پس از انتشار اخباری از جدایی احمدینژاد از مشایی به نقل از داود برادر رئیسجمهور سابق، امروز روزنامهها بار دیگر یادآوری کردهاند برادری سیاسی احمدینژاد جدیتر از برادری خونی است. در حالی که دعوا بر سر بهشت و جهنم همچنان ادامه دارد، توجه به این مسأله هم مهم دانسته شده که بورس دیروز هم در سقوط رکورد جدیدی زده است.
برخي مانند نهضت آزادی حكومت دينداران را عوض از حكومت ديني گرفتهاند؟
در ادامه دعوای روزهای اخیر در مورد بهشت و جهنم، روزنامه جوان در سرمقاله خود با تیتر «مغالطه شلاق و بهشت» از جمله نوشته: از منظر دینی حكومت به خودی خود دارای ارزش نیست و امام علی آن را حتی از آب عطسه بزی بیارزشتر میدانند؛ در تعبیری دیگر ایشان حكومت را از لنگه كفش كهنهای بیارزشتر عنوان میكنند.
حكومت و حكومتداری تنها به عنوان و در حد ابزار اجرای احكام ارزش مییابد؛ هر اندازه موفقیت در اجرای احكام اسلام بیشتر باشد، آن دولت و حكومت با ارزشتر خواهند بود، وگرنه تلاش صرف جهت تأمین صرف دنیای مردم را حكومتهای غیراسلامی هم میتوانند انجام دهند. در حكومت اسلامی حتی برطرف كردن فقر نیز به خودی خود اصالت ندارد؛ بلكه تابعی از تأمین سعادت اخروی مردم است و چون فقر مانع رسیدن به سعادت اخروی است، تلاش در جهت رفع آن و تأمین معیشت مردم وظیفه حكومت برشمرده شده است و قس علیهذا.
هدفى كه امیرالمؤمنین نسبت به مردم در دوران حكومت داشته نیز رساندن مردم به بهشت است؛ ایشان (خطبه 156) میفرماید: «فَاِن اَطَعتُمونى فَاِنّى حامِلُكم اِن شاءَ اللهُ عَلى سَبیلِ الجَنَّه؛ وَ اِن كانَ ذا مَشَقَّهٍ شَدیدَهٍ وَ مَذاقَهٍ مَریره؛ اگر از من پیروى كنید ـ چنانچه خدا بخواهد ـ شما را به بهشت خواهم برد گرچه راهى است دشوار و همراه با تلخى». این هدف امام علی علیهالسلام است كه در قالب حكومت مردم را به بهشت برساند. در بعد قانونی نیز، اصل دوم قانون اساسی، جمهوری اسلامی را بر پایه ایمان به مواردی بیان میكند كه مورد سوم آن چنین است: «. . . 3 ـ معاد و نقش سازنده آن در سیر تكاملی انسان به سوی خدا. . . » و در اصل سوم میگوید: «دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذكور در اصل دوم، همه امكانات خود را برای امور زیر به كار برد:1 ـ ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی و مبارزه با كلیه مظاهر فساد و تباهی» و الی آخر.
گرچه دولت در این اصل نه معادل قوه مجریه، بلكه منظور از آن كل حكومت اسلامی باشد، قوه مجریه نیز زیرمجموعهای از آن خواهد بود و با این حساب آیا نفی مسئولیت دولت در قبال دین و سعادت اخروی مردم، كلامی خلاف اصول قانون اساسی و شانه خالی كردن از بار مسئولیت قانونی خویش نخواهد بود؟ شاید هم شبهه این باشد كه برخی، «حكومت دینداران» را عوض از حكومت دینی گرفتهاند كه خود بحث مفصلی است كه قبلاً توسط نهضت آزادی طرح شد. از سویی قوه مجریه، مجری قانون اساسی است و باید سیاستهای كلی نظام را مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی از رهبری اخذ و اجرا كند، نه آنكه برای نظام سیاستهای كلی و حتی مغایر با قانون اساسی تعریف كند! به نظر میرسد برخی تئوریپردازیها در دولتهای گذشته و كنونی ناشی از بزرگنمایی نقش مجری در حوزه سیاستگذار بوده است. حال آنكه سیاستهای كلی نظام در حیطه رهبری است و رئیس دولت صرفاً مجری آن خواهد بود.
