صادق زیباکلام در سرمقاله روزنامه شرق نوشت:
ابوطالبی بهانهای شده برای تندروهای ایران و آمریکا تا تلاش کنند مناطقی را که ظرف چند ماه گذشته از دست داده بودند، بازپس بگیرند! ایرانیها میگویند ابوطالبی نقشی در جریان تصرف سفارت و گروگانگیری نداشته است. در آن سوی آب هم تندروها فرصت و زمان را از دست ندادهاند. درست سه روز پس از تصویب طرح «تد کروز» در سنا، شماری از نمایندگان کنگره نیز پنجشنبه طرح مشابهی را به صحن آوردند تا حق ورود به آمریکا از نماینده پیشنهادی ایران سلب شود. حاجت به گفتن نیست هم در «سنا» و هم «کنگره»، صحنهگردانان و کسانی که بهشدت با لابیگری، این دو طرح را به تصویب رساندند سناتورها و نمایندگانی بودند که پیشتر تلاشهای زیادی برای تصویب تحریمهای جدید علیه ایران داشتند. بر اساس لایحهای که در کنگره به تصویب رسیده هر فردی که بنا بر ادعای کنگره «در اقدامی تروریستی علیه آمریکا دخالت داشته باشد، حق ورود به آن کشور به نمایندگی یک کشور در سازمان ملل را نخواهد داشت.»
چاره چیست؟ آنچه مسلم است به نظر میرسد نه اوباما در واشنگتن نه روحانی در تهران بنای عقبنشینی و سپردن فرمان مذاکرات به تندروها را ندارند. در عین حال هم از این واقعیت، گریزی نیست که مخالفان مذاکرات و توافق هستهای بهانه مناسبی پیدا کردهاند. اقدام دو طرف باید در گام اول، جلوگیری از تاثیر بحران ابوطالبی بر روند مذاکرات باشد. گام بعدی آن است که روحانی باید اصراری بر اینکه حتما آقای ابوطالبی به نیویورک بروند، نشان ندهد. اوباما هم به نظر نمیرسد که عجلهای برای تصویب و به اجرا گذاشتن مصوبه کنگره داشته باشد. میماند درک این نکته که صرفنظر از آنکه حمید ابوطالی چقدر در اشغال سفارت و گروگانگیری نقش داشته یا نداشته، کل ماجرای سفارت و گروگانگیری همانقدر برای آمریکاییها دردناک است که تراژدی کودتای 28مرداد برای ایرانیان.