تحرک سیاسی اصلاحطلبان و اصولگرایان با پیام خاتمی و سخنرانی باهنر، موضوعی است که بیشتر روزنامههای امروز به آن پرداختهاند. حواشی توقیف روزنامه آسمان و بازداشت موقت مدیرمسئول آن و تحولات روابط ایران با انگلیس و مذاکرات هستهای، دیگر مطالب مهم روزنامههای امروز است.
انتقاد انتخاباتی اصلاحطلبان از شورای نگهبان و انتقاد باهنر از اطرافیان روحانی
رسالت از جمله روزنامههایی است که سخنان محمدرضا باهنر در اجلاس جبهه پیروان خط امام و رهبری را با تیتر «اطرافیان روحانی انتخابات را زود کلید زدند»، مورد توجه قرار داده است.
در بخشی از این گزارش آمده است: باهنر به انتخابات یازدهم ریاستجمهوری اشاره کرد و با بیان اینکه تحلیلهای زیادی پیرامون انتخابات ارائه شد، گفت: مطالبی مبنی بر اینکه چرا اصولگرایان وحدت نکردند مطرح شد اما این مطالب علت تامه نیست و د رانتخابات یازدهم اصولگرایان و اصلاحطلبان هیچ کدام نبردند.
افکار عمومی ۸ سال دچار افراطگری اصلاحطلبی شده بود و این افراطگرایی منجر به هنجارشکنی شد و از سال ۸۴ تا ۹۲ نیز دچار افراطگرایی از نوع احمدینژاد شد. البته خدا انشاءالله ایشان را سلامت و هدایت کند. خبرنگاران از وی در خصوص اصولگرایان سؤال میکردند که میگفت من اصولگرا نیستم. به همین جهت مردم در انتخابات یازدهم به اعتدال پناه بردند و روحانی هم سمبل حرکت اعتدالی بود. رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری با اشاره به اینکه مواضع روحانی مشخص بود، افزود: هیچکس نمیتواند بگوید روحانی اصلاحطلب است، چرا که فلز و خمیرمایه او اعتدال است و حقیقتا آدم خردگرایی است و به خردجمعی اهمیت میدهد. باهنر با اشاره به اینکه دولت یازدهم با مشکلاتی روبهروست، خاطرنشان کرد: بنده در زمان تبلیغات انتخابات به تکتک آقایان و کاندیداها گفتم ایمان قوی دارید که با تمام این مشکلات وارد صحنه شدهاید، چرا که میدان، میدان سختی است. به وزرای دولت یازدهم هم گفتم که این دوره مثل دورههای قبل نیست. کار مشکل است اما راهحل درست نیز وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه ما با مشکلاتی روبهرو هستیم که پنهان است و گفتن آن دلها را به لرزه میآورد، گفت: مثلا یکی از آنها صندوق بازنشستگی کشوری است که سونامی را به راه انداخته و اگر جدی گرفته نشود بهمنی میشود که چیزهایی را خود میبرد. رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری به انتقاد از تغییر و تحولات در بدنه مدیریت دولت یازدهم پرداخت و یادآور شد: در دورههای گذشته شاهد این تغییر و تحولات بودیم. به همین جهت به روحانی عرض کردم امیدوارم این دومینو در دولت شما متوقف شود. باهنر تأکید کرد: زمانی روحانی میگفت که ما با قطار نمیآییم و تغییرات را نیز قطاری اعمال نمیکنیم، اما بیبلیتها باید پیاده شوند. سؤال ما این است که چند نفر بدون بلیت سوار شدند؟ ۲۰۰ تا خوبه؟ ۵۰۰ تا خوبه؟ ۱۰۰۰ تا خوبه، اما ۲ هزار تا نمیخواهد باشد؟ من بحث سیاسی نمیکنم. میگویم اصولا تغییر مضر است. «سؤال ما این است که چند نفر بدون بلیت سوار شدند؟ تغییرات مضر است البته در حداقل ضرورت دارد و نه در حداکثر ممکن ضمن اینکه در تغییرها اعتدالی که در نظر داشتیم نیست».
