مثلث آنلاین بخش هایی از مصاحبه سالنامه مثلث با علی دارابی را منتشر می کند.
* من به آقای روحانی عرض کردم؛ آقای روحانی، حضرتعالی تجربه سه رئیسجمهور قبل را درباره صداوسیما تکرار نکنید. در دولت آقای هاشمیرفسنجانی، چون آقای محمد هاشمی رئیس رادیو و تلویزیون بود، رسانه ملی تریبون دولت شد. امروزه اگر آقای محمد هاشمی از نبود چندصدایی در صداوسیما گلایه میکنند، برگردند و دوره خودشان را در سازمان ببینند که چگونه بوده است. از این حیث انتقادی جدی به دوره ایشان وارد است. حتی در خاطرات آقای هاشمیرفسنجانی هم آمده است که بابت محدودیت نقدهایی که در برنامه های تلویزیون بوده است رئیسجمهور وقت تذکر داده است. در آن دوره صداوسیما را در حد یک ارگان دولتی تنزل داده بودند. در دوره آقای خاتمی، کار به جایی رسید که طرفداران آقای خاتمی شعار «سیمای لاریجانی خاموش باید گردد» را دادند؛ یعنی نشان میداد که دولتها مطالباتی دارند که اگر این مطالبات به زعم آنها برآورده نشود باید سیمای نظام خاموش شود. در دوره آقای احمدینژاد هم کار به تقابل و توهم گذشت و به نظرم آقای احمدینژاد ماههای آخر ریاستجمهوریاش برای بازسازی روابطش با صداوسیما تلاش کرد در حالی که به نظر من صداوسیما در حمایت از دولت آقای احمدینژاد از چیزی فروگذار نکرده بود.
فشار به سازمان صداو سیما که همیشه بوده و هست و در آینده هم خواهد بود و این از سوی همه جریانات مختلف است. میخواهم این را نشانه استقلال رسانه بگیرم. شما امروزه بروید و همه مطبوعات، نشریات، احزاب، گروههای سیاسی و حتی بعضی از گروههایی که به لحاظ سیاسی به نظر میرسد با ما هم افقتر هستند را ببینید، در مواضع آنهابیشترین انتقادها به تلویزیون وجود دارد. نکته دوم این است که آنها از دریچه خودشان نگاه میکنند و فکر میکنند این گونه بهتر است. بعضی از اینها مشفقانه و ناصحانه است ولی بعضی از اینها جنبه باندی و جناحی دارد. بعضی هم البته کینهتوزانه است و بعضی از روی حسادت، بهطور مثال برنامه 90 بیش از 14 سال است که در صداوسیما پخش میشود؛ البته بنده و دیگران انتقادهایی هم به آن داریم. انتقادها را میگوییم تا اشکالاتش برطرف شود. گاهی برنامههای ما ادواری است، یعنی یک دوره زمانی به تیمی گفته میشود کاری انجام دهد که یا از ناحیه آنها به دلیلی تمایل برای ادامه کار نیست یا ما به جمعبندی رسیدیم که تیم دیگری وارد شود. گاهی در این ارزیابیها امکان دارد گروه قبل موفقتر باشد یا گروه جدید به آن توفیق نرسد یا برعکس. این سیاستی است که ما در تلویزیون دنبال میکنیم. حتما حامی برنامههای پربیننده و برنامههایی که قوی هستند، هستیم و ارزیابی هم داریم. به دلیل اینکه دستگاههای متعدد نظارتی ارزیابی در رسانه و سیما داریم، خود ما بهترین منتقد وضعیتهای خودمان هستیم، مثلا وقتی متوجه میشویم سطح برنامه از استاندارد کاهش پیدا کرده است و ضعیف شده، تذکر میدهیم.
* مناظره 88 که مناظره نبود. کیفرخواست علیه نظام مقدس و مظلوم جمهوری اسلامی ایران بود. یعنی طرفین برای اثبات خودشان، گذشته، حال و آینده انقلاب را هر کدام به نوعی زیر سوال بردند. البته آن موقع من در معاونت سیما نبودم، قائممقام رئیس سازمان بودم. در عین حال که رسانه هم در برابر عملی انجامشده قرار گرفته بود که اصلا تصورش را نداشت.
* با عبرت آموزی برنامه سال 88، ما در سال 92 مسئولیت برنامه مناظره در معاونت سیما را دستورکار قرار دادیم. شخصا مسئولیت این کار را داشتم. با مدیر شبکه یک و گروهی از دوستان اتاق فکری را شکل دادیم که شخص رئیس سازمان مستمر هدایت و راهنمایی میکردند. در این اتاق فکر ما اصولی را برای مناظره تعریف کردیم که مناظرهها، روشنگرایانه باشد، به تخریب روی نیاورد و مبتنی بر برنامه و محور گفتمان و شعارهای کاندیداها باشد. اگر خاطرتان باشد ما سوال میکردیم؛ سوالهای یک جملهای و کوتاه که نظرات نامزدها را به صراحت به مخاطبان منتقل کند. خیلی تلاش کردیم و الحمدلله مناظره نقش بزرگی در پیروزی نامزد برنده داشت. من در کتاب جامعهشناسی انتخابات یازدهم به این مساله اشاره کردهام.