شرق نیز در توصیف «جدل داغ راه دوزخ و بهشت» نوشته است: «روحانی» فقط یک جمله گفت، اما همین یک جمله تا حالا خیلیها را به واکنش واداشته است. «نمیتوان مردم را با زور به بهشت برد» بدل به بحثی «پینگپنگی» شده که میان موافقان و مخالفان بحث ردوبدل میشود و گاه ابعاد جدیدی هم پیدا میکند. اگرچه به نظر میرسد که سهم و فضای رسانهای منتقدان رئیسجمهوری بیش ازحامیان اوست؛ زیرا وقتی بعد از اعتراض همزمان خطیبان تهران، اصفهان و مشهد و برخی دیگر از شهرها در نماز جمعه این هفته، «روحانی» لازم دید که پاسخ منتقدان را بدهد، اما پاسخ او باز بیواکنش نماند.
شنبه «آیتالله احمد خاتمی» به فاصله کوتاهی بعد از این گلایه «روحانی» که برخی از روی بیکاری غصه دین و آخرت مردم را میخورند، با «فارس» مصاحبه اختصاصی کرد و توضیحاتی داد و از منتقدان خویش گلایه کرد. چند ساعت بعد هم وزیر ارشاد پیشین دولت «احمدینژاد» در برنامه «نگاه یک» تلویزیون حاضر شد. او این بار با وام گرفتن از امام(ره) از سیاستهای فرهنگی دولت خرده گرفت و به «روحانی» هم کنایه زد.
«محمدحسین صفارهرندی» در این برنامه تلویزیونی گفت: «چطور تعدادی میگویند دولت وظیفهای برای هدایت فرهنگی جامعه ندارد؟ لفظی در این روزها بیان میشود که مردم را نباید به زور به بهشت برد اما چرا آنها را باید به زور به جهنم ببریم؟ چرا باید بسترسازی کنیم که مردم به مهلکه بیفتند و شرایط را به گونهای آرایش دهیم که انتخاب مردم به سمت سقوط باشد. گفتهاند دولت هیچ وظیفهای در ترویج دین ندارد، این سخن زمانی درست است که دولت سکولار داشته باشیم و فاصله دین و دنیا را به رسمیت شناخته باشد. در این هنگام دولت هیچ وظیفهای نداشت اما انقلاب ما در مسیر انبیا و قرآن و گسترش و توسعه مبانی دینی و فرهنگی، جزو وظایف دولت است. دولت نقش راهنما، ناظر و مرشد را در عرصه فرهنگی دارد».
«صفارهرندی» در ادامه گفت: «در نگاه امام راحل سیاستمداران برای دین، دنیا و فرهنگ مردم همسو با دیگر موضوعات باید برنامهریزی کنند. طبق قانون هیچکس نمیتواند تصمیم معارض با دین بگیرد. آزادی به معنای بیبند و باری مورد تایید امام راحل نبود». «سخنان صفارهرندی» در شرایطی بیان میشد که درست چند ساعت پیش از آن هم «آیتالله احمدخاتمی» به فارس گفته بود: «موظف نیستیم مردم را به زور به بهشت ببریم اما موظفیم جاده بهشت را برای مردم هموار کنیم و در عین حال هموارکننده جاده جهنم مردم هم نباشیم؛ لذا این صحبت، تحلیل یک سخن بدون هیچگونه هتکی بود».
حسن روحانی در آخرین سخنرانی خود در جمع کارمندان سازمان محیط زیست و نهادهای مدنی گفته بود: «برخی واقعا بیکارند، کار ندارند، شغل ندارند و دچار توهمات هستند. این افراد مداوم غصه دین و آخرت مردم را میخورند. همانند بهداشت، زمانی که آمد مردم فکر میکردند، تشریفات است. زمانی میخواستیم در خزانهها، دوش آب بیاوریم چه بساطی بهپا شده بود. عدهای میگفتند اگر لولهکشی شود و دوش بیاید نصف دین از بین میرود».