شهروند در کنار دیگر روزنامههای اصلاحطلب به برگزاری کنگره حزب اراده ملت پرداخته و نوشته است: مدتها بود برگزاری یک گردهمایی کم دردسر برای اصلاحطلبان دشوار بود اما حضور جمع کثیری از چهرههای اصلاحطلبان در ششمین کنگره حزب اراده ملت شاید نشان آغاز فصل جدیدی در فعالیتهای حزبی این جناح باشد. این حزب که در پنجمین کنگرهاش میزبان حسن روحانی، رئیسجمهوری بود، اینبار، میزبان چهرههای اصلاحطلب از جمله سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهوری اسبق کشورمان، علی یونسی، دستیار ویژه رئیسجمهوری در امور اقلیتها و اقوام، آیتالله موسوی تبریزی، دادستان اسبق انقلاب اسلامی و مسعود پزشکیان نماینده شاخص تبریز در مجلس بود. در این گردهمایی علاوه بر اینکه از سایت و لوگوی جدید حزب اراده ملت رونمایی شد، پیرامون مباحث مهمی چون ضرورت حضور اصلاحطلبان در عرصه سیاسی، صحبت شد.
دستیار ویژه رئیسجمهوری در امور اقلیتها و اقوام در ششمین کنگره حزب اراده ملت ایران که در سالن تلاش برگزار شد، با اشاره به ۲ جریان اصلاحطلبی و اصولگرایی در کشور، گفت: این ۲جریان شناخته شده و ریشهدار هستند که در خود نیز گونههای متعددی دارند که قبل از انقلاب و بعد از مشروطه نیز بودهاند و امکان حذف ۲ جریان یا یکی از آنها عملی و منطقی نیست. حجتالاسلام والمسلمین علی یونسی، با بیان اینکه کسانی که ادعا میکنند یک جریان حذف شده است چشمان خود را بستهاند و نمیخواهند روز را ببینند، تصریح کرد: اگر زمانی جریان اصلاحطلبی با نجابت برای انقلاب و وحدت اسلامی کوتاه میآمده است یا سکوت میکند نشأت گرفته از ذات اصلاحطلبی است و سکوت دلیل نابودی نیست. او ادامه داد: گاهی این غرور نیز به اصلاحطلبان منتقل میشود مثلا در زمان دوم خرداد میگفتند جریان ما برای همیشه جای آنها را گرفت و این درست نیست.
این در حالی است که باید هر دو جریان باشند و باهم رقابت کنند، چرا که هرکدام حامل ارزشهای دینی، ملی و تاریخی کشور هستند. او با بیان اینکه نقش احزاب گروهها و نخبگان در این تغییر یک نقش مقدماتی بود، خاطرنشان کرد: اگر مردم نبودند اتفاقی نیز رخ نمیداد و این مردم بودند که لزوم تغییر را احساس کردند، شرایط سنگین و یأسآور بود وجامعه آنقدر افسرده بود که این یأس به نخبگان هم منتقل شده بود اما مردم کاری کردند که مافوق درک خواص است و شرایط را تغییر دادند. یونسی تأکید کرد: مردم صاحب این اختیار و حق هستند که سرنوشت خود را مدیریت کنند که نمونه واضح آن امسال رخ داد و مردم سرنوشت خود را تغییر دادند.
آیتالله سیدحسین موسوی تبریزی، دادستان اسبق انقلاب اسلامی هم با بیان اینکه همه ما مدیون اراده مردم برای تغییر شرایط هستیم، اذعان داشت: متأسفانه آنهایی که در میان مردم جایی ندارند زمانی که پای مردم در میان است نمیتوانند با مردم کنار بیایند. آنها نمیتوانند در مسابقه تدبیر و عقلانیت حضور داشته باشند و میخواهند راه اراده ملت را ببندند. موسوی تبریزی، اظهار کرد: شاهد بودیم در انتخابات ریاستجمهوری جوانان با احساس؛ تعلق و خرد عملکرد کردند و آنچنان عقلایی برخورد کردند که همه شگفت زده شدند. آیت الله موسوی تبریزی در پاسخ به منتقدانی که میگویند چرا رئیسجمهورها پس از انتخاب شدن میگویند ما عضو هیچ حزبی نیستیم، اظهار کرد: این مساله ۲ حالت دارد، یکی اینکه رئیسجمهورها میگویند ما وابسته به هیچ حزبی نیستیم و پس از انتخاب شدن رئیسجمهوری همه مردم هستیم که این مساله خوبی است، اما اینکه حضور در احزاب را نفی کنند مخصوصا اینکه آن حزب مستقل قانونی و شناسنامهدار باشد، این امر پسندیدهای نیست.
