی این مهم مردمیسازی اقتصاد میباشد. اقتصاد باید از دست دولت، شبه دولت، کارتلها و بنگاههای رانتی خارج و به صورت واقعی مردمی شود. مردمی شدن اقتصاد خود منوط به شرایطی است: الف: توانمند کردن مردم برای حضور مفید در فعالیتهای اقتصادی. ب: شفاف سازی اطلاعات، به گونهای که امکان دسترسی یکسان و کامل آحاد مردم به اطلاعات فراهم آید.
دومین پیش فرض اقتصاد مقاومتی، تفسیر بدون منازعهای از آن میباشد. ساده انگاری است که برخی تصور میکنند اقتصاد مقاومتی از طریق دیوار کشی به دور کشور محقق میشود. در جهان کنونی مقاومت اقتصاد به بده بستان با اقتصاد جهانی، به خصوص منطقه، قابل تحقق است. با اقتصاد منزوی و ایزوله نمیتوان دوام آورد. بستر اقتصادی مقاومتی دیپلماسی عمومی است؛ به این معنا که شرایط کشور به گونهای تصویر شود که زمینه جذب سرمایههای خارجی فراهم آید و امکان عقد قراردادهای اقتصادی با منطقه و فرا منطقه ایجاد گردد