تكذیب یك جدایی یا روایتهای جدید از رابطه احمدی نژاد و مشایی
اعتماد درباره خبرهای روزهای اخیر در مورد احتمال جدایی احمدینژاد و مشایی نوشته: احمدی نژاد سرزده به جمع هیأتیها بازگشت؛ همان جمعی كه 9 سال پیش از میان آنها برای رسیدن به قدرت خیز برداشت. آن روزها مسأله او كنار زدن هفت نامزد رقیب بود و این روزها نگه داشتن یك رفیق. هنوز هم مسأله اصلی احمدی نژاد همان مشایی است. كسی كه داود احمدی نژاد، برادر نسبی اش گفته «او را دك كرده است» و علی اكبر جوانفكر، برادر سیاسیاش مدعی شده كه فعلا چنین خبری در میان نیست. حرف بازگشت محمود احمدی نژاد به صحنه سیاست چند صباحی است كه سر زبانها افتاده، چند ماهی بود كه خیلی در جایی آفتابی نمی شد. پریشب اما یك باره آمد و در جمع بچه هیأتیهای هیأت حسین سیب سرخی حضور پیدا كرد. این چندمین باری است كه احمدی نژاد در هفتههای اخیر در جمعهایی اینچنینی آفتابی میشود، یك بار مراسم ختم و یك بار هیأت. گویی دیگر نمیخواهد خود را از دید رسانهها پنهان كند و برای رخ نمودن جمعهای غیررسمی را ترجیح میدهد.
حالا خیلی از اطرافیان او از احتمال بازگشتش به پاستور و آن هم در سال 96 صحبت میكنند، یك عده مخالف مشایی و یك عده موافق او. كمتر از 12 ساعت از آن موقعی كه احمدی نژاد دوباره «هیأتی» شد، برادرش داود به سایت «انتخاب» خبر داد كه او مشایی و بقایی را «دك كرده است». این آرزوی دیرین برادر بزرگ تر محمود احمدی نژاد بود؛ آرزویی كه از سال 90 به این طرف دایما آن را تكرار میكرد. برادر بزرگ تر بعد از آن 11 روز خانه نشینی به اردوگاه اصولگرایان منتقد احمدی نژاد نقل مكان كرده بود، ولی باز هم خون برادری كار خود را میكند. اگر آرزوی اول داوود احمدی نژاد «دك كردن» مشایی و بقایی باشد آرزوی بعدی او بازگشت برادر كوچك تر به پاستور است. چیزی كه آن را بی پروا در گفتوگو با «انتخاب» میگوید: «احتمال كاندیداتوری برادرم در انتخابات ریاست جمهوری خیلی زیاد است». این آرزوی دوگانه اما تنها در دل داوود احمدی نژاد جا ندارد، خیلی از اصولگرایان دیگر هم چون او با رویای جدایی محمود احمدی نژاد از مشایی و بازگشت مجددش به پاستور روزگار میگذرانند.
برادران سیاسی احمدی نژاد اما فقط در یك مورد از این رویای دوگانه با داود احمدی نژاد موافق هستند: بازگشت رئیس دولت دهم به پاستور. جدایی از مشایی اما برای آنها هیچ جذابیتی ندارد، آنها هنوز هم دنبال همان تركیبی هستند كه در آخرین روز نام نویسی نامزدهای ریاست جمهوری سال 92 در وزارت كشور دیده بودند: احمدی نژاد دست در دستان مشایی. شاید از همین رو است كه خیلی زود علی اكبر جوانفكر وارد میدان میشود تا درباره جدایی مشایی از احمدی نژاد جواب دهد. او با یك جمله در گفتوگو با تدبیر موضع خود یك علامت سؤال بزرگ مقابل صحبتهای روز شنبه داوود احمدی نژاد میگذارد: «محل كار آقایان مشایی و بقایی در جای دیگری غیر از دفتر كار دكتر احمدی نژاد قرار دارد. استفاده از تعبیر جدایی، مناسب چنین اتفاقی نیست. البته هر گونه توضیحی در این خصوص، باید از كسی كه ادعای جدایی را مطرح كرده است، پرسیده شود».
نظر جوانفكر در رابطه با احمدی نژاد كاملا روشن است: «اگر اصولگرایان احمدی نژاد را مرده سیاسی بدانند باید با تأسف گفت كه آنها خدا را از معادلات سیاسی خود كنار گذاشته اند». این حرفها را كسی میزند كه بازداشت و زندانی شدن او نه تنها پایان كارش در تیم احمدی نژاد نبود بلكه رئیس دولت دهم را بر آن داشت تا یكی از بی سابقه ترین اختلافات میان رؤسای قوای مجریه و مقننه را با نامههای سرگشاده معروف خود علنی كند. شاید پیوند این «برادری سیاسی» بیش از «برادری خونی» محمود و داود احمدی نژاد محكم باشد. جوانفكر همزمان با این گفت وگو در مصاحبه دیگری با آریا خیلی شفاف میگوید: «روابط احمدی نژاد ومشایی بسیار مستحكم است». شاید هنوز هم حق با صادق زیبا كلام باشد كه به آریا میگوید: «هیچ نشانه یی از جدایی احمدی نژاد و مشایی دیده نمی شود» و اینكه داوود احمدی نژاد بیشتر آرزوی خود را مطرح كرده تا یك واقعیت را.