در این نشست، هرچند سیدمحمد خاتمی حضور نداشت، جای خالیاش را با فرستادن پیامی و قرائت آن در نشست پر کرد. در بخشی از این پیام که در ششمین کنگره حزب اراده ملت خوانده شد، آمده است: «پویایی جامعه و صلاح ملت و دولت و اصلاح امور درگروی حضور و فعالیتهای همه نهادهای مدنی و در رأس آنها حزبهای متعدد با گرایشهای متفاوت است؛ نهادهایی که واسطهای مطمئن هستند میان ملت که صاحب اصلی قدرت است و قدرت متمرکز که برآمده از رأی و اراده مردم و مسئول در برابر آنهاست. بدون تردید همراهی با دولت محترم و حمایت از آنها ضمن نقد منصفانه، رویکردها و برنامهها و ارایه راهکارهای مناسب رمز وراز موفقیت در این مرحله حساس است. مرحلهای که کشور و ملت از یکسو با مشکلاتی مواجه است که قدرتهای بیرونی در صدد تضعیف نظام و دارای منافع متضاد با منافع ملیاند ایجاد میکنند از سوی دیگر اشتباهات و نارساییهایی که علیرغم امکانات معنوی و مادی فراوان موجب مشکلات بیشتر شده است». همچنین پیامی نیز از طرف، آیتالله اسدالله بیات زنجانی قرائت شد.
قانون نیز انتقاد موسوی تبریزی به شورای نگهبان را مهم دانسته و نوشته است: دبیر کل مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با انتقاد از شیوه کنونی تعیین صلاحیت نامزدها در انتخابات خواستار اجرای مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام و ملاک قرار گرفتن آن برای تعیین صلاحیت نامزدها در انتخابات مختلف شد.
به گزارش ایرنا، حسین موسوی تبریزی گفت: از رئیس جمهور و مجمع تشخیص مصلحت نظام انتظار داریم که موضوع قانون تعیین صلاحیتها را دنبال کنند و بهجایی برسیم که مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام در این زمینه اجرایی شود. وی افزود: طبق قانون اساسی آنچه که وظیفه شورای نگهبان است، نظارت بر انتخابات و نه نظارت بر منتخبان و نامزدهاست.
تحلیلهای جناحهای سیاسی در مورد آینده رقبای خود
در سایه تحرکات سیاسی دو جناح اصلی کشور، تحلیلهایی در مورد آینده رقبا نیز به روزنامههای امروز راه یافته است.
شرق در یادداشتی با تیتر «مسیر دشوار واقعگرایی اصولگرایان» نوشته: جلسه همگرایی روز پنجشنبه اصولگرایان در قالب جبهه پیروان خط امام و رهبری به نظر مهمترین اتفاق در جناح اصولگرا بعد از واگرایی انتخابات۹۲ بود، اگرچه شاید آنقدر که توجه ناظران سیاسی را به خود جلب کرد، بین خود اصولگرایان جدی گرفته نشد. این را میتوان از قلت حضور چهرههای سرشناس این جناح در همایش دریافت. تفاوت همایش ۹۱ با ۹۲ اما فقط فاصله زمانی نبود. آنها یک ناکامی انتخاباتی و از دست دادن شخصیت کلیدی خود را هم تجربه کرده بودند.
اصولگرایانی که درست چند ماه پیش از انتخابات ۹۲ بر صندلیهای سبزرنگ سالن شهدای موتلفه تکیه زده بودند و امیدوارانه چشم به حبیبالله عسگراولادی - دبیرکل پیشین- دوخته، به سخنانش گوش سپرده بودند، شاید در خیال آینده سیاسی خود را رصد میکردند. آنها از پیروزی مطمئن بودند. چرا که سایه دولتی که این سالهای آخر دیگر خود را در جرگه اصولگرایی نمیدید و راه خود را جدا کرده بود در حال کمشدن بود. پس در دوران محاق سیاسی اصلاحطلبان، آینده مال آنها بود. اتفاق اما جور دیگری رقم خورد. حالا اصولگرایان گردهمآمده، این بار به جای «حبیب» چشم به «محمدرضا باهنر» که از جامعه اسلامی مهندسین آمده دوختهاند تا ببینند دبیرکل جدید و جوان چه برنامههایی برای آینده جبههای با کارنامه دو شکست دارد. نخستین حرفهای دبیرکل جدید هم به همین موضوع اختصاص داشت. آیا نبردن انتخابات ناشی از قصور اصولگرایان بود؟ پرسشی در باب چرایی عدموحدت که به قول خودش اینروزها زیاد با آن روبهرو شدهاست. اینکه اصولگرایان در جمع و گعدههای درونجناحی تا چه حد صادقانه و شفاف از منظر نقد درونگروهی به این سؤال پاسخ دادهاند بحث مهمی است اما پاسخ «باهنر» به این سؤال و آن هم در همایشی با حضور خبرنگارانی که میدانست پیغامبر گفتههای اویند بهنوعی در راستای پاکدستی اصولگرایان بود.