* نقشی که رسانه ملی در رایآوری آقای روحانی داشت بسیار بود. نماینده آقای روحانی در یک جلسه که نماینده همه نامزدها بودند با صدای بلند که ضبط هم شده و صدایش موجود است ، گفتند اگر من نسبت به برنامههای صداوسیما انتقاد میکنم به خاطر این است که من در این رشته تحصیل کردهام و خودم را صاحبنظر میدانم و از روی دلسوزی میگویم نه برای رایآوری آقای روحانی، آقای روحانی که رای نمیآورد. حداکثر یک یا دو میلیون بیشتر رای ندارند. این را ایشان صریحا گفتند. این قدرت رسانه بود که آقای روحانی را به جامعه شناساند. آقای روحانی به خوبی استفاده کردند، البته گل به خودیهایی که چند چهره اصولگرا به همدیگر زدند و طبیعتا یک سونامی رایشکل گرفت هم تاثیر داشت. همواره در ایران در سه روز آخر یک سونامی رای در انتخابات شکل میگیرد و همان شرایط انتخابات را دگرگون میکند. من فکر میکنم در مجموع برنامههای صداوسیما در بحث انتخابات بهخصوص مناظره نقش مهمی در بالارفتن مشارکت مردم داشت. ضمن اینکه یک انتخابات اخلاقی به خوبی برگزار شد و نقش هدایتهای سرنوشتساز رهبری در انتخابات بیبدیل بود.
* در رسانهملی تلاش بسیار کردیم که مناظره مبتنیبر اصول اخلاقی باشد و خوشحالیم که توانستیم این کار را انجام دهیم. یکی از افتخارات دوره مدیریتی خودم را برگزاری قاعدهمند و مبتنیبر اخلاق انتخاباتی در مناظره سال 92 ریاستجمهوری میدانم.
*در مورد تحولات سوریه ما الان دو گروه مستندساز در آنجا داریم که انشاءالله با دست پر میآیند. اما مساله سیاست خارجی از جنس خاصی است. در همین مساله مذاکرات ژنو، شما دیدید که تیم مذاکرهکننده هستهای موافقت نکردند از مجلس ناظری برای این بحث باشد. طبیعتا گروه و مستندساز و گروه خبری همراه تیم مذاکرهکننده ایران میروند اما به دلیل اینکه مذاکرات حساسیتهای خاص خودش را دارد و گفتوگوها اصولا مسائلی در مورد روابط بینالملل است، بخش زیادی از آن محرمانه است. البته غربیها همواره جلوتر عمل میکنند. آنها بحثهایشان را از زبان افراد و رسانههای دیگر میزنند اما چون مذاکرهکنندگان رسمی ما افراد صادق و وفاداری هستند که میگویند قرار گذاشتهایم حرف نزنیم، نمیگذارند ما هم حرف بزنیم (میخندد). اما غربیها مرتب در رسانههایشان این حرفها را میگویند. مردم هم توقع دارند که چرا در رادیو و تلویزیون این مطالب را نمیشنوند و نمیبینند، اینها مربوط به محدودیتهایی است که برای ما ایجاد شده است.
* ما در رسانه ملی جلسهای 5-4 ساعته با آقای ظریف و معاونان ایشان داشتهایم. اگر روزی بخواهیم منتشر کنیم خیلی حرف میشود، ما سوالاتی داریم و البته آنها نیز پاسخهایی دارند. اگر من جای دکتر ظریف بودم حتما یک پیوست رسانهای را در کنار مذاکرات ژنو الحاق میکردم و از اول تا آخر یک تیم مستندساز را در هر جایی حتی ضیافت شام همراه خودم میبردم چون اینها مذاکرات تاریخی و سرنوشتساز برای این کشور است که باید ثبت کنیم.
* بعضیها به ما میگویند چرا فلان کارگردان کار ندارد، مثلا آقای داوود میرباقری به خاطر سریال سلیمان در حال تحقیق و نگارش است. مقدماتی میخواهد که کار آماده تولید شود، ایشان تمایل داشت در کنار این کار یک کار برای شبکه خانگی انجام دهد. یا آقای مهران مدیری برای شبکه تهران در حال کار هستند. گاهی اوقات بعضیها میگویند میخواهیم برای شبکه خانگی کار کنیم، البته بعد از آن خود این دوستان گفتند شبکه نمایش خانگی دایره محدودی را در بر دارد.
*یکی از کارگردانان صریحا به من گفت ترجیح میدهم در تلویزیون کار کنم و کاری بسازم که 40-30 میلیون آن را ببینند نه اینکه در خوشبینانهترین حالت در شبکه خانگی یکی، دو میلیون نفر بیننده داشته باشد. یا در مورد مجریان همین طور است. ما در تلاش هستیم مجریانی که واقعا توانمندی دارند کار کنند، حتی مجریان باسابقه که برحسب ظاهر بازنشسته شدهاند ولی از ایشان استفاده میکنیم. البته ما در حال تدوین نظامنامهای نهایی برای مجریان هستیم که شناسایی، جذب، آموزش، نحوه همکاری، تعهدات متقابل، نظارت و ارزیابی و... را در بر میگیرد. مبنای همکاری ما بعد از این براساس این نظامنامه خواهد بود که از ابتدای سال 93 اجرایی میشود.