در این میان چه احمدی نژاد با مشایی مانده و چه از او جدا شده باشد، یك واقعیت غیر قابل تغییر وجود دارد و آن هم خیز دوباره او برای حضور در میدان رقابت سیاسی است. شایعه تهیه لیست «یاران احمدی نژاد» برای انتخابات مجلس و ایجاد تشكیلات «هما» چیزی جز این را تایید نمی كند. چه آنكه برخی رسانههای جریان اصولگرا شایعه دیگری را هم درباره روابط مشایی و احمدی نژاد مطرح كرده اند: برخی از وزرای احمدی نژاد كه با مشایی رابطه خوشی نداشتند شرط حضورشان را نبودن رئیس دفتر دولت دهم یعنی اسفندیار مشایی بیان كردند كه گویی احمدی نژاد نیز قبول كرده و این رایزنیها بدون حضور یارهمیشگی احمدی نژاد برگزار شده بود. شاید همین مسأله دلیل جدا شدن دفتر مشایی و احمدی نژاد از هم بوده نه «دك شدن» مشایی توسط احمدی نژاد.
بازار بورس کاملا قرمزپوش شد!
اعتماد درباره شرایط این روزهای بازار بورس نوشته: بازار سرمایه این روزها شاهد اتفاقات گوناگونی است كه البته تجربه این اتفاقات در گذشته نیز برای بورس وجود داشته و به نوعی میتوان گفت كه تكرار سناریویی قدیمی برای بازار سرمایه را شاهد هستیم.
آنچه از روند كنونی معاملات بورس میتوان دریافت، این است كه بازار مدتی است پس از نوسانهای قابل توجه دچار یك سكون و ركود در ورود نقدینگیهای جدید شده است، به عبارتی به دنبال خروج حجم زیادی نقدینگی، وجود ابهامهای فراوان در تصمیمات برون سیستمی و درون سیستمی جذابیت بازار سرمایه را برای صاحبان نقدینگی كاهش داده است و بازار به نوعی با كاهش نقدینگی مواجه است.
هرچند بسیاری از تحلیلگران بازار شروع ضعیف بورس تهران را در ابتدای هفته، نشانههایی از ادامه روند نزولی شاخص پیش بینی میكردند؛ شروعی كه با افت 380 واحدی شاخص در روز شنبه رقم خورد و در روز یكشنبه به یك هزار واحد رسید.
روز گذشته بازار بورس تهران قرمز پوش شد، اكثر نمادهای مطرح و پربیننده بازار كه تا هفته پیش معاملات خوب و متعادلی را داشتند، یك باره قرمز پوش شدند، به عقیده محمد ثریا نژاد، مدیرسرمایه گذاری، شركت سرمایه گذاری صنعت و معدن با بیان اینكه بازار در جو بی اعتمادی به تصمیمات دولت به سر میبرد و این امر خود دلیل كمی برای بی فروغ بودن بازار نیست، سخنان خود را این طور ادامه داد: در حال حاضر اكثر صنایع بورسی مانند سیمان، خودرو، لبنی، شوینده، روغنی و روانكارها، همگی به نوعی با دولت دچار چالشی جدی به نام افزایش قیمت هستند، زیرا از سویی به دلیل اجرای فاز دوم هدفمندی هزینه این شركتها چند برابر رشد كرده و از سویی دیگر دولت به دلیل كنترل تورم به آنها اجازه رشد قیمت نمی دهد.
وی اضافه كرد: در حال حاضر نرخ خوراك پتروشیمیها افزایش یافته یا دولت به سیمانیها اجازه افزایش قیمت نداده است، در حالی كه تمام این صنایع با دولت وارد جلسات متعدد شدهاند اما به طور مستمر دولت نتیجه این جلسات را به تعویق میاندازد و این امر موجب شد كه تعدیلهایی كه شركتها در ای پی اس خود اعلام میكنند، مورد بی اقبالی بازار قرار گیرد.