او گفته است که اصولگرایان خیلی در قضیه انتخابات مقصر نیستند و انتخاب «روحانی» که نه اصولگراست و نه اصلاحطلب، خواست مردمی خسته از هشت سال افراطگرایی اصلاحطلبانه و هشت سال تندروی اصولگرایانه از نوع احمدینژاد است که این بار اعتدال را طلب کردهاند.
پاسخ باهنر به این پرسش به چند دلیل مغالطهآمیز است؛ اول اینکه در میدان انتخابات گذشته بهجز دونفر بقیه صددرصد به اردوگاه اصولگرایی متعلق بودند و اصلاحطلبها هیچ نامزدی نداشتند. در این شرایط چطور میتوان به قطع گفت که مردم خسته از اصلاحطلبان به «روحانی» ای که در مرز اصولگرایی و اصلاحطلبی قرار دارد رأی دادند؟ اگرچه شاید بتوان گفت برعکس این سخن درست است و مردم خسته از تندروی اصولگرایی به «روحانی» رأی دادند. درست است که به قول باهنر، روحانی شناسنامه روشن اصلاحطلبی در دست ندارد اما برخی سکنات او در جریان انتخابات بیش از اینکه روحانی را متصف به اصولگرایان کند از نزدیکیاش با اصلاحطلبها حکایت داشت. حمایت جریان اصلاحطلب و شخصیتهای اصلی این جریان از «روحانی» و همچنین کناررفتن نامزد دیگر اصلاحطلب بهنفع او (کاری که اصولگرایان نکردند) هم باز حاکی از نادرستی سخن «باهنر» است.
از سویی جریان مردمیای که به حمایت از «روحانی» برخاست عقبه یا دل در گرو اصلاحطلبی داشت. نکته آخر اینکه اصلاحطلبان بارهاوبارها به اشتباه سال ۸۴ در عدم اجماع روی یک نامزد واحد اعتراف کرده و گفتهاند سال ۹۲ از این رخداد درس گرفتهاند. اصولگرایان بعد از دو شکست اما همچنان از گفتن اینکه «اشتباه کردیم» ابا دارند. «امیر محبیان» تحلیلگر سیاسی جناح اصولگرا گفته بود که اصولگرایان در شرایط حاضر بیش از همه نیاز دارند که اعتمادبهنفس ازدسترفته را بازیابند. قطعا سخن درستی است اما نه تا آنجا که در همایش مهمترین جبهه ائتلاف اصولگرایی بعد از انتخابات دبیرکل بهکل منکر قصور یاران شود. در صورت تداوم این دستفرمان و نگاه دبیرکل جدید و جوان مهمترین ائتلاف اصولگرایی، بهنظر میرسد اصولگرایان برای رسیدن به ارزیابی واقعگرایانه از فضای سیاسی کشور، راه دشواری در پیش دارند.