ثریا نژاد با تأكید بر اینكه بازار هم اكنون بی صبرانه مترصد نتایج مذاكرات ژنو است، افزود: این موضوع نیز باعث رخوت و ركود در بازار شده است هم از سوی تولید كنندگان و هم سهامداران :در انتظار نتایج آن به سرمی برند اما در مجموع متغیرهای سیستماتیك و غیر سیستماتیك به سمت نزول در حال حركت است. به گفته این كارشناس ارشد، تحلیلها نشان میدهد كه اگر دولت حمایت كلی در سطح متغیرهای كلان اقتصادی نكند و اجازه قیمت گذاری مناسب با تورم به صنایع ندهد بازار فقط و فقط منتظر مذاكرات خواهد بود كه با توجه به سیاستهای دولتی برای كنترل تورم، پیش بینی میشود اجازه افزایش قیمتها به صنایع داده نشود و این روند نزولی ادامه دار خواهد بود.
همچنین دكترمحمد حسین صدرایی از كارشناسان مركز مالی ایران نیز وضعیت دیروز بازار را از دو دریچه تكنیكال و مورد بررسی کرد و افزود: آنچه از رفتار فعالان تالار شیشهای میتوان ارزیابی كرد، این است كه بازار نسبت به اخبار مثبت بی كشش شده و سهامداران نسبت به اخبار سیاسی و اقتصادی دیگر حساس نیستند و نكته مهم دیگر این است كه به عقیده بسیاری از كارشناسان وقتی بازاری همه نمادهایش قرمزاست تبدیل به یك بازار بی تحلیل میشود.
وی سخنان خود را این طور ادامه داد: بازار قرمز پوش، حاصل بازاری با رفتارهای توده وار است به همین دلیل كارشناسان در تحلیل چنین بازاری دست شان بسته است. صدرایی به رفتارهای یك بام و دوهوا در بورس اشاره كرد و گفت: دولت از سویی نرخ سود بانكی را كاهش میدهد تا انتظارات مردم نسبت به بورس را مثبت كند اما عده یا گروهی در این میان میگویند كه دولت چرا به طور مستمر در پی دخالت در بازار سرمایه است. به عبارتی همیشه برخی گروههای ذی نفع در بازار وجود دارند كه به دولت میگویند، در بازار دخالت نكن حال در شرایط كنونی مطرح میكنند پس دولت كجاست؟
این كارشناس مركز مالی ایران، با بیان اینكه در سال جاری پنج ماه قبل شاخص یك باره به 733 هزار واحد افت كرد و بازار روز گذشته وارد كانال 75 هزار واحدی شد و میتوان این طور پیش بینی كرد كه بازار بورس متأسفانه در توافقات شش ماهه اول با انفجاری كه داشت و قیمتها به سقف رسید، در اصل تمام افزایش قیمتها را پیشخور كرده، در نتیجه حتی اگر مذاكرات خوبی داشته باشیم بازهم نمی توان توقع نتایج به دست آمده از دور اول را داشت.
مصطفی صفاری از دیگر كارشناسان بازار سرمایه افتهای كنونی را حاصل سیاستهای مالی انقباضی دولت میداند و میگوید: افزایش مالیات و نیز مالیات بر ارزش افزوده در كنار اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانهها بدون اعطای مجوز افزایش نرخ فروش محصولات به صنایع مختلف از جمله برنامههایی است كه از سوی دولت اجرایی شده و آثار منفی بر تولید و وضعیت كلی صنایع مختلف به ویژه صنایع دارای مزیت رقابتی در پی داشته است.
این مقام مسئول اتخاذ سیاستهای مالی و پولی انقباضی را ناشی از نگرش كوتاه مدت دولت برشمرد و اظهار داشت: به نظر میرسد دولت با اجرای این سیاستها در پی كسب درآمد از محل افزایش قیمت حاملهای انرژی و مالیات بوده و به نوعی سیاستهای بلندمدت را به نفع سیاستهای كوتاه مدت كنار گذاشته است. چراكه افزایش هزینهها و در مقابل آن عدم رشد قیمت فروش محصولات موجب تعطیلی كارخانههای تولیدی خواهد شد و مزیتهای صنایع مطرح بورسی را از بین میبرد.
این كارشناس بازار سرمایه افزود: با توجه به مطالب عنوان شده میتوان گفت نتایج حاصل از سیاستهای به كار گرفته شده از سوی دولت در بخش اقتصادی و عدم شفافیت برنامههای آتی دولت در این بخش در كنار تمركز دولت بر بهبود وضعیت سیاسی كشور بیشترین تأثیر منفی را در شكلگیری روند كنونی در بازار سرمایه گذاشته است.