حمیدرضا جلاییپور، عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان در یادداشتی در روزنامه اعتماد توصیه کرده که اصولگرایان رفتار هشت ساله خود را بپذیرند. در بخشی از این مطلب آمده است: تأکید مجدد بر اصلاحطلب نبودن روحانی و تلاش برای اصولگرا نامیدن روحانی در واقع نه به معنای مصادره و مخالفت که به معنای پوشش و توجیه اشتباهات جریان اصولگرایی است. روحانی به عنوان نامزد اصلاحطلبان پیروز عرصه انتخابات شد و اگر اصولگرایان افراطی میدانستند که روحانی رأی میآورد او را نیز مانند آیت الله هاشمی رد صلاحیت میکردند. در طول شش ماهه گذشته نیز شاهد اتفاق نظر اصلاحطلبان و دولت در عرصههای مختلف اعم از مسائل فرهنگی مثل تغییر و تحولات صورت گرفته در جشنواره فیلم فجر، موضوعات اجتماعی، گشایش فضای داخلی، فراهم شدن زمینههای رشد اقتصادی، تغییر رویکرد در عرصه دانشگاهی و بازگشت به کیفیت گرایی و در راس آن سیاست خارج بودیم. در واقع قرابت آرا و نظرات دولت و اصلاحطلبان همان مطالبه جریان اصلاحات است که نشان میدهد ادعای اصولگرایان درباره عدم پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات درست نیست.
بنا بر تحلیل حمیدرضا ترقی در همین روزنامه، دولت برای اصلاحطلبان فرصت بازگشت به قدرت است. به گمان این عضو شورای مرکزی مؤتلفه اسلامی، دولت روحانی در شش ماه گذشته، همواره در تلاش بوده تا اعتدال را به درستی حفظ کند؛ البته در همین بازه زمانی نیز با موانع و مصایبی همراه بوده تا از اعتدال فاصله بگیرد که مهمترین آن به تلاش جریانها و جناحها برای مصادره دولت به ویژه از سوی اصلاحطلبان برمیگردد؛ تلاشی که به نظر میرسد با توجه به عدم ورود اصولگرایان برای صدور دولت و رسیدن به دولت باعث شد به نفع اصلاحطلبان رقم زده شود و اصلاحطلبان را به پاستور نزدیکتر کند. البته این شکست به معنای قصور و کوتاهی نیست چون اصولگرایان به دنبال تحمیل نیستند و تنها موفقیت دولت در حل مطالبات مردم را پیروزی میدانند. البته بحث مصادره روحانی مربوط و محدود به عزل و نصبها نیست. چیزی که مسلم است، جریان اصلاحطلبی بر اساس برنامه ریزیهای از پیش تعیین شده، دولت روحانی را یک فرصت مغتنم برای بازگشت به قدرت در آینده به ویژه مجلس شورای اسلامی میپندارد. به همین دلیل تعداد زیادی از اصلاحطلبان مصر هستند که روحانی را اصلاحطلب معتدل بنامند. در مقابل نیز اصلاحطلبان افراطی رفتار محتاطانه یی پیش گرفتهاند تا اشتباهات صورت گرفته و احتمالی دولت در شش ماه گذشته و آینده به حساب آنان نوشته نشود. فرصتی که اصولگرایان به آن قایل نیستند و تنها برای بازگشت به عرصه سیاسی کشور بر وحدت درونی تأکید دارند لذا موفقیت دولت در امور داخلی و خارجی تنها خواسته اصولگرایان از دولت است و توقع واگذاری قدرت ندارند.
تحول در روابط ایران و انگلیس
نصرتالله تاجیک، سفیر سابق ایران در اردن از جمله افرادی است که در روزنامههای امروز به موضوع روابط ایران و انگلیس پرداخته است. وی در یادداشتی برای تهران امروز نوشته: کمتر کسی است که در تأثیر سیاست خارجی کشور در مسائل و مشکلات کنونی جامعه و مردم ایران شک داشته باشد. با شکلگیری دولت جدید موجی از امید و خوشبینی در کاهش یا حل روند نامفهومیها در سیاست خارجی شکل گرفت و اقدامات نسبتا خوبی هم شروع شده است. اگر چه طرفداران این موج بیشتر روی پتانسیلها و توانمندیهای شخصی انگشت میگذارند که به نظر میرسد به این عنصر که تا حدی هم میتواند درست باشد بیش از حد بها میدهند و به مسائل ساختاری، عملکردی و علمی و نظریهپردازی در سیاست خارجی ایران و روابط بینالملل توجه نمیکنند که موضوع بحث این یادداشت نیست.
نگاهی به تصویر بزرگ آنچه در دنیای کنونی میگذرد و یکه تازی آمریکا و عوامل منطقهایاش نشان از تغییر معادلات جهانی و توازن قوا داشته و به نظر میرسد آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی ایران علاوه بر سر سختی دارای اهداف و اغراض دراز مدت است که سعی دارد دنیا را در برابر ایران با خود همراه کند. نحوه تعامل با این امر نیاز به دوری از برخوردهای احساسی و حاکمیت عقل و منطق و اتخاذ راهبردهای کلان در سیاست خارجی برای گذر از چالشهای فرا رو از طریق بررسی روندهای کلان نظام بینالملل در هزاره سوم در طراحی سیاست خارجی است که باید نخبگان جامعه آن را از دولت و دست اندرکاران جدید سیاست خارجی طلب کنند.
با این مقدمه اگر وارد فضای روابط جدید بین ایران و انگلیس و برقراری روابط دو کشور در سطح کاردار غیر مقیم شویم شاید به ضرورت حل مشکلات سیاست خارجی با دولتهایی که تأثیرگذار هستند برای ایجاد فضای تنفسی به منظور نقش پیدا کردن در روابط بینالملل و در نتیجه استفاده از مزایای آن در دنیایی که نرخ و شتاب تغییر از مشخصههای آن است در زندگی روزمره مردم کشورمان پی خواهیم برد. دولتهای مختلف انگلیس در دهه اخیر بهویژه در ۵ سال گذشته رویکرد و عملکرد خوبی نسبت به ایران نداشته و حتی در بعضی جاها شدیدتر از آمریکا در مسائل بینالمللی و بعضا دوجانبه نسبت به ایران عمل کرده است. در جریان دستگیری ملوانان که به آبهای ایران هم تجاوز کرده بودند و نخستوزیر این کشور با زبان خشونت و تهدید صحبت کرد یک نمونه از بیاخلاقی دیپلماتیک بود که احساسات ایرانیها را جریحه دار کرد ولی چون مشکلات بزرگتری پیش روی کشور بود آن مسأله با صبر و حوصله و چشم پوشی حل شد. ولی در رابطه با مسائل هستهای، انگلیس مشکلش با ایران بیشتر از آمریکا بود. یعنی تا یک مقطعی دیده میشد در مذاکرات، آمریکا تعاملش بیشتر از انگلیس بود. بهدنبال مطرح شدن طرح نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای کاهش سطح روابط ایران با انگلیس به سطح کارداری که هضم آن برای کشوری با ویژگیهای انگلستان بسیار مشکل مینمود مسئولان وزارت خارجه این کشور در مذاکرات دیپلماتیک اعلام کردند که در صورت تصویب این طرح کل رابطهشان را کاهش میدهند که منجر به عکسالعمل دانشجویان و تعرض به سفارت انگلستان شد.
بدون ورود به قضاوت ارزشی و درست یا غلط بودن این اقدام، متأسفانه انگلیس حتی بر اساس قاعده دموکراسی و تمکین به نظرات نمایندگان مجلس یک کشور مستقل قبول نکرد که سطح رابطه را کاهش دهد، بلکه با یک نخوتی تمامی کارمندان خود را از ایران خارج کرد و سپس کلیه کارمندان ایران در لندن را هم اخراج کرده و موجی از مشکلات را برای ایرانیانی که در این کشور زندگی میکنند یا ایرانیانی که به هر دلیل قصد سفر به این کشور را داشتند ایجاد نمودند. یعنی به نظر میرسد با این قبیل مداخلات خود انگلیسیها زمینه میل روابط به سمت خشونت را فراهم و بیشتر یک بازی سیاسی ـ تبلیغی علیه ایران را شروع کردند. تاریخچه روابط ایران و انگلیس بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نشان از صعود و نزولهای فراوانی است که از یکطرف به دخالتهای بیمورد انگلیس در سیاست خارجی ایران و از طرف دیگر حساسیت بیش از حد افکار عمومی ایران نسبت به آن کشور مربوط میشود.