دنیای اقتصاد نیز در باره موانع پیش روی بازار بورس نوشته: دومین ركورد افت شاخص بورس در سال 93 با كاهش 1143 واحدی دماسنج بازار سرمایه روز گذشته رقم خود تا بار دیگر این نماگر به كانال 74 هزار واحدی بازگردد. به این ترتیب روز گذشته برای دومین بار شاخص بورس تهران به كانال 74 هزار واحدی پای گذاشت و رقم 74 هزار و 543 واحد را به ثبت رساند و به این ترتیب زیان بازار در سال 93 به 6/5 درصد رسید.
به گزارش دنیای اقتصاد، روز گذشته تابلو معاملات بورس یك دست قرمز شد و تا پایان معاملات دیروز افت قابل توجه بورس معادل 5/1 درصد در روند نماگر بازار سرمایه ثبت شد تا به این ترتیب در هفته جاری 2 درصد دیگر از بازدهی بورس كاسته شود و كمترین بازدهی روزانه شاخص طی 49 روز گذشته رقم بخورد. اما روند نزولی مزبور در شرایطی بسیاری از فعالان بازار سرمایه را شگفتزده كرده، كه هیچ بهانه یا خبر خاصی را نمیتوان به عنوان دلیل اصلی برای این افت عنوان كرد.
کارشناسان اقتصادی معتقدند بازار سرمایه کشور متأثر از سه فاکتور در شرایط گذار است و از خصوصیات دورههای گذار ثبات نسبی در بازارها است. این سه فاکتور خروج از رکود و ورود به دوره رونق اقتصادی، اصلاح و تغییر سیاستها و اتخاذ سیاستهای اقتصادی و سیاسی جدید و در نهایت الزامات ساختاری بورس برای اصلاح هستند. این در حالی است که سال گذشته در شرایط هیجانی کشور از تغییر فاز سیاسی دولت، شرایط بسیار مناسبی در بازار سرمایه تجربه شد؛ شرایطی که از قبل پیشبینی میشد به زودی به تغییر فاز حرکت بازار منجر شود.
سال گذشته بازار با حدود 135 درصد بازدهی مثبت روبهرو شده بود که به عقیده کارشناسان، این رقم متناسب با وضع اقتصاد کشور نبود؛ آنها بر این اعتقاد بودند كه به زودی با رکود این بازار روبهرو خواهیم شد. همینطور هم شد؛ به طوری که با تخلیه بورس از اخبار و هیجانات، بازگشت شاخص به مدار نزولی در جهت اصلاح بازار آغاز شد و این مسأله امسال به دلیل سیاستهایی نظیر اصلاح قیمت حاملهای انرژی، سیاستها در بازار ارز، سیاستهای قیمتی و ... ادامه خواهد داشت، به طوریکه انتظار نمیرود تجربه سال گذشته بازار سرمایه را بار دیگر شاهد باشیم.
اما در باب سیاستهای دولتی باید گفت، کشور در شرایط کنونی با تصمیماتی از طرف دولت مواجه است که برخی از آنها همچون بهره و ارز، آثار مناسبی را در اقتصاد کشور به همراه داشته و خواهند داشت، با این حال به دلایلی همچون چندصدایی موجود در بدنه دولت و از طرفی برخی تحلیلهای یک طرفه و مباحث غیرکارشناسی باعث ابهاماتی در بین فعالان بازار شده، در حالیکه ابهام سیاستهای بازار به هیچ وجه بیشتر نشده است.
موضوع قابل اشاره دیگر رونق اقتصادی کشور است. انتقاد کارشناسان به بازار سال گذشته بود که تناسبی با وضعیت اقتصادی کشور نداشت، بهطوریکه در شرایط رشد صنعتی منفی 12 درصدی یا رشد اقتصادی منفی 3 درصدی، چگونه میتوان انتظار بازدهی را از بورس داشت؟
با این حال با خروج اقتصاد از رکود، انتظار میرود تناسب بین بازار و اقتصاد برقرار شود؛ آن هم در شرایطی که بازار سهام با روند اصلاح مواجه شده است. به این ترتیب، انتظار میرود این تناسب در بازار و هماهنگی بین شرایط اقتصادی و سیاستها و اصلاح بازار سهام، به ثبات بازار در کل سال 93 منتهی شود؛ ثباتی که در سایه آن انتظار رشدی 30 درصدی برای بازار انتظاری معقول و منطقی است.