سهلانگاری، ذوقزدگی و اعتراض در موضوع روزنامه آسمان
ابتکار سرمقاله امروز خود را با تیتر «باز هم سهل انگاری، باز هم ذوق زدگی عدهای» به وضعیت روزنامه آسمان اختصاص داده است. محمدعلی وکیلی در این باره نوشته است: کار رسانهای کردن به بند بازی شبیه است: برای طی مسافت باید با تکیه بر اهرم، تمرکزحواس، مهارت و حرفهایگری مسیر را طی نمود. دیگران در اتوبان بدون مانع حرکت میکنند، ولی اهالی رسانه باید از روی طناب گذر کنند. حرکت به این روال با خطر بسیار همراه است. یک اشاره کافی است تا بند باز سقوط کند و جانش گرفته شود. البته این خود دلیل بر اهمیت کار رسانه است. رسالت آگاهی بخشی و تعمیق اندیشه در بخشهای مختلف جامعه کارویژه اصلی هر رسانه است. این کارویژه چنان خطیر و پر مخاطره است که به بند بازی تعبیر و تشبیه میشود. اگر به هر دلیلی بیدقتی صورت پذیرد، سقوط حتمی است و سرانجامش به محاق رفتن! روز پنج شنبه با خبر شدیم که روزنامه آسمان در هفتمین روز انتشار خود، به دلیل درج مطلبی خلاف مبانی دینی جامعه، به محاق توقیف گرفتار آمد. این اتفاق همچون اتفاقات مشابه در دوره کوتاه دولت امید و تدبیر، اسباب تاسف شده است.
نویسنده در ادامه به چند نکته اشاره کرده است، از جمله اینکه: این روزنامه طی یک گزارش در یکی از صفحات میانی خود که چندان مورد توجه مخاطب نیست، دچار سهو و خطا شده و پاراگرافی را که میبایست حذف کند، نکرده است. حال با بازتاب گسترده به همراه تحلیل و گفتوگو و انتخاب تیترهای حساسیتبرانگیز از طرف رسانههای جناح رقیب روبهرو شده است.
این نشان میدهد عدهای در کمین مچ گیری و بهانه گیری هستند؛ کاری که خلاف اخلاق حرفهای و دور از جوانمردی است. آنها با این کار خود هیجان را به جایی میرسانند که امکان داوری منصفانه را از جامعه سلب میکنند. با ذوق زدگی گاف یک رسانه را به جنجالی نمایشی بدل میکنند و بر آن نام توطئه میگذارند؛ در پس آن به دنبال دستهای نامرئی میگردند و اراده سیستمی را در آن دخیل میپندارند. این بازی سخیف تنها به منظور دو قطبی کردن کاذب جامعه صورت میپذیرد. میخواهند دل متدینان را خالی کنند. خود را مدافع و پاسدار ارزشها و رقیب را در نقطه مقابل قلمداد نمایند. با این ترفند به دنبال انتقام سیاسی هستند و از این طریق در پی ناکام گذاشتن دولت و مشروعیت زدایی از عملکردهایش و البته آبرو خریدن برای خود میباشند. اما این جماعت گویا نمیدانند که کاسبی کردن آبرو در بازار مکاره آبروریزی و حیثیت زدایی از آدمها، گره بر باد زدن و آب در هاون کوبیدن است.
تهران امروز موضعی متفاوت دارد و در مطلبی با تیتر «هیأت نظارت سکوت کرد قوه قضائیه وارد شد» به واکنشها به زیر سؤال بردن حکم قرآنی «قصاص» پرداخته و نوشته است: انتشار مطلبی در یکی از رسانههای کشور با هدف زیر سوال بردن احکام قرآن با موضوع «غیرانسانی» خواندن قصاص در سایه سکوت هیأت نظارت بر مطبوعات و وزارت ارشاد، با اعلام جرم سرپرست دادسرای فرهنگ و رسانه مواجه و انتشار آن متوقف شد. گرچه وزیر ارشاد در پاسخ به عدم انتشار این رسانه تنها به این جمله «در این رابطه الان اظهار نظر نمیکنم چون توقیف روزنامه دست ما نیست»، بسنده کرده است، این همه ماجرا نبود، بلکه انتشار این مطلب واکنشهای زیادی را از سوی آحاد مردم و نیروهای ارزشی نظام در پی داشت. باید تأکید کرد حکم قصاص یک اصل مسلم و قرآنی است و مطرح شدن این موضوع در اوایل انقلاب تا آنجا پیش رفت که واکنش امام راحل را در پی داشت و ایشان به واسطه همین موضوع (غیرانسانی خواندن قصاص) جبهه ملی را که در آن تاریخ لایحه قصاص را غیر انسانی خوانده بود مرتد اعلام کرد و خواستار برخورد شدید به واسطه این رفتار ارتداد آمیز شد.